واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اصطلاحات رزمندگان در اسارت
آزادگان سرافراز در دوران اسارت و در برخورد با وقایع مختلف،اصطلاحاتی به كار میبردند كه نشاندهنده وضعیت اردوگاهها بود. سرویس فرهنگ و حماسه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) به نمونههایی از این اصطلاحات اشاره میكند.شغال زرد (عزّت كچل)لقبی بود برای عزّت ابراهیم معاون صدام. البته گروهی دیگر از برادران او را «عزّت کچل» میخواندند و بیشتر در محاوره، به منظور لو نرفتن جریان، این گونه صحبت میکردند.شكارچیلقب یکی از افسران عراقی بود که همیشه مخفیانه و به طور مرموز به دنبال کسانی میگشت که در گوشه و کنار اردوگاه به ورزش یا مطالعه و یا عبادت میپرداختند.شكنجة فرعی و شكنجة اصلیبه شکنجههایی از قبیل ضرب و شتم و کشیدن روی زمین و کابل زدن، شکنج? فرعی، و به مرحل? بعدی آن از قبیل آویزان کردن از سقف و فلک کردن و صندلی الکتریکی ، شکنج? اصلی میگفتند.شلغملقبی بود برای سرباز عراقی به نام «جندی الناس».شلیلجندی شلیل سرباز عراقی چون قیافهای عبوس و مرموز داشت، بچّهها به تمسخر او را «جندی شلیل» مینامیدند.شمیشاین واژه به ظرفی اطلاق میشد که به علت نبودن دستشویی در آسایشگاهها از آن بدین منظور استفاده بعمل میآمد.شهرداررجوع شود به «ثواب جمع کنها».شوراشورای اردوگاه متشکل از مسئولان و معاونان آسایشگاهها و دیگر اشخاصی بود که به نمایندگی از طرف سایر اسرا در زمین? امور روزمرّه و موارد حسّاس از قبیل شورش و قضاوتها تصمیمگیری میکردند.شوربانوعی آش بود که عراقیها گاه به عنوان صبحانه به اسرا میدادند. این آش محتوی مقداری عدس و آب بود و چیز دیگری در آن یافت نمیشد.شیخ بغدادیلقبی بود که به شیخ علی تهرانی، روحانی نمای فراری از ایران و خائن به انقلاب، داده شده بود.شیر بی وفادر داخل آسایشگاه شیر آبی بود که اکثر مواقع آب در آن جریان نداشت و قطع بود. بدین جهت بچّهها به آن «شیر بیوفا» لقب داده بودند.شیرویکی از سربازان بسیار نادان اردوگاه شخصی بود به نام جندی مظفّر که اعمال وحشیانه و گاه جاهلانهای از او سر میزد و چون کارهایش بیشباهت به کارهای شخصیت سریال تلویزیونی سلطان و شبان نبود، بدین جهت بچّهها به او «شیرو» میگفتند . از جمله کارهای جاهلانه او یکی این بود که میگفت در هنگام سجده نماز نباید سر را روی خاک و مُهر گذاشت بلکه باید به آسمان نگریست چون خدا در آسمانهاست.شیطان ناطقرادیو تلویزیون عراق در میان اسرا به نام«شیطان ناطق» معروف شده بود.صابون تایدیبه علت کمبود صابون و به دلیل نیاز مبرم به رعایت مسائل بهداشتی، اسرای ایرانی با مقدار کمی آب، سهمی? تاید خود را با موادّی دیگر به حالت خمیری سفت و قالبی در میآوردند و از آن به عنوان صابون در شستشو و استحمام به منظور صرفهجویی در مصرف صابون استفاده میکردند.صد حال به این حالهاموقعی که به برادری حال دعا دست میداد. به شوخی به او گفته میشد «صد حال به این حالها».صدام خالیهعراقیها از اسرا میخواستند که در مقام تمجید از صدام یزد کافر شعار «صدام غالیه» را سر دهند، ولی اسرا همگی با شوق و خنده یکصدا فریاد میزدند «صدام خالیه»، مقصودشان توخالی و پوشالی بودن صدام بود.صف مرگمنظور از «صف مرگ» یا تونل گوشتی، دیوار مرگ، تونل وحشت و تونل مرگ استقبالی بود که عراقیها در ابتدای ورود اسرا از آنها بعمل میآوردند، به این ترتیب که از دو طرف صف میکشیدند و با کابل و باتوم و شیلنگ و ... از اسرایی که میبایست به اجبار از مقابل آنها بگذرند، پذیرایی میکردند.صلوات پشتیبانییکی از برنامههایی که در اردوگاه رایج بود ذکر و نذر صلوات برای سلامتی امام و پیروزی رزمندگان اسلام بود که البته به صورت مخفیانه انجام میشد و در یک مورد نُه میلیون صلوات فرستاده شد.صمّوننوعی نان عراقی بود که شباهت به نان ساندویچ در ایران داشت. در اردوگاه سهمی? هر نفر در طول روز یک الی دو عدد از این نان بود که اکثر اوقات بسیار خشک و سفت و یا خمیر بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 427]