واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: "گفتوگو با ژیلبرت تسای، كارگردان"یك شب در كتابخانهنمایش"یك شب در كتابخانه" تجربه تازهای از تئاتر است؛ نمایشی كه هر شب در سالن مطالعه كتابخانه ملی به اتفاق بازیگران ایرانی برای علاقهمندان در میان انبوهی از كتابها و پشت نیمكتهای مطالعه اجرا میشود.یك شب در كتابخانه نوشته ژان كریستفبابی؛ نویسنده، شاعر و فیلسوف فرانسوی است و ژیلبرت تسای كارگردانی آن را به عهدهدار. تسای از سال 2000 مدیر مركز هنرهای نمایشی مونتروی است و سالهاست كه با بابی همكاری میكند. در معرفی تسای گفته شده كه او شكل متفاوتی از آفرینش را در تئاتر تجربه میكند. این نمایش را قبلاً در شهر پارما و رم و شهرداری از روسیه و فرانسه اجرا كردند و اكنون ایران به عنوان پنجمین كشور، میزبان اجرای این نمایش، طی 6 شب در كتابخانه ملی است. در این نمایش، سعید پورصمیمی، پانتهآ بهرام، رحیم نوروزی و سهند عبیدی بازی میكنند.چطور شد كه ایران را به عنوان پنجمین كشور دنیا برای اجرای نمایشتان انتخاب كردید؟در واقع، من كشور ایران را انتخاب نكردم. قبلاً در هند با رایزن فرهنگی سفارت فرانسه در ایران آشنا شدم كه ایشان دعوت كردند تا به ایران بیایم و اگر احساس كردم كه امكان كار در ایران برایم مهیاست به آنها اعلام نمایم. من برای دو پروژه به ایران آمدم. یكی پروژه تئاتر در آپارتمان بود و دیگری همین نمایش"یك شب در كتابخانه" در سفر اولم كه در اردیبهشت ماه پارسال اتفاق افتاد یك روز به همراه مترجمم خیلی از كتابخانههای تهران را بازدید كردم و بعد با دیدن كتابخانه ملی مطمئن شدم كه میتوانم در این فضا كار كنم و فضایش برایم مطلوب است.من همیشه یك جور رویای كشف ایران را داشتم. من دو رگه فرانسوی ـ چینی هستم و همیشه حس این بود كه ایران در مسیر جاده ابریشم است و دوست داشتم كه ایران را ببینم و با تئاتریهای ایرانی هم كار كنم.شنیدم قبلاً بازیگرهای دیگری را برای این اجرا در نظر داشتید، كمی از روند انتخاب بازیگرانتان بگوئید.من در سفر اولی كه به ایران آمده بودم با تعدادی از بازیگران ایرانی آشنا شده بودم و هر دو طرف علاقهمند همكاری با یكدیگر بودیم. اما وقتی انجام این پروژه حتمی شد و قرار شد كه به ایران برای كار بیایم متوجه شدم كه متأسفانه همگی آن بازیگرها درگیر كارهای دیگری شدند. بنابراین در مرحله اول با پانتهآ بهرام صحبت كردیم كه او هم تعدادی از بازیگرانی كه قبلاً با آنها بازی كرده بود را معرفی كرد و سرانجام ما با این بازیگران به توافق رسیدیم و تمرین را شروع كردیم كه به نظر من بهترین انتخابها بودند و واقعاً بازیهای خوبی را ارائه دادند.وقتی نمایش را در هر كشور كه با زبانش بیگانه هستید، به اجرا میبردید(البته شاید فقط به زبان فارسی آگاه نباشید) برای برقراری ارتباط با بازیگرانِ غیر هم زبانتان مجبور به استفاده از مترجم هستید و طبیعاً نمیتوانید رابطهای بدون واسطه داشته باشید، برای شكستن فضا و ارتباط نزدیك با بازیگر غیر هم زمان چه میكنید؟همین الآن گفتم كه من دو رگهام و پدرم چینی است. وقتی پدرم با دوستانش چینی حرف میزد، زمانهایی بود كه حرفهایشان را كه نمیفهمیدم و در عین حال میفهمیدم. من از شنیدن و رو به رو شدن با یك زبان خارجی ترس ندارم. برعكس این اتفاق را دوست دارم. من بیشتر به موسیقی زبانها توجه میكنم. حتی با هم وطنهای خودم در فرانسه كه كار میكنم. گاهی چشمهایم را میبندم و فقط به موسیقی و آوای حرفهایشان گوش میكنم. من روی موسیقی، نفس كشیدن و نفس گرفتن با بازیگرانم خیلی كار میكنم. در ضمن وقتی نوبت به كار در كشورهای دیگر میرسد، چون متن و ایدههای اجرای من مشخص است و چون ما بیشتر با زبان تئاتری درگیریم، به راحتی و سریع با بازیگرها ارتباط میگیرم و به نتیجه میرسم. در كشورهای دیگر كه زبانشان را هم اتفاقاً بلد نیستم خیلی زیاد به تماشای تئاتر میروم. چون به نظرم اگر بازیگر راهش را درست رفته باشد، با حركات و حضورش متوجه منظورش میشوم. همچنین به نظرم نه تنها بلد نبودن زبان برای برقراری ارتباط مانع نیست، بلكه باعث غنا بخشیدن ارتباط میشود.چه ضرورتی برای اجرای این نمایش در كتابخانه به جای سالنهای تئاتری داشتید؟ با شیوه اجرای شما این نمایش در سالنهای تئاتری هم میتوانست به اجرا برود. قبل از تماشای نمایش فكر میكردم اجرا از امكانات بالقوه و نهفته در فضای كتابخانه استفاده میكند؛ امكاناتی كه سالنهای تئاتر فاقد آن هستند، اما چنین نشد...اول باید به تاریخچه این نمایش اشاره كرد. در 1999 رئیس فستیوال پارما(در ایتالیا) از من و نویسنده دعوت كرد كه برای مكانی غیر از سالن نمایشی متن را بنویسیم و به اجرا ببریم. اولین تجربه، اجرایی در موزه شهر پارما بود و دومی برای كتابخانه ملی شهر پارما بود، بنابراین از ابتدا این نمایشنامه برای كتابخانه نوشته شده است. یعنی قبل از هر كاری مكان نمایش انتخاب شده بود و قرار بود نمایش در كتابخانه به اجرا برود.اینها را متوجه شدم اما سؤال من این است كه آیا صرفاً به خاطر شباهت مكانی با موضوع نمایشنامه، كتابخانه را برای اجرا انتخاب كردید؟ به نظرم رسید كه با این شیوه، این نمایش را در هر سالن میتوان به اجرا برد؟این نظر شماست، نظر من نیست. من نمیدانم چطور باید توضیح بدهم. میزانسنی كه در این اجرا شما دیدید، با توجه به فضای همین كتابخانه بوده و كاملا با میزانسن كتابخانه پارما، روسیه و فرانسه متفاوت بوده. من در كتابخانههای بسیاری قدیمی ایتالیا هم این نمایش را اجرا كردم كه میزانسناش با توجه به محیط همان كتابخانه كاملا متفاوت بوده. قبلا هم گفتم كه من كتابخانههای زیادی را در تهران دیدم و با دیدن این كتابخانه احساس كردم كه دراین فضا میتوانم اجرای دلخواهم را داشته باشم.فقط مهم برایم كتابخانه نبود. هر چند كه فضای كتابخانه هم برایم اهمیت داشت.آیا اجرا در ایران نسبت به اجراهای قبلی تغییر كرد؟تغییرات خیلی كم بود. در حد نكاتی بود كه یك كتابخانه نوساز و تازه مثل كتابخانه ملی شما احتیاج داشت.گفتید كه همیشه دوست داشتید ایران را كشف كنید؟ حالا كشفتان از ایران چیست؟متأسفانه نتوانستم كشف كنم چون در تمام طول این مدت درگیر تمرین و بعد اجرا بودم و هستم.آیا در این چند سفری كه به ایران داشتید تئاترهای ایرانی را دیدید؟ نظرتان درباره تئاتر ایران چگونه است؟من در سفر قبلیام یكی، دو تئاتر دیدم و در این دوره هم همینطور. اما به نظرم آنقدركم بوده كه خودم را محق اظهارنظر نمیدانم. اما به نظرم جامعه تئاتری خیلی علاقهمند به كاركردن است؛ اگر چه به نظرم رسید كه اتفاق چندانی نمیافتد. البته من فقط حس خودم را میگویم؛ شاید حسم اشتباه باشد. جوانهای ایرانی خیلی پر انرژی هستند و گویا دوست دارند شدید كار كنند، اما اتفاق خاصی هم ندیدم.در ابتدای صحبتتان به پروژه"تئاتر در آپارتمان" اشاره كردید. آیا حالا قرار است این نوع را در ایران هم اجرا كنید؟من در كشور خودم نمایشهای آپارتمان را اجرا میكنم. این تئاتر برای كسانی است كه به تئاتر نمیآیند و عادت به دیدن تئاتر ندارند پس تئاتر به آپارتمان و محل سكونت آنها میآید. اینگونه نمایش ما معمولا كوتاه هم هست.برای بار اول هم كه به ایران آمد به مدت سه روز وركشاپ(work shop) در خانه هنرمندان داشته كه در این وركشاپ هم بازیگران حرفهای و بازیگران آماتور ایرانی شركت كرده بودند. من با آنها درباره تم(پیك نیك در خارج از شهر) اتودهایی زدم. همین طور در این چند روز عدهای از جوانهای ایرانی كه مشغول تحصیل زبان فرانسه در سفارت فرانسه در ایران هستند علاقهمند به تئاتر هستند نمایشی را به گونه آپارتمانی آماده كردند مه اتفاقاً امروز هم به دیدن نمایش آنها رفتم كه جالب بود. بهر حال میخواهم پس از این كار با تعدادی از ایرانیها نمایشی در آپارتمان هم داشته باشم.شما بیشتر به تئاتر تجربهگرا و اجرای تئاتر در فضاهای غیرمعمول علاقهمند هستید؟این نوع كار در واقع یك تجربهگرایی را در خود دراد و تكمیل كنندهكاری است كه من در سالنهای تئاتری انجام میدهم، ولی بیشتر در این نوع كار هدفم این است كه با مخاطبان غیر تئاتری ارتباط برقرار كنم و آنها را به تئاتر علاقهمند كنم. البته در این مدت چون سالنی كه مدیرش هستم در حال گذران روزهای تعطیلی است، فعالیتم در این حوزهها بیشتر شده و به همراه گروهم برای اینكه از فضای كار عقب نمانیم، در آپارتمانها تئاتر اجرا میكنیم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 414]