واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: يك كارشناس بهداشت روان در يزد:اختلالات روانپزشكي از معضلات جدي جامعه است
خبرگزاري دانشجويان ايران - منطقه يزدكارشناس بهداشت روان مركز بهداشت شهر يزد گفت: در حال حاضر يكي از معضلات جدي جامعه نه فقط جامع پزشكي بلكه احاد مردم را اختلالات روانپزشكي و عوارض آن تشكيل ميدهد. راضيه سعيد منش در گفتوگو با خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)-منطقه يزد، بيماري روانپزشكي را وضعيت ناهنجار كه به شكل اختلال دركار كردهاي رواني و نشانههاي عيني و ذهني تظاهر ميكند و موجب رنج بيمار و اطرافيان و كاهش چشمگير عملكرد وي ميشود تعريف نمود. وي انگ را اسناد، مميزه، با وضعيتي كه به وسيله جامعه نامطلوب تلقي شود دانست و افزود: اين اسناد انگ گذاري چنان مهم و متمايز كننده است كه فرد به وسيله فقط همان جنبه تعريف ميشود نظير كور، چلاق، ديوانه به اين ترتيب فرد كم ارزش يا بي ارزش شمرده مي شود و هويت او مخدوش ميگردد. اين كارشناس با اشاره به انگ زدايي در بيماران رواني خاطر نشان ساخت: كاربرد سازمانمند كه برپايه بررسي دقيق و پژوهشهاي علمي براي رفع انگ به دست آمده است. سعيد منش گفت: استيگما (داع،انگ) در يونان باستان عامل متمايز كننده بردگان و جنايتكاران از مردم عادي بوده انگ انواع مختلفي دارد از جمله انگ ناشي از نقص جمسي، انگ مرتبط با رفتار و شخصيت فرد نظير بيكاري و بيماري رواني، انگ جنسيتي و غيره. وي ادامه داد: انگ ناشي از بيماري رواني، معمولا خانواده مبتلايان را هم درگير مي كند، كه خود را بصورت تمسخر وعدم مراوده همسايگان نشان ميدهد كه منجر به كاهش اعتماد به نفس در آنان ميشود. متاسفانه بنظر ميرسد افراد متخصص و مدرم عادي به يكسان به انگ بيماري رواني، اشاره ميكنند چنانكه گويي اين موردي پذيرفته شده از اطلاعات عمومي است. اين كارشناس يادآور شد: با وجود چشمگير بيماريهاي روانپزشكي چه در دنيا و چه در ايران، درصد ناچيزي از مبتلايان جهت درمان مراجعه ميكنند، احتمال مي رود ترس از انگ بيماري رواني، از بزرگترين موانع استفاده از خدمات روانپزشكي باشد. بيماراني هم كه مراجعه ميكنند با خوردن بر چسب بيمار رواني از بزرگترين موانع استفاده از خدمات روانپزشكي باشد. بيماراني هم كه مراجعه ميكنند با خوردن برچسب بيمار رواني دچار تبعيض ،پيشداوري غير موجه از سوي دگيران، انزوا و محروميت از بسياري حقوق اجتماعي مي شوند. اين موضوع نه تنها درباره بيماران روانپريش بستري، بلكه درباره بيكاران روان نژند كه فقط به درمانگاه يا مطب به صورت سرپايي مراجعه مي كنند ملاحظه ميگردد. در انگ زدن يك موقعيت يا يك ويژگي فرد به شكل نافذ به هويت او اسناد ميگردد به نحوي كه فرد از آن پس با آن اسناد تعريف مي شود مانند رواني، ديوانه اعمال ميگردد. اين امر موجب كاهش اعتماد به نفس و ناتواني در او ميشود زيرا وي دسترسي كمتري به منابع حمايت اجتماعي و مالي دارد. با تداوم چرخه، انگ هر چه بيشتر تقويت مي شود. وي با اشاره به تاريخچه وضعيت بيماران روانپزشكي در ايران گفت: در تاريخ گذشته ايران جايگاه بيماران روانپزشكي نسبت به ساير كشورهاي جهان از موقعيت ممتازتري برخوردار بوده است. در حاليكه در اروپاي قرون وسطي ديوانگان را مامن شياطين ميدانستند و براي وادار كردن ارواح خبيثه به ترك بدن جن زده انواع آزار و شكنجهها را نسبت به اين دردمندان بينوا روا ميداشتند، در ايران بخشي از درالشفاء يزد به اين بيماران اختصاص يافته بوده. با ظهور ستارگان درخشاني در آسمان پزشكي دوران اسلامي در ايران همچون محمدزكريا رازي، ابوعلي سينا و سيداسماعيل جرجاني طب قديم ايران به اوج ترقي رسيده و چندين سده،پرچمدار جهان پزشكي شد. مطالعه آثار اين بزرگان به خوبي نشان ميدهد كه رويكردي كه در اروپاي قرون وسطي در مورد بيماران رواني وجود داشته، جايگاهي در تاريخ گذشته پزشكي كشور ما نداشته است. ابن سينا در اين باره ميگويد: برخي اطبا اعتقاد دارند كه ماليخواليا كارجيان است ما كه طب را ياد مي گيريم اهميت نميدهيم كه از جن است يا از جن نيست. ما مي گوئيم اگر ماليخوليا كارجن باشد يا نباشد مزاج بيمار به سودايي ميانجامد. پس سبب نزديكش وجود ماده سوداست. بگذاريد وجود آورنده سوادجن باشد يا غير جن به ما چه مربوط با چنين رويكردي به خوبي روشن است كه در گذشته بزرگان پزشكي ايران، بيماري هاي عمده رواني را ناشي از اختلال مزاجها و اثر بيماريزايي آنها بر مغز دانسته، در همه حال مبتلايان را بيمار دانستند،براي آنها توجهي پزشكي قائل شدهاند و آنها را در طبقه بندي بيماريهاي جاي داده، براي بهبودشان روشهاي درماني پزشكي در نظر گرفتهاند اين بزرگان، اقراد بيمار را محترم شمرده از آنان دستگيري نموده، در بيمارستانها جاي داده و به درمانشان ميپرداختند. بدون ترديد در آن روزگار، انديشهها و اعتقادات مذهبي اين انديشمندان در شكل دادن رفتار آنان نسبت به اين بيماران سهم به سزايي داشته است. به عنوان نمونه حديثي از پيامبر اكرم (ص) منقول است كه: رسول گرامي (ص) در ميان اصحاب بود كه مردي برايشان گذشت، يكي از ايشان گفت اين مرد مجنون است. رسول خدا (ص) فرمودند: اين مدر بيمار است نه مجنون، مجنون كسي است كه در نافرماني خداوند مقصر باشد. سعيدمنش ضمن اشاره به راههاي كاهش انگ (انگ زدايي) متذكر شد: تصحيح ديدگاه نادرست عامه مردم، خانواده و كارگزاران نهادهاي مربوط درباره بيماريهاي روانپزشكي و مبتلايان به آن، افزايش آگاهي عامه مردم، خانواد و كارگزاران نهادهاي مربوط درباره درمان پذير بودن بيماريهاي روانپزشكي، كاهش بستري مبتلايان به بيماريهاي روانپزشكي با كاربرد روشهاي نوين درماني اعم از دارويي و غير دارويي و كاهش طول بستري در بخش روانپزشكي، ورود بيماران روانپزشكي به جامعه و در نهايت يافتن راهكارهايي براي تقويت گروههاي خودياري و خانوادههاي آنان از جمله اين راهكارهاست. وي بااشاره به مقالهاي تحت عنوان "تصحيح ديدگاه نادرست و افزايش درباره بيماريهاي روانپزشكي و مبتلايان به آن" اظهار كرد: بشر از زماني كه خود را شناخته است، بيماري را نيز شناخته است و يك اصل مهم در اين شناسايي اين استكه فرد بيماري را انتخاب نمي كند.در هر زمان از حيات بشر يكي از انواع بمياريها به عنوان مشكل عمده جامعه پزشكي مطرح بوده است،زماني بيماريهاي عفوني و زمان ديگر بيماري قلبي گاهي علت يك بيماري مشخص و روشن است و گاهي نيز چندين عامل در ايجاد آن دخالت دارد كه بيماري چند عاملي يا مولتي فاكتوريال ناميده ميشود. در حال حاضر يكي از معضلات جدي جامعه فقط جامع پزشكي بلكه احاد مردم اختلالات روانپزشكي وعوارض آن است. اختلالات روانپزشكي از دسته بيماريهاي مولتي فاكتوريال استبه عبارت دقيق تر عوامل زيستي – رواني واجتماعي و مذهبي در آن دخالت دارد. در بعد زيستي مساله ارث و ژنتيك مطرح است كه در مورد اكثر بيماريهاي روانپزشكي و خصوصا موارد شديد نقش آن مشخص شده است هر چند تاثير ژنتيك در خيلي موارد كمتر از بيماريهاي فيزيكي است، همچنين دراين بعد عوامل محيطي مانند، آلودگي هوا، جنگ گرسنگي، عفونتها، سيستم ايمني و خيلي ديگر از عوامل مشابه بيماريهاي ديگر مهم ميباشد. وي تصريح كرد: در بعد رواني – اجتماعي و مذهبي و تاثير آن بر ابتلا به بيماريهاي روانپزشكي و همچنين تداوم يا بهبود آن شكي نيست همانطور كه اين عوامل بر مسايل بيماريها هم موثر هستند، اما به نظر مي رسد اين بعد دراختلالات روانپزشكي تاثيري مستقيم و بيشتري دارد. مطالعات جديد پزشكي نشان داده است كه ابتلا به بيماريهاي روانپزشكي عمدتا ناشي از نقص عملكرد در مغز است كه در بسياري موارد علايم آن در تصوير برداري هاي مغزي مشخص ميشود اما درخيلي موارد نيز تغييرات كوچك در حد ريز مولكول هاي مغزي باعث ايجاد اين اختلالات هستند و اين قسمتي است كه به سادگي با يك آزمايش خون و عكس راديولوژي مشخص نميشود. بطور مثال فرد مبلتا به ديابت با چند آزمايش خون شناسايي مي شود و اثرات دارو درماني هم با آزمايش ساده قند خون قابل پيگيري است، اما اين امر در مورد اختلاالت روانپزشكي نياز به آزمايشات پيچيده و دقيق دارد. بر پايه اين دانش امروزه داروهاي عمده اين اختلالات شناسايي شده كه بر روي ريز مولكول هاي مغزي موثر است و هر روز داروي جديدي به بازار ميآيد و يكي از عمدهترين فعاليتها در علم داروسازي كاربر روي داروهاي روانپزشكي است. وي در جمع بندي با عرايضش در گفتگو با ايسنا گفت: اختلال روانپزشكي مشابه ساير بيماريها، بعد فيزيكي و جسمي مشخص دارد و بر خلاف عقايد قبلي صرفا ناشي از مسائل روحي و رواني نيست، بنابراين درمان آن هم بحثي زيستي است كه مشابه بيماريهاي فيزيكي با استفاده از دارو و ابزارهاي درماني ديگر قابل درمان است.حتي مطالعات امروزي نشان ميدهد كه درمان هاي غير دارويي مثل روان درماني نيز بر هورمون هاي مغزي اثر ميگذارد. اين كارشناس در پايان متذكر گرديد: ما بيماري را انتخاب نمي كنيم، پس همانطور كه با بيماران مبتلا به اختلالات جسمي همدردي ميكنيم چرا كه خود را در وضعيت آنان مجسم مينماييمف چه خوب است كه گاهي خود را در جايگاه مبتلايان به اختلالات روانپزشكي و خانواده آنان ببينيم. كساني كه نه تنها از درد بيماري رنج ميبرند و مرهمي براي نمييابند بلكه نگاههاي تحقيرآميز افراد نادان همچون عفونتي است كه مانع بهبود زخم آنها ميشود. انتهاي پيام
دوشنبه 29 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 347]