واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: به حال مظلوميت اين دولت بايد گريست شكست خوردگان سوم تير اصولگرا مي شوند !
سردبير گروه تحليل و تفسيراخبار- سيد حسين علوي : روزنامه جمهوري اسلامي – ارگان مخالفان دولت اصولگراي نهم - بارديگرخصومت خود را با دولت اصولگراي نهم ، در راستاي انتقام گيري از اصولگرايان به جرم پيروزي در انتخاب رياست جمهوري اخير، عيان كرد!
روزنامه جمهوري اسلامي – ارگان مخالفان اصولگرايان - بارديگر خصومت خود را با دولت اصولگراي نهم در سرمقاله امروز خود ، در راستاي انتقام گيري از اصولگرايان به جرم پيروزي در انتخاب رياست جمهوري اخير، عيان كرد!
جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود تحت عنوان "راه اين نيست "، به بهانه برگزاري مسابقات پرش با اسب در باشگاه آزادي ادعاهايي را مطرح كرده كه بدون مقدمه به بررسي تك تك اين ادعا خواهيم پرداخت .
طليعه سرمقاله مذكور چنين است :
"در خبرها آمده است : مسابقات پرش با اسب جام فدراسيون جهاني سواركاري توسط هيات سواركاري استان تهران به صورت مختلط در باشگاه آزادي برگزار شد. در اين مسابقات سواركاران مرد و زن در يك محل پرش داشتند و اين مسابقه به صورت زنده از شبكه سوم سيماي جمهوري اسلامي پخش شد ! "
اگر نگارنده اين سطورمي خواست نامي بر صدر خبرنگارش يافته درجمهوري نهد ،بي شك آن را " شيطنت جمهوري " مي خواند! چه اينكه خبر فوق طوري تنظيم شده كه خواننده با مطالعه آن گمان مي كند عده اي زن و مرد نامحرم طي يك مسابقه ورزشي ضمن "اختلاط " با هم ، درهم مي لوليده اند! و حال آنكه هر انسان با وجداني كه يك بار مسابقه پرش با اسب را تماشا كرده باشد ، مي داند كه دراين ورزش اصلا اختلاط بين زن و مرد معنايي ندارد! در واقع پرش بااسب ، يك ورزش انفرادي است كه در آن مسابقه دهندگان هر كدام جداگانه مسير تعيين شده را طي مي كنند و رقيب عيني مسابقه دهنده نه تنها جنس مخالف ، حتي جنس موافق ، بلكه زمين ناهموار است و موانع چوبي و فلزي ! با اين وصف معلوم نيست جمهوري اسلامي چگونه و با چه توجيهي به خود اجازه داده تا از لفظ "مختلط" براي اين مسابقه استفاده كند.
نكته درخور توجه ديگر دراين زمينه آن است كه استفاده زنان و مردان از يك محل براي پرش با اسب معلوم نيست با كجاي اسلام تناقص داشته كه جمهوري را چنين برآشفته است ؟!
دريك مسابقه پرش با اسب عده اي زن و مرد سواركار با رعايت حجاب اسلامي به نحوي كه زنان از مانتو و شلوار و مقنعه و حتي دستكش تيره استفاده مي كرده اند، هركدام جداگانه مسابقه داده اند. كجاي چنين كاري مصداق مسابقه مختلط است ؟
بدون شك استفاده از الفاظي كه بارمعنايي افراطي و مغاير با واقع دارند صرفا از رسانه اي مقتضي است كه با ابتدايي ترين اصول اخلاق رسانه اي آشنايي ندارد و الا اگر فرض را بر آگاهي و آشنايي جمهوري با اخلاق رسانه اي قرار دهيم ، بايد به حال آن تاسف خورد كه چگونه عامدانه بي اخلاقي را در فضاي رسانه اي كشور دامن زده است .
اما ، ماجرا به اينجا ختم نمي شود ، "جمهوري اسلامي" با دستاويز قرار دادن خبري كه بيشتر شبيه شانتاژ است تا اطلاع رساني صادقانه تحليل هاي مطولي ارايه مي دهد كه ضمن پوزش از خوانندگان با اخلاق ايرنا جهت تنوير افكار به بازخواني و بررسي آنها مي پردازيم .
جمهوري اسلامي : " اصولا ورزش سواركاري يك ورزش لوكس و گران قيمت است . بنابر اين نمي توان سواركاري را در رديف ورزش هاي مردمي دانست . به همين دليل در بسياري از مسائل بايد حساب ورزش سواركاري را از حساب ورزش هاي مردمي جدا كرد. ماهيت ورزش سواركاري و كساني كه با اين ورزش سروكار دارند يك ماهيت اشرافي و اسرافي است . چنين جوهره اي بطور طبيعي با تمايلاتي در جهت خلاف ارزش ها و اصول همراه است ."
گويا نگارنده محترم سرمقاله جمهوري همانگونه كه با اخلاق رسانه اي آشنايي نداشته ، به رغم اصرار بر استفاده از الفاظي با بار فلسفي تعريف شده ، در فلسفه نيز بي سواد بوده است !
در مطلب فوق ادعا شده كه "ماهيت و جوهر" ورزش سواركاري عبارت است از ورزش لوكس ، غير مردمي ، اشرافي و ...
كساني كه از پيش پا افتاده ترين مسايل فلسفي آگاهي داشته باشند ، خبر دارند كه وقتي كسي ماهيت شيئي را تعريف مي كند، منظورش آن چيزي است كه هويت شئي قايم به آن است و باز مطلع اند كه اصولا "نفي هويت ذاتي شئي منجر به زوال شئي خواهد شد."
في المثل ، اگر ماهيت انسان عبارت باشد از " حيوان ناطق " ، اگر اين وصف حيوان ناطق را از موجودي كه انسان خوانده شده حذف كنيم ، بدون شك آن موجود، ديگر انسان نخواهد بود. چون طبق قاعده فوق نفي ذاتي ماهيت شئي منجر به زوال شئي خواهد شد.
اما، پس از آنهمه ادعاهاي فيلسوف مئابانه جمهوري در راستاي تعريف ماهيت اشياء - كاري كه فلاسفه حقيقي به جهت دشواري زياد، شديدا از آن پرهيز مي كنند - بخوانيد مابقي افاضات سرمقاله نويس جمهوري را :
" درحال حاضر ورزش سواركاري مردمي در نقاطي از كشور به صورت سنتي مرسوم و متداول است . اين ورزش سنتي از قديمي ترين ورزش هاي ايران است و شايد تاكيد روايات و احكام ديني نيز در پا گرفتن و سرپا ماندن آن موثر بوده است ... سواركاري اگر در قالب ورزش همگاني و دور از تشريفات و اشرافي گري باشد نه تنها يك ورزش مردمي است بلكه انجام آن از مستحبات سفارش شده در شرع مقدس اسلام نيز هست . فقه اسلامي در اين زمينه احكام روشني دارد و منافع ورزش سواركاري روشن تر از آنست كه بتوان در آن ترديد كرد. بنابر اين بايد ميان ورزش سواركاري مردمي با ورزش سواركاري لوكس تفاوت قائل شد و در قضاوت ها و رفتارها با اين دو نبايد يكسان برخورد كرد . "
آيا در پاراگراف فوق آنچه در پاراگراف مافوق آن به عنوان ماهيت ورزش سواركاري معرفي شده بود، نفي نشده است ؟ اگر سواركاري ورزشي ذاتا و ماهيتا لوكس و اشرافي و چه و چه است ، چگونه مي توان وصفي نقيض آن را بدان نسبت داد؟! مگر مي شود شئي هم سياه باشد و هم سفيد؟! بالاخره سواركاري خوب است يا بد؟ نگارنده محترم سرمقاله جمهوري به جهت گران بودن اسب هاي مسابقات پرش ، سواركاري را ورزشي لوكس و اشرافي مي انگارد و حال آنكه قيمت اسب هاي مسابقات كورس - كه نويسنده محترم عنوان سواركاري سنتي بدان داده و اينهم ادعاي جالبي است كه در جاي خود محل بررسي جدي است - نيز دست كمي از اسب هاي پرش ندارند! چطوراست كه مسابقات پرش اشرافي است ؟ ولي مسابقات كورس اشرافي نيست ؟ به واقع اصل ماجرا چيست كه نگارنده سرمقاله مذكور را چنين به تكاپو انداخته ؟ تا جايي كه وي را چنين به ضد و نقيض گويي و آويختن غير عالمانه به الفاظ فلسفي گرفتار ساخته ؟!
اصل ماجرا را بايد در تاكيد اسلام بر انجام و اشاعه ورزش سواركاري در بين آحاد جامعه مسلمين جست . از رسول گرامي اسلام حضرت محمد مصطفي (صل الله عليه وآله ) مرويست كه ايشان بارها و بارها مسلمين را توصيه به انجام ورزش هايي چون شنا و تيراندازي و سواركاري نموده بودند . تا جايي كه ايشان مي فرمايند: مسابقه بجز در اسب سواري ،شتر سواري و تيراندازي جايز نيست !
با اين وصف مي توان درك كرد كه دوستان روزنامه جمهوري چرا تا آن حد خود را به در و ديوار كوفته اند تا با تمسك به استدلالهاي بي بنياد و غير منطقي هم خود را تابع اسلام جلوه دهند و هم به نحوي ريشه مسابقات اسبدواني را بزنند!
اما، مابقي قصد سرمقاله جمهوري را بخوانيد تا هدف اصلي نگارنده آن روشن تر گردد:
"... جاي تاسف است كه اين ورزش مردمي و سنتي مورد حمايت قرار نمي گيرد و بجاي آن از ورزش سواركاري لوكس حمايت مي شود ."
دروغ به اين آشكاري را جز دروغ گويان بزرگ نمي توانند بر زبان برانند! نگارنده نه اهل سواركاري كورس است و نه اهل پرش با اسب . اساسا دست نگارنده اين سطور با بدن اسب هم تماس پيدا نكرده تا از حمايت از اسب دواني منتفع گردد. لكن بارها و بارها از سيماي جمهوري اسلامي شاهد برگزاري مسابقات فصلي اسبدواني كورس – همانكه روزنامه جمهوري بدان لقب سواركاري سنتي داده ! – در گنبد و ... به همت فدراسيون مربوطه كه وابسته به نظام است بوده ام . به واقع اين جفايي بس بزرگ است كه با وجود اينهمه مستند عيني و هرروزه منكر چنين حقيقت آشكاري شويم .
جمهوري اسلامي : "بعد از پيروزي انقلاب اسلامي با توجه به همين نكته مدتي به سواركاري ميدان داده نشد ولي بعدها (!) كه به دلايلي (!) به جريان افتاد روح طغيانگر موجود در اين ورزش و اصحاب آن موجب شد در سال 1382 عده اي به روش اختلاط روي آورند و براي عادي سازي اين امر تلاش كنند. "
جملات فوق را مي توان از چند منظر بررسي كرد:
1- اين كساني كه به قول روزنامه مذكور " بعدها " آنهم به "دلايلي" روح طغيان گر سواركاري را جنباندند و سوار كاري را از محاق ابتداي انقلاب در آوردند چه كساني بوده اند؟ آياسرمقاله نويس روزنامه جمهوري جرات آوردن نام اين افراد را دارد؟ آيا سياستمدار ذي نفوذي كه اخيرا در كارزار سوم تير 84 از دكتر احمدي نژاد به سختي شكست خورد و هراز گاهي در تهاجم به دولت سنگ تمام مي گذارد و صد البته مراد و ملجاء روزنامه جمهوري و علي الخصوص مدير مسوول آن است در اشاعه اين ورزش اشرافي – بنابر ادعاي سرمقاله مذكور- هيچ نقشي نداشته است ؟! اين "بعدها " چه وقت بوده ؟! راستي حال فائزه خانم چطور است ؟! از اسطبل اسب هاي ميلياردي شان چه خبر؟!بگذريم ! يك بام و صد هوا كه شاخ و دم ندارد!؟...
2- نگارنده سرمقاله جمهوري در پاراگراف فوق اذعان كرده كه برگزاري مسابقات پرش مختلط مردان و زنان از سال 82 شروع شده. اينك سؤال اساسي آن است كه سال 82 روزنامه جمهوري كجا بوده تادر برابر نابود كنندگان اسلام و انقلاب ارزشها سينه چاك كند!؟ راستي سال 82 رييس جمهور چه كسي بود؟! بگذريم ! هركه بود مورد تأييد برادر مهاجري بود!...
پايان مثنوي جمهوري
آنچه تاكنون از سرمقاله جمهوري بدان اشاره شد تنها مقدمه اي بود براي عقده گشايي اصلي اين روزنامه عليه اصولگرايان... پايان مثنوي جمهوري را با هم بخوانيم :
" آنچه اكنون پيش آمده كه نه تنها اعتراضي عليه اختلاط صورت نگرفته بلكه از تلويزيون هم پخش شده نشان دهنده عقب گرد جامعه ورزش و شايد به يك معني كليت جامعه و دور شدن از اصول و ارزشهاست .
اخبار ديگري از قبيل كاهش سن اعتياد در كشور و مشاهداتي از قبيل گسترش بدحجابي و بي بندوباري و فساد اخلاق و ساير ناهنجاري هاي اجتماعي نيز هشدارهائي هستند كه صداي آژير خطر را قوي تر به گوش مي رسانند. مسئولان اجرائي فرهنگي و قضائي بايد در برابر اين اخبار حساس باشند و به اين واقعيت توجه داشته باشند كه غفلت از اين امور و بي تفاوتي نسبت به آنها خطر را نزديك تر و جامعه را آسيب پذيرتر مي كند. در اين ميان وضع نابسامان حجاب به شكل بسيار حاد و هشدار دهنده اي حالت غيرعادي پيدا كرده و فساد آشكار و پنهان ناشي از اين وضعيت نسل جديد را به شدت تهديد مي كند.
آنچه در اين ميان بيش از هر چيز ديگر نگران كننده است اينست كه اين آفت ها در دوران حاكميت اصولگرايان درحال گسترش يافتن است و بي تفاوتي مصادر امور در برابر اين آفت ها به حساب اصولگرائي گذاشته مي شود. به عبارت روشن تر تفسير جديدي از اصولگرائي در تاريخ نوشته خواهد شد كه با اصولگرائي واقعي فاصله دارد.
متاسفانه افكار عمومي حساب اصولگرايان غافل يا شيفته قدرت و بي تفاوت نسبت به ارزشها و اصول را از خود اصولگرائي جدا نمي كند و خطر نيز همينجاست . واقعيت اينست كه راه انقلاب و نظام اسلامي اين نيست كه در بخش مربوط به فرهنگ و ارزشها و اصول طي مي شود. "
آنهمه آسمان و ريسمان به هم بافتن هاي جمهوري گويا براي هجمه آخر طراحي شده بود! نويسنده مغرض سرمقاله جمهوري با بي اخلاقي زايدالوصفي در اين نوشته سعي كرده دولت نهم را به عنوان مسئول رواج بي بند و باري و بد حجابي و فساد اخلاقي و ساير ناهنجاري هاي اجتماعي معرفي كند ! به واقع بايد به مظلوميت اين دولت گريست ... هر بي خبري خبر دارد كه دولتين سازندگي و اصلاحات طي 16 سال اخير چه بلايي بر سر فرهنگ و ارزش و اخلاق و حيا و حجاب و ... آوردند. جاي تأسف است كه در سرمقاله روزنامه اي كه مديرمسئولش يك روحاني است چنين دروغ هاي بزرگي به خورد خلق ا.. داده مي شود . به راستي خوش خوشان ارباب ثروت و قدرت چقدر ارزش داشته كه جناب مهاجري را به چاپ چنين دروغ هاي شاخ داري واداشته است!؟
آقاي مهاجري بايد پاسخ دهد كه چرا آنهمه اخلاق ستيزي در دولت هاي مورد حمايت ايشان را فراموش كرده و با چه توجيهي تنها دولت پس از جنگ كه در آن طرح ارتقاء امنيت اخلاقي و ده ها طرح اسلام خواهانه ديگر به اجرا در آمده است را عامل رواج ابتذال و بي حجابي و لااباليگري معرفي كرده است؟!
هنوز كسي فراموش نكرده كه كانديداي مورد حمايت روزنامه جمهوري اسلامي در سوم تير 84 در فيلم تبليغاتي خود چگونه از دوستي دختر و پسر نامحرم حمايت مي كرد . آن روز، روزنامه جمهوري خود را به زمين و زمان مي كوفت تا هوادار رسمي اختلاط دختر و پسر نامحرم ، رييس جمهور شود تا شايد چهار سال ديگر فرهنگ اين مرز وبوم در قهقراي خويش مستغرق شود. به راستي چه كسي فراموش خواهد كرد دختر همان سياستمداري را كه روزنامه جمهوري خود را برايش چاك چاك نموده ، آنگاه كه سوار بر دوچرخه ، عكس هاي تبليغاتي مي گرفت و در روزنامه "زن" دوچرخه سواري نسوان در كوي و برزن و معرض ديد مردان را نماد ترقي و هويت يابي "زن" معرفي مي كرد؟! بگذريم...!
در پايان خوب است جناب مهاجري واعوان ايشان اين خبر را با چشمان كاملا باز مطالعه كنند :
« رييس فدراسيون سواركاري فردي است به نام محمدرضا تابش، نماينده تندروي جناح موسوم به اصلاح طلب در مجلس ششم ، نماينده ته مانده اصلاح طلبان در فراكسيون اقليت مجلس هفتم ، نماينده اردكانيها و اتفاقا ً خواهرزاده فردي گمنام به نام "سيد محمد خاتمي" رييس جمهور سابق ايران(!) ... "تابش" طي انتخاباتي از جانب فدراسيون سواركاري به رياست آن برگزيده شده و مسئوليت تمام اعمال اين فدراسيون به عهده اوست. تابش نه تنها اصولگرا نيست بلكه اصلاح طلب ، آنهم از نوع دو آتشه آن است! »
يکشنبه 28 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 169]