تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834924698
ادبیات عامیانه و فولکلر ایران
واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
ادبیات عامیانه، ادبیاتتوده ی مردم ایران، اثر مردمانی بیسواد یا كمسواد و غالبن شفاهی، كه از جهتساختار و محتوا، با ادبیات سنتی مكتوب فارسی متفاوت است. زبانساده، لحن عامیانه، حالات و اندیشههای عوام در این ادبیات نمایان است.
امروزه ادبیات عامیانه در نقاط گوناگون ایرانبا گویش های متفاوت میان مردم مناطق گوناگون مشهور و متداول است. از جملهدر گیلان اشعار شرف شاه دولایی، از شاعران قرن هشتم ق. ، به گویش گیلكی، در مازندران اشعار امیر پازواری به گویش مازندرانی، در كردستان داستان های كُردی منظومی كه اصطلاحنبیت نامیده میشود و با آواز میخوانند ونیز بسیاری از قصههای كوتاه عامیانه به گویش های گوناگون كه گاه در آثارپژوهندگان گویششناسی نقل شده است. در اینمقاله صرفن به ادبیات عامیانه ی فارسی متداول در درون مرزهای ایرانپرداخته میشود.
اشعار عامیانه از دیرباز در میان مردم ایران شناختهبوده است. این اشعار را، كه به گویش های محلی بوده است، فَهلویاتمیگفتهاند. برخی از این فهلویات، كه خنیاگران در كوچه و بازارمیخواندهاند، داستان های عشقی منظوم بوده است مانند آن چه که در مناطق غربیایران درباره ی عشق شَروین دشتبی میخواندهاند. به همین سبب است كه اشعاریرا هم كه در زمان ما در جنوب ایران به گویش های محلی میخوانند "شَروه"مینامند. در آذربایجان هم خوانندگان این فهلویات به نام "شهری خوان"معروفاند. امروزه اشعار عامیانه به زبان فارسی را، كهبر زبان عامه ی مردم جاری است، ترانه و تصنیف نیز میگویند. وزن بسیاری از این اشعار منطبق با اوزان عروضی نیست،اما با طرز خواندن و تكیه بر برخی از هجاها میتوان آنها را موزون كرد.
اشعار عامیانه ی متاخرتر، متاثر از ادبیات سنتی است و وزنعروضی دارد. قالب برخی از ترانههای عامیانه نیز مطابق با هیچیك ازقالب های شعر رسمی نیست، بلكه ساده و ایرانی است. قالب دوبیتی بیش ازقالب های دیگر در اشعار عامیانه كاربرد دارد. برخی از اشعار متاخر نیز بهقالب های غزل و قصیده است. این اشعار را با آهنگ هایخاص و همراه با موسیقی و دوبیتی ها را بیش تر با آواز دشتی و درگوشه ی بختیاری میخوانند. برخی از پژوهشگراندستگاه و مقام موسیقی این اشعار را ثبت كردهاند . سرایندگان بیش تر آنهامعلوم نیستند، اما گاه نام برخی از آنان در دوبیتی ها آمده است . این نوع ترانههای عامیانه عاری از تشبیهات و استعارههایپیچیده و هرگونه تصنع و گویای احساسات و افكار عامیانه است . در بسیاری از آن ها زبان عامیانه و واژگان محلی به كار رفته است.بسیاری از این ترانه ها نیز همان است كه در بین مردم بهباباطاهر یا فایز دشتستانی منسوب است. مضمونبیش تر ترانههای عامیانه، عاشقانه و در وصف معشوق، طلب وصال او، یا گله ازهجران است. بسیاری از آن ها نیزنشانی از زندگی روستایی و عشایری دارد و در آن ها از دشت و بیابان وسبزه و چشمه سخن گفته شده است .در برخی از آن ها باسوزی خاص سخن از دوری وطن و فراق یار و خویشان است.برخی از آن ها هم هجو و شوخی و مطایبه است و پارهایاز آن ها حكایتی را نقل میكند.برخی از این اشعار در واقع مناظره یا گفتگوی عاشقانه و دوستانه میان دو تناست
پارهای از تصانیف عامیانه درپی یك واقعه ی تاریخی ساختهشده و به زبان مردم كوچه و بازار خوانده شده است. كهنترین ابیاتی كهبه زبان فارسی باقی مانده از همین نوع است. از جمله، تصنیفی است كهمردم بخارا، در سال۵۶ ق. به مناسبت عشق پدیدآمده میان سعید بن عثمان،امیر گمارده ی معاویه در خراسان، و ملكه ی بخارا ساختند و در كوچه و بازارمیخواندند . همچنین است " حَراره " (=ترانه)ای كهكودكان در كوچه به دنبال یزید بن مفرغ، عاشق دختری بهنام سمیه، بهآواز میخواندند. هنگامی كه، در سال١۰۸ق. اسدبن عبدالله، حاكم خراسان، در جنگ با امیر خُتَلان شكست خورد، اهلخراسان برای او تصنیفی ساختند و میخواندند. این گونهتصنیف ها در تاریخ ادامه یافته است. در سال ۵۰۸ ق. چون احمد عطّاش در عهد سلطانمحمّد بن ملكشاه شورید و شكست خورد، او را اسیر كردند و دراصفهان گرداندند و مردم اصفهان به دنبال او با دف و طبل و دهل تصنیفی میخواندند . پس از شكست لطفعلیخان زند ازآقامحمّدخان قاجار، نخستین پادشاه این سلسله، نیز مردم شیراز تصنیفی ساختندو همچنین است تصنیف مردم تهران دربارة فرارمحمّدعلی شاه قاجار. یا آن چه درباره ی سخاوتحسنخان یگانه، پسر یوسفخان مستوفیالممالك (متوفّی ١٣۰٣ق.)، ساخته بودنددر بسیاری از اشعار عامیانه نام قهرمانان ناشناس محلی باقیمانده است، از جمله ترانههایی كه در خراسان راجع به نصرو یا نصرالله،در فارس درباره ی حسیناو در ابیانه و اطرافكاشان درباره كریم خان مشهور است.
بخشی ازاشعار عامیانه هم اشعار مذهبی است، یك نمونه ی كهن از این نوع اشعار، بهگفته ی نویسنده ی تاریخ سیستان " سرود كَرْكوی " راجع به آتشگاهكَرْكویَه بر زبان زردشتیان جاری بوده است. پارهای از این اشعار هم اشعارسوگواری است. در قرن چهارم ق، نرشخی از سرودههای مردم بخارا در سوگسیاوش و آنچه مطربان و قوّالان در این باره به نام " گریستن مغان" میخواندهاند، سخن گفته است. تعزیه نامه ها نیز بخشی قابلتوجه از اشعار عامیانه ی قرون اخیر است كه با آهنگی خاص در مراسم تعزیههمراه نمایش خوانده میشود.
گذشته ازتعزیهنامهها برخی از اشعار عامیانه در مجالس ترحیم و مراسم سوگواری خواندهمیشود . اشعار سوگواری در مناطق گوناگون نام هاییخاص دارد، چون آن كه در بلوچستان " موتَك " و در آذربایجان " آغی " نامیده میشود.برخی از اشعار عامیانه مذهبی اشعاریاست كه قلندران و درویشان دورهگرد در كوچه و بازار در منقبت علی واهل بیت به پیروی از سنت مناقب خوانان قرن های پنجم و ششم ق.میخوانند. از مشهورترین آن ها لوحی اصفهانی استكه در عهد صفوی بیش تر درویشان دورهگرد شعرهای او را در گذرها میخواندهانداین درویشان در قهوه خانه ها و تكیهها مراسممشاعره ی خاصی به نام " سخنوری " برپا میكردهاند كه اشعار آنان هم پارهایاز ادبیات عامیانه ی ایران محسوب میشود.
ازدیرباز مطربانی به نام " قوّال " و " مقری " پارهای از اشعار عامیانه را دركوچه و بازار همراه با ساز و رقص میخواندهاند و گاهی صوفیان آنان را برای اجرای مراسم سماع به خانقاه های خوددعوت میكردهاند این گروه از مطربان تا عصر حاضرنیز باقی ماندهاند.
بسیاری از اشعار عامیانه را به مناسبت هایی خاص در مواقعی ازسال می خوانند. از آن جمله است اشعاری كه نوروزی خوانان چند روز پیش ازآغاز نوروز در دسته های چهار پنجنفری در كوچهها میخوانند ترانه هایی كه حاجی فیروزها در استقبال نوروز با رقص و آواز در معابرمیخوانند و ترانههای خاصچهارشنبهسوری و سیزدهبهدر و نیز آن چهروستاییان خراسان به نام سرود جشن سده میخوانند. در ماه رمضان هم در برخی از ولایات رسم است كه جوانان پس از افطار دركوچهها اشعاری عامیانه با صدای بلند سرمیدهند. دربعضی شهرها و روستاها مراسمی خاص برای فراخواندن باران متداول بود كه باترانه های عامیانه ی ویژه ی باران خواهی همراه بود .به علاوه شب های جمعه مردم برای حاجت خواهی،مخصوصن دختران برای بخت گشایی وزنان برای محبوب شدن نزد همسران خود، همراه با بعضیآداب، شعرهای عامیانه میخواندند. امروزه در بوشهر كشاورزان نیز به هنگاموزنكردنِ غلات جمله های دعایی موزونی میخوانند تا به غلات آنان بركتداده شود
بسیاری از ترانههای عامیانهترانههای خاص مراسم ازدواج است كه بیش تر بین زنان متداول است و ازهنگام خواستگاری تا زفاف، گاه گروهی و گاه به تنهایی، گاه با ساز و گاهبدون ساز، به آواز میخوانند. اینگونه از ترانهها در برخی از مناطق نام هاییخاص دارد. مثلن در استان فارس آن ها را " واسونَك " و در بوشهر " یزلهگری " میگویند. نمونهای كهن از تصنیف های عروسیِ عهد صفوی نیز در عقایدالنّساء ثبتشده است.
برخی از ترانهها هم به مشاغلی خاص مربوط است، مانند ترانههای چوپانان، گندمكاران و جوكاران وقالیبافان .در بوشهر مردم به هنگام ساختن آبانبار،دسته جمعی اشعاری عامیانه را با آهنگی خاص میخوانند .
بخش قابل توجهی از ترانهها و تصنیف های عامیانه اشعاری استكه بزرگتران خانواده، بهویژه مادران، برای كودكان میخوانند و كودكان نیزآنها را فرا میگیرند و تكرار میكنند .گاه اینترانهها بیان قصههایی كوتاه و در واقع مَتَل است. در گویش سمنانی بهآنها " آستونك " میگویند. پارهای از این ترانهها نیز لالایی هایی است كه مادران برایخواباندن كودكان، با آهنگی خاص میخوانند و در مناطق گوناگون گه گاه بهلهجههای محلی است . برخی از ترانه های كودكان هم اشعاری استكه آنان در بعضی از بازی های خود میخوانند .اینگونه ترانهها سابقه در گذشتههای دور دارد، چون آن كهنقل است رودكی از آهنگ جملهای مسجّع، كه كودكی درگردوبازی میخواند، وزن قالب رباعی را برساخت. گاه این تصانیف در بازی های نمایشی زنانه هم به كار میرود، ازجمله بازینمایشی خاله رو.رو و نیز عموسبزیفروشو نیز نمایش عروسِ قریش كه زنان درمجالس مولودی اجرا میكنند.پاره ای از ادبیاتعامیانه هم معماها و چیستان های متداول در بین مردم است كه بسیاری از آن هامنظوم یا جملههایی موزون است. در برخی از مناطق این چیستان ها نامی خاص دارد،مثلن در سروستان به آنها " فالگوشك " میگویند. البته معما در ادبیات رسمی مكتوب هم جایگاهی خاصدارد، اما چیستان های عامیانه بهزبانی سادهتر است.
بخشی قابل توجه از ادبیات عامیانه ی ایرانضربالمثل هایی است كه بر زبان عوام جاری است و بسیاری از آن ها منظوم یاجملههایی آهنگین و مسجّع است . نخستینبار یكی از ادبای قرن یازدهم ق. به نام محمّدعلیحبلهرودی، امثال فارسی را در ١۰۴۹ ق. در كتابی به نام مجمعالامثال گردآورد و سپس در١۰۵۴ق. مجموعهای دیگر ازامثال را با داستان های امثال و حكایت های مذهبی و اخلاقی در كتابجامعالتّمثیل یا مجمعالتّمثیل تألیف كرد.
بخشی عمده از ادبیات عامیانه ایران شاملقصه های كوتاهی است كه عامه ی مردم برای یكدیگر و خاصه مادران ومادربزرگان برای كودكان نقل میكنند. در گذشته، دایهها و خدمتكاران حرمسراهابسیاری از این قصهها را از بر بودند و برای سرگرم كردن كودكان نقلمیكردند . این قصه های مجهولالمؤلّف سینه به سینه از گذشتگان به آیندگان رسیده است. قصهگویانِ گذشته، از نقل آن ها بیش تر تفریح و لذت خود و دیگرانرا میخواستند و برای جذابتركردن آن ها شاخ و برگ هایی نیز بر آن ها میافزودند.
برخی از قصهها از دیرباز برای سرگرمی پادشاهان فراهمآمده است . كتاب مشهور الف لیلة و لیلة و ترجمه یفارسی آن با عنوان هزار و یكشب یكی از نمونههای بسیار كهن اینگونهكتاب هاست كه بیش تر قصه های آن بن مایه ی قصههای عامیانه دارد . به استثنای كتاب هایی مانند هزار و یكشب ،بیش تر قصه های كوتاه عامیانه را تنها در دورههای اخیر گردآوری و مكتوبكردهاند. این قصهها ساده و بیپیرایه است، اما گه گاهبرخی از تعبیرات كهن در پارهای از آنها دیده میشود. برخی از جمله هایقالبی آغاز و انجام آن ها وزن و قافیه دارد .
قصههایكوتاه عامیانه را از لحاظ مضمون و محتوا به دو بخش میتوان تقسیم كرد:
گروهی از آن ها صرفن تخیلی و شرح ماجراجویی ها و خیال پردازی های عجیب و غریباست و بیش تر از سحر و افسون و غول و دیو و پری سخن می گوید.
گروهیدیگر بیش و كم واقع گرایانه و حاكی از ماجراهای عادی زندگی مردم، آرزوها ودردهای آن هاست. بسیاری از آن ها از تأثیر بخت و سرنوشت در زندگی حكایت دارند.قهرمانان اینگونه قصهها بیش ترشاهان و شاهزادگان، تهیدستان مانند خاركش و پینهدوز، و ایان ودرویشاناند. در بسیاری از این قصهها سخن از مكر زنان و یا خیانت آنان بههمسرانشان است .گاهی شخصیت های تاریخی مانند سلطان محمودغزنوی یا شاهعبّاس صفوی كه با لباسمبدل به میان مردم میروند در این قصهها حضور دارند.در برخی از آن ها پندهای حكیمانهنهفته است تا كودكان از شنیدن آن ها راه و رسم زندگی را بیاموزند.پارهای از این قصهها نیز مضمون طنز دارد و در واقع لطیفه است؛ از جمله قصه هایی كهقهرمانان آن ها بهلول و ملاّ.نصرالدّین اند. قصههای كوتاه عامیانه كه گاه آن ها را " وسَنه " نیز مینامند در مناطقگوناگون با لهجههای عامیانه ی محلی آمیخته است . پارهای دیگر از قصههایعامیانه ی فارسی قصههای بلندی است كه نقالان و قصهگویان دورهگرد آن هارا ساختهاند. این گروه از افسانهپردازان در كوچه و بازار معركه میگرفتند وهر روز بخشی از قصه ی خود را نقل میكردند و روز دیگر مردم دوباره در معركه یآنان حاضر میشدند تا دنباله ی قصه ی روز گذشته را بشنوند . در دوره ی قاجار بسیاری از آنان پیرو یكی ازطریقههای درویشی به نام طریقه ی عجم بودند. از عهد صفوی به بعد، پاتوق این گروه از معركهگیرانقهوهخانهها شد. برخلاف قصه های كوتاه عامیانه، كه تا دورههای اخیر بیش ترروایت های شفاهی داشته، از دیرباز قصههای بلند نقالان از صورت شفاهی بهصورت مكتوب در آمده است. در مجالس نقالی كاتبانی حاضر میشدند و عین گفتههای نقال را تند می نوشتند. بسیاری از نسخههای خطی قصههای نقالانبه این گونه فراهم آمده است، اما نسخههای خطی یك قصه نقالی، اگرچهمضمون و محتوای آن ها یكسان است، كم تر مطابق یكدیگر است؛ زیرا نقالانگوناگون در مناطق متفاوت ضمن نقل یك قصه به سلیقه ی خود چیزهایی بر آنمیافزودند و چیزهایی از آن میكاستند.
بیش تر قصههای عامیانه ی نقالان از دوره ی صفوی به بعد ساخته شدهاست، اما در میان كهنترین و اساسیترین آن ها، كه پیش از دوره ی صفوی نوشتهشده است، باید از پنج كتاب، یعنی سمك عیّار ، اسكندرنامه ، دارابنامه ، فیروزشاه نامه و قصه ی حمزه نام برد، اینقصهها اگرچه به نثر است، بیش و كم صبغه ی ( رنگ و بو ی آ. ا. )حماسی دارد و برخی از محققانآن ها را در برابر حماسههای سنتی طبقه ی اشراف، حماسههای عامیانه دانسته اند. با این همه، قهرمانان اصلی بیش تر این قصههامانند اسكندرنامه، دارابنامه و فیروزشاهنامه شاهان و شاهزادگاناند. قهرمان اول قصه ی حمزه نیز فردی از طبقه ی اشراف و بزرگزادگان است، اما درسمك عیّار قهرمان اصلیِ قصه عیّاری از طبقه ی عامه است. زن در اینقصهها اهمیتی ویژه دارد و در بیش تر آن ها طرح اصلی، عشقِ قهرمانِ قصه بهیك زن است . در برخی از این قصهها هم واقعیت های تاریخیبه افسانه درآمیخته است، از جمله قصه ی حسین كُرد شبستری كه زمانماجراهای قصه، دوران فرمانروایی شاهعباس اول است واز كشمكش های ایرانیان و ازبكان آمیخته با بنمایههای قصههای نقالانمانند شیرینكاری های عیاران سخن میگوید، بهعلاوه برخی از كتاب های مَقْتَل (=دربابواقعه ی كربلا) كه در دوره ی قاجار نوشته شده است، ازجمله طریق البكاء نوشته یمحمدحسین شهرابی، به قصههای عامیانه درآمیخته است، و از اینرو باید آن هارا بخشی از ادبیات عامیانه ی ایران محسوب داشت.
بسیاری ازفتوّتنامهها ( داستان های جوانمردان آ. ا. )، خاصه رسالههایی را كه اصناف پیشهور نوشتهاند، از ادبیاتعامیانه ی ایران باید شمرد. این دست از رسالهها كه بیش تر به صورت پرسش وپاسخ است، آداب و رسوم و افسانههای طبقه ی پیشهور اعصار گذشته را تبیینمیكند و مطالب آن ها شفاهن بین جوانمردان اصناف بازگو میشده است. همچنینرسالههای درویشان خاكسار عهد قاجار كه شرح اعتقادات و افسانههای خاكساراناست.
بعضی از آثار ادب عامیانه مأخوذ از ادبیات رسمی و سنتی است،مانند آن چه نقالان به زبان عامیانه و با تعبیرات خاص خود از داستان هایشاهنامه و آثار حماسی دیگر نظیر گرشاسبنامه و سامنامه نقل كردهاند وسپس روایت شفاهی آنان باز به صورت مكتوب درآمده است و آن ها را اصطلاحن " طومار " نامیدهاند، همچنین برخی از قصه های كوتاه عامیانه كه بر زبانمردم ایران و تاجیكستان جاری و در اصل مأخوذ از مثنوی معنوی است . ازسوی دیگر قصه های عامیانه نیز گاه در قالب تمثیلات در ادبیات عرفانیفارسی وارد شده است و همچنین بسیاری از شاهكارهای ادبفارسی بهگونه ای سرشار از اشارات به فرهنگ و اعتقادات و آداب و رسومعوام است، از جمله تاریخ بیهقی ، ویس و رامین فخرالدّین اسعدگركانی، دیوان خاقانی و لطایف عبید زاكانی .
در دوره ی قاجار نویسندگانی مانند میرزاحبیب اصفهانی درترجمه ی سرگذشت حاجی بابا ، اثر جیمز موریه، و علیاكبر دهخدا در سلسله مقالههای چرند و پرند در روزنامه ی صور اسرافیل ، به فرهنگ مردم و زبانعامیانه توجهی خاص مبذول داشتند. درپی آنان، نویسندگان معاصر در داستان هایخود اقبال فراوان به ادبیات عامیانه نشان دادند. محمدعلی جمالزاده درداستان هایش توجهی خاص به ضربالمثل ها و اصطلاحات و تعبیرات عامیانه دارد ودر برخی از آن ها مانند داستان " دوستی خالهخرسه " به طرح و عناوین قصه هایكوتاه عامیانه نظر دارد. صادق هدایت نیز در طرح برخی از داستان هایش بهفرهنگ عامیانه توجه دارد، از جمله در كتاب كمحجم وغوغ ساهاب ، كه بههمكاری دوستش، مسعود فرزاد نوشت. صادق چوبك در داستان هایش بیش ازدیگران به زندگی طبقه ی عامه توجه دارد. او زبان محاوره ی عامیانه را بهكار برده و عنوان داستان سنگ صبور را از قصههای عامیانه وام گرفته است. همچنین است جلال آلاحمد كه در داستان هایش به قالب قصههای عامیانه وزبان عامیانه توجهی خاص دارد و نیز صبحی مهتدی كه به سبك قصههایعامیانه داستان حاجی ملاّ زلفعلی را نوشت و همچنین غلامحسین ساعدی درداستان ها و نمایشنامههایش و صمد بهرنگی در داستان هایش برای كودكان ونوجوانان.
در عهد قاجار برخی از شاعران ماننداشرفالدّین حسینی ، صاحب روزنامه ی نسیم شمال ، فرهنگ و زبان عامه رادر شعرهای خود منعكس كردند. شعر دوره ی معاصر ایران نیز بیش و كم از ادبیاتعامیانه متأثر است، از جمله احمد شاملو با شعر " پریا " به قصههای كوتاهعامیانه و نیز زبان عوام توجهی خاص نشان داده است. درمیان شاعران معاصر اخوان ثالث بیش از دیگران برای بارورتر كردن اشعارشاز ادبیات عامیانه بهره جسته است. او گذشته از آن كه در شعر " سر كوه بلند "به ترانههای عامیانه نظر دارد، در شعرهایی مانند "چاووشی" و "قصّة شهرسنگستان" از بنمایههای قصّههای عامیانه بهره برده است و در " خوان هشتمو آدمك " ماجرای یك مجلس نقالی را با همان لحن حماسی نقالان شرحمیدهد.
ایرانیان تحقیق و مطالعه ی جدی درباره ی ادبیات عامیانه راهمراه با توجه به فرهنگ عامه، از غربیان آموختند، هر چند كه در گذشتهبرخی از ادبا و عالمان ایرانی آثاری حاكی از فرهنگ عامه پدید آورده بودند،مانند دیوان البسه ی نظامالدین محمود قاری ( متوفی ۸۶۶ ق. )، دیوانكنزالاشتهاءِ بسحاق اطعمه (متوفّی ۸٣۰ ق. ) و عقایدالنّساء یا كلثوم ننه ،منسوب به آقاجمال خوانساری ، از علمای عهد صفوی.
كلوستون از نخستینخاورشناسانی بود كه به بررسی قصههای عامیانه ی فارسی پرداخت و در سال ١۸۸۹م.كتابی در این باره منتشر كرد. پس از او هانری ماسه ، یان ریپكا ، آرتوركریستنسن و الول ساتن به قصههای عامیانه ی ایران توجهی خاص داشتند ودرباره ی آن ها آثاری منتشر كردند.
در ایران علیاكبر دهخدا كه از جوانیتوجهی خاص به فرهنگ و ادب عامه داشت، در تألیف امثال و حكمو نیز لغتنامه به معرفی زبان و ادب عامه پرداخت. ازدهه ی دوم ١٣۰۰ ش. نخستین آثار ادب عامیانه در ایران به چاپ رسید. محمدعلیفروغی (متوفی ١٣۲١ ش. )، از طریق فرهنگستان اول و وزارت معارف وقت، بهجمعآوری فرهنگ و ادبیات مردمی روی آورد.همزمان با آن، صادق هدایت (متوفی ١٣٣۰ ش. ) با دو كتاب اوسانه در ١٣١۰ ش.و نیرنگستان در ١٣١۲ ش. بخشی عمده از ترانهها و متل ها و قصههای عامیانه رابا دقت و روش عالمانه گرد آورد. حسین كوهی كرمانی به درخواست و تشویقمحمدعلی فروغی هفتصد ترانه از ترانههای روستایی ایران را در١٣١۷ ش. وپیش از آن چهارده افسانه ی روستایی را منتشر . كرد. . پس از شهریور ١٣۲۰ ش.فضلالله صبحی مهتدی (متوفی ١٣۴١ ش. )، كه در رادیو قصههای كودكان نقلمیكرد، قصههای مردمی را گرد آورد. پیش از او امیرقلی امینی (متوفی١٣۵۷ ش. ) به امثال فارسی پرداخته و در ١٣٣۹ ش. هزار و یك سخن را در چاپخانه یكاویانی برلین به طبع رسانده بود و در ١٣۲۴ ش. داستانهای امثال و در١٣٣۹ ش. سی افسانه از افسانه های محلی اصفهان را چاپ كرد . سیدابوالقاسم انجوی شیرازی (متوفی ١٣۷۲ ش. ) كهتحت تأثیر هدایت به گردآوری فرهنگ عوام علاقه مند بود، به یاری مردممناطق گوناگون ایران، آثار ارزنده ای از ادبیات عامه را به چاپ رسانید،از جمله قصههای كوتاه عامیانه را با دقت و رعایت امانت، با نام هایگویندگان آن ها، در سه مجلد قصههای ایرانی (تهران، ١٣۵۲ ش. ) و نیز مردم وشاهنامه (تهران، ١٣۵۴ ش. ) و مردم و فردوسی (١٣۵۵ ش. ) و همچنین مثل ها وداستان های امثال را در تمثیل و مثل (تهران، ١٣۵۲ ش. ) منتشر كرد. صمد بهرنگیو بهروز دهقانی نیز افسانههای آذربایجان (تبریز، ١٣۴۴ ش. ) را به چاپ رساندند. ابراهیم شكورزاده در كتاب عقاید و رسوم عامه ی مردم خراسان (تهران، ١٣۴۶ ش. )ترانهها و قصههای عامیانه ی خراسان و صادق همایونی در فرهنگ مردمسروستان (تهران، ١٣۴۸ ش. ) چیستان ها و ترانهها و قصههای مردم سروستان ومحمد احمدپناهی سمنانی در آداب و رسوم مردم سمنان (تهران، ١٣۷۴ ش. ) ترانهها و افسانههای مردم سمنان را منتشر كردند.
در كنار گردآوری ادبیاتشفاهی مناطق گوناگون ایران، كه دانشمندان بومی آن مناطق به آنپرداختهاند، برخی از محققان و استادان ادبیات دانشگاه تهران نیز قصههایمكتوب عامیانه را، كه آثار نقالان قرون گذشته است، با تصحیح انتقادی بهچاپ رساندند. از آن جمله است: سمك عیّار به كوشش پرویز ناتل خانلری، دارابنامه ی طرسوسی به كوشش ذبیحالله صفا (تهران،١٣٣۴ ش. )؛ دارابنامه ی بیغمی ، یا همان فیروزشاهنامه ، به كوشش ذبیحاللهصفا (تهران، ١٣۴١ـ١٣٣۹ ش. )؛ اسكندرنامه به كوشش ایرج افشار (تهران،١٣۴٣ ش.) و امیرارسلان به كوشش محمدجعفر محجوب (تهران، ١٣۴۰ ش.). در میاناستادان ادبیات، محجوب بیش از دیگران به ادبیات عامیانه عنایت داشت وسلسله مقالههایی دربارة ادبیات عامه ی ایران تحت عنوان " سخنوری " در دوره ینهم مجله ی سخن (١٣٣۷ ش.) و " داستانهای عامیانه ی فارسی " در دوره ی دهم آن مجله (١٣٣۸ ش.) منتشر كرد. محمدعلی جمالزاده نیز فرهنگی از واژگان وتعبیرات عوام را به نام فرهنگ لغات عامیانه تألیف كرد كه آن نیز بهكوشش محمدجعفر محجوب در ١٣۴١ ش. به چاپ رسید. از دیگر تحقیقات مهم درباره یزبان عامیانه كتاب كوچه ، تألیف شاعر معاصر، احمد شاملو و فرهنگ فارسیعامیانه تألیف ابوالحسن نجفی (تهران، ١٣۷۸ ش.) در خور ذكر است.
از دانشمندانغربی ویلیام هنوی ، استاد امریكایی زبان و ادبیات فارسی، و مارینا گییار ، محقق فرانسوی، به قصههای نقالان توجهی خاص دارند و مقالههاییتحقیقی به چاپ رساندهاند. هنوی همچنین ملخص دارابنامه ی بیغمی را بهانگلیسی ترجمه كرده است ( عشق و جنگ ، نیویورك، ١۹۷۴ م.). مارگارت میلزاستاد كرسی فولكلور دانشگاه اوهایو، درباره ی قصههای عامیانه ی فارسی درافغانستان و تاجیكستان مطالعه و تحقیق میكند و اولریش مارزلف، محققآلمانی، راجع به ادبیات عامیانة ایران، تالیفات متعدد دارد.
منابع :
احمد پناهیسمنانی، محمد. آداب و رسوم مردم سمنان ، تهران،١٣۷۴ ش. ؛ همو،ترانه و ترانهسرایی در ایران ، تهران، ١٣۷۶ش.
احمدی، مرتضی، كهنههایهمیشه نو (ترانههای تخت حوضی) ، تهران، ١٣۸۲ ش.
احمدی ریشهری، عبدالحسین،سنگستان، عقاید و رسوم عامه ی مردم بوشهر ، تهران، ١٣۷۵ ش.
اسماعیلپور،ابوالقاسم، " امیر پازواری " نشریه ی آینده ، سال ١۸، ش.۶ـ١، تهران، ١٣۷١ ش.
افشار،ایرج، " هدایت و نظام گردآوری فرهنگ مردم ایران "، فصل نامه ی فرهنگ مردم ،سال دوم، ش.١، تهران، ١٣۸۲ش.
افشاری، مهران، "فرقه ی عجم و سخنوری"، فصل نامه یهستی ، دوره ی اول،سال١٣، ش.١ ،تهران، ١٣۷۴ش. ؛ همو، " مقدمه "، نك: چهاردهرساله درباب فتوّت و اصناف ؛ همو، " مقدمه "، نك: فتوّتنامهها و رسائلخاكساریّه ؛
افشاری، مهران و مهدی مداینی، " مقدّمه "، نك: هفت لشكر (طومارجامع نقالان) ؛
الول ساتن، پل لارنس، "تأثیر قصهها و افسانههای عامیانهدر ادبیات نوین ایران"، ادبیاتنوینایران ، ترجمه ی یعقوبآژند،تهران،١٣۶٣ ش. ؛
انجوی شیرازی، سیدابوالقاسم، جان عاریت ، بهكوششمهین صداقتپیشه، تهران، ١٣۸١ ش. همو، مردم و فردوسی ، تهران، ١٣۵۵ ش.
بهار،محمدتقی، بهار و ادب فارسی ، به كوشش محمّد گلبن، تهران، ١٣۵١ ش.
بهار،مهرداد، جستاری چند در فرهنگ ایران ، تهران، ١٣۷٣ ش.
تاریخ سیستان ، بهكوشش محمدتقی بهار، تهران، ١٣١۴ ش.
جاحظ، ابوعثمان عمرو، البیان والتّبیین، به كوشش حسن السّندوبی، قاهره، ١٣۵١ق./١۹۲٣ م.
چهارده رساله دربابفتوّت و اصناف ، بهكوشش مهران افشاری و مهدی مداینی، تهران، ١٣۸١ش.حبلهرودی، محمّدعلی، مجمعالامثال ، بهكوشش صادقكیا، تهران،١٣۴۴ ش.
حمیدی،سیدجعفر، ماشیننوشتهها، شعرهای بلاگردان در باور رهنوردان بیدار ، تهران،١٣۶۹ ش. درویشی، محمدرضا، بیست ترانه ی محلی فارس ، تهران، ١٣۷۴ ش.
راوندی،محمدبن علی، راحةالصّدور و آیة السّرور ، محمد اقبال، تهران، ١٣٣٣ ش.
ریپكا، یان، تاریخادبیاتایران از آغاز تا امروز ، ترجمه ی یعقوب آژند،تهران، ١٣۸۰ ش.
زرّینكوب، عبدالحسین، یادداشتها.و.اندیشهها ، تهران، ١٣۵۵ ش.
شرفشاه دولایی، دیوان ، به كوشش محمدعلی صوتی، تهران، ١٣۵۸ ش.
شكورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان ، تهران، ١٣۶٣ ش.
شمس قیسرازی، محمد، المعجم فی معاییر اشعار العجم ، بهكوشش محمد قزوینی ومحمدتقی مدرس رضوی، تهران، ١٣٣۸ ش.
شهیدی، عنایتالله، پژوهشی در تعزیه وتعزیهخوانی از آغاز تا پایان دوره ی قاجار در تهران ، تهران، ١٣۸۰ ش.
صادقی،علیاشرف، " شروینیان یا عشقنامه ی شروین دشتبی و شروهسرایی "، نك: یادنامه یدكتر تفضّلی ؛
صفا، ذبیحالله، " مقدمه "، نك: طرسوسی؛
صوتی، محمدعلی،" مقدمه"، نك: شرفشاه دولایی؛
طبری، محمد بن جریر، تاریخ الرّسلوالملوك ، به كوشش یان دخویه، لیدن، ١۸۸۹ـ١۸۸۵ م. طرسوسی، ابوطاهر،دارابنامه ی طرسوسی ، به كوشش ذبیحالله صفا، تهران، ١٣۵۶ش.
عقاید النّساءمشهور به كلثوم ننه ، منسوب به آقاجمال خوانساری، به همراه مرآتالبلهاء ، به كوشش محمود كتیرایی، تهران، ١٣۴۹ ش.
عناصری، جابر، "نوروزی ـخنیاگران بیساز و دف" (ترانههای نوروزی و آهنگ های نوبهاری)، آهنگخوان ها،فصل نامه ی موسیقی ، ش. ۲ و ٣، تهران، ١٣۶۸ ش.
فتوّتنامهها و رسائل خاكساریّه ،به كوشش مهران افشاری، تهران، ١٣۸۲ ش.
قزل ایاغ، ثریا، راهنمای بازی هایایران ، تهران، ١٣۷۹ ش.
قزوینی رازی، عبدالجلیل، النقض ، به كوششمیرجلالالدین محدث، تهران، ١٣۵۸ ش.
كاشفی سبزواری، حسین، فتوت نامه ی سلطانی ، تهران، ١٣۵۰ ش.
كتیرایی، محمود، از خشت تا خشت ، تهران، ١٣۷۸ ش.
كریستنسن، آرتور، "قصههای ایرانی"، ترجمه ی كیكاووس جهانداری، مجله ی سخن ، سال ۷،ش.١ و ۲، تهران، ١٣٣۵ ش.
كوهی كرمانی، حسین، هفتصد ترانه از ترانههایروستایی ایران ، تهران، ١٣۴۷ ش.
كیا، صادق، " مقدمه "، نك: حبلهرودی؛
مارزلف، اولریش، طبقهبندی قصههای ایرانی ، ترجمه ی كیكاووس جهانداری،تهران، ١٣۷۶ ش. محجوب، محمدجعفر، " سخنوری "، مجله ی سخن ، سال۹، ش۶ و ۷ و ۹، تهران،١٣٣۹ ش.
محمّدبن منوّر، اسرار التّوحید فی مقامات الشّیخ ابی سعید ، بهكوشش محمدرضا شفیعی كدكنی، تهران، ١٣۷١ ش.
مرتضوی، منوچهر، " آرزوی پیران "،
نامواره ی دكتر محمود افشار ، بهكوشش ایرج افشار و كریم اصفهانیان، تهران،١٣۶۸ ش.
ناتل خانلری، پرویز، وزن شعر فارسی ، تهران، ١٣۶۹ ش.
نرشخی، ابوبكرمحمّد، تاریخ بخارا ، به كوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ١٣۵١ ش.نصرآبادی، محمّدطاهر، تذكره ی نصرآبادی ، به كوشش حسن وحید دستگردی، تهران١٣١۷ ش. واصفی، زینالدّین محمود، بدایع الوقایع ، به كوشش الكساندربُلدرف، تهران، ١٣۴۹ ش.
هفت لشكر (طومار جامع نقالان)، از كیومرث تا بهمن، به كوشش مهران افشاری و مهدی مداینی، تهران، ١٣۷۷ ش.
همایونی، صادق،ترانههای محلی فارس ، شیراز، ١٣۷۹ ش. همو، فرهنگ مردم سروستان ، تهران،١٣۴۸ ش. یادنامه ی دكتر تفضلی ، بهكوشش علیاشرف صادقی، تهران، ١٣۷۹ ش.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4087]
-
گوناگون
پربازدیدترینها