واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: مصرف متيل فنيدات جهت افزايش تمرکز
دارويي که بتواند نتايج امتحانات شما را بهبود بخشد، وسوسهانگيز به نظر ميرسد و جان هريس (John Harris) معتقد است که ما بايد از قابليتهاي اين دارو استقبال کنيم. آنجان چاترجي (Anjan Chatterjee) استدلال ميکند که خطرات آن جدي گرفته نشده است...
بله
تصور ميشود بسياري از دانشجويان سالم براي بهبود عملکرد تحصيلي خود از متيلفنيدات (ريتالين) و ديگر مواد شيميايي افزاينده قواي شناختي استفاده ميکنند. بحثهاي موجود در مورد اينکه آيا آنها اجازه چنين کاري را دارند يا خير، متقاعد کننده نبوده است. سوال اخلاقي حياتي اين است که آيا اين مساله جاي افسوس دارد يا خوشبختي.
بعد اخلاقي
تصور کنيد دانشگاهي بخواهد تعمدا طوري برنامهريزي کند که قابليتهاي ذهني دانشجويانش بهبود يابد؛ فرض کنيد از اهداف مدون دانشگاه مذکور اين باشد که اطمينان حاصل شود دانشجويان هنگامي که از دانشگاه فارغالتحصيل ميشوند، باهوشتر و آموزش ديدهتر از زماني باشند که وارد دانشگاه شدهاند. تصور کنيد دانشگاه مذکور ادعا کند که نه تنها ميتواند به چنين هدفي دست يابد بلکه دانشجويانش از همه دانشجويان ديگر در طول تاريخ باهوشتر و از نظر ذهني آگاهتر خواهند بود. واکنش ما چه بايد باشد؟
ممکن است دچار ترديد شويم ولي اگر اين ادعاها بتواند ادامه يابد، آيا بايد احساس رضايت کنيم؟ آيا از چنين کار شگرفي استقبال خواهيم کرد و خواهيم خواست فرزندان ما نيز به چنين دانشگاهي بروند؟ قاعدتا بايد همينطور باشد. هرچه باشد، اين بخشي از همان چيزي است که هدف آموزش به شمار ميرود. سر آخر اگر بهره حاصل در کارکرد شناختي، قابل توجه و هزينهها متناسب باشد، ما نيز احتمالا براي فرزندان خود خواهان آن خواهيم بود و مايليم ببينيم فرزندانمان به شکل فراگيرتري درگير آموزش شدهاند.
اکنون تصور کنيد (همانطور که حقيقتا هم اتفاق افتاده است) ثابت شده باشد چند دارو باعث بهبود عملکرد شناختي ميشوند و براي مصرف در کودکان بيخطر هستند. عکسالعمل ما چه بايد باشد؟ آيا استفاده از اين داروها در افراد سالم جهت افزايش عملکرد آنان، امري غيراخلاقي است؟ آيا عدم استفاده از آنها اخلافي است؟
خطرها و فوايد
ثابت شده است که متيل فنيدات و چند داروي ديگر به اصطلاح شيميايي افزاينده قواي شناختي به شکل قابل ملاحظهاي کارکرد شناختي را بهبود ميبخشند و بيخطري اين داروها در شرايط باليني اثبات شده است. بيخطر همواره به معناي بيخطر به اندازه کافي است و از آنجا که هيچ دارويي بدون عوارض جانبي نيست، اين مساله همواره بدان معناست که مصرف کننده با در نظر گرفتن خطرات عوارض جانبي و با توجه به فوايد احتمالي، مصرف دارو را به صلاح خود دانسته است. متيل فنيدات به اندازه کافي بيخطر قلمداد شده است که به شکلي وسيع طي يک دوره طولاني براي کودکان و جوانان مبتلا به اختلال بيشفعالي – کمتوجهي(1)(ADHD) تجويز شود. اين اختلال معمولا تهديد کننده حيات به شمار نميرود و اثرات درماني سودمند آن به طور عمده به همان خواصي بستگي دارند که اين دارو را به مداخلهاي تقويت کننده بدل ساختهاند؛ لذا همين مزايا نيز از ديدگاه بيخطري، توجيه کننده استفاده از آن در بزرگسالان سالمي خواهد بود که (احتمالا) به اندازه افراد دچار ADHD اين آثار را ارزشمند ميدانند. علاوه بر اين، ثابت شده که متيل فنيدات آن قدر بيخطر هست که استفاده از آن در تحقيقات روي افراد سالم جهت آزمودن آثار شناختي (جايي که کاربرد آن واضحا به جاي اين که درماني باشد، انتخابي است) اخلاقي باشد.
مزاياي مهم اين دارو شامل افزايش کارکرد اجرايي، افزايش مهارتهاي مطالعه و بهبود تمرکز حواس و دستکاري اطلاعات است. همانگونه که فرح (Farah) و همکاران خاطر نشان ساختهاند: «نهادهاي قانونگذار ما آنچه را که يک تحقيقِ به اندازه کافي دقيق در مورد عوارض جانبي را شکل ميدهد و آن دسته از عوارض جانبي را که در سايه فوايد دارو قابل قبول هستند، تعيين ميکنند... ما دليلي نميبينيم که نتوان همين رويکرد را [در مورد تقويت عصبي ـ شناختي] به کار گرفت. اين کار ميتواند يک رويکرد معقول به مقوله بيخطري باشد. با اين حال توجه من به اين مساله معطوف است که آيا ايراد اخلاقي اصولي به مصرف داروهاي شيميايي افزاينده قواي شناختي در افراد سالم (صرفنظر از مساله بيخطري آن) وارد است؟
طبيعت انسان
تفکر درست در مورد مقوله افزايش قابليت انسان تحتالشعاع مقوله دوپينگ در ورزش قرار گرفته است. با اين حال موضوع ورزش، موضوع مرگ و زندگي نيست؛ هرچند شايد عدهاي با گفته يک مربي فوتبال به نام بيل شانکلي (Bill Shankly) که عقيده دارد «ورزش به مراتب از مرگ و زندگي هم مهمتر است»، موافق باشند. اشکال استفاده از تقويت کنندههاي عملکرد در ورزش (اگر اشکالي وجود داشته باشد) اين است که اين مواد تقريبا به شکل سراسري توسط قوانين حاکم بر رقابتها ممنوع شدهاند و لذا استفاده از آنها تقلب محسوب ميشود. ولي اگر ممنوعيتي در کار نباشد، تقلبي هم صورت نگرفته است.
مخالفت با تقويت انسان منطقي نيست؛ انسانها موجوداتي هستند که ماحصل يک فرآيند تقويت موسوم به تکامل (که همانند فوايدش مختلط است) هستند و علاوه بر اين سرسختانه در هر مسير قابل تصوري به پيشرفت خود اقدام مينمايند.
نور مصنوعي (نور آتش، نور چراغ و نور الکتريکي) تنها يک مثال قابل قبول از فناوري تقويت کننده ارزشمند است که همانند موارد ديگري از قبيل زبان مکتوب، آموزش، فعاليت فيزيکي و رژيم غذايي، مشکلاتي در زمينه عدالت و نيز عوارض جانبي مصرف و مصرف بيش از حد در پي داشته است و البته تغييرات عصبي مفيدي براي خواندن، آموزش، فعاليت فيزيکي و رژيم غذايي گزارش شده است. پس چرا بايد داروها از نظر اخلاقي متفاوت از اين موضوع باشند. قبل از ظهور نور مصنوعي مردم با تاريک شدن هوا به خواب ميرفتند و در روشنايي روز فعاليت ميکردند. با اختراع نور مصنوعي کار و زندگي اجتماعي ميتواند در خلال شب نيز تداوم يابد و براي کساني که ميخواهند و يا قادرند از آن براي منافع خود استفاده کنند، فشارهاي رقابتي و انگيزه ايجاد کند. به هر حال راه حل اين موضوع، غيرقانوني شمردن نور مصنوعي نبود بلکه چاره در تنظيم ساعات کاري و بهبود دسترسي به روشنايي بود. همين مساله در مورد داروهاي شيميايي افزاينده قواي شناختي صدق ميکند يا در آينده صدق خواهد کرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 130]