واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: این دختر که با پرت کردن خود از روی پل قصد خودکشی داشت پس از بهبودی علیه خواستگار فریبکار شکایت کرد. قضات دادگاه کیفری استان تهران، تحقیقات خود را در مورد پرونده دختری که پس از آزار و اذیت از سوی پسر جوانی خود را از بالای پل به پایین پرت کرده بود، آغاز کردند. به گزارش خبرنگار ما، اوایل سال جاری به ماموران پلیس تهران خبر دادند دختری جوان در اقدامی جنون آمیز خود را از روی یک پل عابر پیاده به پایین پرت کرده است. با اعلام این گزارش ماموران نیروی انتظامی و امدادگران به محل حادثه رفتند و دختر جوان را در حالی که با مرگ دست و پنجه نرم می کرد به سرعت به نزدیک ترین بیمارستان انتقال دادند. هر چند علایم حیاتی در این دختر وجود داشت اما خونریزی شدید از نواحی مختلف بدن وی شرایط را برای پزشکان کمی سخت می کرد. در حالی که علایم حیاتی در حال محو شدن بود بلافاصله دختر جوان به اتاق احیا منتقل شد و در حالی که مانیتور کنترل ضربان قلب دختر جوان به سوی خط ممتد و مرگ می رفت، شوک های پی در پی به طرز معجزه آسایی دختر جوان را از مرگ نجات داد. با توجه به اینکه طی چند روز اول بستری شدن این دختر جوان در بیمارستان امکان بازجویی پلیسی از او وجود نداشت، ماموران تحقیقات خود را برای مشخص کردن هویت دختر جوان آغاز کردند و متوجه شدند، وی نیوشا ۲۲ ساله است که پس از خروج از خانه روی پل رفته و خود را به پایین پرت کرده است. آنها همچنین متوجه شدند نیوشا با پسر جوانی ارتباط داشته و مدتی است که از آن پسر خبری نیست. چند روز بعد وقتی دختر جوان بهبودی نسبی پیدا کرد، در خصوص علت اقدام به خودکشی گفت؛ پسر مورد علاقه ام مرا ترک کرده است و من راه برگشتی در زندگی ندارم. ای کاش مرا نجات نمی دادید و من می مردم. با توجه به اینکه دختر جوان از هیچ کس شکایتی نداشت، پرونده از سوی پلیس بسته شد تا اینکه دختر جوان از بیمارستان مرخص شد و این بار طی شکایتی راز تلخ تصمیم به خودکشی اش را فاش کرد. دختر جوان گفت؛ مدتی قبل با پسری آشنا شدم. او نسبت به من خیلی ابراز علاقه می کرد. مدتی از ارتباط ما گذشت و پسر جوان اعتماد من را جلب کرده بود و فکر می کردم او همان مردی است که در آرزوهایم دنبالش می گردم، همان مردی که روزهای خوبی برایم به ارمغان می آورد. نیوشا ادامه داد؛ در یکی از دیدارهایمان پسر جوان از من خواستگاری کرد و گفت که می خواهد با من ازدواج کند و چند وقت دیگر به صورت رسمی و همراه خانواده اش به خواستگاری من می آید. من هم سعی کردم خانواده ام را راضی کنم تا اجازه دهند با پسر مورد علاقه ام ازدواج کنم. چند روز بعد او مثل همیشه از من خواست جایی قرار بگذاریم و همدیگر را ببینیم. آدرس خانه یی را به من داد، به تصور اینکه قرار است جلوی در منتظرش شوم به آدرسی که داده بود، رفتم. وی ادامه داد؛ پسر جوان در را باز کرد، به من گفت چون ممکن است همسایه ها ما را ببینند بهتر است داخل بروم. من وارد حیاط خانه شدم. آن پسر هنوز لباس خانه به تن داشت. او در را بست و من را کشان کشان به داخل خانه برد و مورد تعرض قرار داد. قدرت مقابله با او را نداشتم، حادثه تلخی بود. نمی دانستم باید به خانواده ام چه بگویم. پسر جوان را تهدید کردم که علیه او شکایت خواهم کرد، اما وی از من خواست این کار را نکنم و قول داد که به خواستگاری من بیاید و با هم ازدواج کنیم.نیوشا در ادامه شکایت خود گفت؛ چند هفته گذشت اما او به قولش عمل نکرد. من از آبروی ریخته شده ام خجالت می کشیدم، به پسر جوان گفتم اگر بخواهد بدقولی کند، تهدیدم را عملی می کنم، اما او با من بدرفتاری کرد و گفت هفته ها از این مساله گذشته است و من نمی توانم ادعایم را ثابت کنم. پسر جوان با حرف های تحقیرآمیزش آنقدر مرا عذاب داد که دیگر نتوانستم شرایط را تحمل کنم و از او جدا شدم. پسر جوان به من گفت که لیاقت زندگی با او را ندارم. نه راه پیش داشتم و نه راه پس، او مرا مورد سوءاستفاده قرار داده بود و نمی توانستم از خجالت حتی به پدر و مادرم این موضوع را بگویم، به همین دلیل تنها راه پیش روی خودم را خودکشی دیدم. از همان جا به سمت یکی از پل ها رفتم و خودم را به پایین پرت کردم تا با مرگ خودم به اتفاقی که مدت ها بود عذابم می داد پایان دهم.پس از اظهارات این دختر جوان پرونده او به شعبه ۷۲ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و قضات این شعبه دستور احضار پسر جوان را برای ادای توضیح صادر کردند. روزنامه اعتماد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 446]