تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836464313
سهروردي وانديشمندان غربي
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: سهروردي وانديشمندان غربي
نشست علمي و فرهنگي «سهروردي و 10انديشمند غربي» چندي پيش از سوي موسسه بينالمللي گفتگوي فرهنگ و تمدنها در محل اين موسسه برگزار شد.
در ابتداي اين نشست، محمد صادقي، دبير گروه هنر و ادبيات موسسه، پس از ارائه گزارشي كوتاه از فعاليتهاي پيشين موسسه در فصل بهار و تابستان، از برنامه ريزي گروه براي برگزاري نشستهاي پاييزي موسسه و تداوم رويكرد پژوهشي به موضوعهاي مختلف سخن گفت و نشست «سهروردي و 10انديشمند غربي» را آغازي نيك و سودمند براي اين نشستها برشمرد.
پس از سخنان وي، مدير عامل موسسه، دكتر هادي خانيكي، با تاكيد بر ضرورت نشستهاي گفت و گويي سخن خود را اين گونه آغاز كرد: با توجه به اهميتي كه مقوله گفتگو درانديشه و فرهنگ ما دارد و ضرورتي كه براي راه حلهايي در فضاي روزمره ما ايرانيان ميشود از آن استنباط كرد، ما هم در حد توان خود ميكوشيم به كمك دو گروه از جوانان و اصحاب معرفت اين گفتگو را سامان تازهاي ببخشيم، هرچند امكانات ما امكانات اوليهاي است. اماانديشيدن در باب گفتگو و پيداكردن ساز و كارهايش، كه هم ما را واقف به ريشههاي فكري و فرهنگي خودمان بكند و هم بتواند ساز و كارهاي به روزي فراروي ما قرار دهد كه بتوانيم از روشهاي جديدي براي توصيف، تبيين و كاربرد گفتگو استفاده كنيم، پيداكردن مسائل و دغدغههاي مشترك، اهميت فراواني دارد. وي افزود: همان طور كه آقاي صادقي اشاره كردند، ما حداقل سعي مان اين است كه در هر فصلي، به بررسي يكانديشه يا يكانديشمندي در حوزه ايراني اسلامي بپردازيم كه او يك روزنه و پنجرهاي باشد براي يافتن چگونگي و امكان گفت و گو، اگر چه برخي افراد به امتناع گفتگو در زمينههايي معتقد باشند، ما به دليل باورهايي كه داريم ميكوشيم نمونههايي از گفتگو را بازشناسي كنيم، بازخواني كنيم و راهي را در زندگي امروزمان بر اساس آن پيدا كنيم. هادي خانيكي سپس افزود: انتخاب موضوع سهروردي در اين فصل بر همين اساس بود، قصد داشتيم از يكي از سهروردي شناسان برجسته كشور در اين زمينه استفاده كنيم و آقاي بقائي لطف كردند و دعوت ما را پاسخ مثبت دادند... همه ما در حد معرفتاندكي كه داريم ميتوانيم تشخيص بدهيم كه با سهروردي ميشود گفتگو را فهميد، و نسبتي كه ميان فهم ايراني و فهم اسلامي او وجود دارد بسيار راهگشاست. اصلاً پيدايش سهروردي نشان داد كه اين فرهنگ و اينانديشه سترون نيست، چنان كه پس از مرگش هم بر اساس او گفتگو صورت ميگيرد.انديشه سهروردي در ميان فلسفههاي ديگر و حتي غير ايراني هم مطرح ميشود و اين موضوع خيلي مهم است.
پس از سخنان هادي خانيكي، دكتر محمد بقائي (ماكان) پژوهشگر و مترجم نام آشنا، سخنراني خويش را با انتقاد از جدي نگرفتن ادبيات تطبيقي در ايران آغاز كرد: همان طور كه اطلاع داريد موضوع صحبت امروز «سهروردي و 10انديشمند غربي» است، اين عنوان مبين اين است كه ما ميخواهيم پا به حوزه ادبيات تطبيقي بگذاريم يا به عبارتي وارد حوزه گفتگوي فرهنگها شويم. واقعيت اين است كه ادبيات تطبيقي در كشورهاي پيشرفته شاخه پر باري ست اما در كشور ما، اگر نگوييم كاملاً خشكيده بايد بپذيريم كه تقريباً پژمرده است. يكي از راههاي شناختانديشههاي برآمده از كشور ما به دليل كهنسال بودن فرهنگ وانديشههايي كه پا گرفته، همين ادبيات تطبيقي است و ما ميتوانيم با آن هويت ايجاد كنيم ولي متاسفانه نه بخش دولتي و نه بخش خصوصي هيچ توجهي به آن ندارند. وقتي صحبت از وجود و ماهيت ميشود، همه ذهنها بي درنگ متوجه كي ير كگارد و اگزيستانسياليسم او ميشوند و كسي در اين مملكت فكر نميكند كه چهارصد سال پيش از او، صدراي شيرازي گفت كه وجود بر ماهيت مقدم است. و باز اين ضعف ماست كه گمان ميكنيم (اول ما خلق الله العقل) يك فرهنگ وارداتي است و حال آنكه نياكان ما بسيار پيش تر و قرنها پيش تر از اين گفتهاند كه نخستين آفريده خداوند،انديشه است. اين را چه كسي گفت؟ سهروردي. وي بر اساس آگاهي از فرهنگ وانديشههاي پيشينيان خود گفت كه نخستين آفريده اهورامزدا،انديشه نيك يا بهمن است و از اين نور اقرب است كه بقيه انوار نور ميگيرند. اينها عوامل هويت ساز جامعه ما هستند و اگر محققان و دانشگاهيان ما به اين موضوعها توجه كنند كمترين فايده اش اين است كه نسل كنوني هويت گم كرده ما خودش را باز مييابد و در خودش و در فرهنگ خود بيشتر مينگرد.
وي با تاكيد بر اهميت ادبيات تطبيقي افزود: اولين كسي كه در كشور ما، در سرزمين ما، اگر نگوييم در شرق اسلامي، پايه ادبيات تطبيقي را گذاشت، شهاب الدين سهروردي بود. او بناي ادبيات تطبيقي را گذاشت، ريشه ادبيات تطبيقي در كشور ما شكل گرفت، اما در حال حاضر اين ريشه چنان خشكيده كه گويي اصلاً چيزي به نام ادبيات تطبيقي وجود ندارد. سهروردي فرهنگ وانديشههاي به جامانده در سرزمين ما را كه در خطر از بين رفتن بود، روش مند كرد، دستگاهي فكري فراهم آورد و بر همين اساس حكمت اشراق را به وجود آورد كه يك نظريه و دستگاه فكري درخشان در ايران و جهان است.
بقائي سپس در اشارهاي كوتاه اما شنيدني به بررسي تاثير سهروردي برانديشمندان ايراني نيز پرداخت و كساني چون قطب الدين شيرازي، جلال الدين دواني، ملاهادي سبزواري، ميرداماد و ... را متاثر از سهروردي وانديشه هايش خواند. وي همچنين به تاثير فراوان سهروردي بر حافظ نيز اشاره كرد و اظهار داشت اگر مفردات و تركيبات ديوان حافظ را كه به نوعي مرتبط باانديشه اشراق است حذف كنيم ميتوان به جرأت گفت ديگر ديواني به نام ديوان حافظ كه قابل استفاده باشد وجود نخواهد داشت.
اين مترجم و پژوهشگر ايراني در ادامه سخنان خويش به مشابهتهاي فكريانديشمندان بزرگ غرب باانديشههاي سهروردي پرداخت و سخن خود را اين گونه پي گرفت: صحبت اصلي ما اين است كه مشابهتهاي فكري سهروردي را با 10انديشمند برجسته و مطرح جهان بسنجيم و بينديشيم و به خودمان بياييم و هويت خودمان را بازيابي كنيم. و بدانيم ما كساني را داشتيم كه 400 سال، 600 سال، 800 سال و حتي 1000 سال قبل از اينكه در غرب اينانديشهها مطرح شود، آنها را به زبان آورده بودند... مارتين لوتر يكي از آنهاست. وي پايه گذار پروتستانيزم است. او بناي اينانديشه را بر اين گذاشت كه ارتباط ميان انسان و خدا بايد ارتباطي مستقيم باشد، واسطهاي در اين ميان نبايد وجود داشته باشد، و اين در تقابل با آيين كاتوليك بود. در آيين پروتستانها كشيش خاصي وجود ندارد و كشيشها هم مثل من و شما لباس معمولي ميپوشند و اساس اينانديشه اين است كه هر مومني روحاني است. اينانديشه اگر خوب بكاويم و بينديشيم در اصل، در جهان بوسيله مارتين لوتر مطرح نشد، بوسيله سهروردي مطرح شد، او در كلمة التصوف ميگويد، قرآن را چنان بخوان كه گويي به خود تو نازل شده است. يعني هيچ واسطهاي ميان خالق و مخلوق نيست. و همينانديشه است كه بعدها مولوي آن را بسط ميدهد و اگر اشتباه نكنم در دفتر 5 مثنوي ميگويد (من نخواهم لطف حق با واسطه...). بعد از مارتين لوتر به هگل ميرسيم. مشابهتهاي درخور توجهي ميان سهروردي و هگل وجود دارد. در بخش اول، آنچه در فرهنگ خودمان جستجو كرديم، تاثيرگذاري بود اما در موردانديشمندان غربي نميتوانيم بگوييم هگل تحت تاثير سهروردي بوده اما مشابهتهاي عجيبي مييابيد كه ميبينيد سهروردي 600 سال پيش از او همان حرفها را زده و هگل هم به زبان خودش گفته است. سهروردي ميگويد، شما براي اينكه بتوانيد دو تا موضوع را با هم بسنجيد نياز به يك كل داريد تا بتوانيد بر اساس آن كل ارزيابي كنيد يعني هيچ چيز را به طور مجرد نميتوانيد ارزيابي كنيد. سهروردي در كتاب خودش حكمت الاشراق ميگويد شما براي اينكه هر جزئي را بسنجيد نياز به يك كل داريد، نياز به يكي مثل او داريد و نياز به چيزي كه ضد او باشد وگرنه نميشود چيزي را به تنهايي ارزيابي كرد. اگر بخواهيد بگوييد انساني تا چهاندازه نيك است يا نيك نيست، بايد انسان ديگري باشد تا او را با آن بسنجيد و بگوييد اين انسان به اين دلايل نيك تر از آن انسان است. اين عينانديشهاي است كه در هگل هم ميتوانيد ببينيد. هگل در كتاب خدايگان و بنده، ترجمه حميد عنايت، ميگويد انسان زماني به خويشتن خويش پي ميبرد كه اول بار ميگويد من، اين زماني است كه به خويشتن خويش پي ميبرد، سهروردي يكانديشهاي دارد كه ميگويد، شناخت ذات به ذات. يعني هر انساني فقط از طريق خودش است كه ميتواند خودش را بشناسد يعني يك عنصر خارجي و يك عامل خارجي باعث شناخت دروني انسان نميشود اين موضوع را سهروردي تحت عنوان (ذات به ذات) در حكمت الاشراق تبيين ميكند. هگل هم دقيقاً همين را ميگويد، ما زماني ميتوانيم خودمان را بشناسيم كه بدون وجود يك عامل خارجي به اين كار دست بزنيم و آن عامل فقط در خود ماست و نميتواند خارج از ما وجود داشته باشد. البته اين مبحث كه من طرح ميكنم دامنه دار است و با همين مثالهاياندك نميتوان قانع شد من مثل فلش جهت نمايي هستم كه اين مشابهتها را ذكر ميكنم كساني كه طالب تعميق بيشتري هستند بايد خودشان موضوع را دنبال كنند. هگل براي حقيقت مدارجي قائل است، ميگويد كه هر حقيقتي درجات و مراتبي دارد اين چنين نيست كه ما بگوييم همه حقايق مثل هم هستند. اينانديشه اساساً متعلق به سهروردي است، سهروردي عالم را داراي مراتب ميداند، مراتب اينها را بر اساس نور اقرب يعني نزديك ترين نور كه بهمن باشد ميداند. ميگويد منزلت اينها در حقيقت و در واقعي بودنشان به ميزان مقدار نوري است كه ميگيرند ولي منتها هگل اين را عوض ميكند و ميگويد به ميزان معرفتي است كه هر شيء ميگيرد و بر اين اساس است كه منزلت او نسبت به شيء ديگر فزوني يا كمي پيدا ميكند. اينانديشه را بگذاريد كنار آنچه در فلسفه اشراق است، ميبينيد دقيقاً حرف، حرف سهروردي است ولي شما به غربيها بگوييد ميگويند مال هگل است به يك ايراني هم كه ذهن اش به تفكرات غربي متعلق است بگوييد بدون شك خواهد گفت اينانديشه متعلق به هگل است.
گرفتاري ما ايرانيها اين است كه در فرهنگ خودمان، كند و كاوي نداريم. هگل ميگويد ما فقط يك فلسفه داريم، فلسفههاي متعدد نداريم، سهروردي هم ميگويد: ما در واقع به دنبال يكانديشهايم،انديشههاي مختلف نداريم. همهانديشهها جمع ميشوند و تبديل به يكانديشه ميشوند و در نهايت به نور الانوار ميرسد، اما هگل ميگويد به روح جهاني. هر دو اينها معتقدند فلسفههاي مختلف نداريم بلكه فلسفهها در هم جمع ميشوند و در نهايت به يك فلسفه و يك منبع ميرسند. اين را اگر بخواهيم در تفكر عرفاني ايراني دنبال كنيم ميبينيمانديشه سهروردي بعدها در مولوي تبلور مييابد، و در جايي انعكاس مييابد كه ميگويد (حسن عالم گير تو از بهر اظهار كمال/مي نمايد در هزاران آينه اما يكي ست) و جالب است هگل همين عبارت هزاران آينه را به كار ميبرد. ميگويدانديشهها و فلسفه در هزاران آينهانديشمندان متجلي است اما در نهايت به يك جا ميرسد. يك نفر نيست بيايد اينها را كنار هم بگذارد و بگويد اين هم شعرش، شور و حال اين كارها را نداريم. همه اشكال ما اين است كه به دنبال هويت سازي نيستيم و بعد ميناليم كه چرا جوانان ما چنيناند و چناناند!
بقائي در ادامه سخنراني خويش گفت:انديشمند ديگري هست به نام لرد هالدين، وي انگليسي است. او ميگويد، تمام آنچه ما در جهان ميبينيم داراي سلسله مراتب است. اول به هيچ چيز نبايد عنوان مترادف بدهيم، البته در زبان هم اين مساله وجود دارد ما دو كلمه مترادف نداريم اين كار براي دلخوش كردن بچه هاست تا بتوانند كلمات را بهتر بفهمند... هالدين ميگويد ما دو چيز مثل هم نداريم شما فكر نكنيد دو تا سنگ مثل هم است اينها با هم فرق دارند و هر كدام بنا به ميزاني كه ارزش دارد بايد بررسي شود در حالي كه سهروردي 700 سال پيش از هالدين اين را طرح كرده و ميگويد پرندگان مثل هم پرواز ميكنند اما دو پرواز مثل هم يا دو پرنده مثل هم نميتوان پيدا كرد.
بعد به دكارت ميرسيم. كه تشابهات زيادي بين دكارت و سهروردي وجود دارد، دكارت نظرش اين است كه هرگز نميشود چيزي كامل از درون چيزي ناقص سر در آورد يعني معلول نميتواند كامل تر از علت باشد. سهروردي هم 600سال قبل از دكارت اين را گفته است. اقبال ميگويد،انديشههاي دكارت آنقدر نزديك بهانديشههاي ايراني، به خصوص غزالي است كه اگر او عربي ميدانست بايد ميگفتيم و ميپذيرفتيم كه او كتاب المنقذ من الضلال را خوانده و ترجمه كرده و اسمش را گذاشته (گفتار در روش) اين را اقبال ميگويد... اقبال نخستين كسي است كه به دنياي اسلام نهيب ميزند كه چرا به سهروردي ميگوييد شيخ مقتول! هنوز هم در كنفرانسها و همايشها و... ميگويند شيخ مقتول، فرهنگ معين را باز كنيد نوشته شيخ مقتول، فرهنگ دهخدا را باز كنيد نوشته شيخ مقتول، و... اقبال نهيب ميزند كه چرا نميگوييد شيخ شهيد؟ يك مشت مفتي حلبي او را به شهادت رساندند، مقتول يعني چه!...
بقائي در ادامه سخنان خود، با پرداختن به چهرههايي مانند جيمز فيبلمن،آكويناس، ويليام جيمز، بركسون و... بحث خويش را ادامه داد و سپس به نيچه پرداخت: اما نيچه، نيچه شيوه نگارش اش هم مانند سهروردي در كتاب رسالهًْ الطير است و اينكهانديشه نيچه و سهروردي در مرگ اختياري شباهت زيادي با هم دارد.
نيچه در كتاب چنين گفت زرتشت، قطعهاي دارد تحت عنوان مرگ اختياري و در آن موضوعي را مطرح ميكند كه سهروردي 700، 800 سال پيش از او به آن پرداخته بود.
نيچه ميگويد، ما براي اينكه بتوانيم به اخلاق خواجگي دست يابيم بايد اخلاق بندگي را در خود بكشيم و اين را مرگ اختياري مينامد.
سهـروردي پـيـش از او مـيگـويـد (گر پيش تر از مرگ طبيعي مردي/برخور كه بهشت جاوداني بردي/ور زان كه در اين راه قدم نفشردي/خاكت به سر كه خويشتن آزردي) و اين همان حرف است كه نيچه هم ميگويد...شما ميدانيد قطعات نيچه با «اي برادران» شروع ميشود و تكرار ميشود، (اي برادران حقيقت همچنان از پوست پوسيده بيرون آييد كه مار بيرون آيد، همچنان رويد كه مور رود كه آواز پاي شما كس نشنود و بر مثال كژدم باشيد كه همچنان سلاح شما پس پشت شما بود كه شيطان از پس آيد و زهر نوشيد تا خوش زييد، پيوسته ميپريد و هيچ آشيان نگيريد كه همه مرغان را از آشيانها گيرند، اگر بال نداريد كه بپريد به زمين فرو خيزيد و همچون شترمرغ باشيد كه سنگهاي گرم كرده فرو برد و چون كركس باشيد كه استخوانهاي سخت فرو خورد و همچون سمندر باشيد كه پيوسته ميان آتش باشد تا فردا به شما گزندي نرسد و همچون شب پره باشيد كه به روز بيرون نيايد تا از دست خصمانايمن باشيد)...
حالا ميرويم به سراغ قطعهاي از نيچه با نام عالي مرد در كتاب چنين گفت زرتشت، نيچه ميگويد:اي برادران آيا شما شهامت داريد -دقيقا" همان تعابير و همان مفاهيم كه مورد نظر سهروردي است در قطعه عالي مرد با كلمات ديگري بيان ميشود- آيا قوي دل ميباشيد، من از شهامت عقابان سخن ميرانم، از صاحبان الواح سرد، قاطرها، كوران و مستان را قبيله نمينامم، شهامت را آن كسي دارد كه ترس را بشناسد ولي آن را مغلوب خود سازد -يعني همان عواملي كه سهروردي به صورت نمادين بيان كرده- شهامت را آن كسي دارد كه ورطه غالب را ببيند ولي با غرور و سربلندي به آن نظر كند، آن كسي كه ورطه را با چشم عقاب ببيند و آن كه با چنگالهاي عقاب ورطه را بچسبد شجاع است...حالا اگر اسمش را سرقت ادبي نگذاريم! نيچه مقدار زيادي ازانديشههاي ايراني را بدون ذكر مأخذ استفاده كرده، حالا من لفظ محترمانه اش را به كار ميبرم.
يك كتابي چاپ شده گزيده گوييهاي نيچه، بسياري ازانديشههاي حافظ و سعدي در آن است يعني انگار بيتي از سعدي يا حافظ را اين فيلسوف آلماني ترجمه كرده و به نام خودش چاپ كرده! اگر كسي حافظ و سعدي را خوب خوانده باشد اينها را به راحتي كشف ميكند.
البته نيچه اينقدر فشار تحمل كرده كه چند جا در پاورقي آورده كه اين از سعدي است، خودش ميگويد، اما ترسيده كه اگر بخواهد زياد از سعدي بگويد ميشود سعدي و نيچه! نيچه يك جا ميگويد به زنان ننگريد چون آمد و شد آنها شما را آزرده ميسازد، البته اين جنبه منفي است چون ميدانيد نيچه اصولاً با زنها ميانهاي نداشته و سراغ شان نميرفته مگر اينكه شلاق در دستش باشد! اما سعدي ما، نگاه زيباشناسانهاي به زن دارد، و همين مفهوم را بيان ميكند كه نيچه از او گرفت و ما به روي خودمان نميآوريم، سعدي ميگويد: (زان رفتن و آمدن چه گويم/مي آيي و ميروم من از هوش) سعدي از آمدن و رفتن زيبايي آزرده نميشود و ستايشگر زيبايي هم هست...ديديم كه نيچه عقاب را ستايش ميكند اما سهروردي آن را راحت تر بيان ميكند: (من آن بازم كه صيادان عالم/ همه وقتي به من محتاج بودند)، يعني انسان آرماني هر دو اينها از ويژگيهاي شاهين و عقاب برخوردارند...اما هرمان هسه، ابرمردي در حوزه ادبيات، فلسفه و...، كتاب كوچكي به نام سفر به شرق دارد كه شبيه به كتاب رساله الطير سهروردي است.
در سفر به شرق هسه، سفري به شرق آغاز ميشود اما نه به شرق جغرافيايي، بلكه به شرق درون و عامل آن يك دليل و مرشد است كه لئو نام دارد- لئو يعني شير- و لئو يك مرتبه گم ميشود و راهيان سفر مثل دانههاي تسبيح از هم در رفته و پخش ميشوند.
سهروردي در كتاب عقل سرخ و... اين موضوع را به صورت متفاوت مطرح كرده است.
پرندگان سفري را آغاز ميكنند و اين پرندگان -حالا بايد ببينيم عطار چهاندازه تحت تاثير سهروردي بوده- كه بعد از اينكه اتحاد و انسجام شان از دست ميرود و دليل راه از بين ميرود، جمع شان از هم ميپاشد. اما هسه راهيان اين سفر را بزرگترين نامداران تاريخ بشري گرفته، بعد همه اينها به نوعي در سفري كه طي ميكنند از نوري برخوردارند و نوري كه هسه براي پيامبر اسلام در نظر ميگيرد بيش از ديگران است و سهروردي هم پيامبر را نوراني ترين فرد در تاريخ ميداند كه بيشترين نور را از نور الانوار ميگيرد و اين در مقايسه با هسه جالب است. يا كتاب دميان از هرمان هسه كه بعد از خواندنش فكر ميكنيم آن را از روي كتاب عقل سرخ سهروردي نوشته باشد. حالا به حرف اقبال برگرديم، كه گـفـت اينهـا سـهـروردي را جـلـوي دست شان گذاشتند و از روي آن نوشتند، اما واقعاً اين گونه نيست، اين عظمت سهروردي را ميرساند، عظمتانديشههاي برآمده از اين خاك را ميرساند اما ما آنقدر در زمينه ادبيات تطبيقي ضعيف هستيم كه اينها را استخراج نميكنيم.
در بخش دوم نشست «سهروردي و 10انديشمند غربي»، نشست گفتگويي نيز برگزار شد و پژوهشگران و جـوانان شركت كننده در برنامه درباره موضوع به گفتگو پرداختند.
پنجشنبه 25 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 188]
-
گوناگون
پربازدیدترینها