واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: يافتههاي جديد محققان ايراني درباره پارامترهاي فيزيكي و مكانيكي بافت چشم تلاش براي جلوگيري از كاهش ديد
جام جم آنلاين: اگرچه امروزه بيماريهايي مانند سرطان، آلزايمر، ديابت و بيماريهاي قلبي و عروقي از جمله بيماريهاي خطرناكي هستند كه بيشترين آمار مبتلايان را دارند، اما بيماريهاي چشمي نيز از مهمترين بيماريهايي هستند كه بسياري از افراد با آن دست و پنجه نرم ميكنند.
بسياري از شايعترين بيماريهاي چشمي اگر بموقع درمان نشوند، سبب نابينايي ميشوند و مشكلات جبرانناپذيري را براي افراد بيمار به همراه خواهند داشت كه بدون ترديد محدوديتهاي بسياري را در زندگي فردي و اجتماعي مبتلايان به وجود خواهد آورد.
استحاله يا تخريب لكه زرد كه به آن دژنراسيون ماكولا گفته ميشود، از جمله مهمترين بيماريهاي چشمي است كه شايعترين علت كاهش نابينايي ناشي از افزايش سن به حساب ميآيد.
اگرچه اين بيماري درمان قطعي ندارد؛ اما ميتوان با استفاده از يافتههاي جديد درباره پارامترهاي موثر در ايجاد تغيير بافت چشم به روشهاي تشخيصي مناسب براي اين بيماري و انتخاب روش درماني مطلوب براي جلوگيري از پيشرفت بيماري و بهبود بينايي دست يافت.
شبكيه يك صفحه نازك، نيمهتراوا و چند لايه از بافت عصبي است كه دوسوم سطح داخلي خلفي كره چشم را ميپوشاند. اين صفحه از قسمت جلو تا حد جسم مژگاني چشم كشيده ميشود و به شكل كنارهاي دندانهدار به آن متصل ميشود.
سطح خارجي شبكيه در مقابل غشاي مخاطي فرنگي شبكيه قرار دارد و به پرده بروخ، مشيميه و صلبيه مرتبط ميشود. در سال 1874 نخستين مقاله علمي در خصوص بيماريهاي عروقي شبكيه در افراد مسن، منتشر شد.
بيماري دژنراسيون وابسته به سن ماكولا يا تخريب لكه زرد از بيماريهاي طبقهبندي شده عروق شبكيه است كه حدود 25 سال پيش در دهه 1980 ميلادي از ديگري بيماريهاي عروق چشمي متمايز و نامگذاري شد. در قرن حاضر اين بيماري، يكي از بيماريهاي شايع شبكيه در افراد داراي سن بالاي 50 سال است.
ماكولا بخشي از شبكيه است كه نسبت به نور حساس است و در ديد مستقيم و واضح نقش مهمي دارد. اين بيماري در 2 گروه خشك و مرطوب طبقهبندي ميشود. نوع مرطوب بيماري در مقايسه شيوع بيشتري دارد و حدود 90 درصد افراد مبتلا به اين بيماري را به خود اختصاص ميدهد.
اگر چه علت اصلي بروز اين بيماري هنوز شناخته نشده است، اما بسياري از پزشكان بر اين باورند كه نوع خشك ميتواند ناشي از پير و نازك شدن بافت ماكولا، رسوب رنگدانهها در ماكولا و يا تركيبي از اين دو عامل باشد. در دژنراسيون ماكولا نوع مرطوب، عروق خوني جديد در زير شبكيه رشد كرده و خون و مايع از آنها نشت ميكند كه سبب مرگ سلولهاي شبكيه ميشود و نقاط كوري را در ديد مركزي فرد بيمار ايجاد ميكند.
با افزايش سن به دليل تخريب گيرندههاي نوري، ديد مركزي كاهش مييابد و يا به طور كامل از بين ميرود؛ به طوري كه بيمار توانايي خواندن و تشخيص صورت اشخاص را نخواهد داشت. بيماري شامل طيف گستردهاي از يافتههاي باليني و پاتولوژيك است كه به 2 مرحله اوليه و حاد تقسيم ميشود.
در مرحله اوليه علائم ظاهري بيماري در سطح شبكيه ديده نميشود و در مرحله حاد، ديد مركزي بشدت كاهش پيدا ميكند. مرحله اوليه با ظهور رسوبات سفيد، زرد مدور و مجزا به نام دروزن كه در تمام ماكولا پراكنده شدهاند، بروز پيدا ميكند.
بيماري نوع خشك با درجات متغير تغييرات غشاي مخاطي رنگدانهدار شبكيه، تغييرات غشاي بروخ و تخريب گيرندههاي نوري مخروطي و استوانهاي مشخص ميشود. در اين نوع بيماري نشت خون يا سرم وجود ندارد و به همين دليل نوع خشك ناميده ميشود.
تغييرات غشاي مخاطي رنگدانهدار، غشاي بروخ و دروزنها از علائم اين بيماري است كه در تمام ماكولا پراكنده ميشود؛ به طوري كه با گذشت زمان اين رسوبات گسترش مييابد و به هم ميپيوندند و ناحيهاي ايجاد ميشود كه به اختلال بينايي منجر خواهند شد.
رشد عروق جديد و عواقب ناشي از آن
به گفته دكتر شهريار شهبازي، دانشآموخته فيزيك پزشكي دانشگاه تربيت مدرس و مجري اين طرح تحقيقاتي، در دژنراسيون نوع مرطوب عروق جديدي در زير شبكيه تشكيل ميشود كه رشد آنها سبب كاهش ديد ميشود. عروق جديد بسيار شكنندهاند و اغلب سبب ايجاد خونريزي و نشت خون و سرم ميشوند.
اين عروق به سمت لكه زرد چشم گسترش مييابد و پس از مدتي نواحي تخريب شده و زخم شدهاي در اين بخش از چشم ديده خواهد شد. پروتئين مايع خون كه از بافت زيرين مشيميه چشم خارج ميشود ميتواند از طريق شكافهاي كوچك به داخل غشاي بروخ نشت كند و سبب جداشدگي كانوني غشاي مخاطي رنگدانهدار شود.
نشت بيشتر مايع به جداشدگي بيشتر پرده شبكيه و كاهش ديد منجر خواهد شد. بيماري دژنراسيون وابسته به سن ماكولا، امروزه يكي از عوامل اصلي از بين رفتن ديد مركزي و نابينايي دائمي در افراد مسن است كه عامل دقيق آن ناشناخته است.
بروز اين بيماري پيچيده با افزايش سن بالاي 50 سال بيشتري ميشود و به نظر ميرسد عوامل متعددي در بروز اين بيماري نقش داشته باشند كه از ميان آنها ميتوان به سن، ژنتيك، جنسيت، سابقه خانوادگي، مصرف سيگار، سابقه بيماريهاي قلبي و عروقي و رژيم غذايي اشاره كرد.
علاوه بر اين عوامل، فرضيههاي احتمالي متعددي در زمينه پارامترهاي چشمي از جمله رنگ عنبيه، خطاهاي انكساري و جريان عروق چشمي در زمينه گسترش اين بيماري مطرح شدهاند. البته وجود طيف گستردهاي از عوامل احتمالي ايجاد بيماري سبب شده است مكانيسم دقيقي از تغييرات فيزيولوژيكي اين بيماري در اختيار ما قرار نگيرد.
در سالهاي اخير مدلهاي متعددي براساس تغييرات فيزيولوژيكي ايجاد شده در بافت مبتلا به بيماري دژنراسيون وابسته به سن ماكولا توسعه يافتهاند كه بررسي صحت هر مدل با توجه به اهميتي كه در تشخيص بيماري دژنراسيون وابسته به سن ماكولا در مراحل اوليه ابتلا دارد، بسيار حائز اهميت خواهد بود.
امروزه ابزارهاي استاندارد در تشخيص انواع اين بيماري و نيز تمايز آن با بافت سالم شبكيه، روش آنژيوگرافي ايندوسيانين نبود و توموگرافي همدوس نوري است. استفاده از اين روشها داراي محدوديتهايي است كه از جمله اين محدوديتها ميتوان به بالا بودن هزينه انجام آزمايش ها، در دسترس نبودن محلول آنژيوگرافي و كاربرد تحقيقاتي اين سيستمها اشاره كرد.
با توجه به محدوديتهاي فوق نتايج حاصل از تعيين مشخصات مكانيكي فيزيكي بافت به وسيله امواج فراصوتي ميتواند نقش بسيار مهمي در از ميان برداشتن موانع و محدوديتهاي موجود داشته باشد و نقش بسيار مهمي را در تشخيص بيماري و تمايز افراد بيمار از افراد سالم ايفا كند.
روش اولترا سونوگرافي با استفاده از امواج فراصوتي به بررسي ساختارهايي ميپردازد كه امكان رويت مستقيم آنها وجود ندارد. از اين روش براي بررسي كره چشم استفاده ميشود. امواج پرفركانس صوتي به سمت بافت روانه شده و اكوهاي بازتابي با توجه به تفاوت مقاومت ظاهري صوتي بررسي ميشوند. معاينه تشخيصي فراصوت در گستره وسيعي از كاربردهاي كلينيكي مورد استفاده قرار ميگيرد.
معاينه تشخيصي چشم به عنوان يك نهاد محدود و كوچك به وسيله فراصوت نيز سالها مورد توجه پزشكان و محققان بوده است. با توجه به ماهيت، جنس، ساختار و عملكرد بافت، ويژگي بيومكانيكي بافتهاي مختلف متفاوت خواهد بود بنابراين انتظار ميرود با بروز هرگونه تغييرات پاتولوژيك، پارامترهاي بيومكانيكي بافت نيز تحت تاثير قرار گيرد. با توجه به آنچه گفته شد، ميتوان به اين نتيجه رسيد كه تعيين مشخصههاي فيزيكي و مكانيكي بافت با روشهاي فراصوت در اين راستا يكي از موضوعات مهم اولتراسونيك پزشكي است.
بررسي تغييرات الاستيسيته بافت چشم
به گفته شهبازي، در مطالعه حاضر با توجه به اين كه تغيير الاستيسيته بافت يكي از پارامترهاي مهم در تمايز و تشخيص بافت آسيب ديده از بافت سالم است، پارامتر الاستيك محوري چشم، لايه شبكيه كروئيد و ديواره خلفي چشم در شرايط آزمايشگاهي در گروه سالم و بيمار مورد بررسي قرار گرفت.
نتايج حاصل از اين مطالعه نشان ميدهد كه بافت چشمي گروه بيمار نسبت به گروه سالم از الاستيسيته كمتري برخوردار بوده و در اين گروه بافت چشمي سختتر شده است. اين افزايش سختي ميتواند به دليل سخت شدن بافت صلبيه، تغييرات بيوشيميايي و تخريب فيبرهاي الاستيك كلاژن اين بافت باشد.
براساس بررسيهاي انجام شده پارامتر الاستيك محوري چشمي در گروه بيمار 50 درصد و الاستيسيته ديواره خلفي حدود 70 درصد نسبت به گروه سالم كمتر است.
در نتيجه اين سخت شدن بافت ميتواند عروق خونرسان را تحت فشار قرار داده و جريان خون اين عروق را كاهش دهد. كاهش جريان خون باعث ميشود رسوبات چربي و ليپوپروتئينهاي موجود در لايه غشاي مخاطي رنگدانهدار شبكيه به طور كامل تصفيه نشود و در نهايت منجر به تشكيل دروزن و رشد عروق زيرشبكيهاي ميشود كه سرانجام به از بين رفتن سلولهاي گيرنده نوري ميانجامد.
در اين مطالعه روش غيرتهاجمي به عنوان روشي ايمن، دقيق و آسان براي تخمين پارامترهاي الاستيك چشم پيشنهاد شد. نتايج مطالعه حاضر نشان ميدهد با اعمال استرس محدود و پردازش تصاوير فراصوتي و با فرض الاستيك بودن ساختار چشم، برآورد پارامترهاي الاستيك به صورت كاملا غيرتهاجمي در گروه سالم و بيماران مبتلا به دژنراسيون وابسته به سن امكانپذير است.
باتوجه به اين طرح تحقيقاتي ميتوان به اين نتيجه رسيد كه روش غيرتهاجمي فراصوت ميتواند در متمايز كردن پارامتر الاستيك چشم سالم از چشم مبتلا به بيماري دژنراسيون وابسته به سن ماكولا مورد استفاده قرار گيرد. همچنين نتايج حاصل از بررسي ويژگيهاي الاستيك بافت شبكيه كروئيد و ديواره خلفي ميتواند از جنبههاي كلينيكي در توجيه تغييرات ايجادشده توسط اين بيماري مورد استفاده قرار گيرد.
چند توصيه به سالمندان
در ماكولا يا لكه زرد موجود در شبكيه، ميليونها سلول مخصوص بينايي وجود دارند كه پس از دريافت نور آن را به علائم عصبي تبديل و به مغز منتقل ميكنند. اين فرآيند به ديد مركزي موسوم است كه انجام فعاليتهايي كه نياز به ديد مستقيم، دقيق و ظريف دارد را امكانپذير ميسازد. اگر ماكولا صدمه ببيند، قسمت مركزي تصوير ديده شده تار ميشود و تصوير در اطراف منطقه تار شده وضوح بيشتري دارد. در حقيقت انسان به كمك لكه زرد بهترين و دقيقترين ديد را به دست خواهد آورد.
براساس بررسيهاي انجام شده، مصرف گروه خاصي از مواد غذايي كه حاوي ويتامين C,A و E هستند خطر ابتلا به اين بيماري را تا حد زيادي كاهش ميدهد. براي پيشگيري از بروز اين عارضه كه بيشتر در افراد مسن بالاي 65 سال شايع است، بايد يك رژيم غذايي سالم را كه حداقل 5 واحد ميوه و سبزي است، انتخاب كرد.
علاوه بر اين كنترل وزن براي جلوگيري از چاقي و بيماريهايي مانند ديابت و فشار خون بالا و استفاده از عينك آفتابي در برابر تابش مستقيم اشعههاي نور خورشيد از مهمترين راهكارهايي هستند كه ميتواند نقش مهمي در جلوگيري از ابتلا به اين بيماري داشته باشد.
فرانك فراهاني جم
پنجشنبه 25 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 71]