واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: زیگفرید گئورگ مارتین مارسیله در جنگ اول جهانی بعنوان یک افسر ارتش آلمان شرکت داشت و بعنوان همسر شارلوت بعد از جنگ با توجه به بحرانهای افتصادی کشور ورشکسته و بازنده در جنگ آلمان ، بایستی خانواده کوچک و چهار نفره خود را تامین میکرد. و به این دلیل بود که بعد از جنگ به نیروی پلیس پیوست . در سال 1933 مجددا به ارتش ملحق شد و در ادامه در سال 1935 به درجه ژنرالی ارتقا یافت . در زمان جنگ دوم او بعنوان بخشی از ارتش المان در جبهه شرق جنگید. از ابتدای عملیات باربوسا( حمله المان به شوروی تحت رمز باربوسا اغاز شد) در جبهه شرق حضور و سرانجام در تاریخ 29 ژانویه 1944 در پتری کاو به دست پارتیزانها کشته شد. ولی درست یک سال بعد از پایان جنگ اول جهانی این زوج یعنی زیگفرید و شارلوت صاحب پسری شدند که بعدها شهرتی تاریخ ساز یافت . در ساعت 11.45 شب 13 دسامبر 1919 شارلتونبرگ اشتراسه (( در المانی Straβe یعنی خیابان و β این حرف صدای اس میدهد یعنی دو S پشت سر هم SS )) هانس یواخیم والتر رودلف زیگفرید مارسیله (( باور کنید این همش اسم یک نفر بود ... قسم میخورم )) به دنیا امد. او بسیار ضعیف و البته نزدیک به مرگ بود. دلیل این امر بیماری شدید انفلونزا بود. دوران کودکی او با مشکلات زیاد روحی برایش بهمراه بود. جدایی پدر و مادر و البته ازدواج مجدد مادر باعث شد تا او برای مدتی از نام خانوادگی ناپدریش یعنی رویتر استفاده میکرد. ولی سپس دوباره نام پدر را برگزید. سپس او تنها خواهرش را ازدست داد. این امر او را از نظر عاطفی بشدت خرد کرد. خواهرش اینگه بدست یک عاشق حسود کشته شد . این نکته قابل انکار نیست که رابطه اوبا پدرش رابطه خوبی نبود. در ابتدای رویداد طلاق والدین ، او حاضر به دیدار با پدر نبود ولی در ادامه حاضر شد تا پدرش سرپرستی او را بپذیرد. ژنرال مارسیله سپس با معرفی زندگی شبانه به او باعث شد تا تفریحات شبانه به کاریر شغلی او در نیروی هوایی در سالهایی ابتدایی بسیار اسیب برساند و از پیشرفتش جلوگیری کند. در دوران تحصیل در ابتدا مارسیله بعنوان یکی دانش اموز تنبل شناخته شد و دائما با شوخیهایش خود را به دردسر میانداخت سپس با پایان دوران مدرسه و تحصیل را جدید تلقی کرد و در نتیجه در هفده سالگی از دبیرستان فارق التحصیل شد درحالی حالا اظهار میکرد که دوست دارد یک افسر خلبان شود. با توجه به این نکته که او فیزیک ورزشی خوبی نداشت ، یک دوره کاری در اشترهولتز شارمبک در نزدیکی برمن را طی کرد که این دوره توسط سرویس کار ایالتی برگزار میشد و البته گزارش منتشر شده درباره او یک امتیاز مثبت برایش محسوب میشد. هفتم نوامبر 1938 او به لوفت وافه پیوست و به عنوان یک افسر ذخیره دوره های اموزش مقدماتی نظامی خود را در کویدلینبرگ در منطقه هرتز طی نمود. در اول مارس 1939 او به مدرسه هوایی شماره 4 در نزدیکی فورشتن فلدبروک منتقل شد. در این باره و این دوران همکلاسی او ورنر شروئر به یاد میاورد که در مارسیله همیشه در حال شکستن و نقض دیسپلین نظامی بود و در نتیجه این رفتارها همبشه زمانی که در دوران تعطیلات اخر هفته همکلاسیهایش پایگاه را ترک میکردند او مجبور به اقامت در پایگاه میشد. مانند بسیاری از اس های هوایی مارسیله نیز دوران اموزشی را با تمردهای مختلفی به پایان رساند مثلا در جریان یم تمرین که بایستی که چرحش ارام را اجرا میکرد ، از دسته جداشد و یک مانور مارپیچی رویایی مربوط به داگ فایت را اجرا کرد. بعد از فرود ، مارسیله بشدت از سوی افسر فرمانده مولر روهرموزر سرزنش و سپس توبیخ شد. در ادامه تنبیهات از پرواز محروم شد و همچنین این امر ارتقا درجه او را به تعویق انداخت. یکی از شاهکارهای او که او را بعنوان یک دیوانه روانی بین همکارانش مشهور کرد . اندکی بعد دریک جریان پروازدر خارج از شهر و در روستاهای سرسبز المان در امتداد یک اتوبان ارام وخلوت جایی بین ماگدبورگ و برانشویش او با هواپیما در اتوبان فرود امد و سپس به داخل جنگل دوید و در پشت درختان قضای حاجت کرد!!!!!!!!!!!! سپس عده ایی از روستاییان که در مزارع اطراف کار میکردند پیش امدند انها که فکر میکردند خلبان به کمک نیاز دارد جویایی احوال شدند تا اگر مارسیله نیاز به کمک دارد به او کمک کنند. وقتی انها رسیدند مارسیله بی تفاوت به حضور انها به هواپیما بازگشت و رفت .این کار توسط کشاورزان گزارش شد و مقامات لوفت وافه را تا مرز دیوانگی پیش برد و دوباره او از پروازکردن معلق شد. اختلات رفتاری او باعث شد تا تمامی کسانی که همراه مارسیله مشغول تحصیل بودند به درجه افسری برسند ولی مارسیله در پایان سال 1941 تازه یک اوبرفن رایش شد. در 24 اگوست 1940 بر فراز انگلستان مارسیله نخستین داگ فایتش را با یک رقیب بسیار ماهر انگلیسی برای مدت چهار دقیقه جنگید. او حریف را شکست داد و برای این پیروزی قبل از شیرجه و اتش گشودن به سوی هواپیمای دشمن هواپیمای خود را بالا کشید تا بتواند از نظر ارتفاع برتری لازم را بر حریف داشته باشد. سپس به طرف حریف اتش گشود. جنگنده دشمن از ناحیه موتور مورد اصابت قرارگرفت. سپس غرق در اتش سقوط کرد و سپس به داخل کانال مانش سقوط کرد. و این تخستین شکار مارسیله بود. با اصابت این هواپیماها دسته ایی از جنگنده های بریتانیایی به سوی او هجوم اوردند و در نتیجه مارسیله هواپیما را به سمت جلو هدایت کرد و به سمت پایین و با یک شیب تند شیرجه زد و در چند متری سطح اب به پرواز ادامه داد و از تیررس اتش مسلسلهای انگلیسی گریخت . بعدها مارسیله در این باره به یاد اورد : با پرواز بر فراز امواج میتوانم ادعا کنم من یک کار بسیار تمیز انجام دادم و البته هیچ کس تعقیبم نکرد و من به به لیووردن برگشتم. در اینجا او دوباره دچار توعی اختلال ذهنی شد. مارسیله هیچ لذتی از نخستین شکار در خودش احساس نمیکرد و قبول واقعیت های نبردهای هوایی رودررو برایش دشوار بود. چیزی که در تمرینات یاد گرفته بود و در کتابها خوانده بود با واقعیت نبرد هوایی زمین تا اسمان متفاوت بود. در نامه ایی که او در تاریخ 24 اگوست نوشته است میگوید: امروز من اولین شکارم رو ثبت گردم. خوب من البته احساس خوبی نسبت به اون رو در خودم احساس نمیکنم. من فکر میکنم مادر این خلبان جوان که توسط من شکار شد الان چه احساسی داره وقتی خبر مرگ پسر جوونش رو بهش اعلام میکنن و البته من مقصر این مرگ هستم .من خیلی غمگین هستم در حالی که باید بخاطر اولین شکارم خوشحال باشم .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 428]