تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):قصد ما این است که نمیریم تا توبه کنیم، ولی توبه نمی کنیم تا اینکه می میریم
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846776702




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نويسنده: احمد فرشبافيان بررسي مضامين مشترك عرفاني اشعار امام خميني و حافظ


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: احمد فرشبافيان بررسي مضامين مشترك عرفاني اشعار امام خميني و حافظ
خبرگزاري فارس:حافظ شاعري است‏حرفه‏اي، اما حضرت امام (ره) هرگز بصورت جدي به شعر نپرداخته است. شعر امام از جنبه غناي علمي و مباحث عرفاني داراي ارزش و اعتبار فوق‏العاده‏اي است.
سخني در شعر خواجه حافظ و امام خميني

از ميان قالبهاي گوناگون شعر فارسي، غزل بيشترين مورد استفاده را در ديوان اين دو بزرگوار دارد و شكي نيست كه در بافت غزلهاي آنان، وجوه تمايزي وجود دارد بطوريكه مي‏توان گفت‏حافظ شاعري است‏حرفه‏اي، اما حضرت امام (ره) هرگز بصورت جدي به شعر نپرداخته است. البته اين بدان معنا نيست كه ما ديوان لسان الغيب را فقط هنرنمايي محض بدانيم و از روح عرفان خالي و تهي فرض كنيم بلكه بقول شهيد مطهري او با اين وسيله به زيبايي بيان عرفاني افزوده است. همچنانكه تاثير قرآن كريم در قلوب، تا حدي مرهون زيبايي ادبي و هنري آنست، در سطح پايين تر نيز ديوان حافظ چنين حكمي را دارد.
نيك مي‏دانيم كه لسان الغيب، همه رمز و راز كلام را دريافته و سخن فارسي را به ذروه اعجاز رسانده است. آگاهي او، بر تكامل، شكوه و شيوايي شعرش تا آنجاست كه با اطمينان و جرات تمام سوگند مي‏خورد كه:

نديدم خوشتر از شعر تو حافظ

به قرآني كه‏اندر سينه داري

حافظ/447

در عين حال كه اشعار حضرت امام بويژه غزل هاي او در مقام انصاف در سطحي خوب و قابل قبول بوده و تعداد قابل ملاحظه‏اي از غزل ها از بعد هنري قويتري برخوردارند شكي نيست كه حيث هنر شعري در مقايسه با غزلهاي حافظ در مقامي پايين تر قرار دارد، اما الحق شعر امام از جنبه غناي علمي و مباحث عرفاني داراي ارزش و اعتبار فوق‏العاده‏اي است. و ناگفته پيداست كه آن بزرگوار شاعرپيشه نبودند بلكه شعر براي اظهار و ابراز جلوه‏هاي روح بلند و متعالي ايشان ابزاري بيش نبوده و شايد بتوان گفت كه در شعر حضرت امام كفه مضمون بر بعد هنري مي‏چربد برخلاف حافظ كه جنبه هنري، بعد عرفاني (مضمون) آنرا تحت‏الشعاع خود قرار داده است. بهمين دليل نمي‏توان همچون حافظ در امام خميني بعنوان يك شاعر عارف نگريست. چون "امام نخواسته شعر بگويد; شعر امام از سر تفنن نيست، از سر شاعري نيست و (ما ينبغي له)، اگر از امام به شاعر تعبير كنيم، نوعي تنزل رتبه ست‏براي آن بزرگ" (1) او مقصدش شعر و شاعري نبود بلكه شعر نيز جلوه‏اي از جلوه‏هاي روح بلند و متعالي او بود، شعر او به مثابه " ارحنا يا بلال" است.
شعر امام نجواي عاشقانه روح هيجان زده و بي تابي است كه در خلوت تنهايي با بكارگيري كلمات، راز دل دردمند را با محبوب باز گفته و با معبود به راز و نياز پرداخته است. او قافيه‏انديش نبوده و به گفته مولانا هرگاه خون در درونش جوشش كرده از شعر بدان رنگي داده است. امام (رض) در باب شعرگويي خويش فرموده است: "بايد بحق بگويم كه نه در جواني، كه فصل شعر و شعور است و اكنون سپري شده و نه در فصل پيري، كه آن را هم پشت‏سر گذاشته‏ام، و نه در حال ارذل‏العمر، كه اكنون با آن دست‏بگريبانم، قدرت شعرگويي نداشتم."

نكته قابل توجهي كه در تمامي غزليات حافظ بچشم مي‏خورد سبك بيان است; خواجه معمولا با هنرنماي خاصي، نكات عرفاني را با آرايش‏ها و صنايع ادبي، عجين كرده و به زبان ساده بگوييم بازي با كلمات كرده تا جاييكه انسان احتمال مي‏دهد اگر چنين كاري صورت نمي‏گرفت‏خواجه نمي‏توانست درون عرفاني و آتشين خود را به بيرون انتقال دهد، اما در مورد اشعار حضرت امام (ره) قضيه برعكس است. امام (ره) بي‏قافيه‏انديش، بدون تعمد تكلف، بلكه با سادگي خاصي، هر آنچه را كه از دل برخاسته بر زبان آورده و بر نوك خامه رانده و به روي كاغذ آورده است. لذا غزلهاي ديوان امام از اين سادگي، حلاوت گرفته است. البته ناگفته نماند كه صنايع گوناگوني كه لازمه شعر است در ديوان حضرت امام بطور طبيعي و خالي از حالت تصنع بكار گرفته شده است كه براي توضيح بيشتر مي‏توان به بخش (شناسنامه سروده ها) در ملحقات ديوان رجوع كرد.

مشرب عرفان خواجه حافظ و حضرت امام (رض)

پيش از اين در بحث‏سير تصوف و عرفان، بررسي اجمالي از عرفان قرن هفتم داشتيم. بايد گفت كه اين قرن، قرن ظهورانديشه‏اي نو و بديع بنام "وحدت وجود" است كه ابداع كننده آن محي الدين ابن عربي است.
شهيد مرتضي مطهري در كتاب "عرفان حافظ" يا "تماشاگه راز" مي‏گويند: آنكسي كه عرفان را بصورت يك علم در آورد و آنرا به اصطلاح متفلسف كرد و بصورت يك مكتب در آورد و در مقابل فلاسفه آنرا عرضه داشت و فلاسفه را در واقع تحقير كرد و اثر گذاشت روي فلسفه، و فلاسفه‏اي كه بعد از او آمدند چاره‏اي جز اعتنا به نظريات او نداشتند; محي الدين ابن عربي است. بدون شك "پدر عرفان نظري" در اسلام محي‏الدين ابن عربي، اين اعجوبه روزگار است.
محي الدين، هم در عرفان عملي قدمي راسخ داشته يعني از اول عمرش اهل رياضت و مجاهده بوده و هم در ارائه عرفان نظري بي‏نظير بوده است. بحث وحدت وجود كه محور عرفان است‏براي اول بار توسط محي‏الدين بيان گرديد. عرفان نظري بدينصورت كه علمي مدون باشد و در مسائل به شكل فلسفي اظهار نظر كند اگرچه بيش و كم سابقه دارد ليكن مسلما تدوين كننده آن در دوره اسلامي محي‏الدين ابن عربي طايي‏اندلسي است.
عرفان نظري قبل از محي‏الدين نظير منطق قبل از ارسطو است كه هم بود و هم نبود، بود از اين لحاظ كه مردم بالفطره تا حدود زيادي طبق قواعد منطقي عمل مي‏كردند و نبود يعني بصورت يك علم مدون نبود. بر تمام مسائل عرفان نظري، مي‏توان شواهدي از آيات قرآني و كلمات اولياء بزرگ حق، مخصوصا حضرت امير - عليه السلام - يافت ولي محي‏الدين اول كسي است كه عرفان نظري را بصورت علمي كه موضوعش ذات حق است در آورد.
بعد از او عرفان رنگ و بوي ديگري پيدا كرد. شاخص بودن او در عرفان كه بطور مطلق تحت عنوان شيخ از او ياد كرده‏اند از شاخص بودن بوعلي كه شيخ در فلسفه و شيخ طوسي كه شيخ مطلق فقه است در ميان قدما و شيخ انصاري كه شيخ مطلق فقه و اصول است در صد سال اخير و شيخ‏عبدالقادر كه شيخ مطلق فن و بلاغت است، بيشتر است كه كمتر نيست.
محي‏الدين، غوغايي عرفاني در جهان اسلام ازاندلس گرفته تا مصر و شام و ايران و هند برانگيخت. صدرالدين قونوي، فخرالدين عراقي، ابن فارض مصري، داود قيصري، عبدالرزاق كاشاني، مولوي بلخي، محمود شبستري، حافظ و جامي، همه شاگردان مكتب اويند. به احتمال بسيار بسيار قوي حكمت ذوقي و اشراقي شيخ شهاب الدين سهروردي مقتول بيشتر تحت تاثير محي‏الدين ابن عربي بوده است تا تحت تاثير ديگران چون اوقات زيادي با محي‏الدين ملاقات و گفتگو داشته است. (2)

تاثير حافظ از محي‏الدين ابن عربي آنقدر واضح و آشكار است كه باسيري در ديوان خواجه مي‏توان به آن پي برد، دكتر احمد علي رجايي بخارايي در كتاب "فرهنگ اشعار حافظ" در تمامي مواردي كه براي بيان ديدگاههاي حافظ به مستنداتي نياز پيدا كرده بيش از هر بزرگي، نظر ابن عربي را مدرك ساخته و به آن استناد مي‏نمايد; (3) براي مثال به دو نمونه اشاره مي‏كنيم:

1- در بحث‏حجاب مي‏نويسد: "ابن عربي، حجاب را هر چيزي مي‏داند كه مطلوب را از چشم مستور دارد" و اين بيت را از حافظ

مي‏آورد كه همسو با نظر محي‏الدين است.

ميان عاشق و معشوق هيچ حايل نيست

تو خود حجاب خودي حافظ از ميان برخيز

حافظ/266

حجاب چهره جان مي‏شود غبار تنم

خوشا دمي كه ازين چهره پرده برفكنم

حافظ/342

2- و در تعريف سالك گويد: ابن عربي مي‏نويسد: "سالك آن كسي است كه علم او به درجه عين اليقين رسيده باشد". و حافظ گويد:

به مي‏سجاده رنگين كن گرت پير مغان گويد

كه سالك بيخبر نبود ز راه و رسم منزلها

حافظ/1

اما در خصوص مشرب عرفاني حضرت امام خميني (ره) آقاي محمد جواد گوهري با درايت كافي، در مروري بر كتاب ارزشمند " تعليقات علي شرح فصوص الحكم و مصباح الانس" مقاله‏اي تحت عنوان "يك‏فروغ رخ ساقي" نوشته‏اند كه در جاي‏جاي آن به الهام‏گيري امام از ابن عربي اشاره دارد كه ما در اين قسمت گزينه‏هايي را سند قرار مي‏دهيم:
"مهمترين مساله، تبلور برخي از عقايد شيخ اكبر، ابن عربي است در گفتارها و نوشتارهاي مستقل امام. اين مساله يكي از پراهميت ترين و با ارزشترين ابعاد بررسي افكار وانديشه‏هاي امام را تشكيل مي‏دهد. ... در اظهارات يكي از بستگان حضرت امام بود كه ايشان از آن رو به كودكان، خصوصا تازه تولديافتگان علاقه داشتند كه آنها را قريب العهد به پروردگارشان مي‏دانستند كه نظير چنين امري را در فصوص [ابن عربي] مي‏توان يافت; در جايي كه سخن از تسخير است. در اين مبحث‏شيخ تاكيد مي‏كند كه: مخلوق هر چقدر به خداوند نزديكتر و متشبه‏تر باشد قدرت و توانايي او در تسخير مخلوقات ديگر بيشتر است، از همين روست كه اطفال برغم همه ضعف و ناتوانيشان حتي در تسخير قدرتمندترين شخصيتها موفقند. اين از آن روست كه ايشان قريب العهد - يا به تعبير شيخ - "جديدالعهد" به پروردگارشان هستند.

اينكه (عالم محضر خداست) و اينكه عشق خداوند با جهاد در راه او به لقاءالله منتهي مي‏شود جمله مطالبي هستند كه شايد امروزه از بديهي‏ترين تصورات به حساب آيند، ولي بايد دانست كه اين مفاهيم در گذشته‏اي نه چندان دور و تحديدا قبل از انقلاب اسلامي بسيار محتاطانه بكار گرفته مي‏شدند."بي ترديد يكي از مهمترين مراجعي كه به صراحت و با جرات تمام اين امور را مورد بحث قرار داده كتاب شريف "فصوص" است. انطباق مشهود و ملحوظ برخي نظريات حضرت امام (رض) با دكترينهاي عرضه شده در كتاب فصوص شيخ كاملا در تعليقات بر شرح فصوص نمايان است. (4)

واضح است كه تاثر شخصي از شخصي ديگر فقط محدود به نقل قول نبوده و در استفاده از كتب علمي نمودار نمي‏گردد بلكه اگر تاثير عميق باشد در غير مورد ياد شده مثلا رفتار و عمل و در صحنه زندگي نيز خود را نمايان مي‏سازد و اين، كاري است كه در زندگي سياسي و اجتماعي حضرت امام (ره) رخ داده است. امام تا جايي از عرفان ابن عربي الهام پذيرفته‏اند كه در نامه تاريخي خودشان به گورباچف كه فروپاشي و اضمحلال سيستم كمونيستي را پيش‏بيني كرده‏اند مي‏فرمايند:

"اگر جنابعالي ميل داشته باشيد در اين زمينه‏ها تحقيق كنيد، مي‏توانيد دستور دهيد كه صاحبان اينگونه علوم علاوه بر كتب فلاسفه غرب در اين زمينه به نوشته‏هاي فارابي و بوعلي سينا - رحمة الله عليهما - در حكمت مشاء مراجعه كنند تا ...، ديگر شما را خسته نمي‏كنم و از كتب عرفا، بخصوص محي‏الدين عربي نام نمي‏برم كه اگر خواستيد از مباحث اين بزرگمرد مطلع گرديد...". (5) از آنچه گذشت معلوم مي‏گردد مشرب عرفاني اين دو بزرگمرد در عين حال كه برگرفته از مفاهيم اصيل اسلام منبعث از قرآن كريم و سيره و كلام نبي اكرم (ص) و معصومين (ع) است، از فكر و نظريات مشاهير عرفاي اسلامي نيز بهره‏ها گرفته‏اند. ناگفته نگذريم كه در خصوص مكتب حافظ آقاي دكتر منوچهر مرتضوي مي‏گويند: "حافظ را صوفي و متصوف نمي‏توان ناميد و عنوان عام (عارف) نيز براي نشان دادن تمام مختصات و مشخصات مكتب حافظ رسا، نيست و تنها نام و عنواني كه به هدايت صريح خود خواجه بر او و مكتبش مي‏توانيم انتخاب كنيم (رند و رندي) است". (6)

قصر فردوس بپاداش عمل مي‏بخشند

ما كه رنديم و گدا دير مغان ما را بس

حافظ/268

عاشق و رند و نظر بازم و مي‏گويم فاش

تا بداني كه به چندين هنر آراسته‏ام

حافظ/311

همچو حافظ برغم مدعيان

شعر رندانه گفتنم هوس است

حافظ/42
و "اگر بخواهيم نام مناسبي براي مشرب و مكتب حافظ كه امتزاجي بديع از افكار فلسفي عميق و بدبينانه و تجليات عرفاني عاشقانه و روح ملامتي و آزادمنشي قلندرانه و ذوق شاعرانه است‏برگزينيم نام و عنواني شايسته تر از مكتب رندي نخواهيم يافت. (7)

حافظ كيست؟

در اين قسمت مي‏خواهيم آنچه را كه از جانب حافظ شناسان پيرامون حافظ بيان شده است فهرست وار نقل كرده سپس به اختصار، محورهاي فكري حافظ را نشان دهيم.
ناقدان حافظ با توجه به ديوان غزلياتش، تصاوير كاملا متفاوتي از حافظ ترسيم كرده‏اند كه بقول شهيد مطهري همه از فكر و ديد و درك ناقص است، تصاويري را كه اين بيخبران از عالم عشق و عرفان از خواجه ارائه داده‏اند مي‏توان به چهار دسته تقسيم كرد:

1- گروهي معتقدند كه حافظ فقط يك شاعر و يك هنرمند است و نبايد اشعار صنعتي و پر از اصطلاحات او را عرفاني دانست و نبايد محتوايش را جدي گرفت.
2- گروه دوم بر اين عقيده‏اند كه گوناگوني حالات اشعار حافظ دليل بر اينست كه او تحت تاثير حالات مختلفه شعر گفته است. يعني هر جا كه به فكر خدا و عشق خدايي بوده اشعار عارفانه سروده و جايي كه عشق مجازي و شاهد بازي و ميخوارگي بر روح و دلش مسلط شده غزلياتي در اين باب رديف كرده است.
3- عده‏اي ديگر اشعار حافظ را به دو دوره جواني و پيري تقسيم كرده و يك محدوده مشخصي براي هر دوره تعيين نموده‏اند.
4- دسته ديگري نيز ديوان و اشعار حافظ را تهي از روح مثبت عرفاني دانسته و همه آن را سخناني از روي لااباليگري و عشق آلوده و پوچ فرض كرده‏اند.
اما با همه اين نظرات و عقيده‏هاي متفاوت و رنگارنگ، عده ديگري از محققين اسلامي كل ديوان خواجه شيراز را كاملا عرفاني مي‏دانند بطوري كه بقول شهيد مطهري سوم قرآن و صحيفه است. او كه در عرفان غوري و غوصي داشته در پاسخگويي به اين منتقدان، بنحو احسن و توام با استدلال عالمانه به دفاع از شاعر شيرين سخن - لسان‏الغيب - پرداخته و از زير غبار غليظ تحريف اغيار، سيماي ملكوتي حافظ را نمايان ساخته و الحق حقي بزرگ به گردن حافظ دارد و خدمتي كم نظير به او كرده است.
در مجموع بايد گفت كه ديوان حافظ يك ديوان عرفاني است در حقيقت‏يك كتاب عرفان است‏بعلاوه جنبه فني شعر، به عبارت ديگر، ديوان حافظ عرفان است‏بعلاوه هنر، ديواني است كه از عرفان سرچشمه گرفته و بصورت شعر بر زبان سراينده جاري گشته است.
عرفا اصطلاحات خاصي دارند و كلمات ويژه‏اي بكار مي‏برند و حافظ هم بدون شك تابع همان اصطلاحات و تعبيرات و الفاظ خاص مي‏باشد و بدون اطلاع از چنين واقعيتي، محكوم نمودن شخصي مثل حافظ از ناداني است.

عرفان امام خميني (ره)

گفته مي‏شود يكي از ابعاد شخصيتي حضرت امام (ره) عرفان است، بلكه بايد اضافه كرد كه عرفان محور اصلي شخصيت امام است و ديگر ابعاد فرع بر آن.

امام پيش از آنكه يك فقيه يا فيلسوف باشند و پيش از آنكه يك سياستمدار و انقلابي باشند، يك عارف هستند. "امام با عرفان انقلاب كرد و حماسه امام هم جلوه‏اي از عرفان اوست". (8)
همه حركات و رهبريهاي امام در طول سالهاي مبارزات نشات گرفته از عرفان آن بزرگوار بود. "امام دلها را به سرانگشت عرفان، شهود و معنويت تكان مي‏داد، جهت مي‏داد و به مقاومت وامي‏داشت". (9)
اغلب محققان و صاحبنظران، عرفان امام را بوجهي نو تعريف كرده و از نوع منحصر به شخصيت آن حضرت بعد از انبياء عظام و ائمه معصومين (ع) دانسته‏اند و آن عرفان اسلامي است. و اين تعريف و نظر صائب و بحقي است چون "در بين نايبان حضرت [حجت] كسي كه عرفان پويا را با نهضت عليه ستم شرق و غرب جمع كرد حضرت امام خميني (ره) بودند". (10)

بر همين اساس برازنده و شايسته نيست كه روش معرفتي امام (ره) را، حتي در اصطلاح يابي نيز به كلمه‏اي غير از عرفان مثلا " تصوف "بيالاييم چون آنچه كه از آن اصطلاحات و كلمات و شناسه‏ها ديديم عمدتا دستاويزي بود براي توجيهات نفساني بعضي از خود و دنيا بريده‏ها; در حاليكه شعر امام، كلام امام و فكر امام همه ذكر و عرفان توام با حماسه است "اين همان ويژگيهاي تشيع است و اگر خواسته باشيم برجسته‏ترين مشخصه شعر شيعي را در يك عبارت بيان كنيم بايد بگوييم: شعر شيعي شعري است كه در آن حماسه و عرفان دست در آغوش يكديگر دارند". (11)
امام همواره مدافع عرفان ناب و راستين بودند و طبعا با عرفان منفي كه به غير از خودپروري و تقواكشي ثمري ندارد مخالفت مي‏ورزيدند كه ذم صوفي و زاهد در بسياري از اشعار، نشانگر چنين حقيقتي است. البته امام خود نيز دقيقا از همان اصطلاحات و واژه‏هاي عرفاني كه ديگران بكار برده‏اند بهره جسته‏اند اما نه عينا به همان معنايي كه فرق و مسالك مختلف بكار مي‏برند. امام عارفي نيست كه مطلق عرفان را هدف و آنرا از هر آفتي مبرا بدارند، بلكه ايشان "براي عرفان آفاتي قايل هستند كه در دو بعد فردي و اجتماعي آنرا برمي‏شمرند: هواي نفس، عجب و خودپرستي و غفلت از حق، ياس از رحمت واسعه خداوند، گوشه‏گيري و انزواطلبي، رد كردن و رها كردن مسووليت، غيبت ديگران، آزار مومنين، كشف اسرار، عيب‏جويي و تهمت‏به آنان و ...". (12)
امام را از همه عرفايي كه تا حال شناخته‏ايم ممتاز مي‏بينيم، اكثر يا اغلب عارفان يك بعدي هستند عليرغم اينكه انسان وقتي به ديوان امام مي‏نگرد گويا ديوان اشعار حافظ را پيش رو دارد ولي حافظ نيز فقط از بعد شاعري به عرفان نگاه مي‏كند.
حافظ اگرچه خود عارف وارسته‏اي است اما در بعد اجتماعي و در پياده نمودن معيارهاي عرفاني در اجتماع چندان نمودي ندارد و مي‏توان گفت كه در جهت اجتماعي فقط يك عرفان تبليغاتي سراغ داريم. خواجه حافظ و امام خميني (ره) آب عرفان را از يك سرچشمه مي‏نوشند اما امام با ديد ديگري به قضيه نگريسته و در حيات خود نيز به آن عينيت‏بخشيده است.
"عرفان امام، عرفان حقيقي است، تصوف نيست، عرفان مسلكي نيست، عرفان صومعه و دير و گوشه‏گيري و بي اعتنايي نيست". (13)
امام در عرفان بدنبال انسان كامل است و ناگفته نماند كه خودانساني كامل مي‏باشد، بقول شهيد مطهري، فلسفي از زاويه‏اي به انسان مي‏نگرد و عارف از زاويه‏اي ديگر، هر كدام انسان كامل را از ديد خود تعريف مي‏كنند. (14) اما در بررسي شخصيت امام خميني (ره) معظم له را با ابعاد مختلف شخصيتي، انسان كامل مي‏بينيم كه هم عارف است، هم فيلسوف، هم فقيه است و هم فرمانده نظامي و هم رهبر يك حكومت‏به تمام معنا سياسي، و داراي چند بعد ديگر.

بدور از هرگونه تعصب و جانبداري وقتي سيماي ملكوتي و عرفاني و ذو ابعاد امام خميني (ره) را مورد مداقه قرار مي‏دهيم عرفان امام را بالاتر از عرفان حافظ مي‏بينيم. و بايد به اين نكته اشاره شود كه اگرچه حافظ شجاعتهاي خاصي در موارد مختلف از خود نشان داده و مكتب عرفان را حال و هواي ديگري بخشيده است. ولي وجود امام (ره) مشحون از خصائص انسان به كمال رسيده است. امام عملا با عرفانش همچون پيامبر (ص) امتي را آگاه و بيدار نمود، به آنها بينش داد، به قيام واداشت، انقلاب عظيم را شخصا رهبري كرد، فرماندهي سپاهيان را بعهده گرفت كه بنام اسلام بدون ديدن مدرسه عرفان، همه عارف شدند و عارفانه و عاشقانه از اسلام دفاع كردند. چهره سرخ و خونين جوانان و نوجوانان عارف شهيد و ايثارگريهاي آنان، مبين حماسي بودن عرفان امام و اوج كمال اوست. بالاخره مي‏بينيم كه امام با دميدن روح حماسي و عرفاني در زن و مرد مسلمان آنها را "تا اوج زهرا شدن و علي شدن تقويت مي‏كند". (15)

مشخصه‏هاي عرفان ناب امام خميني (ره)

1- امام با علم به اينكه عرفان در طول تاريخ به انحرافات و صوفي زدگي آلوده شده بود در مقام دفاع از عارفان دلسوخته برآمده و با

انگشت نهادن بر انحرافات آنان، نفرت و بيزاري خود را چنين ابراز مي‏دارند:

اين جاهلان كه دعوي ارشاد مي‏كنند

در خرقه شان به غير منم تحفه‏اي مياب

ديوان امام/48

و در جاي ديگر در مقام دفاع از مقام شامخ عرفان راستين چنين متذكر مي‏شوند:
"انكار مقامات عارفين و صالحين را نكني و معاندت با آنان را از وظايف ديني نشمري ... چون ما جاهلان از آنها محروميم با آن به معارضه برخاستيم; نمي‏خواهم مدعيان را تطهير بكنم كه (اي بسا خرقه كه مستوجب آتش باشد) مي‏خواهم اصل معني و معنويت را انكار نكني". (16)

2- امام جامع بين سياست و معنويت‏بودند كه تبلور آن در ايجاد حكومت اسلامي مشهود است و از طرفي دايره ارشاد عرفاني را توسعه بخشيده و آنرا عمومي كردند نه اينكه تنها عده‏اي بعنوان اهل دل مورد ارشاد و هدايت قرار گيرند بلكه همه اقشار اجتماع را با اين فكر وارد جرگه نمودند تا اگر اهليت داشته باشند از اين ارشاد بهره گيرند و ديديم كه مخلصين اين امت‏با الهام‏گيري از امام و ارشادهاي ايشان چگونه به اوج كمال رسيدند. بطوري كه طفل يكشبه ره صد ساله را پيمود و... .

3- گرچه امام در تمام زمينه‏ها شجاعانه و با صراحت مسايل را مطرح مي‏كردند اما شجاعتي كه در بيان مسايل عرفاني بخرج داده‏اند قابل توجه است و بسا كساني بودند و باشند كه در اشعار عرفاني او انگشت تحير و تعجب به دندان مي‏گيرند. و در صدور چنان مضامين، با اصطلاحات خاص عارفانه از سوي آن بزرگوار شگفت زده و مبهوت مي‏شوند. گذشته از مطلب فوق، امام (رض) اگر انتقادي بر كسي و سخني دارد آنرا بي‏پرده و بدون در نظر گرفتن شخصيت طرف مقابل بيان مي‏كند براي مثال آن حضرت در

جواب منصور حلاج كه نداي اناالحق سر مي‏دهد مي‏گويند:

بر فراز دار فرياد اناالحق مي‏زني

مدعي حق طلب، انيت و انا چه شد

ديوان امام/94

يعني بالاي دار حتي اگر بگويي "اناالحق" شرك است، يعني تو هستي، باز "من" خويش را قبول داري، باز انانيت هست، بر فراز دار

هم از انانيت تبليغ مي‏كني. يا:

خار راه مني‏اي شيخ، ز گلزار برو از سر راه من‏اي رند تبهكار برو تو و ارشاد من‏اي مرشد بي رشد و تباه از بر روي من‏اي صوفي غدار برو اي گرفتار هواهاي خوداي ديرنشين از صف شيفتگان رخ دلدار برو اي قلندر منش،اي باد بكف، خرقه بدوش خرقه شرك تهي كرده و بگذار برو

ديوان امام/176

امام را در عالم عرفان بايد مصلحي دانست كه آنرا از جهات مختلف نجات دادند و نيز عرفا را. و نيز خدمتي شايان به آنها نمودند. امام در مقام يك فقيه متشرع و مجتهد عادل عالم و از سوي ديگر يك عارف كامل و واصل و در همان حال يك سياستمدار و فرمانده كل قواي اسلامي، هم ديدگاههاي منفي، عليه عرفان را عوض كردند و هم نقاب تزوير از چهره دروغين مدعيان تصوف و عرفان را كنار زدند. "عرفان در شعر فضايي بوده كه تجربه‏هاي ادبي در آن كمال يافته و گسترده شده است; اما باز هم در قداست و حرمت‏شعر و ادب جاي سوالي باقي مانده بود كه غزليات امام اين مشكل را در ادبيات انقلاب گشود و ثابت كرد كه يك وارسته تمام عيار مي‏تواند از (خال) و (موي) و (مي) و (ساغر) و (باده) صحبت كند. خرده‏گيريهايي كه به حافظ مي‏شد از هيمن جا مايه گرفته است كه حاضر نبودند ادب را تا اوج قداست عرفان بالا ببرند ولي امام با اشعار خود شعر و ادب را اوجي بخشيدند و قضاوتها را نسبت‏به شعر و شاعري عوض كردند، اگر روزي بحث‏بود كه آيا مي‏شود از (مي) و (ساغر) و... تلقي درست و صحيح متناسب با شرع داشت، امام ثابت كرد كه شدني است". (17)

مقايسه كلي امام خميني (ره) و خواجه حافظ در شعر و عرفان

1- از حيث قدرت و هنر شعري: در اين بعد يقينا حافظ قويتر است چون او در ديوانش مسايل عرفاني را با به صيقل كشيدن كلمات براي رسيدن به گونه ايده آل و نهايي شعر و با هنرنمايي خاص بيان مي‏كند. در حاليكه حضرت امام، از سر ذوق عارفانه، براي دل شيدا و عاشق خود شعري سرايد و فقط هدفش رساندن پيام عرفاني است‏بدون ايجاد پيچيدگي صنعتي در شعر.

2- از حيث عرفان: آنچنان كه در بررسي عرفان امام توضيح داده شد آن حضرت با توجه به سيره و احوال عيني و ملموسش در بعد عرفاني، گوي سبقت را از حافظ و ديگران ربوده و در واقع عرفان را از حيث نظري و عملي معنايي تازه و كامل بخشيده است.

3- از حيث‏بكارگيري اصطلاحات عرفاني: مي‏توان گفت كه هر دو شخصيت عرفاني ما بطور يكسان و در حد كامل از اصطلاحات معمول عرفا بهره برده و از سنت ادب عرفان كناره نگرفته‏اند. ناگفته نماند كه از بوستان غزلهاي امام بوي سنايي و عطر عطار و مولوي و محي‏الدين ابن عربي و ديگر مشاهير عرفاني اسلامي به مشام جان مي‏رسد اما عنايتي كه آن بزرگوار نسبت‏به حافظ داشته قابل مقايسه با ديگران نيست.

پاورقي:
1- صادقي رشاد، علي اكبر. مقاله جهان بيني شهودي امام خميني (ره)، مجموعه مقالات سمينار بررسي ادبيات انقلاب اسلامي.
2- رك، تماشاگه راز، مرتضي مطهري.
3- رك، فرهنگ اشعار حافظ، احمد علي رجايي بخارايي، ذيل حجاب و سالك.
4- گوهري، محمد جواد. مقاله يك فروغ رخ ساقي، مجله حضور، شماره 4، خرداد 71 ص‏70.
5- جوادي آملي، آواي توحيد (متن نامه حضرت امام خميني (ره) به گورباچف رئيس جمهور وقت‏شوروي سابق و شرح نامه) ص‏72.
6- مرتضوي، منوچهر. مكتب حافظ، ص‏94.
7- همان، ص‏95.
8- صادقي رشاد، علي اكبر، مقاله جهان بيني شهودي ...
9- همان.
10- جوادي آملي، عبدالله. عرفان و حماسه، ص‏46.
11- صادقي رشاد، علي اكبر، مقاله جهان بيني شهودي ...
12- طباطبايي، فاطمه. مقاله جنبه‏هاي عرفاني و حماسي آثار امام خميني (ره)، مجموعه مقالات سمينار بررسي ادبيات انقلاب اسلامي.
13- صادقي رشاد، مقاله جهان بيني شهودي ...
14- رك، كتاب انسان كامل، مرتضي مطهري (بحث انسان كامل از ديد عقليون و عرفا) .
15- طباطبايي، فاطمه، مقاله ...
16- امام خميني (ره)، ره عشق، سازمان چاپ و انتشار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، ص 35.
17- طباطبايي، فاطمه، مقاله ...
..........................................................................
منبع: فصلنامه حضور، شماره 12
 شنبه 20 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 275]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن