واضح آرشیو وب فارسی:فارس: فارس منتشر كرد: بحران مالي جهان چگونه پديد آمد و به كجا مي رود؟
خبرگزاري فارس: در شرايطي كه بحران مالي جهان عميق تر شده فارس طي گزارشي سعي دارد به اين پرسش پاسخ دهد كه چگونه اين بحران پديد آمد و به كجا مي رود؟
به گزارش خبرنگار اقتصادي فارس از فرانكفورت تا مسكو، از ابوظبي تا بمبئي و از توكيو تا سيدني، سرمايهگذاران و فعالان اقتصادي به طور جدي دردي را كه از وال استريت برخاسته است، احساس ميكنند. با بينتيجه ماندن اقدامات ضربتي اقتصادهاي بزرگ جهان براي جلوگيري از تشديد بحران مالي، ديروز به جمعه سياه اقتصاد جهان تبديل شد.
*بحران فعلي در چه وضعيتي است؟
وضعيت فعلي بازارهاي مالي جهان را نميتوان بحراني دانست كه يك طرف آن برندگان و طرف ديگر آن بازندهها قرار دارند؛ همه اقتصادهاي بزرگ و كوچك دنيا به تدريج در حال چشيدن بحراني هستند كه از خيابان منهتن نيويورك آمريكا سرچشمه گرفته است، يعني از واقعه 11سپتامبر در مقر مركز تجارت جهاني در نيويورك.
بحران مالي اخير آمريكا از آن بحرانهايي است كه به قول آلن گرينسپن، رئيس سابق بانك مركزي آمريكا، هر قرن يا حداكثر هر نيم قرن يك بار اتفاق ميافتد. اكنون ديگر همه اقتصادهاي بزرگ از سقوط نظام بانكي آمريكا و آشفتگي وال استريت (مركز بزرگترين مراكز اقتصادي ايالات متحده آمريكا و چند بورس مهم اقتصادي اين كشور از جمله بازار بورس نيويورك، بازار بورس نزدَك، بازار بورس آمريكا، بازار بورس تجاري نيويورك و ميز بازرگاني نيويورك) سهمي بردهاند. اليگارشهاي روسي براي حفظ منافع خود به تقلا افتادهاند، سرمايهگذاران سنگاپوري در دفاتر بيمه ورشكسته آمريكايي (اي.آي.جي) به صف شدهاند تا حسابهاي خود را ببندند و سهچهارم فرانسويان هم كه معمولاً به تحولات وال استريت بيتفاوت بودند، اكنون شديداً نسبت به آينده اقتصادي مملكت خود نگرانند.
البته بحران مالي كنوني، تمامي كشورها و بخشهاي اقتصادي را به يك اندازه تحت تاثير قرار نميدهد و هنوز مشخص نيست كه اين بيماري مسري چه زماني متوقف ميشود، اما تاكنون از سراسر جهان، نشانههاي مشابهي از پيامدهاي اين بحران عظيم، نمود يافته است.
لندن كه ساليان سال است با نيويورك براي كسب لقب پايتخت مالي جهان، رقابت ميكند به اندازه نيويورك زيان ديده است، چرا كه اقتصاد آن كاملا به بازارهاي مالي، وابسته است. اما بزرگترين بازنده بينالمللي تاكنون، مسكو بوده است كه بورس آن به تعطيلي كشيده شده و 1200 بانك روس نيز به كما رفتهاند.
تحليلگران سالها بود كه ادغام و يكپارچه شدن نظام بانكي بينالمللي را پيشبيني ميكردند و اكنون اين واقعه به حقيقت پيوسته است: اوضاع وخيم مالي بانكهاي بزرگ موجب شده كه آنان براي ادامه حيات، چارهاي جز ازدواج با يكديگر (ادغام) نداشته باشند. قويترين بانكهاي تجاري جهان شامل اچ.اس.بي.سي انگليس، سانتاندر اسپانيا، بي.ان.پي فرانسه، يوني كرديت ايتاليا و ليودز تي.اس.بي انگليس چند روز پس از ورشكسته شدن رقيب بزرگ آمريكايي خود يعني لمن برادرز، رقيب ديگر در آستانه ورشكستگي يعني اچ.بي.او.اس را خريدند. در چند ماه اخير، دو ادغام بزرگ هم در شبكه بانكي آلمان رخ داده است.
بورسها و بازارهاي اوراق بهادار پرشتابترين اقتصادهاي جهان هم از بحران اخير شديداً لطمه ديدهاند: شاخص بورس شانگهاي چين در سال جاري ميلادي 50درصد سقوط كرده است، بازار مالي برزيل رو به ويراني نهاده و روسيه هم از ترس، بازار مالي خود را بسته است. تنها نقطه اميد اقتصاد جهاني اين است كه چين و روسيه و برزيل همچنان رشد بالاي اقتصادي خود را حفظ كردهاند و در صورتي كه اقتصاد اين 3كشور هم مانند آمريكا و اروپا دچار ركود شده بود، اقتصاد جهاني مطمئناً رو به زوال ميرفت. بعلاوه، سرمايهگذاران اقتصادهاي نوظهور از اين پس به دنبال بازارهاي مالي جديدي براي سرمايهگذاري خواهند بود و اين فرصت بينظيري براي اقتصادهايي است كه از مهلكه بحران اخير، جان سالم به سر برند.
* ريشه بحران كجاست؟
بيشتر موسسات مالي كه اخيرا در آمريكا دچار مشكل شدهاند موسسات مالي سرمايهگذاري و بيمهاند و طبيعي است اگر بازارهاي مالي آسيب جدي ببينند كل اقتصاد آسيب جدي خواهد ديد.
آخرين بار كه بحراني با اين وسعت و عمق در بازارهاي مالي رخ داد سال 1929 بود كه پيامد آن، ركود عظيميبود كه نزديك به 10سال ادامه يافت و توليد ناخالص آمريكا و دنيا را به شدت كاهش داد.
اكثريت قريب به اتفاق آمريكائيان براي خريد مسكن، وام ميگيرند. ارزش وام مسكن هم گاهي تا 95درصد ارزش آن است، البته هر مقدار سهم وام بانك از قيمت خانه، بيشتر باشد نرخ بهره آن نيز بيشتر محاسبه ميشود.
وقتي كه فرد وامگيرنده به هر دليل قادر به پرداخت اقساط خريد ملك نيست، بانك وام دهنده ملك وي را به جاي طلب وامش، تصاحب ميكند. قاعدتاً زماني كه نرخ بهره افزايش يابد احتمال بازپرداخت اقساط وام به علت بار مالي بيشتر آن براي وامگيرنده، كاهش مييابد و احتمال مصادره خانه به وسيله بانك افزايش مييابد.
بعد از حمله به برجهاي تجارت جهاني و شوك اقتصادي ناشي از آن، بانك مركزي آمريكا (فدرال رزرو) با هدف مقابله با اين شوك اقتصادي و رونق بخشيدن به اقتصاد كشور، نرخ بهره بين بانكي را كاهش داد به طوري كه نرخ بهره از حدود 6 درصد در مدت كوتاهي به يك درصد كاهش يافت.
با كاهش نرخ بهره بانكي، تقاضا براي وام (مخصوصا براي خريد مسكن) افزايش پيدا كرد. يعني چيزي شبيه آن چه كه طي 3سال اخير در بازار مسكن ايران رخ داد. در ايران از 3سال پيش با افزايش حجم نقدينگي در كشور، مردم با سابقهاي كه از سود ده بودن سرمايهگذاري در املاك داشتند، اقدام به خريد خانه كردند كه رشد حبابي قيمت مسكن را به دنبال داشت. همين مسئله در اقتصاد آمريكا نيز بروز كرد و در نتيجه، تقاضا براي خريد مسكن در اين كشور افزايش يافت. از سوي ديگر افزايش تقاضا و عدم واكنش سريع عرضه باعث افزايش قيمت مسكن در آمريكا شد.
طبيعي است زماني كه قيمت خانه در حال افزايش است بانك وامدهنده نگران بازپرداخت اقساط وام توسط خريدار خانه نيست زيرا بانك مطمئن است در صورت عدم بازپرداخت اقساط وام، ميتواند ملك خريداري شده را مصادره كند و بفروشد و زياني هم نصيبش نشود.
وامگيرنده (همان خريدار ملك) هم خيالش راحت است كه به علت افزايش چشمگير قيمت مسكن، هر زمان كه بخواهد ميتواند با فروش آن علاوه بر بازپرداخت كل وام بانك، مبلغي هم سود كند. به همين دليل و از سال 2003 تا 2005 بانكهاي آمريكايي با شرايط بسيار آساني اقدام به اعطاي وام خريد مسكن به شهروندان بهويژه آن دسته از افراد كماعتباري كه در شرايط عادي قادر به دريافت وام نبودند، كردند. از سوي ديگر، سرمايهگذاران خارجي نيز با توجه به افزايش قيمت مسكن در آمريكا در سالهاي اخير، براي خريد مسكن به بازار اين كشور هجوم آوردند و به آتش افزايش قيمت مسكن، دميدند.
بدين ترتيب بحران كم كم شروع شد.افزايش قيمت مسكن به تدريج و با كمي تاخير عرضه مسكن را در آمريكا افزايش داد. ساخت و ساز مسكن به تدريج به حدي افزايش يافت كه از سال 2006 به تدريج از تقاضا براي مسكن بيشتر شد. در نتيجه انبوهي از خانههاي ساخته شده، بدون تقاضا ماندند و روي دست صاحبانشان باد كردند و آن موقع بود كه جرقه اوليه بحران مالي آمريكا زده شد. بعد از اين واقعه، به محض آنكه اكثريت فعالان بازار متوجه اين حقيقت شدند كه قيمت خانه رو به كاهش خواهد گذارد، حباب قيمت مسكن در آمريكا تركيد و اين روند هنوز هم در آمريكا در جريان است.
با كاهش قيمت مسكن از اواسط سال 2006، خريداران (وام گيرندگان از بانكها) كه با دريافت رقم بالاي وام بانكي اقدام به خريد خانه كرده بودند، زماني كه متوجه شدند قيمت كنوني خانهشان از كل وامي كه دريافت كردهاند، كمتر شده، ترجيح دادند كه خانه را رها كنند و اجازه دهند كه بانك وام دهنده خانه را به جاي وامش مصادره كند.
در اين حال، خريداران خانه ضرر كردند اما ضرر بيشتر نصيب بانكها شد كه قيمت املاكي را كه به جاي بازپرداخت وام، از مشتري تملك كرده بودند از رقم وام پرداخت شدهشان كمتر بود.
بانكهاي سرمايهگذاري همچون لمن برادرز مهمترين قربانيان اين وضعيت بودند كه طي ماههاي اخير مجبور شدند به جاي دريافت اقساط وامهاي پرداختي، خود املاك را تملك كنند و در نتيجه صدها ميليارد دلار زيان ديدند. لمن برادرز حتي مجبور شد براي جبران اين زيان، 600 ميليارد دلار از موسسات ديگر قرض كند اما در نهايت نتوانست دوام بياورد و ورشكسته شد.
زماني كه زيان بانك لمن برادرز علني شد و اين بانك مجبور به استقراض عظيم از ديگر بانكها گرديد، سهامداران بانك با سرعت هرچه تمامتر سعي كردند براي جلوگيري از زيان خود اقدام به فروش سهامشان كنند. از سوي ديگر، سپردهگذاران در بانك هم از ترس اين كه مبادا بانك ورشكسته شود، به شعب آن هجوم آوردند تا پول خود را برداشت كنند و نتيجه آن شد كه شد: لمن برادرز، چهارمين بانك بزرگ آمريكا ورشكست شد.
از آنجا كه اكثر سپردهگذاران عمده بانك لمن برادرز بانكها و موسسات مالي معتبر ديگري (حتي خارج از خاك آمريكا) بودند، با ورشكستگي اين بانك، ديگر بانكهاي مرتبط هم دچار كسري مالي عظيم شدند. به اين ترتيب مشكل يك بانك به بانكي ديگر و از اين بانك به يك بانك جديد ديگر و به سرعت به كل بازار سرمايه آمريكا و اروپا منتقل شد و بازار مالي را به صورت ناگهاني تحت تاثير قرار داد. در هفتههاي اخير موارد مشابه لمن برادرز، چندين بار تكرار شده است و بانكها و موسسات مالي بزرگ آمريكا در اثر همين بحران وام مسكن دچار زيانهاي مالي گزاف شدند. سهامداران اين بانكها هم عمدتاً بانكهاي اروپايي و آسيايي بودند و اين بحران دامن آنها را هم گرفت. با زيان شديد اين بانكها، سهام آنها در بورسهاي كشورهايشان شديداً سقوط كرد و ساير بنگاههاي بزرگ اقتصادي كه از وام اين بانكها بهرهمند بودند به نوبه خود دچار بحران شدند. بدين ترتيب، زبانه بحران مالي آمريكا روز به روز وسعت بيشتري يافت و هماكنون در سراسر جهان، بورسها و بازارهاي مالي شديداً سقوط كردهاند و اقتصاد جهاني در آستانه ركود وحشتناك قرار گرفته است.
*اثرات اين بحران چه بوده است؟
اين بحران باعث كاهش رشد اقتصادي آمريكا شده و طبيعي است كاهش رشد اقتصادي آمريكا به عنوان بزرگترين وارد كننده دنيا، اقتصادهاي مرتبط با آمريكا را هم متضرر خواهد كرد. اين مسئله موجب كاهش تقاضا براي نفت شده و سقوط قيمت آن را به دنبال داشته است. اما با سقوط بازارهاي مالي، هجوم سرمايهگذاران به خريد ارز در اروپا و آسيا موجب افزايش قيمت ارزهاي معتبر شده است چرا كه ارزهاي معتبر هماكنون تنها منبع مطمئن سرمايهگذاري و مقاوم در برابر تغييرات شديد نرخ تورم هستند. در انگلستان واحد پول پوند شديداً خريد و فروش ميشود و ين ژاپن و طلا نيز با تقاضاي شديد مواجه شدهاند. بر اين اساس، انتظار ميرود قيمت ارزهاي معتبر و همچنين طلا در بحران كنوني روز به روز افزايش يابد.
در بحبوحه بحران مالي آمريكا، صندوق بينالمللي پول در گزارش جديد "چشمانداز اقتصاد جهاني" تمامي پيشبينيهاي قبلي خود درباره رشد اقتصاد جهان و آمريكا را كاهش داد و اعلام كرد: رشد اقتصادي آمريكا به علت تداوم اوضاع وخيم بازارهاي مالي اين كشور در سال آينده ميلادي به حدود صفر درصد سقوط خواهد كرد. صندوق بينالمللي پول پيشبيني كرده كه بدترين ركود اقتصادي جهان بعد از ركود دهه 1930 در پيش است.
بر اساس گزارش صندوق بينالمللي پول، رشد اقتصادي جهان كه سال گذشته به رقم قابل توجه 5درصد رسيده بود، در پايان سال جاري ميلادي به 9/3درصد كاهش خواهد يافت. از سوي ديگر، سقوط وحشتناكي در انتظار نرخ رشد اقتصادي آمريكاست به طوري كه در پايان سال 2008 به 5/1درصد و در پايان سال آينده ميلادي به 1/0درصد كاهش خواهد يافت. بر اساس گزارش صندوق بينالمللي پول، رشد اقتصادي كشورهاي فرانسه، انگليس، كانادا، ژاپن و بسياري از كشورهاي در حال توسعه نيز در سال جاري ميلادي نسبت به سال قبل، كاهش پيدا خواهد كرد.
به هرترتيب به نظر مي رسد بحران اقتصاد جهاني در سال 2009 نيز ادامه پيدا كند و ركود در فعاليت هاي اقتصادي،پايين بودن قيمت نفت ، كاهش ارزش سهام و ادامه موج ورشكستگي ها در بخش بانكي از جمله پديده هاي اين سال خواهد بود.
انتهاي پيام//ل
شنبه 20 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 104]