تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):از خنديدنِ بى تعجّب [و بى جا] يا راه رفتن و سخن گفتنِ بى ادبانه بپرهيز.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1813609861




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

از نيل تا منچستر؛ خاطرات قرآني قاري بين‌المللي«محمدرضا پورزرگري»


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: از نيل تا منچستر؛ خاطرات قرآني قاري بين‌المللي«محمدرضا پورزرگري»
گروه گزارش: مترجممان مي‌گفت كه مجبوري بخواني هر چند كوتاه، به قول خودمان انگار تا سه نشه بازي نشه، دوباره چند دقيقه‌اي به هر ترتيب بود قرائت داشتم، هرچند كه باز هم با تشويق عجيب و احساسات پاك مردم آن‌جا تشويق به خواندن مي‌شدم اما به هر حال تمام شد؛ آن‌چه در زير مي‌خوانيد حاصل گفت‌گوي «مهدي احمدي» با «محمدرضا پورزرگري» از قاريان بين‌ا‌لمللي كشورمان درباره خاطرات سفرهاي قرآني وي است.
تازه جنگ بوسني تمام شده بود و هنوز حال و هواي جنگي در آن منطقه حكم‌فرما بود، ما هم خسته از سفر در مسير برگشت بوديم كه توسط نيروهاي كروات دستگير شديم، مي‌گفتند كه تو جاسوسي، به‌خاطر يك دوربين كوچك فيلم‌برداري و عكاسي كه همراهم بود.

بچه‌ها سعي مي‌كردند به آن‌ها بفهمانند كه ما يك گروه تواشيح هستيم كه براي تلاوت قرآن و اجراي برنامه به بوسني آمده‌ايم، ولي آن‌ها بر حرف خود پافشاري مي‌كردند، دست و پا شكسته فهميدند كه مثلاً در كار خواندن فعاليت مي‌كنيم و چون تصوري از قرائت قرآن در ذهن نداشتند به‌صورت مكرر سئوال مي‌كردند كه اگر خواننده هستيد به ‌قول معروف خودمان ساز و دهلتان كجاست؟ شما جاسوسيد!

آن‌چه گفته شد مقدمه‌اي بود از خاطرات سفر «محمدرضا پورزرگري» يكي از قاريان برجسته جمهوري اسلامي ايران براي تلاوت قرآن به كشور بوسني و هرزگوين، «محمدرضا پورزرگري» از جمله معدود قاريان ممتاز بين‌المللي كشورمان است كه بنابر اقتضاي سن و حضور در فعاليت‌هاي قرآني از دوران كودكي و نوجواني و تجارب ارزنده و قابل توجه و سفرهاي تبليغي وي به كشور‌هاي مختلف، به‌ خوبي مي‌توان با اين استاد از دو سه دهه جريان فعاليت‌هاي قرآني بعد از انقلاب و بالطبع ديگر كشورهاي اسلامي سخن گفت و از وي شنيد.

شور و حال جلسات قرآني بعد از انقلاب اسلامي

هم‌اكنون با پيروزي انقلاب اسلامي و شروع فعاليت‌هاي مذهبي، آن هم با آن شور و حالي كه از آن تعريف مي‌كنند، جلسات محفلي قبل از انقلاب اعم از تفسير يا آموزش تلاوت قرآن، رونق قابل توجهي گرفته بود كه من و هم‌نسلان من شايد در حدود يك دهه بعد از آن يعني تشويق‌هاي پرشور و هيجان «الله الله» و «احسنت» مردم و استاد «عباس سليمي» مجري مسابقات و برنامه‌هاي تلويزيوني قرآني آن سال‌ها، در قرائت‌هاي اساتيد مصري و البته قرائت نوجواناني مثل «جواد فروغي» را به ياد دارند، امتداد جرياني كه گويا با همه فراز و فرودها، به نظر پورزرگري اين روزها با شكل و شيوه ديگري ادامه دارد.

محمدرضا پورزرگري خاطرات خود از سفر به بوسني اين‌گونه ادامه مي‌دهد: سال 1374 هجري شمسي من به ‌اتفاق چند نفري از دوستان سفري داشتيم به منطقه بالكان، به بوسني و هرزگوين، آن‌جا كه شايد بعد از ده‌ها سال سلطه كمونيسم، حالا ديگر جز اسم و خاطراتي دور از اسلام چيزي باقي نمانده بود.

فرض كنيد چيزي شبيه يك سالن سينماي بزرگ و كم و بيش سالم به جا مانده از جنگ خونين بوسني و قتل عام و نسل‌كشي مسلمانان، آن‌جا را براي اجراي برنامه‌هايشان آماده كرده‌اند و قرار بر اين است كه گروه تواشيح «قدر»، (گروهي كه پورزرگري عضو آن بود) و گروه «فجر» چند برنامه قرآني در آن‌جا اجرا كنند.

قرائت در بوسني

در ابتداي مراسم به من گفتند كه چون شما امسال در مسابقات بين‌المللي قرآن مقام اول را كسب كرده‌ايد، چند دقيقه‌اي در شروع مراسم قرآن بخوانيد. من هم حدود 15 الي 20 دقيقه و بنابر استقبال و تشويق مردم تلاوت كردم.

قرائت من كه تمام شد، حاضران در مجلس شروع به كف‌زدن كردند و بنابر فرهنگشان كه براي ما قابل درك بود، با دست زدن من را تشويق كردند، اما اين شور و هيجان طبيعي به‌نظر نمي‌رسيد، هنگامي كه مي‌خواستم از جايگاه قرائت پايين بيايم، سر و صدا و همهمه‌اي برپا شد، نگران شدم كه شايد من رفتاري بر خلاف آدابشان كرده‌ام يا اتفاقي افتاده؟! اما هيچ‌كدام از اين قضايا نبود، آن‌ها يك‌صدا از من مي‌خواستند كه دوباره برايشان قرآن بخوانم و من هم با وجود خستگي، دوباره شروع به قرآن خواندن كردم.

در هنگام اتمام قرائت مجدداً شروع كردند به‌ دست‌زدن و با سر و صدا و فرياد مي‌خواستند كه ادامه بدهم، حالا واقعاً خسته و البته هيجان‌زده از اين عكس‌العمل مردم بوسني بودم. مي‌گفتم كه واقعاً نمي‌توانم و نفس ندارم اما فايده‌اي نداشت، مترجممان مي‌گفت كه مجبوري بخواني هر چند كوتاه، به قول خودمان انگار تا سه نشه بازي نشه، دوباره چند دقيقه‌اي به هر ترتيب بود قرائت داشتم، هرچند كه باز هم با تشويق عجيب و احساسات پاك مردم آن‌جا تشويق به خواندن مي‌شدم اما به هر حال تمام شد.

يادم هست بعد از برنامه دورمان را گرفته بودند و با شور و هيجان با ما مصافحه مي‌كردند، شايد ديدن قرائت قرآن براي خيلي از جوانان و ميان‌سالان آن‌جا تازگي داشت و گويا تجربه ايشان از قرائت قرآن به معدود نوارهاي كاست قاريان مصري بر مي‌گشت كه به طور مثال در مراسم تدفين يا ياد‌بود درگذشتگانشان شنيده بودند و تا به حال به اصطلاح به‌ صورت زنده قرائت قرآن را نديده بودند.

سال‌ها پيش شايد موجي كه من و دوستانم را به جلسات قرآن مي‌رساند، مثلاً به «دارالتحفيظ»يا ديگر محافل و جلسات شبيه به آن، فرو نشت و ماي به ساحل نرسيده در گير و دار بلوغ با آن حساسيت‌هاي نقل كلام روانشناس‌هاي تلويزيون مانديم و يك دانگ صداي خروسي و خش‌دار تحفه بلوغ زودرس، از آن صداي زير و به قول خودمان عبدالباسطي و يك عالمه خاطره و آرزوي اول شدن در مدرسه و منطقه، متناسب حال و هواي كودكي و نوجواني و كمي از قواعد تجويد مانده در مغزمان.

اين جرياني بود كه از ما گذشت، از كجا مي‌آمد نمي‌دانم، مثلاً از 100 يا 200 سال پيش سوغات مانده و ميراث ضبط شده قرائت قاريان مصري بعد از اختراع گرامافون و يا شبيه به آن بود كه از نيل يا الازهر مي‌آمد يا از پيشتر، اذان بلال بعد فتح مكه و قاريان خوش صدايي كه پيامبر(ص) انتخاب و به اطراف مي‌فرستادند تا عرب «صمعي» را جذب كلام خدا كنند.

قرائت قرآن روش تبليغي اسلام از زمان پيامبر(ص)

البته قرائت قرآن از زمان پيامبر(ص) سلسله‌وار به‌عنوان يك روش تبليغي و بنابر سنت همواره ادامه داشته است و قاريان قرآن ‌در دوره‌هاي مختلف اسلامي فعال و از جايگاه ويژه‌اي برخوردار بوده‌اند، حتي در دوره حكومت خلفا نيز در طي صد‌ها سال مورد احترام بوده‌اند.

در حال حاضر هم قرآن زبان مشترك همه كشورهاي اسلامي و مسلمانان است، من در سفرها بسيار با تعجب ناشي از تبليغات منفي و يا اين كه ما فارس هستيم و چگونه مي‌توانيم قرآن بخوانيم برخورد مي‌كردم و البته بعد ازشنيدن قرائت، نظرشان عوض مي‌شد.

خود من اين جريان را يك جريان مؤثر از صدر اسلام مي‌دانم و در عصر حاضر نيز بارها در سفرهاي مختلف از آفريقا تا اروپا شاهد معجزه و تأثيرات خاص قرآن كريم بر انديشه و رفتار انسان‌ها از نژادهاي مختلف بوده‌ام.

مقوله قرائت قرآن و يا به عبارت بهتر فن شريف تلاوت قرآن به ‌اعتقاد من داراي تاريخچه‌اي از صدر اسلام است. اولين قاري و شخصيتي كه هنر تلاوت قرآن را ارائه كرد و موسيقي تلاوت را به استخدام كلام خداوند براي رساندن آن به گوش جان بشريت رساند، شخص حضرت نبي‌اكرم(ص) بوده‌اند.

ما در تاريخ داريم كه وقتي حضرت شبانگاه‌ها در منزلشان قرائت قرآن مي‌كردند، «جذبه و ويژگي منحصر به‌فرد و آسماني كلام حق» از تمام متون ديگر كه آن موقع، عرب علاقه‌‌مند و آشناي با فن بيان و ادب برايش به‌خوبي قابل تمييز بود و در شعر و سخنوري شهره بودند همان اعراب و از ايشان، مشركان، مخفيانه مي‌آمدند و صداي تلاوت پيامبر(ص) را گوش مي‌كردند، تا ساعت‌ها مي‌ايستادند و متوجه گذر زمان هم نبودند، به خود كه مي‌آمدند مي‌ديدند كه انبوهي از ايشان جمع شده‌اند و چه لذتي كه نمي‌‌برده‌اند، آن‌ها هم‌ديگر را نهي مي‌كردند كه آقا از فردا شب كسي نيايد، ولي اين امر هر بار و هر شب تكرار مي‌شد.

خود پيامبر(ص) به‌ عنوان اولين سفير قرآني خودشان، يك جوان خوش لهجه و صدا را از اصحاب به مدينه فرستادند و در آن‌جا با قرائت زيباي اين جوان فوج فوج به اسلام روي ‌آوردند. لذا پيامبر اكرم(ص) در همان زمان خودشان كساني كه با صداي خوش قرآن مي‌خواندند را تشويق مي‌كردند و مي‌فرمودند؛ قرآن را با صداي خوش خود زينت دهيد و يا مي‌فرمودند: براي هر چيزي شيريني و حلاوتي است و شيريني و حلاوت قرآن صداي احسن و زيباست.

به هر ترتيب در باب زينت و زيبا ارائه دادن كلام خداوند ولو اين‌كه خودِ وجود قرآن داراي زيبايي ذاتي و الهي و آسماني منحصر به فرد خود است، اما همين صوت خوش و زيبا خواندن به ‌صورت خاص همواره مورد توجه بوده است.

حتي قبل از اسلام نيز اين زمينه در ميان انسان‌ها بوده و لذا پيامبر با ارائه اصول و تعريف ويژگي‌هايي مي‌خواستند كه از هنر موسيقايي و صداي خوش براي ابلاغ پيام خداوند استفاده شود.

تعبير رهبر معظم انقلاب از صداي خوش در قرائت قرآن

تعبيري كه رهبر معظم انقلاب نيز از بحث صداي خوش در قرائت قرآن داشتند اين بود كه قرائت قرآن با صداي خوش شبيه عمارت و ساختماني است كه ورودي و سردر اين عمارت با صداي خوش و زيبا تزئين شده است و افراد را تشويق مي‌كند كه به اين عمارت زيبا وارد شوند و از نعمات آن بهره ببرند.

از زمان حيات پيامبر اكرم(ص) ما شاهد تأثيرات تلاوت خوش و زيباي قرّاء در روي‌آوري غير مسلمانان به اسلام و تبليغ و گسترش آن بوده‌ايم، چه سقاهايي كه با شنيدن صداي خوش حضرت امام سجاد(ع) پشت در منزل حضرت پايشان سست و چشمانشان از فرط شوق نمناك مي‌شد و به‌خود كه مي‌آمدند ديگر آبي در مشكشان نبود.

اما حالا من يادم مي‌آيد شايد شنيدن قرائت استاد عبدالباسط بود كه براي اول بار صدايم را در مي‌آورد و من را قرآن‌خوان مدرسه‌مان كرده بود، نوارهاي كاست مارك‌دار گران‌قيمت آن موقع را يادتان هست، كمدم پر بود از آن‌ها، از قصار‌السورهاي عبدالباسط تا بعدها، استاد منشاوي و مصطفي اسماعيل.

بله، در عصر خود ما نيز در حدود نيم قرن و يا قرن اخير قاريان مشهور و معروفي در جهان اسلام و عمدتاً از مصر خوش درخشيدند و ما شاهد تأثير خاص تلاوت آن‌ها در اَقصي نقاط عالم بوديم و هستيم، به عنوان مثال مرحوم استاد عبدالباسط كه بنابر نقلي با شنيدن تلاوت قرآنِ ايشان در مجلسي 72 نفر به دين اسلام مشرف شده‌اند، ظاهراً در يكي از كشورهاي آفريقايي كه احياناً الجزاير بوده و يا اين‌كه در خاطراتشان نقل مي‌كنند كه در محفل ديگري حدود 22 نفر ديگر مسلمان شدند و در كل در آن سفر قريب به صد نفر مسلمان شدند.

در ميان قاريان خود ما نيز بودند و هستند كساني كه با شنيدن قرائت قرآن ايشان افرادي علاقه‌مند به اسلام و قرآن شده‌اند، قرائت قرآن حساب و كتابي دارد، در اين‌جا به‌ ياد گفته استاد پورزرگري مي‌افتم كه در اين‌باره مي‌گويد: قوائدي براي خودش دارد، تا آن‌كه جسته گريخته شنيديم كه مثلاً مي‌گويند اينجا را منشاوي چهارگاه خوانده و يا بهتر است كه ابتداي قرائت را با مقام رست شروع كرد.

«محمدرضا پورزرگري» در مورد لزوم يادگيري فن قرائت و هنر موسيقيايي مجاز و توصيه شده براي قرائت قرآن توسط پيامبر اكرم(ص) و ائمه معصومين(ع) مي‌گويد: به‌ هرحال زيبا تلاوت كردن قرآن به صورت تصادفي اتفاق نمي‌افتد، اگر هم يك قاري بنابر استعداد ذاتي و از پيش و بدون پيش‌آگاهي به فن قرائت، تلاوت زيبايي را انجام دهد او بنابر اصول موسيقي و با وزن و آهنگ خوانده كه قرائتش زيبا شده است، كما اين‌كه عالم وجود نيز بر وزن و هارموني خاصي در جريان و حركت است.

حالا در اين ميان خود كلام خداوند نيز با وجود صفاتي مثل استعلاء و استفال و نظم و چينش آن در كلمات، نظم خاصي را باعث شده كه نه مي‌توان آن را نثر ناميد يا نظم، بلكه پديده‌اي مافوق اين‌ها است.

حال كساني كه آگاهانه از رديف‌هاي موسيقي تلاوت و از آن‌چه كه ما مجاز به استفاده از آن هستيم، به‌عنوان مثال همان هفت دستگاه معروفي كه ما ايراني‌ها نيز به‌ دليل كثرت گوشه‌هايي از موسيقي ايراني در آن‌ها، با آن آشنا هستيم، استفاده مي‌كنند مي‌توانند يك قرائت قابل قبول و مؤثري را ارائه دهند.

پيامبر اكرم(ص) نيز فرموده‌اند كه «اقرئوا القرآن بالحان العرب و اصواتها»، لذا استفاده از آن‌چه كه در صوت عرب مي‌گنجد و مشهور به الحان عرب است باعث قرائت‌هاي ممتازي مي‌شود و قاريان مصري نيز به اين عمل كرده‌اند، با اين روش حتي كساني از اين قاريان مصري كه صداي متوسطي نيز داشته‌اند با آشنايي با فن موسيقي قرائت قرآن و به كارگيري آن توانسته‌اند تلاوت‌هاي ماندگاري را ارائه دهند و شاهكارهايي را ارائه كرده‌اند و اين چيزي نيست جز هنر تلاوت قرآن و اين مستلزم تمرين و ممارست در اين فن است.

ما هنر قرائت قرآن را به دليل عظمت قرآن كريم مافوق هنرها و مصداق كامل «هنر مقدس» مي‌دانيم، بنابر فرموده پيامبر اكرم(ص) كه فرموده‌اند: «فضل القرآن علي سائر الكلام كفض الله علي خلقه»، هنر آميختن كلام خداوند با هنر موسيقي مخصوص آن و تلاوت، اين مافوق هنرهاست، هنري شريف و مقدس.

تأكيد پيامبر (ص) بر قرائت قرآن با صداي خوش

البته مي‌بايست مراقب باشيم كه از حدود تعريف شده در قرائت قرآن خارج نشويم، پيامبر اكرم(ص) مي‌فرمايد: «برحذر باشيد از پرداختن به الحان اهل فسق و گناهان كبيره» و پيش‌بيني مي‌كنند كه البته بعد از من اقوامي خواهند آمد كه قرآن را با آواز و با ريتم و نوحه مي‌خوانند و يا اَداي رهبانيت را در مي‌آورند، آن‌ها كساني هستند كه دلهايشان قساوت گرفته و هركه از ايشان تقليد كند از ايشان است.

آن‌چه پيداست استفاده از الحان خوش در قرائت قرآن، مورد تأكيد و نظر قبلي پيامبر(ص) بوده است و رفتار پيامبر نسبت به استفاده از خوش صداها در نزد ايشان با هدفي خاص انجام مي‌گرفته است.

پيامبر اكرم(ص) همواره تشويق مي‌كردند كساني را كه صداي خوشي داشته‌اند، به‌عنوان مثال همان مثل معروف بلال كه مي‌فرمودند: «صداي دلنشيني دارد» و مي‌فرمودند كه «اذان بگويد».

به‌ هر حال استفاده از هنر موسيقي در مسير قرائت قرآن و ترويج دين ممدوح است، مگر اين‌كه از حوزه و حدود آن خارج شويم، البته اين موضوعي فني و تخصصي است كه مي‌بايست بزرگان و اساتيد ديگري دراين حوزه اظهار نظر كنند و بنده در آن حد نيستم كه بيش از اين درباره‌ آن نظر بدهم.

براي زيبا خواندن قرآن مجوز استفاده از هر دستگاه و آوازي را نداريم، بلكه در همان حدودي كه بخشي از آن از خود پيامبر اكرم(ص) و نيز از طريق ائمه معصومين(ع) به ما رسيده است، البته خود من همواره اين جمله را عرض كرده‌ام كه همين قرائت را كه ما امروزه انجام مي‌دهيم را هم مطمئن نيستم و نمي‌دانم كه چه مقدار مورد رضايت حضرت ولي عصر(عج) و حضرت باري‌ تعالي است، ولي به قصد رجا و بنابر آن‌چه شينده‌ايم كه «اقرئوا القرآن بالحان العرب و اصواتها» و اين‌كه متدينين از قاريان عرب از كساني كه اهل تهجد و معرفت بوده‌اند و قرائت كرده‌اند و ما شينده‌ام، از ايشان برداشت كرده‌ايم، هم‌چنان‌ كه استاد «مصطفي اسماعيل» نيز در قرائت‌هايش هر چند شايد با تفاوت‌ها و نوآوري‌هايي، توجهات خاصي به قرائت اساتيدي مثل استاد «علي محمود» يا استاد «عبدالفتاح شعشاعي» داشته و يا از نسل سوم آن‌ها استاد «شحات انور» نيز از استاد مصطفي اسماعيل، استاد «عبد الباسط» و يا استاد «علي البناء» بسيار استفاده و الگوپذيري كرده است.

بي‌شك در مسير جريان انتقال اين هنر آسماني در دوره‌هاي مختلف تاريخ اسلام تا امروز نقش شيوخ مصري و شاگردان با استعداد الازهر، نقشي مؤثر و سازنده بوده است، يادمان نمي‌رود شور و هيجاني كه آمد و رفت‌ قاريان مصري، در سال‌هاي پس از پايان جنگ و در آن شب‌هاي ماه رمضان به راه انداخته بود.

تعبير ‌استاد «مرتضي ‌مطهري» ‌درباره ‌تلاوت ‌عبدالباسط

آن‌چه كه من در سفرها بارها شاهد آن بوده‌ام، يكپارچه شوق و شعف از شنيدن قرآن بوده است، گويا در حافظه تاريخي مسلمانان قرائت قرآن داراي جايگاه خاص و خاطره خوشي است و لذا در هر كشور و نژاد و قومي، در اين مسير انتقال، افرادي بوده‌اند كه قاري صدايشان مي‌كردند، كساني كه قرآن را با صداي نيكو و خوش تلاوت مي‌كرده‌اند، اما شايد در منطقه رود نيل و در ميان مردم مصر به دلايل مختلف از جمله ويژگي‌هاي خاص صداي مردم آن منطقه، انگار كه در دوره جديد قرائت قرآن از نيل آغاز شده و حالا به شكوفايي رسيده است.

در مورد قرائت استاد عبدالباسط مرحوم شهيد «مرتضي مطهري» تعبيري خوبي دارند، وي در اين زمينه مي‌گويد: «گويا با شنيدن قرائت او آيات دوباره نازل مي‌شوند»، استاد مصطفي اسماعيل نيز به همين ترتيب بوده‌اند در قرائتشان، انگار كه آيات را برايتان توضيح و يا ترسيم و ترشيح مي‌كنند.

اين اساتيد با لطايف و هنر خاص خودشان در تلاوت آيات قرآن به مرور تبديل به الگو براي ديگر قاريان كشورها شدند و با ارائه سطح عالي قرائت قرآن كاري كردند كه ديگران با آن‌ها همراه شدند.

گذشت زمان و اختراع وسايل ضبط صدا و امكان ضبط و پخش قرائت‌هاي آن‌ها زمينه را براي شناخت و شهرت بيشتر قاريان مصري بيشتر كرد، البته اين استعداد خاص در جنس صدا در اكثر كشورها و اقوام هست، مثلاً در كشور ما و در منطقه آذربايجان صداهاي خاص و استثنايي وجود داشته و دارد و ما پديده‌هايي را در اين زمينه از آن‌جا داشته‌ايم، حالا در مصر و گويا در برخي از استانهايش شبيه اسكندريه و يا خود منطقه قاهره، مناطقي هستند كه به اصطلاح قاري‌خيز بوده‌اند و چنين پديده‌هايي از آن‌جا سر برآورده‌اند.

البته گويا «محمد رفعت»‌ها و «عبدالباسط»‌ها و اساتيد شبيه به آن‌ها قصد اين را نيز داشته‌اند كه در مقابل موسيقي‌هاي غير اسلامي رواج يافته در آن دوره در جوامع عرب، مردم را با استفاده از هنر موسيقي قرائت قرآن متوجه به اسلام و قرآن كنند و لذا براي جذب مردم سمعي عرب و با قرائت زيباي قرآن در اين زمينه موفق نيز بوده‌اند؛ هم‌چنان‌ كه مي‌بينيم.

شايد غوغاي مردم در نوارهاي صوتي و تصويري به‌ جا مانده از مجالس قرآئت قرآن اين اساتيد شاهد خوبي بر اين مسئله باشد، وقتي كه از شوق نيم‌خيز مي‌شوند و فرياد مي كشند: احسنت، احسنت... و تشويق‌هاي خاص خودشان كه كم و بيش نيز در كشورمان تقليد مي‌شود.

پورزرگري در اين باره مي‌گويد: من شنيده‌ام كه برخي از موسيقي‌‌‌دان‌هاي بزرگ مصر نيز پاي تلاوت اين اساتيد از جمله استاد مصطفي اسماعيل ‌مي‌نشسته‌اند و الگو و بهره مي‌گرفتند و به اصطلاح نت تنظيم مي‌كرده‌اند، به‌ هر حال اين قراء با آگاهي كامل و تسلط به دستگاه‌ها و رديف‌هاي موسيقي قرائت، قرآن را تلاوت مي‌كردند و در عين حال حدود و شرايطي را نيز كه به آن معتقد بودند، رعايت مي‌كردند، حال آن‌كه اگر استعدادشان را براي غير از قرائت و هنر تلاوت قرآن خرج مي‌كردند شايد به‌ظاهر مشهورتر و به لحاظ دنيوي بهره‌مندتر مي‌شدند ولي عشق و علاقه ايشان به اسلام و قرآن باعث مي‌شد كه با همه وجود كلام خداوند را زيبا تلاوت كنند.

موفقيت قاريان ايراني در دريافت هنر تلاوت از قاريان مصري

گويا تا پيش از پيروزي انقلاب، جلسات قرائت قرآن به‌ صورت محفلي و شخصي و با همت علاقه‌مندان و استاداني در گوشه و كنار كشورمان برگزار مي‌شد و حالا با پيروزي انقلاب اين جريان انگار كه از كنج زاويه بيرون بيايد، با شوقي خاص همه ‌گيرتر مي‌شد و هر روز كه مي‌گذشت استعداد خاص و قابل توجه قاريان ايراني در تقليد و الگوگيري از قاريان مصري نسبت به قاريان ديگر كشورها متمايز‌تر مي‌شد.

محمدرضا پورزرگري مي‌گويد: البته ديگر كشورها هم قاريان موفق و خوبي دارند اما گويا در اين ميان ايرنيان راحت‌تر از قاريان كشورهايي مثل اندونزي و يا مالزي خود را به الحان عرب و آموزش و بيان آن نزديك مي‌ديدند و به قول اعراب براي ايرانيان و يا عجم اين اتفاق افتاد و قراء ايراني بيش از هر قاري ديگري در اين مسير و دريافت اين توفيق يا امانت هنر قرائت قرآن از سفيران نيل خوش درخشيد، البته شايد روحيات انقلابي و نزديكي فرهنگي مردم ايران و روحيات انقلابي مردم مصر هم علاوه بر استعداد در دريافت لحن و صدا بر اين مسئله مي‌افزود، همچنان‌كه مقامات موسيقي عرب نزديك و تحت تأثير مقامات موسيقي ايران بوده است و اين به رشد و كيفيت آن اضافه مي‌كرد.

آن‌ها مقامي دارند به‌ نام عجم و به طور رسمي اسمش اشاره به فارسي و ايراني دارد، شايد همان ماهور خودمان و يا گوشه‌هايي از چهارگاه كه جاي بحث مستقل دارد.

استاد محمدرضا پوررزگري بيشتر و در ارتباط با روند رو به رشد توجه به قرائت قرآن و گسترش اين رويكرد در بعد از انقلاب اسلامي و تاثيرات آن مي‌گويد: «بنا بر فرموده حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبري، كتاب انقلاب ما قرآن است و ما مسلمانان وقتي خواسته‌ايم با الهام از قرآن به نقطه مشتركي تكيه كنيم، يك انسان خوش صدا و آشناي با هنر قرائت را آورده‌ايم كه آياتي از آن را برايمان قرائت كند و اين در صدر انقلاب ما اتفاق افتاده كمااين‌كه در انقلاب پيامبر اكرم(ص) نيز رخ داد»، صحنه‌هايي شبيه همان كه در بدو ورود پيامبر(ص) و يارانش به مكه در ذهنمان مانده و اذان و قرآن كه بلال مي‌خواند.

محمدرضا پورزرگري مي‌گويد: خاطرم هست در بدو ورود حضرت امام(ره) به فرودگاه مهرآباد قبل از هر كاري شروع برنامه با قرائت قرآن بود، يك قاري نوجوان خوش صدا را انتخاب كرده بودند و قبل از همان سرود معروف و خاطره‌انگيزي كه اجرا شد، چند آيه‌اي از قرآن را تلاوت كرد كه البته گويا در نوارهاي تلويزيوني اين قسمت پخش نمي‌شود.

البته ما قبل از انقلاب هم محافل و جلسات و اساتيد برجسته‌اي به طور مثال در تهران يا مشهد و ديگر شهرها داشته‌ايم، مثل استاد مرحوم حاج «بيوك محمدي» كه در مسجد امام حسين(ع) تهران جلسات باشكوهي داشته‌اند و يا جلسات استاد «مرتضي فاطمي» و يا استاد بزرگوار «مولايي» و ديگر اساتيد ارجمند، اما شايد با توجه به شرايط آن وقت كسي از اين جلسات به جامعه معرفي نمي‌شد و حكومت وقت به اين مسئله نمي‌پرداخت و لذا اگر هم توجهي بوده صرفاً تشريفاتي بوده، به طور مثال يك قاري را معرفي مي‌كردند براي مسابقات مالزي، چون مسابقات ما بعد از انقلاب شروع به فعاليت كرد و حال آن‌كه مالزي در حال حاضر چهل و پنجمين دوره از مسابقاتش را برگزار كرده است.

رونق جلسات قرآن با پيروزي انقلاب

حالا با پيروزي انقلاب و رونق جلسات قديمي، جلسات آموزش قرائت قرآن كم كم بيشتر و بيشتر مي‌شد و مسابقاتي معروف به مسابقات اوقاف در سطوح مختلف و بين‌المللي با آمد و رفت قاريان و اعزام آن‌ها براي قرائت در مراسم حج در مسجدالحرام و يا درمسابقات و برنامه‌هاي تبليغي و فرهنگي ديگر كشورها برگزار مي‌شد.

البته شايد آن موقع قاريان خوب ما كمتر از عدد انگشتان دست بودند ولي الان به لطف خداوند صدها قاري برجسته و ممتاز و يا هزاران حافظ قرآن در كشور داريم كه اگر به اصطلاح مشتقات از ايشان مثل گروه‌هاي تواشيح قرآن و دانش‌آموختگان مفاهيم و تفسير قرآن را هم اضافه كنيم رقم قابل توجهي مي‌شود.

حدود سال 74-73 بود، يادم هست به‌عنوان مثال مسابقه تفسير قرآن هم درست در همان سال وارد مسابقات بين‌المللي شد كه بنده هم در آن دوره از مسابقات شركت كرده بودم.

استاد پورزرگري در مورد طرح دعوت قاريان مصري به ايران معتقد است: قاريان مصري بعد از جنگ به ايران دعوت شدند، البته اين طرح و حركت قرآني قبل و در حين جنگ نيز مطرح مي‌شد ولي بحث اين بود كه در حال حاضر مسئله مهم كشور دفاع است و به نظر زمان و مجال مناسب براي اين پرداخت قرآني نبود، شايد فراغت بعد از دفاع مقدس اين اجازه را داد كه براي اولين بار در جمهوري اسلامي از قاريان مصري براي قرائت قرآن دعوت به عمل آيد و بنابراين اول بار استاد «غلوش» و استاد «بسيوني» به ايران آمدند كه اتفاقاً با استقبال بي‌نظير و قابل توجه مردم و از اقشار مختلف مواجه شد، شايد بعد از آن بود كه مسئولان متوجه اين مهم شدند و ما شاهد تكرار اين حركت و رفت و آمد قاريان مصري در سال‌هاي بعد از آن بوديم.

يادم هست استاد بسيوني از شيوه تشويق و عكس‌العمل مردم ايران با همان نغمه و دستگاهي كه ايشان آيات را قرائت مي‌كردند، متعجب بود و از اين همه شوق و شور مردم ايران نسبت به شنيدن قرائت ايشان ابراز خوشحالي مي‌كرد.

بله، ببينيد مردم يك قاري كه صحيح قرآن را بخواند خوب تشويق مي‌كنند، شايد مصري‌ها فكرش را هم نمي‌كردند كه ايرانيان و به قول خودشان عجم، اين‌چنين از آن‌ها استقبال كنند و در قرائت اين‌چنين پيشرفت كنند و در سال‌هاي بعد با تمايل و خواست كامل و با علاقه وافر به ايران مي‌آمدند، يادم هست در يكي از سفرهاي خارجي فكر مي‌كنم به كشور آفريقاي جنوبي كه به اتفاق ديگر قاريان كشورمان سفر كرده بوديم در يكي از برنامه‌هاي قرآني به رسم مردم آن‌جا «مجلس مقابله قرآني» بود، مسابقه و مقابله‌ايي كه داورش مردم بودند ما بوديم و دو تن از قاريان مصري، بنا بر اين بود كه اين مستمعان باشند كه نفرات برگزيده را انتخاب كنند، جالب اين بود كه با توجه به رقيبان مصري من و آقاي «سعيديان» كه جوان‌تر هم بودند مقام اول و دوم را به دست آورديم و دو قاري مصري سوم و چهارم شدند، همچنان‌كه از ديگر كشورهاي اسلامي نيز قارياني در آن مقابله حضور داشتند.

آغاز سفرهاي خارجي‌ از سال 68

پورزرگري درباره شروع اولين سفرهاي خارجي‌ خود مي‌گويد: من اولين سفرهاي خارجي‌ام از حدود سال 68 شروع شد و به كشورهاي مختلفي از جمله هند، ماداگاسكار، اتيوپي، آفريقاي جنوبي و پاكستان گرفته تا منچستر انگلستان و اتريش و بوسني و هرز‌گوين، همان‌جا كه آن اتفاق افتاد و داستانش را برايتان گفتم، دستگيري ما و باقي قضايا كه ....، يادم هست وقتي كه ما را آزاد كردند و گفتند كه برويد خوشحال باشيد كه اسير صرب‌ها نشديد وگرنه آن‌ها احتمالاً شما را مي‌كشتند، آن موقع اين خبر خيلي پخش شد و تلويزيون‌هاي خارجي و ايران تصاوير ما را پخش مي‌كردند.

يكي از همان شب‌هايي كه ما در زندان بوديم، چون من با خودم دوربين عكاسي و فيلم‌برداري شخصي هم برده بودم، من را متهم به جاسوسي كرده بودند! و در بازجويي‌ها خيلي من را اذيت مي‌كردند و مورد محبتشان بودم!

يكي از همان شب‌ها در محيط مخوف و تاريك زندان، اواخر شب يك لحظه صداي قرائت قرآن خودم را از طبقه بالاي زندان شنيدم، متوجه شدم كه سربازها يكي از فيلم‌هاي قرائت من را بررسي مي‌كردند كه من به طور مثال از چه چيزي فيلم‌برداري كرده‌ام. شنيدم كه بلند بلند مي‌خنديدند كه چه اتهام نابجايي به ما زده بودند.

آن‌ها چون از قرائت قرآن تصوير روشن و شناختي نداشتند، دربازجويي‌ها مدام مي‌پرسيدند كه اگر گروه تواشيح (به زعم خودشان آواز) هستيد و مي‌خوانيد، پس وسايلتان كو، طبل و سازتان كجاست؟ از طرفي به علت ضديتي كه آن موقع با اعراب داشتند تلاش مضاعف ما اين بود كه ثابت كنيم ايراني هستيم، چون قبل از ما يك گروه چهار نفره از اعراب را گرفته بودند و در دم كشته بودند، دست آخر هم آن فيلم‌ها و عكس‌هايي كه من از اجراهايمان ضبط كرده بودم را پس ندادند و دستشان ماند كه ماند.

پورزرگري معتقد است كه امروزه آن حركت قرآني در كشور بهتر و گسترده‌‌تر شده است و ريشه پيدا كرده و علاقه‌مندان بسيار و وجود شبكه تلويزيوني اختصاصي و راديويي قرآن را شاهد گفتارشان مي‌دانند.

وي مي‌گويد: شايد اين حركت كم‌رنگ به نظر مي‌رسد اما اين برمي‌گردد به حمايت ناكافي و كمي كه از طرف متوليان اين امر در كشور انجام مي‌گيرد و البته بودجه كمي كه براي ترويج فرهنگ قرآن و آموزش و گسترش هنر مقدس قرائت قرآن اختصاص مي‌دهند، مثلاً اگر در 15 سال گذشته جايزه‌اي با ارزش مادي و معنوي آن دوره باعث تشويق نوجوان و يا جواني مي‌شد، امروز هم با همان مشوق مي‌خواهند جوان را به قرآن ترغيب كنند كاري كه شايد به معجزه مي‌ماند!

اين جايزه‌ها در شان فعاليت‌هاي قرآني ينست

از طرفي هر فعاليت فرهنگي قرآني، امروزه هزينه‌بر است و فعاليت‌ها و مسابقات در همان حد اوقاف برگزار مي‌شود و حال آن‌كه همين مسابقات اوقاف هم مناسب و در شأن اين مقام نيست، به‌ عنوان مثال در يكي از استان‌ها كه من داور مسابقاتش بودم به نفر اول حفظ كل قرآن آن استان كه جواني بود، يك خودنويس هديه دادند! يادم هست ايشان آمد پيش بنده و گفت كه استاد من و مثل بنده به اين مشوق و جايزه نيازي نداريم اما من اين جايزه‌ها و شبيه به آن را خودم به شاگردان كوچك‌تر از خودم هديه مي‌دهم و اين در شأن فعاليت قرآني آن هم در سطح كشوري نيست، بنده هم به مسؤلان آن مسابقه انتقال دادم ولي گويا ايشان هم به اصطلاح دستشان بسته بود.

گويا به قرآن كه مي‌رسيم، بودجه‌ها تمام مي‌شود و هزينه‌ها ناچيز، ولي در موارد ديگر با دست و دلي باز هزينه مي‌كنيم كه به طور مثال بگوييم كار فرهنگي كرده‌ايم، به جامعه قراء مي‌گويند كه توقع نداشته باشيد، شما به خاطر خدا قرآن مي‌خوانيد، بله، اما من براي جذب نونهال و نوجواني كه به كلاس‌هايم مي‌آيد كه نمي‌توانم با اين گويش صحبت كنم آن هم در مقابل موج تبليغات و جذابيت‌هاي مختلفي كه اين روزها براي نوجوانان و جوانان مسلمان ارائه شده است.

شاگردان جوان و نوجوان ما براي چند روزي درگير مسابقه‌اي كشوري يا استاني مي‌شوند و دست آخر يك مجموعه جوايز بنا به ارزش مادي، كم اهميت و بعد رها مي‌شوند تا سال آينده، بدون اين‌كه براي نفرات برگزيده آن برنامه‌ريزي شود.

البته حركت‌هاي خودجوش هميشه وجود دارد ولي اين مشكل همچنان ادامه دارد، سؤال اينجا است كه براي نهضت قرآن‌آموزي مورد تأييد مقام معظم رهبري، مسؤلان محترم چه حركت مناسب و شايسته‌اي انجام داده‌اند و براي هموار كردن اين مسير چه مقدار هزينه كرده‌اند، در مورد سهم كمي و به‌ويژه كيفي قرآن در رسانه‌ها و مطبوعات هم وضع به همين ترتيب است، شايد حضوري كليشه‌اي كه به طور عملي كيفيت و كميت در خور و شايسته و همراه با دستاوردهاي فني و هنري لازم جهت جذابيت هرچه بيشتر آن‌ها را ندارند، معدود صفحاتي در برخي نشريات كم مخاطب كثيرالانتشار، به هرحال مي‌طلبد كه در اين بخش نيز نگاه عميقي صورت ‌گيرد و همچان‌كه با ايجاد مشوق‌هاي مختلف به عنوان مثال در حوزه ورزش كه مطلوب هم هست و ترغيب جوانان بر آن سمت، در حوزه گسترش فرهنگ قرآني و فعاليت‌هاي مربوط به آن كارهاي شايسته‌ايي انجام شود، باشد تا به لطف خداوند شاهد روي آوري و گرايش هر چه بيشتر نسل جديد جوان و نوجوانمان به سوي قرآن، كلام خداوند باشيم، انشاء الله.

گزارش از مهدي احمدي
 چهارشنبه 17 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1723]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن