واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: ذهن و روان ما انسان ها همواره گوش به زنگ علائم خطر است که پيرامون ما وجود دارند و از وقوع رخدادهاي ناخوشايند يا آسيب زننده، به ما آگاهي مي دهند. فکر تمام انسان هاي طبيعي، مجهز به يک مکانيسم (ساز و کار) «دور انديشي» و «پرهيز» است که تا جاي ممکن، ما را از گزند عوامل گوناگون، در امان مي دارد.
در روند يک حادثه ي ناخوشايند، نخستين رويداد، عبارت است از «احساس خطر» که موجب تپش قلب، افزايش فشار خون، انقباض عروق پوستي (به صورت رنگ پريدگي صورت)، تندتر شدن سرعت تنفس و انقباض عضلات اندام ها مي شود که در مجموع، بدن را براي مرحله ي دوم يعني «گريز» يا «ستيز»، آماده مي سازد.
بنا بر اين در مي يابيم که مکانيسم هاي احساس خطر که نوعي «هراس» را در آدمي برمي انگيزند، براي بقا و دوام هستي وي ضروري اند. در حقيقت، اين مکانيسم ها در تمام جانوران وجود دارند؛ ولي: چرا اضطراب و نگراني، مختص نوع بشر است؟
اضطراب، عبارت است از ترس از يک عامل ناشناخته و نامعلوم که موجب پريشاني فکر و گاه، بروز علائم احساس خطر، از جمله تپش قلب و رنگ پريدگي نيز مي شود. بنا بر اين در فرايند اضطراب، برخلاف «ترس طبيعي و واقعي» يک عامل حقيقي ترس آور يا خطرناک يا آسيب زننده وجود ندارد؛ بلکه فقط به طور خودکار، ذهن آدمي، دچار احساس خطر مي شود. نگراني را مي توان يک حالت فرض به شمار آورد که پيش درآمد اضطراب است.
در اين جا داستاني فيلسوفانه از ادبيات غرب را ذکر مي کنيم که به گونه اي زيبا، اضطراب و نگراني بي مورد آدمي را توصيف مي کند:
رهگذري به شخصي که در زير درخت سالخورده اي آرميده بود گفت: «نمي ترسي؟». شخص پاسخ داد: «از چه؟». رهگذر گفت: «شايد درخت بر روي تو فرو افتد!». و شخص پاسخ داد: «شايد هرگز درخت، فرو نيفتد!».
در اين تمثيل، تفاوت دو انديشه ي متضاد را که يکي در جهت نگراني و اضطراب و ديگري در راستاي آرامش و وارهيدگي است، به خوبي مشاهده مي کنيد.
در حقيقت، هر گاه ذهن ما بر اثر تنش هاي رواني (استرس ها) و حوادث ناخوشايند و ناگواري هايي که در زندگي، به دفعات برايمان رخ مي دهد، از روال عادي خارج شود و حساسيت بيش از حد به رخدادهاي آتي و احتمالي پيدا نمايد، دچار اضطراب مي شويم و کم کم به حالتي مي رسيم که فکرمان فقط بر اتفاقات ناگوار يا بيماري هاي لاعلاج و کشنده گواهي مي دهد و آرامش و امنيت در اين ميان، گم و فراموش مي شود. هر چه بيشتر نگران شويم، بيشتر احساس هاي خطر و هراس به سراغمان مي آيد و در نتيجه، در جهت افکار مضطربانه مي انديشيم.
اضطراب طبيعي
بايد بدانيم که درصدي از واکنش هاي بدني در برابر اضطراب، واکنش ستيز و گريز بدني است که نشانه ي سلامت جسمي شماست؛ چون پيامي که به مغز رسيده، اين است که: «من در معرض تهديد قرار گرفته ام».
بنا بر اين نبايد فکر کنيد که بدن، دچار واکنش منفي شده است؛ بلکه بدن در صدد حفظ بقاي شماست و بهتر است اين نيروي اضافي و بدون استفاده را به سوي کاري هدايت کنيد. بنا بر اين، درصدي از اضطراب، طبيعي است و در همه ي انسان ها به عنوان واکنش طبيعي وجود دارد و بايد آن را به نحوي مثبت بپذيريد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 104]