واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > سلحشور، یزدان - یک - همهی ما از تاریخ چیزهایی میدانیم اما در مورد دور زدن آن چه طور؟ زمانی که به گذشته نگاه میکنیم همه چیز آن طوریست که دنیای محبوب رمانتیک ما باید باشد چرا که «زمان» در خود عنصری از فریب را پنهان کردهاست؛ عنصری که هرگز قادر نیست به نسل پس از ما آن تسلایی را ببخشد که به ما میبخشید همچون دمِ پس از فروکش کردن درد.آیا ما با خود صادقیم؟ این تصور که به عنوان یک هنرمند، آثار ما آیینهای برای نسل پس از ماست تا تاریخ را از دریچهای تازه ببیند، عموماً تصوری غیرواقعی و حاصل از عقدهی خودبزرگبینی ماست! آثار هنری هرگز نمیتوانند جای تاریخ را بگیرند چرا که حاصل احساسات انسانی در قبال حوادثاند و این احساسات ، از بیطرفی بری هستند. ما تنها میتوانیم افسانههای شخصی خود را به نسل بعد منتقل کنیم و امیدوار باشیم که این افسانهها به آن اندازه سرگرمکننده باشند که نسل بعد، از راویان آنها با ناسزا نام نبرند! واین، تازه سرنوشت آنهاییست که با تجربیات خود از دورههای مختلف صادق بودهاند و به خودشان لاأقل دروغ نگفتهاند اما دیگران، همان قدر قدرت مواجهه با نسلهای بعد را دارند که طرارانی بیحواس در مواجهه با مشتریان قدیمی خود[ که به اشتباه خواستهاند از نو کیسهشان را - به حیلت - از درهم و دینار تهی کنند]! تاریخ ، نیازی به بازنویسی ندارد ما نیازمند بازنویسی خود هستیم و احتمالاً، بیشترِما یک عذرخواهی هم بدهکاریم به خودمان. خب، پس لطفاً سعی نکنیم تصاویر نازیبای گذشته را با روتوش زیبا کنیم برای نسل بعد؛ هیچ کدامِ ما نه همفری بوگارت بودهایم نه مارلون براندو. بازیگران کهنسال بهتر است لاأقل به آلبومهای شخصی خود کلک نزنند! دو - چه تصوری نسبت به شعرهای گذشتهی خود داریم؟چه تصوری نسبت به فیلمهای گذشتهی خود داریم؟چه تصوری نسبت به قصههای گذشتهی خود داریم؟نسل جدید حتی اگر آن قدر حوصله داشته باشد که به حرفهای تازهی ما گوش بدهد، آن قدر حوصله ندارد که به تفاسیر تازهی ما از آثار پیشینمان گوش بدهد! برعکس ، به دلیل اشتیاق بیش از حدش به مچگیری از نسل قبل، آمادگی دارد که خیلی سریع ما را به آوردگاهی تازه بکشاند. یادمان باشد گرچه در« نبرد نوشدارو»، سهراب در خون خود غلطید اما این رستم بود که تاوان اشتباهات پیشین خود را داد! سه - وقایع اتفاقیه در چند هفتهی گذشته:الف. سعید راد به تلویزیون ایران آمد تا از نسل خود دفاع کند.ب. فردین و بهروز وثوقی در برنامهی «هفت» در فاصلهی نقد و طعن وستایش با مخاطبان تلویزیون ایران دیدار کردند.ج.فریبرز عربنیا این بار در نقش «مختار» نسل خود به «هفت» آمد تا از ناگفتهها بگوید.د. مسعود کیمیایی در«هفت» از دوستداران «جرم» و سینمایاش تشکر کرد. چهار- تلویزیون ایران ناگهان به فکر نسل قدیم سینمای ایران افتادهاست.چرا؟یادمان باشد که این بازنگری پیش از این هم در «دو قدم مانده به صبح» در حوزه ادبیات صورت گرفت. چند سوال: آیا ما به عنوان هنرمند بیش ازآن که درگیر تاریخ باشیم درگیر سیاست نشدهایم؟ دههی هفتاد با دههی هشتاد چه توفیری دارد که «ضیافت» میشود «جرم»؟ تا کی قرار است سعی در ویرایش خود در روزگار پیشین داشته باشیم؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 264]