تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر کس دو رکعت نماز بخواند و بداند چه می گوید، از نماز فارغ می شود، درحالی که میا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820657407




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

زيبايى هاى زندگى از ديد جوانان


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:

فريد شاملو

در هر شرايط اجتماعى كه به سر ببرى با توجه به آن زاويه ديدت نسبت به مسائل اطراف تغيير مى كند. زيبايى ها و خوشى ها معنايشان تغيير مى كند و هر شخصى به دنبال تعريف جديد و خاص خودش مى گردد. براى همين هم زيبايى ها براى انسان مثل اثر انگشت هر آدمى ثابت و خاص است. گاهى آن قدر متفاوت است كه به ذهن هيچ كس نمى آيد. گزارش زير در باره اين دلخوشى ها و زيبايى هاست.
آن قديم ها
پاى صحبت پدربزرگها و مادربزرگها كه مى نشينيم هميشه چيزى از دوران گذشته براى ما مى گويند، مثلاً مى گويند در دوره آنها، كار تمام تفريحشان بوده و دلخوشى شان و خانواده خوب داشتن زيباترين نكته زندگى شان. بعضى ها چنان با حسرت از اين دوره حرف مى زنند كه انگار براى نسل جديد، اينها آرزويى دست نيافتنى است. براى آنها اينترنت و كامپيوتر آفت زندگى خانوادگى است و اصلاً كار كردن با آن و پول درآوردن از مونيتوركوچك را يك شوخى به حساب مى آورند. حتماً شما هم شنيده ايد كه :« واقعاً اگر اين اينترنت را از شما بگيرند، مى خواهيد چه كار كنيد؟» سؤالى كه جواب مفصلى دارد اما مى توان سكوت كرد و در دل نگه داشت.
اين روزها
زيبايى در دوره ما، واژه عجيبى است . اگر اين كلمه شش حرفى را در اينترنت جست وجو كنى بعد از ۰‎/۰۹ثانيه چيزى معادل هفتصد و پنجاه و دوهزار عنوان جلويت ظاهر مى شود كه هركدامشان هم به نوع خاصى اشاره دارند. براى همين هم هيچ وقت نمى شود تعريف ثابتى براى همه ارائه داد. اما خيلى ها هم ديگر از اين تعريف ها و الگوها خسته شده اند. حسن بيست و نه ساله است و در كارگاه ساختمانى كار مى كند:«واقعاً زيبايى يعنى چه؟ اصلاً اين روزها چه كسى حوصله بحث در باره آن را دارد؟» او مى گويد:«هرچيزى كه دور و بر ما هست زيباست. چه انسانها، چه طبيعت، چه اخلاق. اين ما هستيم كه دور و اطرافمان را با كارهايمان زشت مى كنيم.» مهدى ، مهندس كامپيوتر ، بيشتر از هر چيز به دوستانش فكر مى كند:« عشق من اين است كه عصرها بعداز كار با چند نفر از دوستانم برويم گوشه اى بنشينيم و حرف بزنيم. اين دقايق، زيباترين لحظات زندگى من هستند.» سوژه بعدى پسر خوش لباسى است كه بين هياهوى مردم با آرامش راه مى رود:«زيباترين چيز در دنيا ، تفريح است. اين كه انسان از تمام زندگى اش استفاده كند و لذت ببرد و در آرامش باشد. وقتى شما پول داشته باشى ، مى توانى هرچيزى كه بخواهى را به دست بياورى حتى زيبايى ظاهرى. اين جورى مى توانى از همه امكانات دنيا استفاده كنى و خوش باشى.»
اما حامد دانشجوى ادبيات انگليسى مى گويد:«براى من زندگى يعنى همين لحظاتى كه مى گذرند. همين روزهايى كه پشت سر مى گذاريم چه با ناراحتى ، چه بالذت و شادى . اگر يكنواختى بر زندگى ام حاكم بشود،نه پول نه تفريح، هيچ كدام باعث نمى شود فكر كنم كه زيبايى ها را احساس مى كنم.» شيرين حضرتى هم همين نظر را دارد. او پزشك جوانى است كه چندسالى را در كرمان به سر برده :« اوايل كه آنجا رفته بودم فكر مى كردم كه همه چيز برايم عادى شده و از هيچ كس و هيچ اتفاقى شاد نمى شدم. اما به مرور ديدم كه همين ناراحتى ها و شادى ها در يك روز چقدر انرژى مى دهد. اين كنتراست است كه به زندگى معنا مى دهد و زيباترش مى كند.»
زندگى يعنى همين لحظات گذرا
بعضى از ماها دنبال چيزهاى عجيب و غريبى هستيم! آرزوهاى بزرگ و دست نيافتنى داريم و براى رسيدن به آنها تلاش مى كنيم. گاهى سخت ترين دقايق را به شوق رسيدن به آن چه مى خواسته ايم ، تحمل مى كنيم. اما بعضى وقت ها هم قدر دلسرد و گرفتار روزمرگى مى شويم كه همه چيز رنگ سياهى مى گيرد و غول ها مى آيند تا ما را شكست بدهند و دود سياه از همه جا سرازير مى شود! دلخوشى ها هميشه عجيب و غريب نيستند. اين را مى توان از كسانى پرسيد كه بعضى از چيزهايى كه به طور عادى با آنها به سر مى بريم را از دست داده اند. على پنج سالى است كه دياليز مى كند،گروه خونى او باعث شده كه بدنش به هيچ كليه اى جواب مثبت ندهد: «همان مدت زمانى كه من ازشر درد رها مى شوم، مى فهمم كه چقدر روزها و شبها و رفتارها و مهربانى ها خوب است. بى درد بودن و سلامتى زيباترين چيزى است كه ما وقتى آن را از دست مى دهيم تازه ارزشش را مى فهميم.» پدرام عظيمى هم با اين دردها جوانى را پشت سر مى گذارد:« به خاطر بيمارى كه دارم بايد از آمپول هاى گرانى استفاده كنم. زيباترين چيز در دنيا برايم شادى پدر و مادرم است كه بيشتر اوقات از ديدن آن محرومم.»
پول ، خوشبختى و زيبايى
«پول خوشبختى نمى آورد.» اما بايد چشم را به روى ماديات بست. «اصلاً اين دنيا ارزش نداردكه بخواهى برايش دردسر بكشى». اينها حرفهايى است كه حداقل نسل ما، مدام از پدرها و مادرهايشان شنيده اند . ديده اند كه آنهاچطور براى درآمد آخر ماه تلاش مى كنند ، اما وقتى پاى نصيحت به ميان مى آيد، همه خودشان را فراموش مى كنند . شايد اين تناقض هاست كه باعث شده براى خيلى ها پول و اسكناس زيباترين شىء دنيا باشد! حميد كار آزاد دارد و به قول خودش بيزينس مى كند. او معتقد است پول مثل عينك آفتابى است و باعث مى شود رنگ همه اشيا تغيير كند:«داشتن خانه و ماشين و پول فراوان زيباترين چيزهاست. مگر مى شود بدون اينها به زندگى فكر كرد؟» در عوض مريم مهاجر مى گويد:« داشتن بچه هاى خوب و همسرى كه آدم را درك كند بهتر از هر چيز ديگر است. انسان با اين روابط و عشق ها زنده است وگرنه چه فرقى با گياه مى كند؟ » كاوه حسينى استاد دانشگاه است و اعتقاد دارد كه اصولاً هدف زيباترين نقطه براى هر شخصى در زندگى است:«اين هدف مى تواند هر چيزى باشد . چه پول ، چه تحصيلات، چه خوشبختى خودت و خانواده ات و چه موفقيت فرزندانت. اهميت آن در اين است كه همه چيز را تحت الشعاع خودش قرار مى دهد و آن را جذب مى كند.» سجاد اما معتقد است زيبايى ها از دست رفته اند :«ما در شهر دودگرفته اى زندگى مى كنيم كه هيچ كس حرف ديگرى را نمى فهمد و گوش نمى دهد. همه عصبى شده اند و تلخ. ديگر نه پارك رفتن و فيلم ديدن شوقى در آدم ايجاد مى كند نه با خانواده به گردش رفتن. انگار همه چيز دفرمه شده و به انسانها فشار مى آورد. من زيبايى نمى بينم. همه چيز بد است بد!» اما زندگى به اين تلخى و بدى كه سجاد مى گويد نيست. رامتين راننده تاكسى است و درهمين كوچه پس كوچه ها كار مى كند و خرج زندگى اش را درمى آورد. اما برايش همه آدمها جالبند: «براى من همسرم و بچه كوچكم زيباترين موجودات دنيا هستند. اصلاً هم به گرد و غبار و تيرگى خيابانها كار ندارم. من فقط به آنها فكر مى كنم.»
عادت و عشق و عاطفه...
زندگى با همه خوبى ها و بدى هايش مى گذرد. اين را همه مى دانند. فرقى هم نمى كند از نسل قديم باشى يا نسل سومى و جوان. گاهى انسان تلخ مى شود، گاهى شاد و سرحال. همه ما با اتفاقات روزمره زندگى مان را مى گذرانيم ؛ با تفريحات و دردها، سرخوشى ها و ناكامى ها. زندگى به همين دليل زيباست. چون طراوت دارد و خداوند روحش را در آن دميده تا هر روز تازه تر از قبل بشود. شايد فقط بايد ما كمى از زندان ذهنى خودمان بيرون بياييم و به آينده فكر كنيم و شادى هاى زودگذر و ناكامى ها را در آرشيو ذهنمان بگذاريم و از لحظه لحظه عمرمان استفاده كنيم . شب و روز كه مى گذرند ما پيرتر مى شويم. هنوز فرصت هست. زيبايى ها هم كه پايدارند. چه پولدار و چه بى پول براى ديدن آنها بايد كمى دقت كرد. چشمها را بايد شست. جور ديگر بايد ديد






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 288]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن