واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: همه ما با استرس آشنا هستيم. استرس واکنشي طبيعي است که ما هر روز تجربه ميکنيم. سطح معيني از استرس نه تنها براي فعاليت، بلکه براي انگيزش ما در جهت بهرهوري از تواناييهايمان ضروري است. استرس بيش از حد، ميتواند براي سلامت زيان آور باشد.
ريشههاي حساسيت
انسانها در گذشته، در جهاني بسيار پيشبيني ناپذير زندگي ميکردند. آنها مجبور بودند براي شکار و تهيه غذا، به سفرهاي خطرناک بروند. از پناهگاه خود دور شوند و در مسير، اغلب با خطرهايي غير منتظره دست و پنجه نرم کنند.
آناني که ميتوانستند واکنش سريع نشان دهند و با مهاجم بجنگند يا از او بگريزند، زنده ميماندند و آنهايي که واکنش کُندي داشتند، معمولاً شانس زنده ماندن را از دست ميدادند.
بنابراين، انسانها براي واکنش خودکار در برابر شرايط خطرناک، ساز و کاري در خود ايجاد کردند. اين واکنشها، بنابر ويژگيهاي جسماني، رواني و عاطفي، اغلب واکنش جنگ يا گريز خوانده ميشود؛ زيرا ابتدا براي همين هدفها ايجاد شد. دستگاه عصبي سمپاتيک و هورمونهاي مربوط به آن، مانند آدرنالين، واکنش جسمي ايجاد ميکنند.
ضربان قلب تندتر و شديدتر ميشود، جريان خون به سمت عضلات بزرگ ميرود و از دستها و پاها و اعضاي داخلي دور ميشود، مردمک چشم بزرگ و تنفس سريعتر ميشود و بدن از هر جهت آماده عمل کردن است. در اين شرايط از نظر رواني احساس اضطراب شديد به فرد دست ميدهد. تفکر، سريع و برخطرِ موجود متمرکز ميشود. خلاصه اينکه ترس و خشم، احساسات مربوط به اين حالت هستند.
وقتي خطر برطرف ميشود، بدن و ذهن به حالت آسودگي باز ميگردند. آرامش توسط دستگاه عصبي پاراسمپاتيک (متضاد دستگاه عصبي سمپاتيک) ايجاد ميشود.
اما خاطره وضعيت خطرناک باقي ميماند و يک «سيستم هشدار دهنده سريعِ خطر» براي شخص فراهم ميآورد. از آن به بعد هربار آن وضعيتي که براي نخستين بار موجب احساس خطر شده بود، پيش بيايد، در بدن واکنش جنگ يا گريز ايجاد ميشود و مهم نيست که آيا واقعاً خطري وجود دارد يا نه. همچنين، توانايي تجسم رويدادهاي آتي، به ذهن اين امکان را ميدهد که وضعيتهايي را که امکان خطر در آنها وجود دارد، حدس بزند. پس از مدتي، ممکن است رويداد خطرناکِ اصلي فراموش بشود، اما وضعيتهاي وابسته، بازهم واکنش جنگ يا گريز را در شخص ايجاد ميکند.
به همين علت است که بسياري از افراد نميدانند دليل اصلي اضطراب آنها در برخي شرايط چيست. توجه به اين نکته ضروري است که حساسيت ضررهايي هم دارد. افرادي که دستگاه عصبي سمپاتيک آنها توسط شرايطي فعال ميشود که در آن شرايط، يا اصلاً امکان خطر وجود ندارد و يا بسيار ضعيف است، زندگي بسيار پرتنشي را ميگذرانند. حدود 10 درصد مردم، با اين حساسيت بيش از حد، دست به گريبان هستند.
علل اضطراب
در اين مورد که چرا دچار اضطراب ميشويم، توضيحات زيادي عرضه شده است. مطالعات نشان ميدهند که برخي از افراد آمادگي بيشتري براي ابتلا دارند و عوامل استرس زا تأثير بيشتري روي آنها دارد. برخي مطالعات نيز نشان ميدهند که واکنش استرس در طول زمان آموخته ميشود.
به اين ترتيب، افرادي که سطح بالايي از استرس را تجربه ميکنند، تمايل به باورهايي دارند مبني بر اين که در خطر هستند، از اين جهت هميشه مراقب و گوش به زنگ و خارج از کنترل هستند.
از دست دادن چيزي يا كسي- طلاق، زيان مالي، يا هنگامي که فرزندمان خانه را ترک ميکند- ازدواج، تغيير منزل، شغل تازه، ترس از موفق نبودن در شرايط موجود مانند آزمونها، شرايط جديد پيش آمده و خلاصه تصور وقوع تغيير همگي ميتوانند از علل اضطراب باشند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 262]