تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834986700
نويسنده: مدرس سعيدي علل تبعيدهاي مكرر امام خميني(ره)
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: مدرس سعيدي علل تبعيدهاي مكرر امام خميني(ره)
خبرگزاري فارس: شاه كه به دليل پايگاه مردمي امام خميني كه قيام 15 خرداد مؤيد آن بود، نميتوانست به گزينههايي مانند از ميان بردن ايشان بيانديشد و به دليل شجاعت و سازشناپذيري تحت نظر قرار دادن ايشان هم مانع از ادامهي فعاليت وي نميشد، كوشيد كه با تبعيد امام به خارج از كشور ارتباط وي را با بدنهي نهضت قطع كند.
مقدمه:
شايد نخستين باري كه رژيم پهلوي به طور جدي به پايگاه مردمي و نفوذ امام در ميان تودهها پي برد، پس از وقايع 15 خرداد 1342 بود. روز 13 خردد 43 امام خميني به مناسبت عاشوراي حسيني در مدرسهي فيضيه سخناني را ايراد نمود كه در شكلگيري رخدادهاي بعدي تاريخ معاصر ايران نقش مهمي را ايفا كرد. ايشان عملكرد رژيم را در حمله به مدرسهي فيضيه با حادثهي عاشورا مقايسه كرده و در بياناتي شاه را به طور بيسابقهاي مورد عتاب قرار داد.1 در واكنش به اين اظهارات مأموران ساواك امام خميني را در منزلشان دستگير و به زندان تهران منتقل كردند. واكنش مردم به اين قضيه خيزشي همگاني بود كه شهرهاي قم، تهران، شيراز و اصفهان را فرا گرفت. شمار شهداي روز 15 خرداد 42 هيچگاه به درستي مشخص نشد، به نوشتهي روزنامهي واشنگتن پست در اين روز تنها در تهران بيش از يك هزار تن كشته شدند.2 با تصويب لايحهي مصونيت قضايي نظاميان آمريكايي (كاپيتولاسيون) در نيمهي دوم سال 43، رويارويي امام خميني با رژيم پهلوي وارد مرحلهي جديدي گرديد. كاپيتولاسيون كه نخستين بار پس از شكست در جنگهاي ايران با روسيه به ايران تحميل شده بود، پس از انقلاب اكتبر 1917 ملغي شده بود. امام خميني كه پس از آزادي در منزلش تحت نظر بود در اجتماع بزرگي از مردم نطقي در مخالفت با كاپيتولاسيون ايراد كرد. در اين سخنراني ايشان شاه را مورد حمله قرار داد و دولت و مجلسين را فاسد دانست و آمريكا و اسراييل را دشمن اسلام و ايران خواند.3
تبعيد به تركيه
رژيم شاه در واكنش به اين قضيه به حربهي تبعيد متوسل شد. در تاريخ 13 آبان نيروهاي امنيتي منزل امام خميني را در قم محاصره كردند و پس از دستگيري از فرودگاه مهرآباد با يك هواپيماي نظامي به آنكارا منتقل نمودند. ساواك در اطلاعيهي كوتاهي كه در روزنامههاي آن روز به چاپ رساند بدون اشاره به محل تبعيد امام خميني مسئلهي تبعيد ايشان را اعلام كرد.4
امام خميني در هواپيما اولين صحبتي كه با مأمورين همراه خود نمود اين بود كه: «من به خاطر وطنم تبعيد شدم5 ».
شاه كه به دليل پايگاه مردمي امام خميني كه قيام 15 خرداد مؤيد آن بود، نميتوانست به گزينههايي مانند از ميان بردن ايشان بيانديشد و به دليل شجاعت و سازشناپذيري تحت نظر قرار دادن ايشان هم مانع از ادامهي فعاليت وي نميشد، كوشيد كه با تبعيد امام به خارج از كشور ارتباط وي را با بدنهي نهضت قطع كند. پس از ورود به تركيه امام تحت نظارت شديد مأموران ساواك و ماخ (سازمان اطلاعات و امنيت تركيه) قرار گرفت .6 امام از آنجايي كه در آنكارا مطبوعات و اصحاب جرايد تركيه نسبت به حضور امام كنجكاو شده بودند، پس از 8 روز اقامت در آنكارا به شهر بورسا در 320 كيلومتري غرب آنكارا منتقل گرديد .7
دوران تبعيد امام در تركيه از مقاطع دشوار تاريخ نهضت اسلامي مردم ايران به شمار ميرود. در اين مقطع رژيم بر آن بود كه با قطع ارتباط امام با ملت از گسترش نهضت جلوگيري كرده و از نفوذ روز افزون ايشان در ميان تودهها بكاهد. در تمام اين مدت ايشان از نزديك به وسيلهي مأمورين ساواك و ماخ تحت نظر بود و تمام ارتباطات ايشان كنترل ميشد. رژيم به شدت سياست تجريد و قطع ارتباط امام را با مردم دنبال ميكرد.
در اسناد ساواك به روشني به اين امر اشاره شده كه بايد پيروان امام را از بازگشت ايشان نااميد ساخت.8 مردم و مطبوعات تركيه هم از تماس با امام دور نگه داشته ميشدند و روحانيون اين كشور هم به دليل اصول لائيك حاكم از ملاقات با امام منع ميشدند و موفق به ديدار ايشان نگرديدند.9
در تركيه امام خميني به غير از مأموران مراقب خود و حاج آقا مصطفي كه ايشان را هم رژيم شاه پس از چندي مجبور به اقامت اجباري در تركيه كرده بود و نيز چند نفري كه از ايران براي بررسي وضعيت زندگي وي به بورسا رفتند ارتباطي نداشت. ملاقاتهاي امام هم به طور كامل از طرف ساواك كنترل ميشد.
هنگامي كه حاج آقا خوانساري با موافقت مقامات مربوطه به منظور ملاقات امام عازم تركيه شد، ساواك به منظور اجتناب از فاش شدن محل اقامت ايشان در بورسا ترتيب ملاقات آن دو را در استانبول داد و تمام مذاكرات آنها به وسيلهي جاسوسان ساواك كنترل و ضبط ميشد .10 رژيم براي در هم شكستن روحيهي امام به ترفند هاي مختلفي دست ميزد. از جمله وي را از پوشيدن لباس روحاني منع ميكرد .11 حتي يك بار ايشان را بر سر قبر علمايي كه به دستور آتاتورك كشته شده بودند بردند آيتالله طاهري خرمآبادي معتقد است كه با اينكار ميخواستند كه به امام بگويند كه ما هم ميتوانيم اينگونه با شما رفتار كنيم .12
در اين دوران سخت و دشوار امام خميني ميكوشيد كه از دوران تبعيد به عنوان يك فرصت استفاده كند. ايشان در نامهاي كه در 19 آبان ماه به خانوادهي خود ميفرستد از سيد مصطفي كه از او با عنوان نورچشمي ياد ميكند ميخواهد كه كتاب مكاسب و حواشي را براي وي بفرستد .13 انگيزهي امام از درخواست كتب فقهي مبتني بود بر رسالتي كه در جهت تحول و دگرگوني رسالههاي علميه و خط فكري حوزههاي علميه بر دوش داشت و دوران تبعيد را بهترين زمان براي انجام اين مهم ميدانست. از اين رو دست به نگارش «تحرير الوسيله» زد و با طرح مسائل سياسي و اجتماعي اسلام در كنار مسائل عبادي بر مخالفت با شعرا غربي و غير اسلامي «تفكيك دين و سياست» تأكيد نمود .14
سياست رژيم شاه در اين مرحله مبتني بر اين بودكه برخي از علما و روحانيون را به وساطت براي بازگشت امام به ايران وادار كند تا از اين طريق در موضع برتري قرار گيرد و ضربهاي به وجهه ي امام و روحانيت وارد كند. امام با زيركي خاص خود اين سياست رژيم را درك كرده بود. از اين رو در نامهاي كه از بورسا به علماي قم نوشت تأكيد نمود كه هيچگونه اقدام و وساطتي پيش دولت براي بازگشت ايشان به ايران به عمل نياورند .15
رژيم پس از مدتي پسر بزرگ امام سيد مصطفي را تبعيد و نزد امام فرستاد مصطفي براي دوستان خود نقل كرده كه امام با دين من پرسيدند آمدي يا تو را آوردند؟ وقتي من گفتم مرا آوردند، فرمودند: «اگر خود آمده بودي همين الان تو را بر ميگردانم». اينكه امام چرا پس از سه ماه دوري از فرزند خود چنين ميگويد حاكي از يك نگراني بود و آن اينكه مبادا فرزند ايشان براي ديدن پدر به دولت تشيث و توسل كرده باشد .16
مقاومت اعجاب برانگيز امام رژيم شاه را به اين نتيجه رساند، كه با ادامهي تبعيد ايشان در تركيه كاري از پيش نميرود. در دوران تبيد در تركيه اگر چه ارتباط امام با مردم ايران كم شده بود اما هيچگاه اميد مردم ايران را از امام قطع نكرده بود. بالعكس اين حقيقت كه ايشان از طرف دستگاه ظالم پهلوي به دليل بيان حقايقي مسلم دربارهي ايران به خارج از وطن تبعيد شده بود، باعث افزايش محبوبيت ايشان در ميان اقشار گستردهتري از جامعه گرديد. پس از يازده ماه اقامت اجباري در تركيه با ورود امام به عراق، نهضت اسلامي مردم ايران وارد مرحلهي نويني گرديد.
تبعيد به عراق
اينكه چه انگيزهاي دستگاه پهلوي را وادار كرده كه امام خميني را از تركيه به عراق تبعيد كند، ممكن است قدري عجيب به نظر برسد. زيرا از پيش معلوم بود كه وارد شدن امام به عراق و اقامت در مراكز تشيع كه پيوند هاي سنتي با مراكز مشابه در ايران دارند، موجب افزايش ارتباط بين امام و مردم و دسترسي آسانتر پيروان به وي ميشود. چيزي كه در تركيه تا حد زيادي تحت كنترل رژيم در آمده بود سير وقايع بعدي نيز درستي اين مدعا را نشان ميدهد. به هرحال بايستي اذعان كرد كه انتقال امام به عراق بنا به دلايلي غير از قطع ارتباط وي با ايران بوده است. انگيزههاي رژيم را از انتقال امام به عراق ميتوان به دو دسته ي سلبي و ايجابي تقسيم نمود.
الف : انگيزههاي سلبي:
كه مشتمل است بر فشارهايي كه براي ادامهي تبعيد امام بر رژيم وارد ميشد. عواملي مانند نارضايتي دولت تركيه از ادامهي تبعيد امام در اين كشور، فشار افكار عمومي ايران كه با تعطيلي بازارها و تظاهرات خياباني رژيم را تحت فشار قرار داده بودند و....
ب: انگيزههاي ايجابي:
كه محاسبات اشتباه رژيم را شامل مي شود كه عبارتند از:
1) فرو خواباندن شور و هيجان انقلابي مردم
2) تحت نظر قرار گرفتن شخصيت امام با وجود علماي بزرگ ديگر
3) اميد به اينكه جو غيرسياسي نجف محيط مناسبي براي فعاليتهاي امام نباشد.
4)
ادامهي تبعيد زنداني مانند امام در تركيه نارضايتي زيادي را در ميان مردم ايجاد كرده بود. رژيم شاه اميدوار بود كه با انتقال امام به عراق هم اهداف فوقالذكر را محقق كند و هم با رواج اين تصور كه امام هم مانند ديگر مراجع، در نجف به دور از مزاحمت مأموران ساواك اقامت دارد، از نارضايتي و شور انقلابي مردم بكاهد. برخي از ياران امام هم به اين امر پي برده بودند. آيتالله رباني شيرازي طي نامهاي سرگشاده به هويدا آورده بود كه: «شما خيال نكنيد با انتقال حضرت آيتالله العظمي آقاي خميني از تركيه به عراق ميشود احساسات افروخته ي اين ملت را خاموش كرد ادامهي تبعيد حضرت آيتالله خميني در هر جا و به هر صورتي كه باشد مايهي ناراحتي و خشم عموم است ».17
يكي ديگر از دلايل ساواك از انتقال امام به عراق اين بودكه رژيم تصور ميكرد با وجود روحانيون بلندپايه در نجف شخصيت امام تحت شعاع وجود آنها قرار گيرد. در يك گزارش ساواك حتي ابراز اميدواري شده كه امام خميني تحت تأثير محيط ميانهرو نجف قرار گيرد .18 برخي از روحانيون طرفدار امام هم معتقد بودند كه بهتر است امام از نجف به سامرا نقل مكان كند. زيرا در نجف با وجود جو غيرسياسي و علمايي مانند آيتالله حكيم و چند نفر ديگر ادامهي فعاليت مشكل خواهد بود .19 تحت الشعاع قرار گرفتن امام به وسيلهي علماي ديگر از مهمترين دلايل تبعيد به عراق بوده است. برخي از روحاني نماهاي نزديك به حكومت نيز با ارائهي تحليل فوق در گمراه شدن ساواك نقش داشتهاند .20 به رغم اين امام با اتكا به شخصيت علمي خود در ميان مراجع نجف هم جايگاهي درخور يافت. شخصيت علمي امام خميني به گونهاي بود كه آيتالله سيستاني در پاسخ به عدهاي كه بعد از فوت آيتالله حكيم، نوشتهاي را مبني بر اعلميت آقاي خويي نزد ايشان ميبردند، از امضاي آن خودداري مي كند و اظهار ميدارد كه با وجود آقاي خميني من چطور ميتوانم بنويسم كه آقاي خويي اعلم است؟21
رژيم شاه از درك پايگاه واقعي امام خميني و عمق نهضت اسلامي مردم ايران عاجز بود و اين امر باعث ميشد كه آنها بارها در ارزيابيهاي خود دچار اشتباه شوند. در يكي از اسناد ساواك اين نظر ابراز شده است كه استقبال گسترده از امام نه به خاطر اعتبار و وزنهي خود ايشان بلكه به دليل تعصبات قومي ايرانيان مقيم عراق بوده است كه علماي ايراني را به علماي عرب ترجيح ميدهند! و اين عمل نه از روي محبت فكري يا تبعيت مرامي از امام خميني بلكه براي نشان دادن جبههاي در مقابل آيتالله حكيم بوده است22 . رژيم همچنين به ايجاد دو دستگي بين روحانيون درجه اول نجف و طرفداران آنها به ويژه به ايجاد نفاق بين آيتالله حكيم و امام خميني دلبسته بود در يكي از اسناد ساواك آمده است كه: «بايد در انتظار تشديد اختلاف و مبارزات آيندهي اين دو نفر بود.23 » اما با تدبير امام به زودي نادرست بودن اين تحليل آشكار شد. امام خميني نهايت احترام را نسبت به آيتالله حكيم و ساير مراجع به كار برده، در سندي ديگر به شكست سياست تفرقه اعتراف شده است24 .
ورود امام به عراق امكان ارتباط بيشتر ايشان با ايران را فراهم نمود وجود عتبات عاليات در عراق و عزيمت ايرانيان به آنجا باعث ميشد كه ارتباط بدنهي جامعه با رهبر نهضت يعني امام خميني بسيار بيشتر از دوران تبعيد در تركيه باشد. بسياري از طلاب و روحانيون و مردم عادي كه به زيارت عتبات ميرفتند، با امام كه در نجف اقامت داشت ارتباط برقرار ميكردند25 . رژيم در اين زمان هم حتيالمكان سعي در كم كردن ارتباط امام و مردم مينمود. براي نمونه تلگرافهايي را كه براي امام فرستاده ميشد كنترل ميكرد و از مخابرهي بعضي از آنها جلوگيري مينمود26 .
دوران تبعيد دوازده سالهي امام خميني در عراق، از لحاظ كيفيت فعاليتهاي ايشان، به دو دورهي مشخص تقسيم ميشود:
1) از هنگام ورود به نجف تا سال 1348: در اين دوره امام خميني كمتر به موضعگيري سياسي ميپردازد . دلايل اين امر عبارتند از:
الف) رژيم هنگام تبعيد ايشان به نجف وي را آخوندي سياسي معرفي كرده بود، مفهوم آخوند سياسي اين بود كه علم ندارد بلكه فردي است كه به سياست اشتغال داشته در نتيجه عالم نشده است27 .
امام خميني از بدو ورود به نجف درس فقه و اصول را آغاز كردند. به گونهاي كه پس از مدتي كلاس ايشان آنقدر مورد استقبال قرار گرفت كه از كلاسهاي ساير مراجع شلوغتر شد. و در طول اين مدت اشارهاي به مباحث سياسي نميكردند. در نتيجه توطئه خنثي شد و توانايي علمي ايشان بر همگان مسلم شد.28
ب) در اين دوره استراتژي مبارزاتي امام خميني به گونهاي بود كه به جاي روياروي مستقيم با حكومت، بر انسجام دروني نهضت توجه داشتند. اين مقطع با تربيت شاگرداني كه پس از بازگشت به كشور رهبري قيام را رد دست گرفتند، در تحولات آينده نقش مهمي داشت. در سال 1346، ساواك در يك گزارش محرمانه عنوان ميكند كه ايشان از سياست كناره رفته و به بحث ديني مشغول ميباشند29 .
2) از سال 1348 تا هنگام هجري به پاريس: از اواخر سال 1348 امام خميني در درس خارج فقه در حدود 13 جلسه به تبيين بحث بسيار مهم و اساس ولايت فقيه پرداختند. تا پيش از اين تفسيرعلما و روحانيون نجف از سياسي بودن امام معطوف بر مسائلي بود كه بين امام و رژيم پهلوي بر سر لايحهي انجمنهاي ايالتي، انقلاب سفيد و كاپيتولاسيون رخ داده بود. اما از آن پس بر همگان آشكار شد كه امام پروژهي سرنگوني رژيم پهلوي را پي ميگيرد.
البته لازم به ذكر است كه امام خميني اگر چه پيكان مبارزه را متوجه رژيم پهلوي كرده بود، اما از ديدگاه ايشان نهضت اسلام نهضتي جهاني است و به كشور خاصي محدود نيست. ايشان در عراق به فراخور زمان نسبت به مسائل روز جهان اسلام از جمله مسائل لبنان و فلسطين كه آخري در ديدگاه ايشان اهميت ويژه اي داشت، اعلام موضع مينمودند. همچنين در پيامي به زائران بيتالله الحرام با اشاره به اوضاع روز جهان اسلام مسلمانان جهان را به مبارزه عليه استعمار فراخواندند و بر وحدت اسلامي تأكيد كردند و اجتماع بزرگ حج را فرصتي دانستند كه بايد به نفع اسلام و بيداري مسلمين از آن استفاده شود30 .
ـ مناسبات با دولت عراق و هجرت به پاريس ـ
مناسبات امام با دولت عراق در دوران تبعيد ايشان، دستخوش فراز و نشيبهاي بسياري گرديده است. عواملي مانند چگونگي رابطهي دولتهاي حاكم بر عراق با رژيم شاه، گسترش نهضت و مسائل منطقهاي بر چگونگي تعامل دولتهاي عراق با فعاليتهاي امام خميني تأثير داشت. به طور مشخص سه دورهي متمايز را در اين رابطه ميتوان تشخيص داد.
1) از بدو ورود به عراق تا كودتاي بعثيها در سال 1347
2) ازكودتاي 1347 حزب بعث تا قرارداد الجزيره در سال 1353 (1975 م)
3) از قرارداد الجزاير تا هجرت به پاريس
در بدو ورود به عراق رفتار دولت عراق با امام خميني توأم با احترام بود. عبدالسلام عارف رييس جمهور وقت عراق كه از طرفداران جمال عبدالناصر بود با نظر احترام به امام خميني مينگريست. هنگام ورود به عراق عبدالرزاق محيالدين وزير وحدت عراق به ملاقات امام رفت و از طرف رييس جمهور عراق به وي خيرمقدم گفت31 . عارف گفته بود دولت عراق آيتالله خميني را نه به عنوان تبعيديميپذيرد و نه كشور عراق تبعيدگاه است. عراق هيچگاه تبعيدگاه علما و مراجع ديني نبوده و نخواهد بود. آيتالله خميني هم مثل ساير مراجع آزاد است كه در عراق بماند32 ». علاوه بر گرايشهاي سياسي دولت وقت عراق، اين حقيقت كه امام خميني بنا به مصالح نهضت كه پيشتر به آن اشاره شد، در سالهاي آغازين اقامت در عراق كمتر به موضعگيري سياسي ميپرداخت. در چگونگي رفتار دولت عراق با ايشان مؤثر بوده است.
پس از كودتاي حزب بعث در سال 1347 روابط بين شاه و حكومت عراق به دليل اختلافات مرزي د و كشور تيره شد در 30 فروردين 1348 محمدرضا شاه به طور يك جانبه قرار داد 1316 بين دو كشور را ملغي كرد بر اساس اين قرارداد تمام رودخانهي شطالعرب جز خاك عراق به شمار آمده بود33 . در اين دوره حكومت عراق كه با شاه روابط تيرهاي داشت سعي ميكرد كه از حضور امام خميني در عراق در جهت اهداف خود بهرهبرداري كند. در تاريخ جنبشهاي آزادي خواه دنيا بارها شاهد بودهايم كه برخي از انقلابيون در چنين موقعيتي به دليل نيازي كه جهت پيشبرد مبارزه به كمكهاي كشور ميزبان دارند، به تدريج از مواضع اصيل خود فاصله ميگيرند و در جهت سياستهاي كشور ميزبان حركت ميكند. امام خميني با هوشياري و درايت ويژه در اين دام خطرناك نيفتاد و بر مواضع اصيل خود پايبند ماند. ايشان در پاسخ مقامات عراقي ميگفت: «ما با رژيم شاه مسائلي داريم كه خودمان دنبال ميكنيم و شما با رژيم پهلوي مسائلي داريد كه خودتان دنبال كنيد34 » . «اختلاف ما با شاه اختلافي اساسي و در مورد اصول است اما اختلاف كنوني شما با او اختلافي زودگذر است35 ». در اين ميان موضع اصولي امام در رابطه با قضيهي اخراج ايرانيان مقيم عراق درخور توجه است. به دنبال بحراني شدن روابط رژيم شاه با حكومت عراق، دولت عراق دست به اخراج ايرانيان مقيم عراق زد. حادثهي اخراج ايرانيان كه در بين آنها عدهي زيادي از علما و مدرسين و فضلا و طلاب هم بودند، از حوادث تلخ تاريخ معاصر ايران است. در ميان اين جمع بسيار زياد تجار، كسبه، دختران و زنان باردار بودند كه همهي آنها در فرصتي كوتاه ـ حتي از كنار خيابانها ـ گرفته و سوار كاميونها كردند و در سر مرز رها ساختند36 . امام خميني اين قضيه را به طور جدي پيگيري نمودند. ايشان ابتدا در تلگرافي به رييس جمهور وقت عراق، اين كشور را از آزار و اذيت ايرانيان بر حذر داشت37 . با ادامهي اعمال دولت عراق امام خميني در تاريخ 6 دي ماه 1350 طي سخناني با لحني شديدتر به دولت عراق حمله كرد و دولت عراق را تهديد نمود كه با ادامهي اين وضع عراق را ترك خواهند نمود و با مقايسهي بين اخراج يهوديان از عراق با اخراج ايرانيان تصريح كردند كه به يهوديان 6 ماه براي خروج از عراق مهلت داده شد ولي با ايرانيان مسلمان و شيعه بدتر از آن رفتار شد38 .
با امضاي قرارداد الجزاير (1353 هـ ـ 1975 م) بين رژيم شاه و دولت عراق مناسبات امام خميني و دولت عراق وارد مرحلهي ديگري گرديد. بر طبق اين قرارداد دو دولت در مورد اختلافات مرزي خود به توافق رسيدند و متعهد شدند كه از مخالفين همديگر پشتيباني نكنند39 . بر اين اساس ايران از پشتيباني نيروهاي كردي كه با رژيم عراق از گسترش افكار انقلابي در ميان جمعيت شيعهي خود به هراس افتاده بود و كشورهاي ارتجاعي منطقه نيز احساس خطر ميكردند. چنانچه وزير خارجهي عربستان سعودي در مجمع عربي گفته بود: «اگر از فعاليتهاي خميني جلوگيري نشود نه تنها به سقوط رژيم شاه ميانجامد، بلكه منطقه را در معرض خطر قرار خواهد داد40 ».
امام خميني دولتمردان حاكم بر عراق را هم مانند رژيم شاه ايران غاصب و غيراسلامي ميدانستند و در مقايسهي بين رژيم شاه و عراق اظهار ميداشتند كه «يكي از ديگري بدترند» اما پس از كودتاي حزب بعث امام رژيم بعث عراق را حتي بدتر از رژيم شاه ميدانستند41 .
محدوديتهايي كه در سالهاي واپسين اقامت در عراق از طرف دولت بعثي اين كشور براي فعاليتهاي امام خميني ايجاد شده بود، ايشان را به اين نتيجه رساند كه براي رهبري نهضت بايد در جستجوي جايي غير از عراق بود. به روايت آقاي محمود دعايي از اطرافيان امام و شاهد عيني ماجرا، معاون رييس جمهور عراق به نمايندگي از رييس جمهور و حزب بعث به حضور امام آمد و با يادآوري تعهدات عراق نسبت به رژيم ايران از ايشان خواست كه فقط به مسائل ديني و مذهبي بپردازند. امام در پاسخ گفت: اسلام دين سياست است و سياست از مذهب جدا نيست... من همان خميني هستم كه از اول تا به حال لحظهاي تغير عقيده ندادهام، شما هر كار ميتوانيد بكنيد42 . اگر بخواهيد به جاي ديگري ميروم ... آنها پرسيدند كجا ميرويد؟ امام گفتند به جايي كه مستعمرهي ايران نباشد43 .
با افزايش محدوديتها و محاصرهي منزل ايشان، امام تصميم به مهاجرت گرفتند ابتدا تصميم داشتند به سوريه بروند. اما بين عراق و سوريه تضادهايي بود كه موجب ميشد عراقيها اجازهي خروج به سمت سوريه را به وي ندهند. بنابراين بر آن شدند كه از راه كويت به سوريه بروند. اما بر اثر فشارهاي رژيم شاه، دولت كويت اجازهي ورود به ايشان را نداد. امام با بازگشت به بغداد با پيشنهاد حاج احمدآقا تصميم گرفتند به پاريس مهاجرت كنند44 . با مهاجرت امام به پاريس انقلاب اسلامي وارد مرحلهي جديدي شد.
پينوشتها
1 - نجاتي، غلامرضا، تاريخ بيست و پنج سالهي ايران، ص 222-229
2- همان، ص 236
3- همان، ص 305
4- روزنامهي كيهان، شماره 6383، چهارشنبه 13 آبان 1343
5- سير مبارزات امام خميني در آينهي اسناد به روايت ساواك، ج 5، ص 23-24
6- همان، ص 27
7- همان، ص 23-24
8- همان، ص 60
9- همان، ص 80-81
10- همان، ص 53-54
11- روحاني، سيد حميد، نهضت امام خميني، ج 2، ص 24
12- خاطرات آيتالله خرمآبادي، به كوشش محمدرضا احمدي، ص 357
13- سير مبارزات امام خميني در آينه ي اسنادساواك، ج 5، ص 31-34
14- روحاني، سيد حميد، نهضت امام خميني، ج 2، ص 24
15- سير مبارزات امام خميني در آينهي اسناد به روايت ساواك، ج 5، ص 35
16- رجبي، محمدحسن، زنگينامهي سياسي امام خميني از آغاز تا هجرت به پاريس، ص 278
17- روحاني، سيدحميد، نهضت امام خميني، ج 2، ص 187
18- سير مبارزات امام خميني در آينهي اسناد به روايت ساواك، ج 5، ص 264
19- همان، ص 281
20- همان، ص 288
21- خاطرات آيتالله خرمآبادي، به كوشش محمدرضا احمدي، ص 82
22- سير مبارزات امام خميني در آينهي اسناد به روايت ساواك، ج 5، ص 510
23- همان، ص 490
24- همان، ص 292
25- همان، ص 293
26- همان، 267
27- عباسي، محمدتقي، نگرشي نو در تحليل انقلاب اسلامي، ص 125
28- همان، 146
29- همان، 127
30- پيامها و سخنرانيهاي امام خميني از تبعيد، ص 137-139
31- سير مبارزات امام خميني در آينهي اسناد به روايت ساواك، ج 5، ص 491
32- فراتي، عبدالوهاب، تاريخ شفاهي انقلاب اسلامي، ص 23-24
33- همان، ص 136
34- همان ، 136
35- قاسمي، طهمورث، نهضت امام خميني و مطبوعات رژيم شاه، ص 84
36- خاطرات آيتالله فلسفي، ص 317
37- پيامها و سخنرانيهاي امام خميني از تبعيد، ص 161
38- هامن ، ص 162
39- باقي ، عمادالدين ، بررسي انقلاب اسلامي ، ص 260
40- همان، ص 260
41- خاطرات آيتآلله خرمآبادي، به كوشش محمدرضا احمدي، ص 71
42- باقي، عمادالدين، بررسي انقلاب ايران، ص 260
43- خاطرات آيتالله خرمآبادي، به كوشش محمدرضا احمدي، ج 2، ص 227
44- فلاحي، اكبر، سالهاي تبعيد امام خميني، ص 225
منابع:
1ـ بررسي انقلاب ايران، عمادالدين باقي، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، قم، زمستان 1370
2ـ پيامها و سخنرانيهاي امام خميني از تبعيد، انتشارات نور، تابستان 1361
3ـ تاريخ 25 ساله ايران، سرهنگ غلامرضا نجاتي، ج 1، مؤسسهي خدمات فرهنگي رسا، چاپ ششم 1379
4ـ خاطارت آيتالله طاهري خرمآبادي، به كوشش محمدرضا احمدي، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1377
5ـ خاطرات آيتالله فلسفي، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي
6ـ سالاي تبعيد امام خميني، اكبر فلاحي، مركز اسناد انقلاب اسلامي، تهران 1385
7ـ تاريخ شفاهي انقلاب اسلامي، عبدالوهاب فراتي ، مركز اسناد انقلاب اسلامي، چاپ اول 1384
8ـ سير مبارزات امام خميني در آينهي اسناد به روايت ساواك، مؤسسه تنظيم ونشر آثار امام خميني، جلد 5 و 6، چاپ اول، 1386
9ـ روزنامهي كيهان، شمارهي 6383، چهارشنبه 13 آبان ماه 1343
10ـ زندگينامه سياسي امام خميني از آغاز تا هجرت به پاريس، محمدحسن رجبي، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلام، چاپ اول 1369
11ـ نگرشي نو در تحليل انقلاب اسلامي، محمدتقي عباسي، نشر شكوفههاي دانش، چاپ اول 1381
12ـ نهضت امام خميني، سيد حميد روحاني، دفتر اول، مؤسسهي چاپ و نشر عروج، بهار 81
13ـ نهضت امام خميني و مطبوعات رژيم شاه (1357-1340)، طهمورث قاسمي، مركز اسناد انقلاب اسلامي، بهار 1381
.................................................................................
منبع:مركز اسناد انقلاب اسلامي
چهارشنبه 17 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 320]
-
گوناگون
پربازدیدترینها