واضح آرشیو وب فارسی:مهر: نگاهي به تاثير كامپيوتر و اينترنت در يادگيري كودكان كودكان زير سايه وب
زهرا خدابخش
امروزه فناوري اطلاعات و ارتباطات به طور وسيع در جامعه گسترش پيدا كرده است و با تمامي جنبه هاي زندگي از مدرسه تا محل كار، خدمات بانكي، خريدوفروش و... تلفيق شده است و اين فناوري نقش مهمي در زندگي كودكان ايفا مي كند و اين نقش به سرعت در حال افزايش است. به طوري كه تعداد كودكان 17-2 سال كه از كامپيوتر در منزل استفاده مي كنند از 48درصد در سال 1996 به 70درصد در سال 2000 صعود كرده است. استفاده از اينترنت نيز از 15 به 52 درصد در اين دور ه 5 ساله افزايش پيدا كرده است. اما آيا اين فناوري زندگي كودكان را بهبود مي بخشد؟
به رغم جنبه هاي مثبت از قبيل جنبه هاي آموزشي و ارائه خدمات ارتباطي و... رايانه و اينترنت جنبه هاي منفي نيز دارند. استفاده كنترل نشده كامپيوتر به ويژه وقتي با ديگر فناوري ها از قبيل تلويزيون همراه باشد، كودك را در معرض خطر اثرات مضر آن بر تكامل فيزيكي، اجتماعي و رواني قرار مي دهد كه از جمله آنها مي توان به مشكلات بينايي، صدمات سيستم اسكلتي، چاقي، اثر بر مهارت هاي اجتماعي، مشكلات ارتباطي در خانواده و اعتياد الكترونيكي اشاره كرد.
فناوري و تاثير آن بر رشد كودك
در دنياي امروز كه عصر فوران اطلاعات ناميده مي شود، دغدغه بسياري از والدين آگاهي يافتن از آموخته هاي فرزندان شان و به نوعي نظارت بر نحوه يادگيري آنها است. در واقع مي توان دو جنبه رشد در ذهن كودك تشخيص داد، در يك طرف چيزي است كه مي توان آن را جنبه روانشناسي اجتماعي رشد ناميد و آن عبارت است از آنچه كودك از خارج و به وسيله خانواده، مدرسه و انتقال تربيتي كسب مي كند و در طرف ديگر رشد ديگري وجود دارد كه مي تواند خود به خودي ناميده شود كه آن را، رشد خودهوش مي نامند كه عبارت است از آنچه كودك به وسيله خودش ياد مي گيرد.
اميدعلي احمدي جامعه شناس در اين خصوص در گفت وگو با اعتماد مي گويد؛ «استفاده از رسانه هاي گروهي مثل تلويزيون و كامپيوتر و حتي بازي هاي كامپيوتري يكي از روش هاي مهم اجتماعي شدن بچه ها به شمار مي رود تا آنجا كه در دوران كودكي يكي از چند منبع جامعه پذير كردن بچه ها همين رسانه هاي گروهي هستند و در دنياي امروز از آنها گريزي نيست. اما آنچه در ايران در اين رابطه وجود دارد، جايگاه متفاوت توليد و ساخت و تفاوت در متن و محتواي اين برنامه ها است، چرا كه ممكن است بچه ها با ابعاد مختلفي از جامعه آشنا شوند و احتمال آن زياد است كه آميزه هاي سالم و مفيد براي جامعه را پيدا نكنند.»
شايد به همين دليل باشد كه بسياري از مشاوران و مربيان، از مخالفان سرسخت وجود تلويزيون و كامپيوتر در اتاق هاي خواب كودكان و نوجوانان هستند و به همين علت اين قانون در بسياري از خانه ها رعايت مي شود.
گفتني است اصول و عقايد اين دسته از مشاوران به دو دسته قابل تقسيم است. اول آنكه انزواي اجتماعي و نقصان در مهارت هاي اجتماعي-احساسي در اين كودكان ديده مي شود. داشتن وسايل الكترونيكي بصري در اتاق هاي كودكان، زماني را كه خانواده ها در كنار يكديگر مي گذرانند، به شدت كاهش و احتمال خطر آشنايي زودهنگام كودكان با مسائل جنسي را به نوعي افزايش مي دهد. در اين كودكان تعامل اجتماعي و در حقيقت زمان بازي با هم سن وسالان رفته رفته از بين مي رود. اثرات منفي اين قضيه در مدارس به خوبي قابل ملاحظه و محسوس است. معمولاً اين بچه ها در كلاس درس مدت زمان كوتاه تري توجه شان به درس معطوف است و تقريباً هميشه مايلند راه خود را در پيش گيرند. اين كودكان در مهارت هاي اجتماعي پايين تر از ميانگين كلاس هستند و دچار انزواي اجتماعي مي شوند.
دسته دوم اين اصول شامل دانستن چند مساله در مورد پيشرفت و رشد ذهن كودكان است. استفاده از تلويزيون و كامپيوتر در صورتي مي تواند در رشد ذهن كودك موثر باشد كه ساير شرايط آموزش نظير محيط زندگي كودك در بهترين حالت خود باشد. در واقع تحريك و برانگيختن ذهن و هوش، نيازمند آن است كه كودكان و نوجوانان ما در سلامتي و شادابي كامل به سر ببرند.
علي احمدي در پاسخ به اين سوال كه تاثيرات كامپيوتر در كدام جنبه هاي رشد كودك موثرتر است، مي افزايد؛ «در كودكان هم مهارت هاي روانشناختي و جامعه شناختي بايد افزايش يابد و هم دانش اكتسابي او در زمينه هاي مختلف رشد كند. آنچه تلويزيون به كودك مي دهد ممكن است در رشد روانشناختي و هوش انتزاعي او موثر بوده و تاثيراتي روي رشد فردي اش داشته باشد، اما به لحاظ جسماني و هوش اجتماعي نمي تواند پاسخگوي نيازهاي او باشد.» اين جامعه شناس در ادامه مي افزايد؛ «استفاده بيش از حد از اين وسايل سبب مي شود كودك از نظر جسماني دچار ضعف شود و در منحني رشد او تغييراتي ايجاد شود. در صورتي كه رسانه آنچنان بر زندگي كودك احاطه داشته باشد كه او را از ساير فعاليت هاي اجتماعي نظير بازي با هم سن وسالان دور سازد، كودك در فضايي مجازي رشد و زندگي مي كند. اين فضاي مجازي با زندگي واقعي بسيار فاصله دارد و سبب مي شود در آينده تطبيق پذيري كودك با جامعه دچار مشكل شود.»
علي احمدي اعتقاد دارد؛ «احاطه تلويزيون و كامپيوتر ممكن است به سردي روابط اجتماعي كودكان با والدين و هم سن و سالان بينجامد و اين كم رنگ بودن سطح اجتماعي سبب پايين آمدن مهارت هاي اجتماعي مي شود، از جنبه ديگر مي توان گفت به دليل منابع رسانه يي متنوع و موضوعات متفاوت كه حتي دسته بندي كردن آنها دشوار است، تنوع بيش از حد سبب مي شود كه هم زباني و همگني بين كودكان از بين برود. از آنجا كه اجتماع به انسان هايي نياز دارد كه هم زبان بوده و ادبيات مشترك داشته باشند، با از بين رفتن اين زبان مشترك، حداقل توافق بين مردم جامعه وجود ندارد و اداره جامعه مختل مي شود، چرا كه هنجارهاي مشترك از بين مي روند و مناسبات اجتماعي دچار مشكل مي شوند.»
نظارت بر كودكان در دنياي وب
بسياري از كارشناسان بر اين باورند كه كامپيوتر و تلويزيون بر رشد و تقويت هوش كودك اثرات مخربي بر جاي مي گذارد چرا كه ادبيات تلويزيوني مانع پيشرفت و رشد هوش كودك است. اگر كودكان بيش از حد به تماشاي برنامه هاي آن بنشينند، ذهن آنها ديگر گنجايش فكرهاي خلاقانه را نخواهد داشت. اين اتفاق آنجا رخ مي دهد كه ذهن كودك به نورهاي درخشان ساطع شده از تلويزيون واكنش نشان مي دهد و پروسه تفكر متوقف مي شود. در اين رابطه صنايع تلويزيون سازي با اين مساله به مقابله برمي خيزند. آنها محصولات خود را در برنامه هاي مخصوص كودكان معرفي مي كنند و تقريباً هر ده سال يك بار، صنايع تلويزيون سازي با معرفي محصولي جديدتر، متفاوت و حتي بزرگ تر، خود را در ذهن مشتري بالاتر مي برند. با توجه به مسائل مطرح شده بايد بدانيم كه مانيتور كامپيوتر هم اثرات مشابهي، ناشي از نورهاي ساطع شده از آن، برجاي مي گذارد.
محققان در آزمايشي دانش آموزان را به سه گروه تقسيم كرده اند و اطلاعات يكساني را در اختيار آنها گذاشته اند. گروه اول اطلاعات را از طريق مطالعه به دست مي آوردند، گروه دوم از طريق مشاهده فيلم و گروه سوم همان اطلاعات را به وسيله مانيتور كامپيوتر كسب مي كردند. پس از آن اعضاي هر سه گروه در ميزان حفظ اطلاعات مورد آزمايش قرار گرفتند، در گروه اول به طور متوسط 85 درصد دانش آموزان پس از مطالعه قادر به يادآوري اطلاعات بودند. اين عدد در گروه دوم بين 25 تا 30 درصد و در گروه سوم به متوسط 3 تا 5 درصد مي رسيد.
كشور ما از نظر بهره مندي از اينترنت در بين 178 كشور جهان رتبه 87 را دارد كه بر اساس طبقه بندي اتحاديه جهاني مخابرات جزء كشورهاي متوسط به شمار مي رود. 35 درصد استفاده كنندگان اينترنت را قشر جوان تشكيل مي دهد و ميانگين صرف شده براي اينترنت 52 دقيقه در هفته است.
اگر كودك مدت زمان زيادي را در مقابل صفحه كامپيوتر بگذراند، از ورزش و ديگر فعاليت هايي كه براي تكامل وي مفيد است بي بهره مي شود. به علاوه كودكان ممكن است در معرض محتويات خشن و جنسي كه در حد سن آنها نيست قرار گيرند. دسترسي به چنين مطالبي ممكن است كاملاً تصادفي يا عمدي باشد. همواره از طرف متخصصان هشدارهاي مكرر داده شده كه صدمات بهداشت رواني از طريق اين گونه برنامه ها به كودكان و نوجوانان به ويژه در ايجاد مسائلي مانند انحرافات جنسي، خشونت، اعتياد، رفتارهاي ضداجتماعي، سست شدن مباني خانواده و اشاعه جرم و جنايت در طيف وسيع در بسياري موارد جبران ناپذير است.
«بعضي رسانه ها مانند اينترنت به طرف كنترل ناپذيري پيش مي روند و خانواده ها مثل سابق نمي توانند جريان هاي موثر در تربيت كودك را كنترل كنند. با توجه به اينكه اغلب مهارت كودكان از والدين بيشتر است بنابراين استفاده آنها از اينترنت غيرقابل كنترل مي شود.»
اميد علي احمدي جامعه شناس با بيان مطلب فوق مي افزايد؛ «ممكن است كودك در مسير اجتماعي شوندگي (جامعه پذيري) دچار بلوغ زودرس شود و بعضي جنبه هاي غيرفرهنگي را بياموزد در عين حال اين رسانه ها غيرقابل اجتناب هستند و تصور حذف آنها ممكن نيست.»
احمدي در پاسخ به اين سوال كه نحوه نظارت والدين بايد به چه صورتي باشد، مي گويد؛ «كنترل بايد روي دانش الكترونيكي كودكان اعمال شود ولي شيوه هاي قهري ممكن است مناسبات والد و فرزندي را دچار مشكل كند و كودك احساس كند امتيازي از وي سلب شده است. اگر اين نظارت محسوس باشد، كودك حس مي كند از امتيازهايي محروم شده پس اين كنترل بايد نامحسوس باشد تا كودك احساس نكند مورد تنبيه قرار گرفته است، زيرا با توجه به كم شدن بعد خانوار و كم بودن تعداد كودكان در خانواده و اختلاف سني زياد بين فرزندان، كودك با تنهايي زيادي مواجه مي شود.»
اين جامعه شناس راه حل را در گفت وگو و انتقال تجربه مي داند و مي افزايد؛ «مي توان به كمك جلسات شوراياري ها، گروه هاي مشاركتي زنان در محلات تشكيل داد تا مادراني كه كودكان هم سن وسال دارند تجربياتشان را به يكديگر منتقل كنند. بهتر است اين انتقال تجربه در محيط هاي مدني اتفاق بيفتد، چرا كه خصلت روانشناختي جمع مي تواند بسيار روي رفتارها موثر باشد.
براي مقابله با چنين مشكلاتي هميشه راه هايي وجود دارد، اما چون منبع تغييرات در بيرون از كشور است، هميشه يك گام نسبت به تغييرات عقب هستيم و نمي توانيم به موقع از اثرات مخرب آنها جلوگيري كنيم پس نياز به يكسري تفكرات سيستماتيك است كه معمولاً با تاخير زيادي به وجود مي آيند.»
---
فناوري هاي جديد همچون تلويزيون و كامپيوتر همواره در ذهن و تفكر كودكان تغييراتي ايجاد مي كنند بنابراين لازم است كودكانمان را از ابتدا در جهت افزايش توانايي در فكركردن تشويق كرده و پس از آن كامپيوتر در اختيارشان بگذاريم. دوازده سال اول زندگي كودك بايد بر پايه كسب دانش سپري شود تا خطر منقطع شدن رشد ذهني او به صفر نزديك شود. در چند سال اخير كامپيوتر و اينترنت به تدريج تا حدي جاي تلويزيون را گرفته است و احتمال مي رود در آينده يي نزديك نقش عمده تري از تلويزيون را در زندگي كودكان و نوجوانان داشته باشد.
تحقيقات بيانگر خطراتي ناشي از كاربرد بي رويه و غلط از آن است كه تمامي كاربران به ويژه كودكان را تهديد مي كند. براي اطمينان از استفاده بهينه و اينكه كامپيوتر زندگي كودكان را در حال و آينده بهبود ببخشد، بهتر است والدين با كامپيوتر آشنايي يابند و در مورد نحوه استفاده از كامپيوتر با كودكان صحبت كنند. حتي والدين مي توانند از نرم افزارهاي فيلتركننده براي جلوگيري از مشاهده محتويات نامناسب استفاده كنند. چنين نرم افزارهايي مي توانند نشاني تمام سايت هاي كه كودك به آنها سر زده را ثبت كنند تا والدين بعداً آنها را بررسي كنند. همچنين والدين بايد كودك را به تعامل با خانواده به جاي استفاده بيش از حد از كامپيوتر، تشويق كنند.
در مجموع مي توان گفت فناوري هاي نوين چون كامپيوتر و اينترنت روزبه روز با رشد سرسام آور وارد زندگي افراد مي شوند و در اين ميان كودكان بستر مناسبي براي جذب اين فناوري ها را دارند؛ به همين علت بهتر است به جاي مبارزه با اين تكنولوژي ها، خانواده راه ورود صحيح اين تكنولوژي را به روي فرزندان خود بگشايند.
چهارشنبه 17 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 433]