تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835524579
گفتوگو با آزیتا حاجیان، بازیگر نقش ثریا تا ثریا
واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: گفتوگو با آزیتا حاجیان، بازیگر نقش ثریا تا ثریا
تا به حال چنین نقشی نداشتهامآزیتا حاجیان، بازیگری است كه هیچگاه سعی نداشته یك سبك و روند مشخصی در بازی خود داشته باشد و آثار هنری او در همه این سالها هم تاییدی بر این گفتار است. حاجیان این بار با نقشی به قول خودش از جنس زندگی، مهمان خانههای مردم شده است؛ نقشی به نام ثریا كه به اعتقاد این بازیگر برای خود او نقشی بسیار متمایز طی این سالهاست.آیا با ایفای نقش ثریا اتفاق جدیدی در كارنامه هنریتان افتاده است.همان موقع كه فیلمنامه تا ثریا را خواندم بسیار جذب این نقش شدم. ثریا برای من نقش بسیار گیرایی بود. زنی كه با تمام مشكلاتش باز هم روی پای خود میایستد و زندگی میكند. به نظر من فیلمنامه، فراز و فرودهای بسیار خوبی داشت و گرهافكنیهای زیادی در آن به چشم میخورد. زندگی ثریا بسیار به زندگی واقعی شبیه بود، بنابراین هیچ شكی نداشتم و دوست داشتم این نقش را بازی كنم. این اتفاقی بود كه پس از مدتها با آن مواجه شده بودم. فیلمنامه پتانسیل بسیار خوبی داشت و بخوبی نقش را به مخاطب ارائه میكرد.نگران نبودید شاید مخاطب با شناختی كه از بازیهای قبلیتان دارد نتواند شما را در ایفای نقشی اینچنینی بپذیرد؟معمولا برای بازیگری به سن و سال من، نقشهای خیلی خوبی نوشته نمیشود. تمركز فعلی فیلمنامهنویسهای ما در حال حاضر به جوانان است. ثریا نقشی بود كه همه ابعاد وجودی یك انسان را به تصویر میكشید. با شناختی كه از قلم سعید فرهادی و تبحر كارگردانی سیروس مقدم داشتم مطمئن بودم بیننده با ثریا ارتباط خوبی برقرار میكند و فقط كافی است مخاطب در چند قسمت با زندگی ثریا همراه شود.معمولا مجموعههایی كه به نوعی تحلیل و آسیبشناسی مسائل اجتماعی را به دنبال دارند به سمت و سوی تلخی و سیاهی پیش میروند. ثریا هم به نوعی مركز ثقل همه این تلخیها بود كه در ادامه ممكن بود بیننده را پس بزند.خیلی به این قضیه توجه نداشتم. آنچه برای خود من اهمیت داشت این بود كه بدانم با نقشم چه چیزی قرار است به مخاطب ارائه كنم. قرار نیست ما تلخیهایی را كه در بطن اجتماع وجود دارد انكار كنیم، چون انكار آن به هر شكلی ممكن است فجایع دیگری به دنبال داشته باشد. اصلا یكی از دلایلی كه دوست داشتم ثریا را بازی كنم همین ریسكپذیری بالای آن بود. میدانستم امكان دارد این واقعیتگرایی محض كه در خود نقش و در متن داستان وجود دارد، مخاطب را پس بزند ولی مطمئن بودم شرایط پرداخت داستان آنقدر خوب است كه در ادامه همذاتپنداری مخاطب را برخواهد انگیخت. تا ثریا از خیلی سریالهایی كه در حال حاضر ساخته میشوند و صرفا برای تفریح و سرگرمی مخاطب روی آنتن میروند حائز اهمیتتر است. به هر حال رسالت سازندگان و من بازیگر این است كه با ساخت یك اثر نمایشی بتوانیم دردی از دردهای جامعه را بازگو و به حل این مسائل هرچند اندك كمك كنیم. در كل با اشراف كامل به اینكه ثریا نقش تلخی بود این نقش را پذیرفتم.این تلخی كه از آن صحبت میكنید جزئی از خصوصیات مثبت نقش بود؟اتفاقا آنچه جزئی از خصوصیات مثبت این نقش به شمار میرفت واقعی بودن آن بود. خیلی از مردم در جامعه درگیر مشكلاتی هستند كه به طور حتم بازگویی و پرداختن به آنها قرار نیست لبخندی بر لب مخاطب بنشاند، پس به نوعی میتوان به این مساله هم اشاره كرد كه تلخی نقش بخشی از واقعی بودن این كاراكتر بود كه هر دو اینها را میتوان در زمره خصوصیات مثبت این نقش بهشمار آورد. از همان ابتدا میدانستم چقدر ثریای قصه ما شرایط سختی دارد و شاید باورتان نشود هر بار كه قسمت به قسمت فیلمنامه را میخواندم از تهدلم آهی عمیق میكشیدم و برای ثریا دل میسوزاندم. وقتی میدیدم در گوشه و كنار این شهر زنانی مثل ثریا با توفانی از رنجها و مصیبتها دست به گریبان هستند و این بار قرار است من نقش یكی از آنها را بازی كنم از خدا كمك میخواستم تا بتوانم تمام و كمال از رسالتی كه بر دوش من است پیروز بیرون بیایم. حتی وقتی تصویربرداری كار را شروع كردیم قسمتهای پایانی مجموعه نوشته نشده بود و همیشه برای خود من در همه لحظات این سوال وجود داشت كه در آخر، عاقبت ثریا چه میشود.ثریا جزو آن نقشهایی است كه مخاطب این اجازه را به خود نمیدهد تا قضاوت مطلق و كلی راجع به آن داشته باشد. حتی وقتی پای در بیراهه زندگی میگذارد باز هم از نظر مخاطب داستان یك شخصیت منفور و گناهكار نیست.ثریا آدم بدی نیست پس برای همین هم مخاطب قضاوتی راجع به خوب یا بد بودن او ندارد. طی مسیر قصه میبینیم این زن به خیلیها مراجعه میكند و انگار فقط منتظر است كسی به او نه بگوید و او را از تصمیمش منصرف كند. ولی كسی نه واقعی را به او نگفت، چون به واقع از سوالی كه در ذهن ثریا بود، خبر نداشت. ثریا زن قدرتمندی بود ولی وسوسهای كه دچارش شده بود آنقدر قوی بود كه بالاخره توانست بر قدرت او غلبه كند. به نظر خود من، آدمهای اطراف ثریا هم به وسوسه او دامن زدند و بالاخره ثریا پای در بیراههای گذاشت كه خودش بیشتر از همه میدانست جواب اول و آخرش چیست.زمانی كه قرار شد نقش ثریا را ایفا كنید چقدر به شناخت طبقهای كه ثریا متعلق به آن بود اشراف داشتید؟فكر میكنم از همان ابتدا برای سیروس مقدم مهم بود كه من تا چه اندازه با این طبقه اجتماعی آشنایی دارم و تا چه حد میتوانم ثریا را به واقعیت عینی آن نزدیك كنم. این نخستین تجربه همكاری من با این كارگردان بود و طبیعی است این ذهنیت به وجود بیاید. خیلی با این طبقه بیگانه نبودم و آنچه باعث شد به ایفای نقش ثریا لبیك بگویم و 4 ماه آن را در بخشی از وجود خودم اعمال كنم همین بود كه میخواستم نشان دهم ثریا را خیلی خوب میشناسم. ثریا متعلق به قشری بود كه زندگیاش، عشقش و حتی مرگش را خیلیها نمیشناسند و شاید برای خیلیها مهم نیست كه بالاخره امثال ثریا چه میشوند. این نقش وجوه مختلفی داشت و یكی از بزرگترین ابعاد نقش كه برای خود من شناخته شده بود نداشتن رفاه اقتصادی و جایگاه اجتماعی متزلزل ثریا بود. باید ظرایفی از ابعاد روحی ـ روانی این شخصیت در فراز و فرودهای اجتماعی پیدا میكردم. ثریا یك زن كارگر بود با روحیهای سالم به لحاظ اعتقادی، متعهد به خانوادهاش و مسوول به وظایف اجتماعی كه بر دوشش گذاشته شده بود. همه اینها برای من از طریق مشاهده و تحقیق قابل لمس بود و دغدغه شخصی خودم هم بود. ولی به لحاظ اینكه نقش احیا شود خیلی جای كار داشت.برای رسیدن به ظرایف شخصیتی و گویشی كه متعلق به طبقه اجتماعی خاصی بود، چه كار كردید؟برای ثریا یك بیوگرافی كامل نوشته بودم. میخواستم ابتدا برای خودم یك شخصیت كاملا شناخته شده باشد. خیلی قبلتر از اینها ثریا را برای خودم تعریف كردم؛ همه كلماتی كه زنی مثل ثریا میتوانست به كار ببرد و حتی لحن و بیانش را هم برای خودم لحاظ كرده بودم. ثریا از خیلی جهات از من دور بود، بنابراین تلاش بیشتری را میطلبید تا بتوانم درست و بهجا آن را ایفا كنم. از نگاه روانشناختی هم برای شناختن ثریا به مخاطب و حتی به خودم استفاده كردم. خیلی نمیشد برای ثریا به دنبال ما به ازای بیرونی بود چراكه زنی مثل او تنها نمیتوانست یك مابهازای بیرونی برای پرداخت داشته باشد. در عین حال ثریا یك بعد شخصیتی نداشت و باید برای شناخت آن به بیننده به همه ابعادش دسترسی پیدا كرد. خیلی جاها روی شكل فعل و انفعالات درونی و رفتارهای بیرونی آن متمركز میشدم و مجموعهای را كنار هم میگذاشتم تا در نهایت با دلی قرص بتوانم ثریا را بازی كنم. ثریا جزو آن نقشهایی بود كه خیلی راجع به آن نمیشد بیگدار به آب زد. چند ماه زمان لازم بود تا بتوانم آن را به خودم بشناسانم. در همه زمان تصویربرداری از راهنماییهای سیروس مقدم و حتی نویسنده استفاده میكردم. سعید فرهادی در طول كار با گروه همراه بود و ما خیلی جاها حتی راجع به تكتك دیالوگها بحث میكردیم. در كل خود من با تمام وجودم در خدمت ثریا بودم.پرداختن به نقش ثریا در حكم یك تیغ دولبه بود، چراكه از طرفی نشان دادن همه ابعاد شخصیتیاش ممكن بود به اغراق برسد و نشان ندادن خیلی از چیزها در حقیقت كتمان واقعیت بود.همه حواسمان به این بود كه چیزی را از ثریا جا نگذاریم و در عین حال چیزی را دروغ نگوییم. ثریا نماینده قشر عظیمی از اجتماع است و ما در هر لحظه از كار دقت میكردیم چیزی به ثریا بدهكار نباشیم.ثریایی كه در حال حاضر به مخاطب معرفی شده است دقیقا دیكته شده نقشی بود كه در فیلمنامه نوشته شده بود؟دقیقا، چون پایه نقش روی كاغذ دقیق و كامل بود. فقط كمی در گفتارها تغییراتی به وجود آمد. سعید فرهادی جوانی بود متعلق به یك قشر اجتماعی دور از ثریا و خانوادهاش و بدیهی بود جاهایی از ارائه این نقش به اصلاحات نیاز داشت. به گویش و كلمات گفتاری ثریا خیلی حساس بودم كه البته همه این اتفاقات با نظر و توافق نویسنده انجام میشد. تلاش كردم دقیقا همان اصطلاحاتی را به كار ببرم كه ثریاها از آن استفاده میكنند. به رفتار فردی ثریا هم خیلی دقت میكردم كه كاملا متعلق به طبقه اجتماعی خودش باشد.مجموعههایی كه طی سالهای اخیر ساخته شده بیشتر چون مرد محور بودهاند شاید مجموعههایی كه با نگاه به شخصیت زن به تصویر كشیده شدهاند، بسیار انگشتشمار باشند.وقتی ثریا را بازی میكردم جستجویی نداشتم تا ببینم ثریا را باید شبیه كدام یك از نقشهای سالهای اخیر بازی كنم. ثریا برای من نخستین تولد یك حضور جدید بود. آنقدر ثریا برای من از حرف پر بود، آنقدر وجودش مشروع بود كه هیچ گاه سعی نكردم چیزی را به عشقی كه نسبت به این نقش داشتم، اضافه كنم. تنها موضوعی كه فكرم را مشغول میكرد این بود كه در 54 سالگی قرار است نقشی را بازی كنم كه بینظیر است و تا به حال پیشنهاد چنین نقشی نداشتهام. ثریا را در خودم به وجود آوردم و به تصویر كشیدم، چرا كه این نقش نمادی بود از یك زن، یك همسر، یك مادر، یك شهروند، یك خدمتگزار و خلاصه یك انسان كه حق زندگی كردن داشته و دارد. همین برای من كافی بود تا ثریا را با نگاه خودم خلق كنم و به تصویر بكشم.به نظر میرسد بقیه نقشهای این مجموعه هم به نوعی در خدمت ثریا بودند و ثریا مركز ثقل قصه بود.اتفاقا به نظر من بازی بازیگران كار در خدمت و تحت تاثیر نقش ثریا نبود، بلكه بیشتر در خدمت جدیت حضور ثریا بودند. یكی از موارد مثبت كار این بود در همه جلسات دورخوانی كه با بازیگران داشتیم این مورد بكرات یادآوری میشد فضایی كه در پشت صحنه این كار حاكم است متقابلا به خود صحنه هم سرایت میكند. بازیگران با یكدیگر و با نویسنده و كارگردان تعامل بسیار خوبی داشتند و نقشها در تعامل چند سویه به تصویر كشیده میشد. بازیگران این كار سابقه تئاتری داشتند و فكر میكنم سیروس مقدم در انتخاب بازیگران و واگذاری نقشها حساسیت ویژهای داشته است.بازی بازیگران تا ثریا یكدست و قابل باور است. با شناختی كه از سیروس مقدم پیدا كردهاید رمز این موفقیت را در چه میبینید؟متاسفانه خیلی از بازیگران فعلی سینما و تلویزیون بیشتر از اینكه توانایی خود را در ارائه نقششان به كار ببرند سعی در به رخ كشیدن بازیشان به مخاطب دارند. این اتفاق و اغراق در نوع بازی بازیگر موجب میشود نقش طبیعی بودن خودش را از دست بدهد و مخاطب هم نمیتواند ارتباط درست و بجایی برقرار كند. تعریفی كه سیروس مقدم از تاثریا داشت این بود كه مخاطب خیلی احساس نمیكند بیننده یك اثر نمایشی است، بلكه بیشتر احساس میكند برشی از یك زندگی واقعی را میبیند. همین تعریف، این انتخاب را به سمتی پیش میبرد كه در انتخاب بازیگران كار هم به سراغ جنسی از بازیگران برود كه جلوی دوربین بازی نكنند، بلكه زندگی كنند. متاسفانه بیشتر بازیگران ما سعی در خودنمایی و به تصویركشیدن چیزی بیش از آنچه قرار است در فیلمنامه وجود داشته باشد، دارند و تا ثریا به هیچ عنوان از این قاعده پیروی نمیكرد. ایشان همیشه به بازیگران گوشزد میكردند فكر كنند انگار آدمهای صفركیلومتری هستند كه قرار است با ایفای این نقشها به مخاطب معرفی شوند. به همین دلیل بازیگرانی برای این كار انتخاب شدند كه به عقیده خود من بسیار بجا و درست بودند و بیشتر آنها در نقشهایی متفاوت با آنچه قرار بود در تا ثریا بازی كنند، ظاهر شده بودند. مخاطب هیچ پیشداوری و قضاوتی راجع به آنها نمیكرد. سال گذشته تلهفیلمی را با مهدی هاشمی بازی میكردم كه در آن كار، آخرین تجربههای بازیگری ام را با این هنرمند بزرگ به دست آوردم. ایشان معتقد بودند خیلی از بازیگران فكر میكنند مخاطب كر است و فقط باید با گفتار و دیالوگ با او ارتباط برقرار كرد. در حالی كه در همه جای دنیا در عرصه بازیگری مرسوم است یك بازیگر خوب با نگاه و حالت چهره خود با مخاطب ارتباط برقرار كند. به قول استاد مهدی هاشمی كافی است هر بازیگری بداند مخاطب بسیار باهوش است و با كمكردن فواصل گفتاری میتوان ارتباط بسیار خوبی با او ایجاد كرد. تا ثریا هم از این قاعده مستثنا نبود، چون تلاش كارگردان این بود دیالوگها به كمترین میزان استفاده خود برسد و لحن و چهره بازیگران نكته غالب كار باشد.آنچه در قاب شیشهای تلویزیون برای مخاطب اهمیت دارد دیدن چیزهایی است كه خیلی در زندگی روزمره به آن بهایی داده نمیشود و به قولی، دیدن چیزهایی فراتر از همه روزمرگیهاست. از طرفی معمولا مجموعههایی با مخاطب خود ارتباط خوبی برقرارمی كنند كه از جنس زندگی باشند و این دو نكته معمولا در تضاد با یكدیگر قرار میگیرند.عموما وقتی مردم قصهای را از جنس زندگی روزمره خود میبینند بنا بر همذاتپنداریشان ارتباط بسیار خوبی با آن برقرار میكنند. تا ثریا بخشی پنهان از واقعیت زندگی را كه شاید در مجموعههای اخیر تلویزیون نمود عینی نداشته، به تصویر كشیده و این همان چیزی است كه برای مخاطب جذابیت به وجود میآورد. در بعد دیگری از قضیه مردم ما همیشه دنبال چیزی فراتر از زندگی واقعی خود بودهاند و دلیل این كه در سطح جهان معمولا فیلمهایی بسیار پرمخاطب واقع میشوند كه با نگاهی متافیزیكی قصهای را به تصویر میكشند هم همین است. خیلی نمیشود بیننده را از زیباییهایی كه در پی آن است، جدا كرد. مخاطب همیشه به دنبال این است چیزهایی را در تصویر ببیند، كه دوست دارد ببیند. وقتی چنین اتفاقی نمیافتد دلزدگی مخاطب او را به سمت و سوهای دیگری پیش میبرد. من یكی از موافقان این قضیه هستم كه اتفاقا باید واقعیات موجود را در جامعه به عینیت درآورد، ولی از طرفی هم قانونی وجود ندارد كه بخواهیم همه تلخیها و سیاهیها را در مجموعهای به مخاطب تزریق كنیم. حفظ اعتدال در این میان كمك بزرگی به بحث فیلمسازی و سریالسازی ما میكند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 479]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها