واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: محاکمه جوان مست قاتل قهرمان وزنهبرداری ایران + عکس
در این درگیری كه به خاطر دختری به نام نیوشا اتفاق افتاده بود، یعقوب محبوبوند قهرمان چندین دوره وزنهبرداری كشور كه بیش از صد مدال به دست آورده بود چند روز بعد از قتل روحالله داداشی مقابل خانهاش در شهریار با ضربه قمه جوانی مست به نام شاهین از پا درآمد.
![محاکمه جوان مست قاتل قهرمان وزنهبرداری ایران + عکس](http://www.funpatogh.com/uploads/admin/13245526331.jpg)
در ابتدای جلسه محاكمه كه در شعبه 71 دادگاه كیفریاستان تهران برگزار شد، علی عطار نماینده دادستان در توضیح كیفرخواست گفت: شاهین متهم 21ساله پرونده اواخر خرداد امسال مردی به نام یعقوب را به قتل رساندهاست.آنطور كه در گزارشهای پلیس آمده شاهین در دو مرحله با اهالی درگیر شد. او ابتدا بعد از رساندن نیوشا، دختر مورد علاقهاش به خانه او با چند نفر از همسایههای نیوشا درگیر شد و آنها در اعتراض به اینكه چرا نیوشا را سوار موتورش كرده او را كتك زدند بعد شاهین به خانه رفت و شوكر و چاقو برداشت و دوباره به محل برگشت و این بار با همكاری دوستش بهنام به مردم حمله و یعقوب مرد 40 ساله را قربانی كرد.او بدون اینكه توجه داشته باشد یعقوب در درگیری قبلی نقشی داشته یا نه با ضربه چاقو او را به قتل رساند.شاهین سپس مردمی را كه آن اطراف جمع شده بودند با چاقو تهدید و بعد با همكاری بهنام، شوهرخواهر و پدرش از محل فرار كرد. او دو ماه فراری بود و بعد از آن توسط پلیس بازداشت شد. بنابراین درخواست دارم با توجه به جرایمی كه متهمان انجام دادهاند شاهین متهم ردیف اول به اتهام مباشرت در قتل یعقوب و شربخمر، بهنام به اتهام معاونت در قتل و تسریع در فرار متهم ردیف اول و همچنین امید شوهرخواهر و احمد پدر شاهین، به اتهام فراری دادن شاهین مورد محاكمه قرار گیرند و مجازات قانونی در مورد آنها اعمال شود.در ادامه، اولیایدم مقتول در جایگاه حاضر شدند و درخواست صدور حكم قصاص كردند. همسر مقتول در مورد آنچه دیده بود گفت: عابربانك شوهرم را برداشتم تا از دستگاه خودپرداز پول بگیرم. با دخترم بیرون رفتهبودیم نیم ساعتی طول كشید تا برگردیم. شوهرم داشت كاجهایی را كه تازه جلو در كاشته بود آب میداد. بعد از نیمساعت وقتی برگشتم دیدم كوچه شلوغ است. شوهرم یك چوب برداشته بود. فكر كردم میخواهد با همسایهها شوخی كند چون یعقوب اهل دعوا نبود.البته اهل شوخی هم نبود اما آنقدر دعوا كردن او دور از ذهن بود كه فكر كردم شوخی میكند. بعد پسرعمه شوهرم را دیدم كه دستش خونی است، فهمیدم دعوا شده به شدت ترسیده بودم و به سمت شوهرم دویدم و دیدم پیراهن او خونی است پرسیدم چاقو خوردی گفت: نه. فكر كردم خونی كه روی لباسش است از بازوی پسرعمهاش ریخته اما هر لحظه خون داشت بیشتر میشد جلو رفتم و لباسش را بالا زدم دیدم خون مثل فواره از سینه شوهرم بیرون میریزد.او با آن حالش چوب را در دستش داشت و میگفت اجازه نمیدهد كسی وارد خانه شود. متوجه شدم شاهین جوان مهاجم میخواست وارد خانه ما شود و چون دختر بزرگم در خانه تنها بود، شوهرم مانع او شد. رو به شاهین كردم و گفتم چرا شوهرم را زدی جواب داد همه را میزنم آنقدر میزنم تا كسی كه من را زده از آن خانه بیرون بیاید.او به مردم حمله میكرد چند نفر دیگر را هم با چاقو زد، من شوهرم را داخل ماشین گذاشتم و به سمت بیمارستان حركت كردیم و در راه شوهرم جان داد. این زن گفت: شاهین، شوهر من را با یكی دیگر از همسایهها اشتباه گرفته بود. كسی كه با او دعوا كرده بود همسایهای بود كه سمت راست خانه نیوشا زندگی میكرد و ما در سمت چپ خانه او بودیم و شاهین به جای رفتن به سمت راست به سمت چپ آمده بود.سپس نیوشا به جایگاه دعوت شد و گفت: دو هفتهای بود كه با شاهین آشنا شدهبودم. آن روز با هم بیرون رفتیم او داشت چیزی مینوشید به من گفت تو هم میخواهی گفتم نه بعد متوجه شدم مشروب خورده است. گفتم من را به خانه برسان سوار موتورش شدیم. من سر خیابان پیاده شدم و دیگر نفهمیدم با چه كسی درگیر شد اما صدای دعوا را میشنیدم.سه نفر شاهین را كتك زدهبودند آنها همسایه ما بودند، بعد شاهین رفت و من فكر كردم همه چیز تمام شد اما او دوباره برگشت و دعوا كرد من در درگیری دوم نبودم و ندیدم چه اتفاقی افتاد اما میدانم یعقوب نقشی در این ماجرا نداشت.در ادامه شاهین به جایگاه فراخوانده شد او گفت: من اصلا یادم نمیآید چه كردم و كجا رفتم.او در مورد اینكه چرا آن روز شوكر و چاقو همراه داشت گفت: من اصلا نمیدانم چه شد، كجا رفتم و اینها را از كجا آوردم من فقط تا جایی كه نیوشا را سوار موتور كردم یادم میآید. او گفت: هرچه در اداره آگاهی گفتم از دیگران شنیده بودم. من اصلا یعقوب را نمیشناختم و هیچ مشكلی هم با او نداشتم و نمیدانم چطور او را كشتم.بعد از شاهین، وكیل مدافعش در جایگاه حاضر شد او گفت: شاهین به خاطر نارسایی كلیه و كبدش مشروب مصرف میكرد و روز حادثه هم مقدار زیادی مشروب خورده بود. او آنقدر مست بود كه تمامی شاهدان به آن اشاره كرده و گفتهاند شاهین تلوتلو میخورد و حالیاش نبود چه كسی را میزند و چه میكند. وقتی شاهدان همگی میگویند آنقدر مست بود كه نمیتوانست روی پای خودش بیایستد بنابراین میتوان گفت او لایعقل بوده است.بنابراین درخواست دارم با توجه به اینكه به لحاظ پزشكی نمیتوان میزان الكل خون شاهین را تشخیص داد كمیسیون پزشكی تشكیل شود تا علایم و نشانههایی كه شاهدان گفتهاند از سوی پزشكان بررسی شود و میزان لایعقل بودن شاهین مشخص شود. در ادامه بهنام متهم ردیف دوم در جایگاه حاضر شد او گفت: من هیچ نقشی در این قتل نداشتم، مدتی بود كه با شاهین صحبت نمیكردم روز حادثه او به سراغم آمد و گفت كار واجبی با من دارد، من هم بیرون رفتم به من گفت حالم خوب نیست بیا مرا به خانه خواهرم برسان.دیدم مست است او را سوار ماشین كردم و به سمت خانه خواهرش به راه افتادم. یكدفعه فریاد زد كه من را زدهاند و میخواهم آنها را بزنم. گفتم چه شده. جواب داد فقط برو. من با امید شوهرخواهرش تماس گرفتم و موضوع را اطلاع دادم، بعد شاهین را به میدانی بردم. امید و پدر شاهین هم خودشان را به آنجا رساندند و سعی كردند او را آرام كنند. شاهین گریه میكرد و خودش را میزد آنقدر خودش را زد كه بالاخره توانست از ماشین پیاده شود، دوباره او را سوار كردند و دوباره پیاده شد.من داشتم با امید حرف میزدم كه چه كنیم یكدفعه صدای درگیری شنیدم و دیدم شاهین به سمت مردم حمله میكند و آنها را میزند. امید گفت میروم پلیس بیاورم. از من جدا شد من ماندم تا جلو شاهین را بگیرم او چند نفر را زد یك ضربه هم به امید زدهبود من جلو رفتم من را هم زد، هر كس جلو میرفت را میزد وحشی شدهبود مردم به او فحش میدادند. من میگفتم ساكت باشید تحریكش نكنید من او را میبرم. اگر آن روز نبودم بیش از چهار نفر كشته میشدند.مردم فرار میكردند و به او سنگ میزدند وقتی یعقوب را زد من فكر كردم یك ضربه كوچك به او وارد شده است اما هرچه میگذشت بدتر میشد او صدای شوكر را درمیآورد و مردم را تهدید میكرد. جوانی با سنگ به صورتش كوبید و او كمی گیج شد روی زمین افتاد. زنی كه خیلی ترسیدهبود به من گفت زودتر او را ببر، ما میترسیم. من شاهین را سوار ماشین كردم و با خود بردم و تحویل پدرش دادم اینكه بعد چه شد را نمیدانم.به گزارش شرق، سپس امید شوهرخواهر و احمد پدر شاهین در جایگاه قرار گرفتند و از خود دفاع كردند و در پایان هیات قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 202]