پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1849275443
احکام روزه در قرآن
واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: احکام روزه در قرآن
منابع مقاله:
ترجمه المیزان ج 2، طباطبایی،سید محمد حسین؛
ترجمه آیه187 بقره
در شب روزهداری نزدیکی کردنتان با همسرانتان حلال شد ایشان پوشش شما و شما پوششی هستید برای آنان خدا دانست که شما همواره با انجام این عمل نافرمانی و در نتیجه به خود خیانت میکردید پس از جرمتان گذشت و این حکم را از شما برداشتحالا دیگر میتوانید با ایشان درآمیزید و از خدا آنچه از فرزند که برایتان مقدر کرده طلب کنید و از آب و غذا در شب همچنان استفاده کنید تا سفیدی شفق از سیاهی شب برایتان مشخص شود و آنگاه روزه بدارید و روزه را تا شب به کمال برسانید و نیز هنگامی که در مسجدها اعتکاف میکنید با زنان نیامیزید اینها که گفته شد حدود خداست زنهار که نزدیک آن مشوید
اینچنین خدا آیات خود را برای مردم بیان میکند تا شاید با تقوا شوند(187)%].
بیان آیه
"احل لکم لیلة الصیام الرفث الی نسائکم"
کلمه(احل)مجهول ماضی از باب افعال - احلال - به معنای اجازه دادن است، و معنای مجهولش(اجازه داده شده)میباشد، و اصل کلمه"احلال"و ثلاثی مجرد آن از(ح، ل، ل)حل است، که درستخلاف معنای عقد - گره - را معنا میدهد، (عقد)به معنای گره زدن و حل به معنای گره گشودن است، و کلمه(رفث)به معنای تصریح به هر سخن زشتی است که تنها در بستر زناشوئی به زبان میآید، و در غیر آن مورد گفتنش نفرتآور و قبیح است، لیکن در اینجا به معنای آن الفاظ نیستبلکه کنایه است از عمل زناشوئی، و این از ادب قرآن کریم است، و همچنین الفاظ دیگری که در قرآن برای فهماندن عمل زناشوئی بکار رفته، از قبیل مباشرت، و دخول، و مس، و لمس و اتیان - آمدن، و قرب، همه الفاظی است که به طریق کنایه بکار رفته، و همچنین کلمه(وطی)، و کلمه(جماع)، که این دو نیز در غیر قرآن الفاظی است کنایتی هر چند که کثرت استعمال آن در عمل زناشوئی، از حد کنایه بیرونش کرده، و آن را تصریح در آن عمل ساخته است، نظیر لفظ فرج و غائط که به معنای معروف امروزش از همین قبیل استیعنی در آغاز کنایه بوده، بعد تصریح شده، و اگر کلمه(رفث)را با حرف(الی)متعدی کرده، با اینکه احتیاج به آن نداشت، برای این بود که بطوریکه دیگران هم گفتهاند معنای افضا را متضمن بود.
"هن لباس لکم و انتم لباس لهن"
رعایت ادب در قرآن و استعارهای لطیف در باره زوجین
ظاهر از کلمه لباس همان معنای معروفش میباشد، یعنی جامهای که بدن آدمی را میپوشاند و این دو جمله از قبیل استعاره است، برای اینکه هر یک از زن و شوهر طرف دیگر خود را از رفتن به دنبال فسق و فجور و اشاعه دادن آن در بین افراد نوع جلوگیری میکند، پس در حقیقت مرد لباس و ساتر زن است، و زن ساتر مرد است.
و این خود استعارهای است لطیف که با انضمامش به جمله: "احل لکم لیلة الصیام الرفث الی نسائکم..."، لطافتبیشتری به خود میگیرد، چون انسان با جامه عورت خود را از دیگران میپوشاند، و اما خود جامه از نظر دیگران پوشیده نیست، همسر نیز همینطور است، یعنی هر یک دیگری را از رفثبه غیر میپوشاند، ولی رفثخودش به او دیگر پوشیده نیست، چون لباسی است متصل به خودش، و چسبیده به بدنش.
"علم الله انکم کنتم تختانون انفسکم، فتاب علیکم و عفی عنکم"
کلمه"تختانون"از مصدر اختیان، و آن هم باب افتعال از خیانت است، و همان معنای خیانت را میدهد و بطوریکه گفتهاند در اختیان معنای نقص خوابیده، و جمله: "انکم تختانون..."، دلالتبر معنای استمرار دارد، در نتیجه میفهماند که از روز تشریع حکم صیام این خیانت در میان مسلمین مستمر و دائمی بوده، یعنی بطور سری خدا را نافرمانی و به خود خیانت میکردهاند، و اگر این خیانتشان نافرمانی خدا نبود، دنبالش آیه توبه و عفو نازل نمیشد، و این توبه و عفو هر چند صریح در این نیست که قبلش نافرمانی و معصیتی بود، لیکن مخصوصا با در نظر گرفتن اینکه هر دو کلمه با هم جمع شدهاند، ظهور در این معنا دارد.
ناسخ بودن آیه شریفه حکم قبلی را مبنی بر حرمت عمل زناشوئی در شبهای ما
ه رمضان
و بنا بر این پس آیه شریفه دلالت میکند بر اینکه قبل از نزول این آیه حکم روزه این بوده که در شب روزه زناشوئی هم حرام بوده، و با نازل شدن این آیه حلیت آن تشریع و حرمتش نسخ شده، همچنانکه جمعی از مفسرین نیز این را گفتهاند، و جمله"احل لکم..."و همچنین جمله: "کنتم تختانون..."، و جمله: "فتاب علیکم و عفا عنکم"و جمله"فالان باشروهن..."همه اشعار و بلکه دلالتبر این نسخ دارد، زیرا اگر قبلا عمل زناشوئی در شب روزه حرام نبود، حق کلام این بود که بفرماید: "فلا جناح علیکم ان تباشروهن" حرجی بر شما نیست که با زنان درآمیزید، و یا عبارتی نظیر آن، نه اینکه بفرماید(حلال شد بر شما)و این خیلی روشن است.
و بعضی گفتهاند: آیه شریفه ناسخ نیست، چون در آیات روزه نسبتبه عمل جماع و یا خوردن و شرب چیزی که حرمت را برساند نبوده، تا این آیه با حلال کردن آن ناسخ باشد، بلکه ظاهر قضیه چنانکه بعضی روایات هم که از طرق اهل سنت و جماعت رسیده به آن اشعار دارد این است که مسلمین وقتی حکم وجوب روزه نازل شد، و آیه"کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم..."، را شنیدند، فهمیدند که احکام اسلام و مسیحیت از جمیع جهات مساویند، و همانطور که گفتهاند مسیحیان عمل زناشوئی و اکل و شرب را در اول شب انجام میدادند بعد در آخر شب امساک میکردند، مسلمانان هم همینطور روزه گرفتند، البته این معنا بر جوانها گران آمد، چون نمیتوانستند از عمل زناشوئی صرفنظر کنند، لذا با اینکه این عمل را گناه میدانستند، سری انجام میدادند، و در نتیجه این عمل را خیانتی به خود میپنداشتند، پیرمردان هم از ترک خوردن و نوشیدن بعد از خواب ناراحتبودند، و ای بسا بعضیها خواب میماندند و به حکم روزه مسیحیان که بعد از خواب افطار حرام بوده، دیگر نمیتوانستند سحری بخورند لذا آیه نازل شد، و بیان کرد که عمل زناشوئی و اکل و شرب در
شب برای روزهدار در رمضان حرام نیست، پس مساله نسخی در بین نبوده.
آنگاه گفتهاند منظور آیه شریفه این بوده که مردم را از اشتباه درآورد، و بفهماند اینکه گفتیم: "کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم"، این تشبیه در اصل تشریع روزه بوده، نه اینکه خصوصیات روزه اسلام هم عین خصوصیات روزه در مسیحیت است، و اما اینکه فرموده: (حلال شد بر شما رفث در شبهای روزه)، دلالت ندارد بر اینکه قبلا رفثحرام بوده، بلکه تنها میخواهد بفرماید این عمل حلال است، همچنانکه آیه: "احل لکم صید البحر" (1) این دلالت را ندارد، چون قبلا شکار دریا بر کسانی که در احرام بودند حرام نبوده، تا این آیه بخواهد آن را حلال کند.
و همچنین جمله: "علم الله انکم کنتم تختانون انفسکم"این دلالت را ندارد، چون این جمله تنها میخواهد بفرماید شما به نظر خودتان عمل حرامی را انجام میدادید، و به نظر خود خیانت میکردید، در حالی که خیانت نبوده، و بهمین جهت فرموده: " تختانون انفسکم"، و اگر واقعا سحری خوردن بعد از خواب حرام بوده، باید بفرماید: (تختانون الله، به خدا خیانت میکردید)همچنانکه در آیه"لا تخونوا الله و الرسول و تخونوا اماناتکم" (2) گناه را خیانتبه خدا و رسول دانسته.
البته همه اینها در صورتی است که منظور از(تختانون)خیانتباشد، و اما اگر مراد از آن، نقص باشد، که مطلب روشنتر است، و خلاصه معنای آیه این است که خدا دانست که شما به نظر خودتان خیانت میکنید، یعنی بهره خود را از اکل و شرب و عمل زناشوئی ناقص میکنید.
و همچنین جمله"فتاب علیکم و عفی عنکم"نیز صراحت ندارد بر اینکه نکاح در شبهای رمضان حرام بوده.
ولی این توجیه صحیح نیست، زیرا خلاف ظاهر آیه است، چون ظاهر جمله: "احل لکم..."و جمله: "کنتم تختانون انفسکم"، و جمله"فتاب علیکم و عفی عنکم"، هر چند صریح در نسخ نیستند، اما کمال ظهور را در آن دارند، علاوه بر اینکه جمله: "فالان باشروهن..."، نیز هست، چه اگر قبل از نزول آیه هم، حکم خدا همان جواز همخوابگی با زنان بود، جوازی مستمر از قبل از نزول آیه تا بعد از آن، دیگر معنا نداشت اینطور تعبیر فرماید که(پس الان همخوابگی بکنید)
و اما اینکه آیات سابقه مربوط به روزه مشتمل بر حکم تحریم نبود تا این آیه ناسخ آن باشد، در پاسخ میگوئیم: در آیات سابق هیچ یک از احکام روزه نیز بیان نشده بود، نه حرمت نکاح، و نه حرمت اکل و شرب، و این مسلم است که رسول خدا ص حکم روزه را قبل از نزول این آیه برای مسلمانها بیان کرده بوده، ممکن استحکم حرمت همخوابگی را هم در بین احکام بیان کرده بوده، و این آیه ناسخ حکم رسول خدا ص بوده باشد هر چند که حکم منسوخ در کلام خدا نیامده باشد.
حال اگر بگوئی جمله: "هن لباس لکم و انتم لباس لهن"دلالت دارد بر علت تشریع جواز رفث، و به ناچار نمیتواند هم ناسخ را شامل شود، و هم منسوخ را، چون این حرف بسیار نامربوط است، که برای حکم نسخ علتی بیاورند، که شامل ناسخ و منسوخ هر دو بشود، و لو اینکه بگوئیم تعلیلهائی که در موارد احکام شرع آمده علت نیست، بلکه حکمت است، و یا بگوئیم: که حکمت لازم نیست مانند علت جامع و مانع باشد، چون معنا ندارد حکم منسوخ و حکم ناسخ یک حکمت داشته باشند.
بنا بر این اگر حکم رفث قبل از نزول آیه حرمت، بوده، و سپس با نزول آیه نسخ شده باشد، دیگر صحیح نیستحکم نسخ را اینطور تعلیل کنند که زنان جامه شما و مردان نیز جامه زنان هستند، چون جامه بودن هر یک برای دیگری قبل از حکم ناسخ نیز بوده.
در پاسخ میگوئیم: اولا این اشکال شما نقض میشود به جمله"لیلة الصیام"که حلیت را مقید به شب کرده، در حالی که زن و شوهر در روز هم جامه یکدیگرند و چون علت در روز نیز هست پس باید جماع در روز هم جایز باشد، و حال آنکه نیست.
و ثانیا قیودی که در آیه اخذ شده مانند قید"لیلة الصیام"، و قید"هن لباس لکم و انتم لباس لهن"، و قید"انکم کنتم تختانون انفسکم"همه دلالت دارند بر علتهائی که هر یک مترتب بر دیگری است، و حکم ناسخ و منسوخ مترتب بر آنها است.
لباس بودن هر یک از زن و شوهر برای دیگری، علت آن شده است که رفثبین ان دو بطور مطلق جایز باشد، هم در روز و هم در شب، و حکم روزه که جمله"لیلة الصیام"متعرض آن است، این اطلاق را مقید میکند، چون حکم روزه عبارت است از خودداری کردن از مشتهیات نفس، از قبیل اکل و شرب و نکاح و چون خودداری از عمل زناشوئی در تمامی یک ماه امری مشکل است، و باعث میشود مسلمانان در یک معصیت همیشگی و خیانتی مستمر قرار گیرند، لذا لازم میشود تسهیلاتی در این باره برای آنان در نظر گرفته شود، و این عمل را در شب جایز و حلال کنند، و آن این است که حکم لباس بودن زن و شوهر برای یکدیگر که حکم روزه آن را از بین برده بود، دوباره به قسمتی از اطلاقش برگردد، و لباس بودن این دو برای
یکدیگر در شبهای رمضان جایز شود.
در نتیجه معنا - و خدا داناتر است - این میشود: اطلاق حکم لباس که ما آن را مقید به ایام و لیالی روزه کردیم، و آن را در این ایام و لیالی تحریم نمودیم، از آنجا که باعث مشقتشما شد و شما دچار خیانتبه نفس شدید، ما آن را از در رافت و رحمت و تخفیف مجددا در خصوص شبهای رمضان به اطلاقش برگردانیدیم، و حکم روزه را منحصر در روز ساختیم، "فاتموا الصیام الی اللیل"، پس حکم روزه را تنها روزها تا به شب رعایت کنید، و شبها آزاد از آن هستید.
و حاصل کلام اینکه جمله: "هن لباس لکم، و انتم لباس لهن..."، هر چند علت و یا کمتباشد برای اصل رفث، لیکن غرض در آیه متوجه آن نیست، بلکه غرض بیان حکمت جواز رفث در شبهای روزه است، که از جمله"هن لباس لکم - تا جمله - "و عفی عنکم..."متعرض آن است، و این حکمت دیگر شامل منسوخ نمیشود، بلکه تنها شامل ناسخ است.
"فالان باشروهن و ابتغوا ما کتب الله لکم"
امر در این آیه چون بعد از منع واقع شده، طبق نظریه علمای اصول تنها بر جواز دلالت دارد، نه وجوب، و میفهماند از هم اکنون رفثبا زنان در شبهای رمضان جایز است، در اول آیه هم فرموده بود: "احل لکم"این کار برایتان حلال است، و کلمه"ابتغاء"به معنای طلب کردن است، و منظور از طلب کردن آنچه خدا نوشته است، طلب فرزند است، که خدای سبحان آن را نوشته و مقرر کرده، که نوع انسانی این کار را از راه جماع انجام دهد، و جنس بشر را با تجهیز شهوت و اشتیاق به مباشرت مفطور بر این عمل کرده، و به این وسیله ایشان را مسخر و رام در مقابل این عمل نموده است.
البته کمتر کسی در حین عمل توجه به فرزنددار شدن دارد، بیشتر منظورشان شهوترانی است، (غافل از اینکه خدای تعالی در بین این دو سنگ آرد خود را میگیرد، و قضای خود را به کرسی مینشاند)همچنانکه افراد منظورشان از اکل و شرب لذت بردن از غذا است و غافلند از اینکه این جذبه و رابطه بین انسان و غذا را خدا قرار داده، تا زندگی بشر بقا یافته، بدنش نمو کند، این همان تسخیر الهی است.
بعضی گفتهاند: مراد از جمله: "ما کتب الله لهم"، همان حلیت و رخصت است، چون خدای تعالی دوست میدارد بندگانش همانطور که از حرامش میپرهیزند، از حلالش استفاده بکنند، لیکن اصطلاح کتابت در کلام خدا که قرآن کریم همواره آن را در معنای قضا به کار میبرد، گفتار این مفسر را که میگوید معنای آن حلیت و رخصت استبعید میسازد.
"و کلوا و اشربوا حتی یتبین لکم الخیط الابیض من الخیط الاسود من الفجر"
کلمه"فجر"دو مصداق دارد یکی فجر اول که آن را کاذب میگویند چون دوام ندارد، بعد از اندکی از بین میرود، و شکلش شکل دم گرگ است، وقتی آن را بالا میگیرد، و بهمین جهت آن را ذنب السرحان مینامند.عمودی از نور است که در آخر شب در ناحیه شرقی افق پیدا میشود، و این وقتی است که فاصله خورشید از دایره افق به هیجده درجه زیر افق برسد، آنگاه به تدریج رو به گسترش نهاده از بین میرود، و چون ریسمانی سفید رنگ به آخر افق میافتد، و به صورت فجر دوم در میآید، که آن را فجر دوم یا فجر صادق مینامند، و بدین جهت صادقش میگویند، که از آمدن روز خبر میدهد، و متصل به طلوع خورشید است.
از اینجا معلوم شد که مراد از خیط ابیض، فجر صادق است، و کلمه(من)بیانیه است، و جمله: "حتی یتبین لکم الخیط الابیض من الخیط الاسود"از قبیل استعاره است، یعنی سفیدی گسترده و افتاده در آخر افق تاریک را تشبیه به ریسمانی سفید، و تاریکی را تشبیه به ریسمانی سیاه کرده است و آن خط سفید مجاور خط سیاه قرار دارد.
باز از اینجا معلوم میشود که مراد از این جمله تحدید اولین وقت طلوع فجر صادق است، برای اینکه بعد از آنکه شعاع نور روز بالا میآید، هر دو خیط از بین میرود، دیگر نه خیطی سفید میماند و نه خیطی سیاه.
"ثم اتموا الصیام الی اللیل"
بعد از آنکه تحدید روزه به فجر دلالت کرد بر اینکه بعد از روشن شدن و پیدایش فجر، روزه واجب میشود، دیگر مجددا سخنی از این وجوب به میان نیاورد، تا رعایت اختصار گوئی کرده باشد، تنها آخر روزه را تحدید کرد، و فرمود: (الی اللیل)، و جمله(اتموا) دلالت دارد بر اینکه روزه امری است واحد و بسیط، و نصف بردار نیست، بلکه از فجر تا به شب یک عبادت تمام است، نه اینکه عبادتی باشد مرکب از چند امر که هر کدام عبادتی جداگانه باشند، و فرق بین تمام و کمال هم همین است، که اولی دلالت میکند بر انتهای وجود چیزی که مرکب از اجزاء و آثار نیست، و دوم بر انتهای وجود چیزی که مرکب از اجزائی است که هر جزئش اثری مستقل دارد.
و لذا میبینیم که در انتهای وجود دین - که امری است مرکب از واجبات و محرماتی که هر یک در جای خود اثری مستقل دارد تعبیر میکند به اکمال، و میفرماید: "الیوم اکملت لکم دینکم، و اتممت علیکم نعمتی" (3) چون همانطور که گفتیم دین عبارت است از نماز و
روزه و حج، و احکام و واجبات دیگر، که هر یک برای خود اثری مستقل دارند، بخلاف نعمت که به بیانی که ان شاء الله در تفسیر همین آیه خواهد آمد، امری استبسیط.
"و لا تباشروهن و انتم عاکفون فی المساجد"
عاکفون جمع اسم فاعل از مصدر عکوف است، و عکوف و اعتکاف به معنای ملازمت در مکان است(میگویند فلانی در خانه خود عکوف کرده، یعنی هیچ بیرون نمیآید و یا فلانی در مسجد اعتکاف کرده، یعنی مسجد را رها نمیکند، و بیرون نمیآید).
و اعتکاف عبادت مخصوصی است که یکی از احکامش این است که باید معتکف از مسجد بیرون نیاید، مگر برای عذری موجه، یکی دیگر این است که باید در ایام اعتکاف روزه بگیرد، و چون جای این توهم بود که به حکم آیه قبلی معتکف میتواند در شب با زنان در آمیزد، برای دفع این توهم فرمود: "و لا تباشروهن و انتم عاکفون فی المساجد"، در حالی که در مساجد اعتکاف کردهاید شبها با زنان نیامیزید، و اینکه گفتیم میتوانید درآمیزید مربوط به ایام روزه غیر اعتکاف بود.
"تلک حدود الله فلا تقربوها"
کلمه(حد)در اصل به معنای منع است، و معنای منع در همه موارد استعمال و مشتقات این کلمه دیده میشود، مثلا در حد السیف(تیزی شمشیر)و حد الفجور(شکنجهای که حاکم شرع در برابر هر گناهی به گنهکار میدهد)و حد الدار(حدود خانه)و حدید(آهن)و مشتقات دیگر.و نهی از نزدیک شدن به حدود خدا کنایه است از اینکه مردم نباید آنها را مرتکب شوند، و به آن حدود تجاوز نمایند، و معنای آیه این است که نزدیک این گناهان که همان اکل و شرب و جماع باشد مشوید، و یا این است که از این احکام و حرمتهای الهیه که برایتان بیان فرمود یعنی احکام روزه تجاوز نکنید، و نگذارید روزه شما به وسیله تجاوز از حدود خدا و ترک تقوا ضایع گردد.
بحث روایتی(در ذیل آیه کریمه و شان نزول آن)
در تفسیر قمی از امام صادق ع روایت آورده که فرمود: یعنی خوردن و آمیختن با زنان در شبهای ماه رمضان بعد از خواب حرام بود، حتی اگر کسی بعد از نماز شام هنوز افطار نکرده خوابش میبرد و آنگاه بیدار میشد، دیگر نمیتوانست چیزی بخورد، و اما عمل زناشوئی شب و روز حرام بود، در این میان مردی از اصحاب رسول خدا ص که نامش خوات بن جبیر انصاری و برادر عبد الله بن جبیر بود، همان که رسولخدا ص او را با
پنجاه نفر از تیراندازان موکل بر دهانه دره احد کرده بود، رفقایش گریختند، و او با یازده نفر دیگر پایمردی کردند تا در همان دهانه دره شهید شدند.
برادر این عبد الله یعنی خوات بن جبیر در جنگ خندق پیرمردی ناتوان بود، و با زبان روزه با رسولخدا ص کار میکرد، هنگام عصر نزد خانوادهاش آمد، و پرسید:هیچ خوردنی نزد شما یافت میشود؟گفتند: خوابت نبرد تا برایت طعامی درست کنیم، ولی تهیه غذا طول کشید، و او را خواب ربود، در حالی که هنوز افطار نکرده بود، همینکه بیدار شد به خانوادهاش گفت: طعام خوردن بر من حرام شد، دیگر امشب نمیتوانم چیزی بخورم، صبح که شد به سر کار خود در خندق رفت، و به کار حفر خندق پرداخت و از شدت ضعف بیهوش شد، رسول خدا ص وضع او را دید و به حالش رقت آورد.
از سوی دیگر جوانانی بودند که در شب رمضان پنهانی با همسران خود مباشرت میکردند، لذا خدای تعالی به منظور تخفیف بر این دو طایفه این آیه را نازل کرد، که: " احل لکم لیلة الصیام الرفث الی نساءکم..."، که در آن مباشرت با زنان در شبهای ماه رمضان حلال شد، و آیه: "حتی یتبین لکم الخیط الابیض من الخیط الاسود من الفجر"که خوردن و آشامیدن را تا جدا شدن سفیدی روز از سیاهی شب حلال کرد. (4) مؤلف: اینکه در روایت داشته(یعنی خوردن و آمیختن با زنان در شبهای ماه رمضان بعد از خواب حرام بود - تا آنجا که فرمود - در این میان مردی...)از کلام راوی است، نه کلام امام، و این معنا به روایات دیگری نیز نقل شده، که کلینی و عیاشی و دیگران آن را آوردهاند، و در همه آنها آمده که سبب نازل شدن آیه: "و کلوا و اشربوا..."، داستان خوات بن جبیر انصاری بود، و سبب نازل شدن آیه: "احل لکم..."، عملی بود که جوانان مسلمین انجام میدادند.
و در الدر المنثور است که عدهای از علمای تفسیر و حدیث از براء بن عازب نقل کردهاند که گفت: اصحاب رسول خدا ص چنین بودند که اگر کسی قبل از افطار میخوابید، آن شب و روز آن شب غذا و آب نمیخورد، تا غروب فردا، و در این میان قیس بن صرمه انصاری روزه بود، و آن روز در زمین خود مشغول کار شد همینکه افطار شد نزد همسرش آمد، و پرسید، طعامی داری؟گفت، نه، لیکن میروم برایت تهیه میکنم، در این بین خواب بر او غلبه کرد، و خوابید، همسرش وقتی برگشت و دید به خواب رفته دلش سوخت و گفت ای بیچاره خوابتبرد؟همینکه شب به نیمه رسید از گرسنگی بیهوش شد، جریانش را به رسول خدا ص عرضه داشتند، پس این آیه نازل شد: "احل لکم لیلة الصیام الرفث - تا
جمله - من الفجر"و در نتیجه مسلمانان سختخوشحال شدند. (5) مؤلف - این قصه به طرقی دیگر نیز روایتشده، و در بعضی از آن طرق به جای قیس بن صرمه، ابو قیس بن صرمة، و در بعضی دیگر صرمة بن مالک انصاری آمده، با اختلافی که در نقل خود قصه در آنها هست.
و نیز در الدر المنثور است که ابن جریر و ابن منذر از ابن عباس روایت کرده که گفت:در ماه رمضان بعد از نماز عشا، زن و طعام بر مسلمانان حرام میشد، تا شب بعد، در این میان جمعی از مسلمانان بر خلاف دستور طعام خوردند، و با زنان آمیختند، یکی از ایشان عمر بن خطاب بود، لاجرم نزد رسول خدا ص شکایتبردند، و به دنبالش آیه: " احل لکم لیلة الصیام - تا جمله - فالان باشروهن"نازل شد، و همخوابگی با زنان را حلال کرد. (6) مؤلف: روایات از طرق اهل سنت در این معنا بسیار است، و در بیشتر آنها نام عمر ذکر شده، و همه در این جهت مشترکند که حکم مباشرت با زنان در شب، مثل حکم طعام و آب بعد از خواب حرام بود ولی ظاهر اولین روایتی که ما آوردیم این بود که مساله آمیختن با زنان در شب و روز رمضان حرام بوده، به خلاف طعام و آب، که تنها بعد از خوابیدن حرام میشده، که از اول شب تا قبل از خواب حلال بوده، بعد از خواب حرام میشده، سیاق آیه هم با این روایت مساعدت دارد، برای اینکه اگر جماع هم مانند اکل و شرب قبل از خواب حلال و بعد از خواب حرام بود، باید در لفظ آیه مقید به آخرین زمان جواز میشد، همچنانکه آخرین زمان جواز اکل و شرب که همان متمایز شدن سیاهی از سفیدی استبیان شده ولی آیه تنها و بدون هیچ قیدی فرموده(رفثبا زنان در شب روزه حلال است).
و همچنین اینکه در بعضی از روایات آمده که خیانت مختص به مساله رفث نبوده، بلکه در اکل و شرب هم خیانت میکردهاند، با سیاق آیه سازگار نیست چون در آیه شریفه جمله: " علم الله انکم کنتم تختانون انفسکم..."قبل از جمله"و کلوا و اشربوا"آمده.
و نیز در الدرالمنثور است که رسولخدا ص فرمود: فجر دوتا است، اما آنکه مانند دم گرگ است چیزی را نه حرام میکند و نه حلال، و اما آنکه گسترده است و کرانه افق را میگیرد، نماز صبح را حلال و خوردن طعام را حرام میکند. (7) مؤلف: روایات در این معنا از طرق عامه و خاصه و همچنین روایات مربوط به اعتکاف و حرمت جماع در رمضان بسیار زیاد است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-