واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: قتل همسر در برابر چشمان دو كودك خردسال
متهم سوءظن را انگيزه جنايت عنوان كرد
گروه حوادث؛ چشمان بهت زده دخترك خردسال صحنه قتل مادر را براي هميشه در ذهن او ثبت كرد تا فراموش نكند چگونه پدر بي توجه به شيون هاي او و خواهر يك ساله اش با دو چاقو سر از تن مادر جدا كرد.
به گزارش خبرنگار ما، گزارش اين قتل فجيع از طريق مردي ميانسال به پليس كرمانشاه داده شد. در اين تماس تلفني مردي با صداي لرزان به پليس خبر داد دخترش رودابه به دست شوهرش كشته شده است.ماموران بلافاصله در محل حادثه حاضر و با جسد بي سر زني مواجه شدند كه غرق در خون بود و دو دختر خردسالش بهت زده و حيران او را نگاه مي كردند. ابتدا به دستور بازپرس جسد رودابه به پزشكي قانوني انتقال يافت و شوهرش كامران كه همچنان در محل حادثه بود، دستگير و به اداره آگاهي منتقل شد.سپس براي بررسي ابعاد مختلف اين جنايت و رازگشايي از انگيزه قتل پدر رودابه مورد بازجويي قرار گرفت. اين مرد گفت؛ شش سال پيش دخترم به عقد كامران درآمد. ما كامران و خانواده اش را مي شناختيم و چون به نظر مي رسيد انسان هاي بي آزاري هستند قبول كردم رودابه با او ازدواج كند. يك سال بعد از ازدواج شان آنها بچه دار شدند. بعد از به دنيا آمدن اولين فرزندشان بود كه رودابه بعضي اوقات خيلي سربسته از شوهرش گلايه مي كرد.پدر مقتول افزود؛ ما متوجه شديم آنها اختلافاتي با هم دارند. اما فكر نمي كرديم اين مشكل به جنايت منجر شود و به نظر مي رسيد يك اختلاف زناشويي باشد. چند سال بعد دخترم دوباره بچه دار شد، اما حتي حضور اين بچه ها هم نتوانست كاري كند كه كامران دست از آزارهايش بردارد. اين اواخر رودابه مي گفت همسرش به او شك كرده است. دخترم پاكدامن بود و زندگي اش را دوست داشت، اما نمي دانم چرا كامران حاضر نبود اين مساله را بپذيرد و مرتب رودابه را آزار مي داد و حتي چند بار او را كتك زده بود، تا اينكه روز حادثه با من تماس گرفت و گفت رودابه را كشته و خودش به همراه بچه هايش در خانه است. من هم بلافاصله به پليس خبر دادم.بازپرس پرونده سپس به بازجويي از كامران پرداخت. مرد جوان به قتل همسرش اعتراف كرد و گفت؛ مدتي بود احساس مي كردم رفتار همسرم عوض شده است. او با من بدرفتاري مي كرد و ديگر صبوري قبل را نداشت تا اينكه متوجه شدم او با مرد ديگري رابطه دارد و ديگر من و بچه هايش را دوست ندارد. وقتي اين مساله را مطرح كردم همسرم عصباني شد و مرا متهم به بدبيني كرد. او طوري حرف مي زد كه انگار من بي دليل به او شك كرده ام. هر چند هيچ وقت متوجه نشدم آن مرد كه با همسرم رابطه دارد كيست اما مي دانستم كه فرد ديگري در زندگي او است.وي ادامه داد؛ روز حادثه باز با رودابه بر سر اين مساله جر و بحث كرديم. به او گفتم دست از كارهايش بردارد اما وي باز هم منكر شد. وقتي جر و بحث بالا گرفت، رودابه با فرياد گفت؛ مي خواهد از من جدا شود. كنترل خودم را از دست داده بودم. در اين اثني بچه ها هم گريه و زاري سر داده بودند و مرا عصبي تر مي كردند. به آشپزخانه رفتم چاقويي برداشتم و به رودابه حمله كردم. ضربه يي به سر همسرم زدم. چاقو كند بود، چاقوي ديگري برداشته و سر از تن زنم جدا كردم. وقتي به خودم آمدم متوجه شدم بچه ها سكوت كرده و فقط به مادرشان نگاه مي كردند، من هنوز عصباني بودم. مي دانستم كه نمي توانم فرار كنم و به هر حال دستگير مي شوم به همين دليل تصميم گرفتم موضوع را به پدر همسرم اطلاع دهم.پس از اعترافات مرد همسركش با توجه به نوع جنايت بازپرس پرونده احتمال داد اين مرد بيمار رواني باشد، هرچند او خود مدعي است كه در سلامت كامل همسرش را به قتل رسانده اما كارشناسان پزشكي قانوني موظف شده اند درباره سلامت وي اظهارنظر كنند.
دوشنبه 15 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 189]