واضح آرشیو وب فارسی:بازتاب آنلاین: بدعتهاي خطرناك آموزشي رسانهها در خدمت تجارت آموزشي - ابراهيم اصلاني
وقتي رسانهها و بهخصوص صداوسيما كه رسانهاي ملي محسوب ميشود محل تاخت و تاز انواع آگهيهاي ضدآموزشي قرار ميگيرند و فعاليتهاي ضديادگيري را با پوشش بسيار گسترده تبليغ ميكنند اين سوالها پيش ميآيد؛ اگر در اين كشور براي ساخت ديگ زودپز، اجاقگاز، بيسكويت و شكلات استانداردي وجود دارد، استاندارد فعاليتهاي آموزشي چيست؟ اگر براي كنترل استانداردهاي انواع وسايل و اقلام، مراجعي وجود دارند، مرجع كنترل و ارزشيابي فعاليتهاي آموزشي كجا است؟ اگر براي رعايت انواع مسائل ايمني و بهداشتي و شهروندي برنامههاي هشداردهنده از طريق تلويزيون و ساير امكانات اطلاعرساني پخش ميشود، چه كساني و چگونه بايد در مورد بدعتهاي خطرناك آموزشي هشدار دهند؟
20-15 سال پيش، آموزش و پرورش سايه بعضي از موسسههاي خلقالساعه و بدون اعتبار علمي را كه مدعي فعاليتهايي از قبيل آزمونها و كنكورهاي آزمايشي، چاپ كتابهاي كمكدرسي، برنامهريزي و مشاوره، تستزني و... بودند، با تير ميزد و حداقل اگر زورش به آنها نميرسيد در حرف و شعار، اعلام مخالفتي ميكرد اما آموزش و پرورش امروز، نه فقط در برابر اينگونه بدعتهاي آموزشي سكوت اختيار كرده، بلكه در مواردي، خود وارد گود شده است. امروز، فرهنگيان براي ثبتنام فرزندشان در آزمونهاي آزمايشي فلان موسسه كه 15 سال پيش اصلا آن را قبول نداشتيم، از تخفيفهايي بهره ميگيرند. امروز، بخشهاي مختلف آموزش و پرورش وارد عقد قرارداد با اين موسسهها كه الان ديگر از قدرت مالي غيرقابل تصوري برخوردار هستند، شدهاند.
تاسفبارتر آنكه صداوسيما و روزنامهها و مجلهها، بيخيال هر نوع ملاك و استانداردي، با عقد قراردادهاي كلان، فقط به سود خود ميانديشند. طنزآميز و تاسفآور است كه بالاخره پيگيريهاي متوليان رسمي و غيررسمي بهداشت كشور باعث شد كه تلويزيون و رسانههاي ديگر، تبليغات انواع چيبس و پفكنمكي را محدود كنند اما در همين زمان، تبليغ انواع بدعتهاي خطرناك آموزشي از يك طرف گسترش يافته و از طرف ديگر، هيچكس حتي وزارت آموزش و پرورش، نه هشداري ميدهد و نه ابعاد موضوع را پيگيري ميكند. يعني خطر پفكنمكي از تبليغ روشهاي نادرست آموزشي بيشتر است؟! يعني برنامهريزي آموزشي مبتني بر آزمونهاي مكرر كه اقدامي بسيار ناقص و معيوب است از نظر آموزشي اشكالي ندارد ولي خوردن يك بسته چيپس خيلي خطرناك است؟!
نمونههايي از بدعتها
به مواردي از مهمترين بدعتهاي خطرناك آموزشي اشاره ميكنم.
1- آزمونهاي آزمايشي: در اينباره دو نكته قابل توجه است؛ اول تعداد آزمونها است. بدون آنكه قصد ورود به مباحث سنجش و ارزشيابي را داشته باشم سوال ميكنم مبناي برگزاري 20-15 آزمون و كنكور آزمايشي طي يكسال تحصيلي چيست؟ دوم، نحوه اجراي آزمونها و نحوه بهرهگيري از نتايج آنها است. ارزشيابي تكويني به منظور كشف مشكلات يادگيري دانشآموزان و نواقص آموزش معلم انجام ميشود تا با اقدام بهموقع معلم روبهرو شوند. آزمون آزمايشي، فقط به اعلام نمره و تعيين ضعفهاي كلي اكتفا ميكند، پس كاستيها و مشكلات كجا جبران ميشوند؟ توسط چه كسي و با كدام تحليل؟
2- كتابهاي كمك درسي: روزگاري بود كه بردن يك كتاب كمك درسي يا حلالمسائل به مدرسه، نوعي جرم محسوب ميشد اما عجيب است كه امروزه خود معلمها خريد اين كتابها را به دانشآموزان توصيه ميكنند! تنوع شگفتانگيز و گيجكننده انواع كتابهاي تست و كمكدرسي، بيش از هر چيز، بيانگر ضعف و ناكارآمدي آموزش و پرورش است.
3- آموزشها و كتابهاي تيزهوشان: در حالي كه از نظر آماري درصد بسيار ناچيزي از دانشآموزان ميتوانند تيزهوش ناميده شوند (گفتم كه از نظر آماري، وگرنه ديدگاههاي ديگري هم در اين باره وجود دارد)، انواع تبليغات به نام تيزهوشان از چند جنبه قابل توجه است؛ اول، عنوان تيزهوش براي هر پدر و مادري جذاب و اغواكننده است. دوم، در فضاي رقابتي هر پدر و مادر و دانشآموزي تصور ميكنند كه ميتوانند شانسشان را آزمايش كنند، سوم، با جذب مخاطب بيشتر، امكان درآمدزايي هم افزايش مييابد. بدين ترتيب به نام نخبگان و تيزهوشان، دكاني باز ميشود كه اگر به نفع هم نباشد حداقل عدهاي به مال و منالي ميرسند، پس تيزهوشان را به ياد آر...!
4- برنامهريزي آموزشي: هر نوع برنامهريزياي نيازمند توجه به ويژگيهاي فرهنگي و فردي است در حالي كه در بيشتر اقداماتي كه با اين عنوان صورت ميگيرد هدف عمده كاري عمومي و كليشهاي است كه منجر به درآمد شود. يكي از ضعفهاي بسيار جدي آموزش و پرورش، ناديده گرفتن نيازهاي دانشآموزان در مورد آشنايي با روشهاي برنامهريزي، مطالعه و درس خواندن است. متاسفانه موسسههاي مختلف از اين آب گلآلود، با فرصتطلبي و موقعيتشناسي، به خوبي سود ميبرند.
5- مشاوره و پشتيباني: بدون تعارف، مشاوره و آنچه كه بر آن نام پشتيباني گذاشتهاند توسط موسسهها به بازي گرفته شده است. مشاوره فعاليتي كاملا تخصصي است و تعريف مشخصي دارد. فعاليتهايي كه به نام مشاوره صورت ميگيرند، اولا سنخيتي با اين كار تخصصي ندارند و ثانيا در اكثر موارد، افراد مدعي، تخصص و صلاحيت اين كار را ندارند. بد نيست ببينيد در موسسهها، چه كساني و با چه قيمتي كارهاي مشاوره، برنامهريزي و پشتيباني را انجام ميدهند.
6- تستزني: يكي از آفتهاي بسيار بسيار جدي كنكور، رواج تستزني است كه دامنه آن حتي به مدارس ابتدايي هم رسيده است. تستزني چه در قالب چاپ انواع كتابها و چه در قالب آموزشهاي مختلف، از نظر تجاري، بازار بسيار داغي دارد.
چه كسي اهميت ميدهد كه نتيجه اين رويه، حافظهپروري و آموزش كليشهاي است!
7- از بين رفتن سال تحصيلي: اين آفتي است كه مدارس غيرانتفاعي و موسسههاي كنكوري براي آموزش و پرورش به ارمغان آوردهاند. كشاندن دانشآموزان به مدرسه در ايام تابستان آن هم براي اهدافي كه به ظاهر براي پيشرفت هستند از نظر تربيتي كاملا نادرست است.اين رشته سر دراز دارد، آنچه نوشتم تذكري بود بابت خطراتي كه بدعتهاي آموزشي، آموزش و پرورش و نظام تربيتي كشور را تهديد ميكند. اميدوارم اين مقاله حداقل به چند نتيجه بينجامد:
1- آموزش و پرورش و در مواردي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري و ساير نهادهاي متولي، رويه سكوت و انفعال خود را شكسته و با احساس تعهد و مسووليت وارد عمل شوند.
2- ملاكها و استانداردهاي مشخصي براي فعاليتها و برنامههاي آموزشي و به تبع آن، براي آگهيها و تبليغات آموزشي تدوين شود.
3- همانند موسسه استاندارد، نهادها و مراجعي براي ارزشيابي و كنترل فعاليتهاي آموزشي و به تبع آن، براي تبليغات آموزشي تعيين شود. وقت و سرمايه مردم ارزش دارد و مهمتر از آن، آينده و سرنوشت نسل امروز است. آيا حساسيت و تعهدي در اين باره وجود دارد؟
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
دوشنبه 15 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بازتاب آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 94]