تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835217946
كتاب انديشه - عكس فوري!
واضح آرشیو وب فارسی:شبکه خبر: كتاب انديشه - عكس فوري!
كتاب انديشه - عكس فوري!
حامد زارع:صادق زيباكلام بيگمان يكي از آكادميسينهاي جدي در حوزه مسائل ايران و تاريخ تحولات سياسي است. كمتر دانشجوي علوم سياسي را ميتوان يافت كه حداقل يكي از آثار وي را مطالعه نكرده باشد. زيباكلام همچنين حضور پررنگي در تحليل مسائل روز و سياست جاري جمهوري اسلامي دارد و غالب پيگيران مباحث سياسي با گفتار و نوشتار وي در صداوسيما و مطبوعات آشنا هستند. در ارديبهشتماه سال جاري و در نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران، مجموعه گفتوگوهايش با هاشمي كه طي پنج سال پي گرفته است را تحت عنوان كتابي به اسم «هاشمي بدون روتوش» منتشر ساخت. در مواجهه نخست با اين كتاب اين تصور در ذهن پديد ميآيد كه نقش عمده هاشميرفسنجاني در تحولات دهههاي اخير ايران و توانايي وي در روشنايي نقاط تاريك تاريخ 30 ساله اخير باعث آن شده است كه يك استاد تاريخ تحولات ايران، در راستاي پژوهش و تخصص خويش به سراغ هاشمي برود تا تبييني علمي و منطبق بر واقعيت از آنچه تحولات اخير ايران را ساخته است، با استناد به يكي از منابع ارزنده و زنده كه نقشي سترگ در تاريخ انقلاب اسلامي دارد، را ارائه دهد. اما با شروع مطالعه كتاب و اتمام آن تنها چيزي كه نمايان نميشود، هدف زيباكلام از پنج سال گفتوگو با هاشمي رفسنجاني است! اگر كتابهاي پيشين زيباكلام، تدوين مقالات و گزارشهاي وي از جريانهاي سياسي روزي بود كه در مطبوعات و روزنامهها منتشر شده بود، اين كتاب آخر را نيز ميتوان به سياق تدوين آن كتابها تحليل كرد. يعني مجموعه گفتوگوهاي وي با هاشمي كه در مقاطع زماني مختلف و در مورد موضوعات گوناگون انجام شده است، اما اينبار بدون آنكه اين گفتوگوها در روزنامه يا نشريهاي به چاپ برسد در كتابي جمعآوري شده است. اشكال ديگري كه بر كتاب وارد است عدم اتخاذ ديدگاهي انتقادي و نگرشي نقاد به موضوعات مصاحبه و سير سخناني است كه در گفتوگو پيدايش مييابد، است. در يك گفتوگو با يك شخصيت سياسي آنچه رويكرد نقادانه را ميسازد، ژرفنگري در سخنان سياستمداران و بازيابي و شناسايي گرانيگاههايي است كه از آن طريق، منطق حاكم بر رفتار سياسي شخصيتها رونمايي شود. در حاليكه در كتاب «هاشمي بدون روتوش» آنچه حلقه مفقوده است و در واقع اصلا به آن پرداخته نشده است، جنس كنشها و شرايطي است كه هاشمي انجام داده و او را دربرگرفته بوده است. چه اينكه هاشمي در مقام يك صاحبمنصب در سيستم جمهوري اسلامي ايران در مقاطع تاريخي و سياسي حساسي بوده است و پيگيري اين نكات به روشنسازي تحولات دهههاي اخير نيز مدد ميرساند. عدم كاربست نگاه نقاد و حتي يك نوع شيفتگي شخصيتي به هاشمي (كه در برخي سوالات هويداست) مانع از بهرهگيري مناسب و يا حتي حداقلي از مصاحبه شده است. چيزي كه شايد اگر يك ژورناليست هوشمند در برابر هاشمي نشسته بود، به خوبي از عهده آن برميآمد. در عدم كاميابي زيباكلام در مصاحبت خود با هاشمي به دو نكته ميتوان اشاره كرد؛ يكي آنكه زيبا كلام در مجموعه گفتوگوهايش با هاشميرفسنجاني، انرژي زيادي براي بيان موضع و تحليل خود گذاشته است.
به بيان بهتر زيباكلام اگر در پي مصاحبه با هاشمي بود بايد از تمام امكانات و داشتههاي خويش بهره ميگرفت و تحليلهاي خود را به كار ميبست تا نكاتي را پيش روي مصاحبه شونده بگذارد كه وي هم آگاه به روش بحث سوالكننده ميشد و هم پاسخ خود را در نسبت با نوع و كيفيت سوالات مطرح شده ارائه ميداد. در حاليكه زيباكلام به نظر ميرسد قبل از اينكه درصدد مصاحبه با هاشمي باشد، درصدد بحث و محاجه و در گاهي اوقات صحبت كردنهاي معمولي با وي بوده است. اينچنين است كه مخاطبي كه براي بالا بردن آگاهيهاي خود از هاشمي و جرياناتي كه در حول شخصيت وي بوده است، اقدام به خواندن «هاشمي بدون روتوش» ميكند، مواجه با انبوه تحليلهاي صادق زيباكلام ميشود. گذشته از اينكه اينگونه مصاحبه كردن دور از اصول حرفهاي پرسشگري است، اما گاهي اوقات كه در برابر پرسش 10 صفحهاي زيباكلام، هاشمي به دو صفحه پاسخ اكتفا ميكند(صفحه 57 تا 69) لطمه جدي به شاكله مصاحبه و روند جدي آن وارد ميشود. اين زيادهگويي و مطول شدن سخنان زيباكلام باعث شده تحليلهاي وي در اكثر اوقات بر مطالبي كه هاشمي بيان ميكند، غالب شود. اين دومين آسيب جدي كتاب است كه در جاي جاي «هاشمي بدون روتوش» قابل مشاهده است. زيباكلام كتاب مصاحبهاش با هاشمي را، بهانهاي براي ابراز تحليلهاي تكراري خود قرار داده است. به عنوان مثال ميتوان به مواردي اشاره كرد كه تاثير تخريبي زيادي بر روند مصاحبه داشته است و در تمام اين موارد هاشميرفسنجاني را در كانال خاصي قرار داده است. هر چند هاشميرفسنجاني هوشمندتر از آني است كه در يك محيط از پيش پرداخته وارد بحث شود، اما اين باعث شده كه هاشمي به راحتي پاسخهايي را ارائه دهد كه در حد سوالات مطروحه باشد و فراتر از بحثهاي معمولي نرود. بهطور مثال؛ زيباكلام وقتي ميپرسد: « شما شايد بدون آنكه خودتان متوجه شده باشيد، وقتي به اميركبير ميرسيد در حقيقت او را كشف ميكنيد. يك مدل و يك سرمشق پيدا ميكنيد. حالا يك مقاله نوشته بهار را ميخوانيد و بعد علاقهمند ميشويد. ظاهرا ميتوان سوال كرد كه شما هرچه بيشتر خوانديد و بيشتر با اميركبير آشنا شديد بيشتر از اين شخصيت خوشتان آمد و بعد ميگوييد كه اين دو بعد اساسي براي من داشت. يكي آنكه در آن مجموعه قاجار كه بعضي گرايش به روسيه يا انگليس داشتند يا به نوعي وابسته و سرسپرده بودند، يكي از اولين چيزهايي كه خيلي باعث تلالو شخصيت اميركبير شد اين بود كه اين آدم مستقل بود. جلوي سفير انگليس ميايستد و به روسها زياد كاري ندارد. بعد ديگر آن چيزي است كه به عنوان سازندگي در آن سه سال انجام داد. شما بدون اينكه خودتان متوجه شده باشيد، ناخودآگاه تحت تاثير اين انسان قرار گرفتيد. ما در جامعهشناسي بحثي داريم كه بعضي از گروهها و شخصيتها به عنوان رل يا نقش براي ديگران در ميآيند و ديگران سعي ميكنند خودشان را مثل آنان بكنند. اين مدل يا الگو ميتواند يك ستاره سينما، فوتباليست يا فيلسوف و انديشمند باشد. به تعبيري ميتوان گفت كه ميان شخصيتهاي تاريخي كه ما داشتيم، اميركبير شما را خيلي تحت تاثير قرار داد و براي شما يك الگو شد. يعني ميخواهم بگويم كه بعد از انقلاب اسلامي هم اگر شخصيتهاي مذهبي و رهبران مذهبي مانند امام را كنار بگذاريم باز هم ناخودآگاه به نظر ميرسد كه الگوي شما بعد از همه اين حرفها اميركبير بود. الان ديگر مجال و زمان و فرصت براي شما پيش آمده و شما باز دنبال اميركبير ميرويد. الان يك چيزي شبيه سه دهه از آن تاريخ كه شما با اميركبير آشنا شدهايد گذشته است ولي باز شما به دنبال اميركبير ميرويد. يعني به تعبيري اگر انسان بخواهد شما را در اولين دوره رياستجمهوري جمعبندي كند، نميتوان گفت كه شما يك رهبر ديني هستيد و نميتوان گفت كه يك رهبر ايدئولوژيك هستيد و حتي نميتوان گفت كه شما يك رهبر سياسي هستيد. به تعبيري ميتوان گفت كه شما يك چيزي هستيد يا ميخواهيد باشيد يا آن كاري را ميخواهيد بكنيد كه يك چيزي حدود 150 سال قبل اميركبير ميخواست بكند. يعني فيالواقع مثل بولدوزر مملكت را بازسازي بكنيد و بازسازي كنيد چون اين دقيقا كاري بود كه اميركبير كرد. آيا اين ارزيابي و اين جمعبندي ميتواند از شما درست باشد؟» دو صفحه از كتاب «هاشمي بدون روتوش» به مطلبي اختصاص داده شده تا در مورد علاقه هاشمي به اميركبير سوالي پرسيده شود. آيا نميشد اين سوال را در دو سطح پرسيد؟ نحوه برخورد زيباكلام در گفتوگوهايش با هاشميرفسنجاني بهگونهاي است كه اين تصور را به ذهن متبادر ميكند كه گويا پرسش حائز اهميت دوچندان بوده است و پاسخ هاشمي چندان داراي اهميت نيست. اين برخورد و رويكرد خودمحورانه زيباكلام در طول مصاحبه مشكلات بيشتري نيز به دنبال ميآورد، از جمله آنكه وي را به ورطه مطالب نامربوط ميكشاند. از انتقادات ديگري كه ميتوان متوجه كتاب دانست، عدم طراحي پرسش است! به عبارت ديگر بهرغم اينكه كتاب به عنوان مجموعه گفتوگو منتشر شده است اما سوالي در آن طرح نشده است. آنچه به عنوان سوال مطرح شده است يا تحليل زيباكلام است يا تصورات وي از مسائل مختلف كه بيانش تحت عنوان سوال باعث شده كه جواب نيز از غناي خود فاصله گيرد. به عنوان مثال: «ميخواهم سوالي را مطرح كنم كه مقدار زيادي به امام بر ميگردد. با توجه به نزديكيهايي كه به امام داشتيد، اين سوال را مطرح ميكنم. مجموع صحبتهاي امام كه مربوط به مقطع اول جنگ ميشود، مثلا تا پايان سال 59، را بررسي و جمعبندي كردم و ميخواهم جمعبنديام را با شما چك كنم. جمعبندي من اين است كه امام تهدلشان از جنگ خوشحال بودند. هيچوقت مستقيم نگفتند؛ ولي در دلش اين بود كه ما كه نميخواستيم به رژيم بعث عراق حمله كنيم، اما حالا كه اينها به ما حمله كردند، تا آخر خواهيم رفت. ما كه نميخواستيم جنگ كنيم. بين ما مخالفت و رقابت سياسي بود اما حالا كه آنها شروع كردند، تا پايانش كه ساقط كردن رژيم صدام است، ميرويم.» يا اين سوال: «ميخواهم اصطلاح ديگري به كارببرم؛ ميخواهم بگويم بهترين بهرهبرداري را از بيان نيازهاي محسن رضايي كرديد متوجه شديد كه بهترين فرصت است كه اينها را روي كاغذ بياوريد. شايد محسن رضايي فكر ميكرد كه اگر روي كاغذ بيايد، ممكن است شما نصف اين ليست را از امام برايش بگيريد. شايد ايشان با اين نيت نوشت. اما هدف شما اين بود كه به امام بگوييد: «ما كه نميتوانيم اينها را تامين كنيم، پس چارهاي نيست الا اينكه آتشبس را بپذيريم. مطمئنم شما دقيقا ميدانستيد داريد چه كار ميكنيد و محسن رضايي نميدانست دارد چه كار ميكند.» زيباكلام در اين سوال، يك تنه به جاي فرمانده سپاه و رئيس شوراي عالي دفاع و مسوولان جنگ و از زبان آنها سخن ميگويد و براي خود تاريخ تحولات ميسازد! به جاي اينكه تاريخ تحولات را تحليل كند. از تمام اين مشكلات محتوايي اين كتاب كه بگذريم، مشكلات شكلي نيز در «هاشمي بدون روتوش» ديده ميشود كه اغلبش در استفاده از كلمات و عبارات نامناسب و نامفهوم متبلور شده است. براي مثال ميتوان به اين موارد اشاره داشت: «يعني اگر شما خسته ميبوديد و به شما ميگفتند برويم در فلان جا فلان چيز را افتتاح بكنيم، شما هيچ وقت نه نميگفتيد. اين را يكي از وزرا به من گفت و شايد كه راضي نباشد كه اسمش را بگويم. يكي از وزرا به من گفت كه براي چيزهايي كه دربرگيرنده يك سازندگي بود، ولو اينكه كلنگ جايي را بزنيم يا جايي را افتتاح كنيم، ايشان يك عشق عجيبي داشتند و هيچ وقت نه نميگفتند» (صفحه 109) به وضوح قابل تشخيص است كه چيدمان جملات و استخدام كلمات از سوي يك استاد تمام دانشگاه تهران، كاملا عاميانه و سطحي است. شكي نيست كه اينگونه سخن گفتن زيباكلام، با تحليلهاي مردمي كه در صف نانوايي ميايستند هيچ تفاوتي ندارد. آنجا كه كار هاشمي را «بولدوزروار» توصيف ميكند(صفحه 258) يا اينكه سخن از «فلسفه سازندگي» ميزند (صفحه 116) البته تمام اين انتقادات را ميتوان با ذكر اين نكته كه زيباكلام درصدد بحث و گفتوگو و نه سوال و جواب با هاشمي بوده است پاسخ گفت. اما كيست كه رابطه سائل و مسوولي را در سراسر مصاحبه نبيند؟ هاشمي كه سخني با زيباكلام ندارد! اين زيباكلام است كه از هاشمي پرسش دارد. نكته ديگري كه ذهن خواننده را آزار ميدهد، عدم توالي تاريخي بحثهايي است كه در گفتوگوها مطرح ميشود و اين مسئله هر چه بيشتر به ژورنالستيك نشان دادن مصاحبهها كمك كرده است. مثلا پس از بحث در مورد رابطه علما و دربار، ماجراهاي ايام رياست جمهوري هاشمي مطرح ميشود و سپس برخورد امام و انقلاب با آمريكا موضوع بحث ميشود و پس از آن انتخابات مجلس هفتم بررسي ميشود! همچنين پس از چانهزدن بر سر آمدن يا نيامدن هاشميرفسنجاني به مبارزات انتخاباتي رياست جمهوري نهم، سوالات مربوط به جنگ ايران و عراق مطرح ميشود.
نكته آخر كه ميتوان به آن اشاره كرد، عدم توجه زيبا كلام و عدم دقت وي در بازپرداخت و انتشار سخنان هاشميرفسنجاني (بهطور مثال در مورد ولايت فقيه) است كه دفتر رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام را مجبور به موضعگيري كرد.
در يك نتيجه گيري كلي بايد گفت كه با انتشار اين كتاب هيچ اتفاقي در فضاي سياسي و آكادميك و نيز زمينههاي پژوهشي مسائل ايران نيفتاد و اين كتاب، ايده و سوژهاي بود كه به صورتي كاملا مبتديانه و ناپخته به مصرف رفت! شايد تازهترين صحبت كتاب، جمله آخر آن باشد و آن هم سخن گفتن از ماجراي مك فارلين است كه به اذعان اكثر مسوولان جمهوري اسلامي، هيچكس به اندازه هاشميرفسنجاني از جزئيات آن با خبر نيست. البته مك فارلين در هاشمي بدون روتوش فرصت طرح نيافته است و ظاهرا دكتر صادق زيباكلام برآن است تا در روتوش ديگري از هاشمي مك فارلين را افشا سازد. در اين كتاب بيش از آنكه هاشمي بدون روتوش عرضه شده باشد، زيبا كلام با روتوش عرضه شده بود.
هاشمي بدون روتوش
گفتوگوي فرشته السادات اتفاقفر و صادق زيبا كلام با هاشمي رفسنجاني
انتشارات روزنه
1387
شمارگان: 2000 نسخه
قيمت: 4950 تومان
يکشنبه 14 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبکه خبر]
[مشاهده در: www.irinn.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 94]
-
گوناگون
پربازدیدترینها