تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانش منافق در زبان او و دانش مؤمن در كردار اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826684332




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

صفحه آخر - گردن زدن به گناه ناكرده


واضح آرشیو وب فارسی:شبکه خبر: صفحه آخر - گردن زدن به گناه ناكرده
صفحه آخر - گردن زدن به گناه ناكرده

در عرصه سياست آنقدر نقد‌هاي يك‌سويه و آميخته به زبان تخريب و تحليل‌هاي عوامفريبانه واقعيت‌ها را ديگرگونه نشان مي‌دهد و هست‌ها را نيست مي‌كند كه ديگر خواندن خبرها و تحليل‌هايي كه ساخته و پرداخته كژانديشي‌هاي اين و آن است، عادت همگان شده است. متاسفانه ديگر تعجب برانگيز نيست اگر رويه‌هايي سازمان‌يافته و هدفمند در اين عرصه، شخصيت‌هاي برجسته و سرمايه‌هاي نظام را در كانون تخريب و توهين قرار دهند كه در سال‌هاي اخير نمونه‌هاي آن پرتعداد است. هرچند اهالي فرهنگ و هنرمندان همواره خود بخشي از قربانيان تخريب‌ها و حاشيه‌سازي‌ها از نوعي ديگر بوده‌اند و بر همين اساس همواره منتقد چنين رويه‌هاي غير اخلاقي و هتك حرمت‌ها. اما به نظر مي‌رسد پيامدهاي تداوم و گسترش چنين جريان‌هايي، عرصه فرهنگ و هنر را هم گاه از ورود(شايد ناخواسته) به ميدان هتك حرمت‌ها، تهمت‌ها و تخريب‌ها مصون نگه نداشته است. در روزهاي اخير بخشي از اظهار نظرهاي مجيد مجيدي، از هنرمندان و سينماگران به نام كشور در مصاحبه با يكي از خبرگزاري‌ها در ارتباط با هويت و فرهنگ تهران، بازتاب گسترده‌اي در رسانه‌ها و به ويژه سايت‌هاي خبري و وبلاگ‌ها داشت كه اصل موضوع اين مصاحبه، يعني، اظهار نظر در مورد فيلم آواز گنجشك‌ها، را به كل تحت تاثير قرار داد. مجيدي در بخشي از اين سخنان، از تهران به عنوان شهري نام برده كه «هويتش مخدوش شده»، «به قفس مانند است» و«آپارتمان‌هايش منشأ بلاياي اجتماعي‌اند» و او از مديراني گلايه مي‌كند كه تهران را «قطعه قطعه» كردند و گويا در جريان اين شدن‌هايي كه مجيدي از آنها «خون دل» مي‌خورد، پول‌هايي هم به جيب زده‌اند و رفته‌اند و اينجاست كه او حكم مي‌دهد كه اين مديران بايد يك روز «محاكمه فرهنگي» شوند. فارغ از اينكه بايد حق انتقاد و بيان ديدگاه‌ها را براي افراد و گروه‌هاي مختلف جامعه به رسميت شناخت -كه حتما همينگونه است- اما بررسي دقيق‌تر اين اظهار نظرها، به دور از رنگ و لعاب احساسات و با نگاهي منطقي اين فرصت را فراهم مي‌كند كه سخنان اخير وي را از منظري ديگر مورد توجه قرار دهيم: 1- در همه سال‌هاي گذشته چه بسيار كساني كه در باب هويت تهران سخن‌ها گفته‌اند و سخن‌سرايي‌ها كرده‌اند. در هر جمع و محفلي هر كسي در هر منصب و مقام و با هر سطحي از سواد و دانش در باب هويت شهري سخني مي‌گويد و نقدي؛ كه تهران بي‌هويت شده و تاسف سر مي‌دهد كه حال چه كنيم با اين بي‌هويتي؟ در ميان همه منتقدان و دردمندان بيماري هويت تهران افرادي كه به واقع از مفهوم هويت شهري برداشتي واقع‌گرايانه و تحليلي درست دارند به تعداد انگشتان دو دست هم نمي‌رسند. كساني كه مي‌دانند هويت يك شهر چيست، كجاست و چگونه مي‌توان روح زندگي و تعلق اجتماعي را در شهر زنده كرد و مردم را پايبند هويت و اصالت آن.

درست است كه تهران مانند بسياري ديگر از كلانشهر‌هاي جهان به دلايل مختلف از جمله مهاجرت و تغيير شيوه‌هاي زندگي، ناپايداري شيوه‌هاي سكونت و اصولا ناپايداري در تصميم‌گيري‌ها و مديريت‌ها به اضافه تمركزگرايي كه در ايران وجود دارد، شهري است پر مسئله كه يكي از مسائل آن هم هويت است اما به راستي اين هويت چگونه تعريف مي‌شود؟ آيا هويت شهري مانند تهران كه 200سال سابقه پايتختي را در بين شهرهاي ايران دارد و به قول برخي سياستمداران، پيشاني كشور است به كانون‌هاي بزهكاري و بافت‌هاي مسئله‌دار و بيماري است كه در جنوب تهران و مناطق فرسوده شهري وجود دارد؟ بافت‌هايي كه تمامي آنها چه به لحاظ فني و مهندسي(زلزله و...) و چه به لحاظ اجتماعي و فرهنگي و چه از نظر شهري و خدماتي(ترافيك و...) نيازمند بهسازي و بازسازي كامل و تغييرات اساسي هستند. آيا همه اينها را مي‌توان در فهرست هويت تهران قرار داد؟ آيا زاغه‌ها و زيرزمين‌هاي مخروبه و نمناك جواديه، اطراف كشتارگاه سابق، جاده قديم شهر ري، شهرك‌هاي غيرقانوني و به اصطلاح زورآبادي هويت تهران و فرهنگ ايراني را نشان مي‌دهند؟ آنچه كه 20 سال قبل در خيابان نواب و اطراف آن وجود داشت چيزي غير از اينها بود؟ عكس‌ها و فيلم‌هاي آن روزها موجود است اگر شما هنوز عطر نواب را حس مي‌كنيد و خون دل مي‌خوريد آيا آنچه به مشام شما مي‌رسد همان بوي تعفن فاضلاب‌ها و آلاينده‌هاي انباشته شده در مخروبه‌ها و كارگاه‌هاي فرسوده و كمي آن طرف‌تر كشتارگاهي نيست كه اين منطقه را به انواع بيماري‌ها آلوده كرده بود و متاسفانه بوي مواد افيوني كه از خانه‌هاي فرسوده و سقف‌هاي فروريخته و ديوارهاي آويخته خرابه‌هاي آنجا بلند بود؟ (البته هنوزهم هست چراكه مديريت شهري در سال‌هاي بعد نتوانست و شايد نخواست كه اين پروژه را تكميل و بافت‌هاي منطقه را به طور كامل بازسازي كند) گويي خيابان‌هاي آلوده به فاضلاب، خانه‌ها و معتادان پر خطر و منازلي كه كانون گروه‌هاي بزهكار و فراري مهاجر بود و البته هنوز هم نشانه‌هاي آن هست در خاطره‌هاي نوجواني شما به مناطقي برخوردار از فرهنگ و هويت تاريخي چند صد ساله و شايد بيشتر تبديل شده‌اند كه نتيجه مي‌گيرد تهران اين روزها به دليل از دست دادن آن فضاهاي دوست داشتني و تكرار نشدني به بحران هويت دچار شده است. البته پروژه نواب در طرح آن روز شهرداري يك پروژه از مجموعه‌هاي فراوان در حال طراحي و اجراي بهسازي جنوب شهر بود كه دست‌كم سوابق مطالعاتي آن بايد در بايگاني به هم ريخته امروز شهرداري موجود باشد كه بر اساس آن قرار بود به تدريج همه مناطق مسئله‌دار و فرسوده و قابل بهسازي جنوب تهران يكي پس از ديگري نوسازي شوند.
2- تمام كلان‌شهرهاي بزرگ جهان و حتي شهرهايي كه به مراتب جمعيت كمتري از تهران دارند به دلايل متعدد كه مهم‌ترين آنها افزايش تقاضا براي مسكن است، سياست بلندمرتبه‌سازي را دنبال مي‌كنند. اين شرايط در شهري مانند تهران كه جمعيت آن در سه دهه 5/2برابر شده نه‌تنها يك سياست منطقي و اصولي(مصوب دولت و نهادهاي قانونگذاري) كه راهكاري درست براي جلوگيري از توسعه افقي شهر(همين الان هم تهران از جنوب به نزديكي قم، از شرق به دماوند، از غرب به كرج وصل شده و از شمال هم تا دل كوهستان پيش رفته است) و نيز گسترش حاشيه‌هايي بوده است كه به گواهي همه آسيب‌شناسان آنها كانون‌هاي بلاياي اجتماعي شهرها هستند نه آپارتمان‌هايي كه اتفاقا سال‌هاست به بخشي از ضرورت‌ها و نيازهاي انسان‌هاي شهرنشين تبديل شده‌اند.
3- اگرچه از اهالي فرهنگ و هنر انتظار مي‌رود كه در مقايسه با ديگر قشرهاي اجتماع مقوله‌هاي حوزه فرهنگ را با وسعت نظر تحليل كنند و ژرف‌انديش باشند اما تاكيد بر محاكمه فرهنگي مديران آن هم در دوره‌اي كه شهرداري مسبب مهم‌ترين تحولات فرهنگي در تهران بوده ذهن را با اين پرسش به بازي مي‌گيرد كه در اينجا مقصود از فرهنگ چيست؟ اگر تهران شهري است كه به بايسته‌هاي فرهنگي نياز دارد و كسي كه خود نبض فرهنگ جامعه را در دست دارد و از دغدغه‌هايش مي‌گويد و به خاطر مخدوش شدن همين هويت مديران را به محاكمه فرهنگي فرا مي‌خواند، بايد بگويد اگر مديراني كه كشتارگاه‌ها و زباله‌داني‌ها و خرابه‌هاي محله‌هاي تهران را كه محل زوزه كشيدن سگان و جمع‌آوري پيكرهاي نيمه‌جان معتادان تزريقي و جايي براي رواج انواع فجور و فساد بود به خانه‌هاي فرهنگ، فرهنگسرا و پارك و سالن سينما و موسيقي تبديل كردند؛ نخستين روزنامه اجتماعي، فرهنگي و شهري ايران را پايه گذاشتند، با توسعه پارك‌ها و فضاهاي فرهنگي محلي زنان را از افسردگي و كودكان و نوجوانان را از خمودگي و سرگرداني رها كردند و اساس گفتمان مديريت شهري را در توجه به مسائل اجتماعي و فرهنگي تغيير دادند و اتفاقا براي پاسخگويي به نيازهاي فرهنگي شهرونداني مانند شما، گران‌ترين انتقادات و غير منصفانه‌ترين توهين‌ها را در همان مقطعي كه سخن گفتن از هنر و هنرمند جرمي نابخشودني بود به جان خريدند و ماحصل همه اينها امروز افزايش تعداد سينماها و فضاهاي فرهنگي است كه شما فيلم‌هاي‌تان را در آنجا نمايش مي‌دهيد و با توجه به گفتمان غالب از مديريت شهري انتظار حمايت و سرمايه‌گذاري در حوزه سينما را داريد يا همان خانه هنرمندان كه سقفي بر سر فعاليت‌هاي فرهنگي و گردهمايي‌هاي شما هنرمندان بلند كرده. اگر شهردار امروز تهران مي‌تواند سينما آزادي را پس از 10 سال بازسازي كند و از مغازه‌هاي آن ده‌ها برابر براي شهرداري درآمد كسب كند به خاطر تحمل ناسزاگويي كيهان‌نشينان آن روزهاست كه براي هر كار فرهنگي شهرداري مي‌گفتند: شهرداري را به كار فرهنگي چه كار... ... اينها همه ماحصل فعاليت همان مديري است كه از ظن شماي هنرمند مستحق محاكمه فرهنگي است... به واقع اگر قرار باشد اينگونه قاطعانه قضاوت يا عمل كنيم با مديراني كه شهرداري يا سازمان‌هاي فرهنگي و هنري وابسته به آن را به ستاد تبليغات سياسي‌شان بدل كردند و بر اساس اسناد موجود در شوراي شهر تهران در دوره دوم هزينه يك سال كامل اعتبارات فرهنگي اين سازمان را در مدت شش ماه يكجا و بدون هيچ سند و مدرك روشني در جايي هزينه كردند كه براي همگان روشن است و از جيب من و شماي شهروند براي خود اعتبار و آبرو و مقام خريدند، چه بايد كرد؟ اين حديث تكراري «خوردند و بردند» كه ورد زبان گروه فشار آن روزها و الهام‌كنندگان اين روزهاي شما شده خوب است كه به شهادت بزرگ‌ترين محاكمه سياسي و تاريخي ايران رد شد و همه ديدند كه 350 نفر را گرفتند و بردند و آوردند و پس از ده‌ها جلسه محاكمه و آن همه آسيب و خسارت براي شهرداري، آخر همه تبرئه شدند و تنها كرباسچي ماند با حكم زندان و 10 سال انفصال از خدمت تنها به جرم اينكه به پنج مدير فعال شهرداري براي خريد يك قطعه زمين، 20درصد تخفيف (12 ميليون تومان) به عنوان پاداش 20 سال كارشان در شهرداري داده بود و حالا همين ارقام را مقايسه كنيد با پاداش‌ها و حتي حقوق‌هاي چند ميليوني مديران امروز يا پاداش‌هايي كه صنف شما در سال‌هاي اخير به صورت نقدي و نه حتي تخفيف در خريد يك ملك يا زمين از محل اعتبارات دولتي و عمومي دريافت كرده‌اند و مي‌كنند. فكر نمي‌كنيد بايد از آنها كه شهر را با ميلياردها تومان هزينه فاقد سند رها كردند و رفتند، پرسيد كه پول عوارض مردم تهران را چه كسي به جيب زده است نه كسي كه وقتي از شهرداري مي‌رفت 210 هزارتومان حقوق دريافتي‌اش بود و 202 كيلومتر بزرگراه ساخته بود، 500 پارك جديد به محله‌ها و مناطق شهر افزوده بود، 177 كيلومتر كانال و تاسيسات براي جمع‌آوري آب‌هاي سطحي احداث كرد و در شهري كه در سال 1369 با بيش از شش ميليون نفر جمعيت تنها 14 كتابخانه داشت به خاطر همان فرهنگي كه گويي شما تنها دغدغه‌اش را داريد، در چهار سال (1371 تا 1375) 26 كتابخانه عمومي و شش كتابخانه تخصصي ساخت. بيش از 100 فرهنگسرا، خانه و بنيادهاي فرهنگي و هنري راه‌اندازي كرد كه كه تبديل كشتارگاه بزرگ تهران به فرهنگسراي بهمن و گورستان قديمي به فرهنگسراي خاوران مهم‌ترين آنها بود. كارگاه آبجو‌سازي نواب را به مركز تهران‌شناسي تبديل كرد و زيرزمين‌هاي آنجا كه محل فجايع اجتماعي بود به گالري و نمايشگاه آثار فرهنگي تبديل شد البته اگر اين مراكز توسط گروهي از تندروها در سال‌هاي بعد تخريب نشده باشد.
همان شهرداري كه شما خواستار محاكمه فرهنگي‌اش شده‌ايد، باني تاسيس موزه‌هاي موسيقي و سينما شد و بنياد فرش و خوشنويسي به راه انداخت. شهركتاب‌ها را تاسيس كرد و نخستين مراكز تحقيقاتي و مطالعات تخصصي در حوزه ترافيك و آلودگي هوا را پايه گذاشت و همان قهوه‌خانه‌هاي قديمي شهر كه گفته‌ايد، مرده‌اند را بر اساس «طرح بازسازي قهوه‌خانه‌هاي قديمي بر مبناي الگوي معماري سنتي و محتواي فرهنگي و هنري» با همكاري دفتر پژوهش‌هاي فرهنگ وزارت ارشاد اسلامي احيا كرد و 37 باب قهوه‌خانه تاريخي فراموش شده را به جريان زندگي فرهنگي تهران بازگرداند (احتمالا يا هيچكدام را نمي‌شناسيد يا اگر مي‌شناسيد فكر مي‌كنيد همينطور خود به خود يا با امدادهاي غيبي احيا شده‌اند). به نظرم همين‌ها براي يادآوري گوشه‌اي از رويدادهاي فرهنگي همان زمان كافي است. اگرچه به عنوان يك هنرمند با دغدغه فرهنگي مي‌توان نشانه‌هاي پررنگي از توجه به تاريخ و فرهنگ كشور را در آثار شما به تماشا نشست اما به نظر مي‌رسد اظهار نظر در مورد بايسته‌ها و نيازها و شرايط فرهنگي تهران كه موضوعي تخصصي و در حد دانش و تحليل متخصصان شهرسازي و جامعه شناسان شهري است نمي‌توان اينگونه قاطعانه قضاوت كرد و آسان به محاكمه ديگران حكم داد. كاش به ياد آوريم كه اين شهر 20 سال پيش از اين روزها در سال‌هاي پس از جنگ چه وضعيتي داشت و همين بزرگراه‌هايي هم كه امروز با ترافيك سرسام‌آور خودروها پر مي‌شوند و پروژه‌هايي كه پشت سر هم به دست مديران اين روزها افتتاح مي‌شود، از تونل رسالت گرفته تا برج ميلاد كه متاخرترين آنهاست، ادامه برنامه‌ها و ايده‌هاي همان مجموعه مديريتي است كه به اعتقاد شما تهران را نابود كرده‌اند.
شهروندان تهراني هر چقدر هم كم‌حافظه باشند آن روزهاي تهران را از ياد نبرده‌اند. فراموشكاري شما و حساب اين برداشت‌ها را هم به حساب همان فراموشكاري تاريخي مي‌گذاريم كه قرن‌هاست گريبان ملت ايران را گرفته و هم به حساب نشست و برخاست‌هاي اخير و مكرر هنرمنداني چون شما با كانديداهايي كه در اين سال‌هاي اخير براي قدرت به هر ريسماني كه توانسته‌اند، چنگ زدند و متاسفانه يكي از راه‌هاي به قدرت رسيدن آنها اين روزها از راه خانه برخي هنرمندان مي‌گذرد به اين اميد كه شايد به پشتوانه آنها راهي ميان جامعه روشنفكر و هنر دوست باز كنند. همه اينها ناشي از تسري دادن ديدگاه و خداي ناكرده منافع شخصي ما به مسائل كلان است و گاه در اين مسير تا جايي پيش مي‌رويم كه همان زمان كه از عدالت علي(ع) سخن مي‌گوييم، ديگران را به گناه ناكرده گردن مي‌زنيم.
 يکشنبه 14 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: شبکه خبر]
[مشاهده در: www.irinn.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 513]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن