واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: حنيف غفاري سجده شيطان بر خاك خاورميانه
خبرگزاري فارس: «لحظه سجده » سختترين لحظه حيات شيطان است. لحظهاي كه شيطان از هست و نيست خود در راه نرسيدن به آن ميگذرد.اما زماني كه اين لحظه فرا برسد شيطان بايد از ميان بقاي ذليلانه و مرگ سخت يكي را انتخاب نمايد. اظهارات اولمرت نماد سجده شيطان بر خاك خاورميانه است.
زبان فرزندان سامري همواره در زمان صرف فعل (بودن) به لكنت ميافتد. اين لكنت زبان نه با گذشت زمان بر طرف گرديده و نه با گفتار درمانيهاي اسحاق رابين و نتانياهو . شايد تنها دلخوشي پيروان « تئودور هرتزل» شكست ناسيوناليسم عربي در برابر تلآويو و دستان آغشته به نفت سران عرب بود كه پس از سه دوره جنگ نافرجام با اسرائيل در دستان صهيونيستها قرار گرفت.آمفي تئاتر خاورميانه طي شش دهه اخير بارها نمايش تخيلي « از نيل تا فرات » را بر روي پرده برده است.
زماني كه دراين نمايش نام « سرزمين موعود » ميآمد جمعيتي كه خون فلسطينيان را در شيشههاي منقش به ستاره داود ريخته بودند به جد ميآمدند و به افتخار چشم نابيناي موشه دايان و لبخندهاي شيطاني « گلدا ماير» قهقهاي مستانه سر ميدادند اما امروز صندليهاي آمفي تئاتري كه روزگاري مناخم بيگن آنها را با وسواسي خاص كنار يكديگر چيده بود پر از خالي است! ديگر اندك افرادي كه به ديدن نمايش مرگ تدريجي صهيونيسم ميآيند توان نشستن و برخاستن از جاي خود را ندارند و با شنيدن نام سرزمين موعود به ياد آرزوهاي بر باد رفته خود ميافتند و با همان پرچمهاي سفيد و آبي كه روزگاري نماد شكست ناپذيري آنها بود اشكهاي جاري شده از چشمان كم سوي خود را پاك ميكنند.
آشيانه صهيونيسم به محل نزاع كاديما، ليكود وحزب كار تبديل شده و سياستمداران رژيم صهيونيستي در حال بلعيدن يكديگر هستند اما اين پايان ماجرا نيست. در حالي كه اسرائيل تحت تاثير شكست شائول موفاز و رجز خوانيهاي بنيامين نتانياهو براي تزيپي ليوني قرار گرفته بود انتشار سخنان ايهود اولمرت در آستانه آغاز سال نوي عبري همه را زمينگير كرد . اولمرت در اين مصاحبه جنجالي سنگ تمام گذاشت و به قول خود حرف دل نخست وزيران پيشين اسرائيل كه از بيان آن هراس داشتند را خطاب به قاتلان ملت فلسطين و لبنان بيان نمود:
« اين تصور كه اسرائيل به تنهايي ميتواند با اتم ايران رويارويي كند تصوري باطل است و آناني كه چنين ميانديشند راه گم كردهاند و عقده خود بزرگ بيني دارند . اسرائيل براي آنكه با همسايگان عرب به صلح برسند نه تنها بايد بلنديهاي جولان را به سوريه پس دهد بلكه لازم است از بخشهاي عمده كرانه باختري رود اردن نيز عقب بنشيند و حتي بخش عمدهاي از شرق اورشليم را به فلسطينيان بسپارد . من با قاطعيت ميگويم كه ما مجبور هستيم دست به چنين گذشتهاي دردناكي بزنيم...»
سخنان اولمرت مانند بمبي در آشفته بازار تل آويو منفجر شده و همه اسرائيل را در شوكي سياسي فرو برده است . اولمرت دست بر روي نقطهاي گذاشته است كه به طور همزمان نقطه سقوط و بقاي تلآويو محسوب ميشود .شايد تنها هنر نخست وزير مستعفي رژيم صهيونيستي اين بود كه دست به نوعي سنت شكني گفتاري زد و نتيجهاي كه افرادي مانند شارون، رابين و حتي مناخم بگين زماني به آن رسيده بودند را به زباني صريحتر بيان نمود.
مناخم بگين رهبر حزب خروت و پس از آن حزب ليكود و يكي از افراطيترين سياستمداران اسرائيل محسوب ميشد كه در آغاز حيات سياسي خود از تماميت ارضي اسرائيل و گسترش آن مطابق الگوي نيل تا فرات سخن ميگفت. اما بگين ناچار شد شبه جزيره سينا را كه سه برابر خاك اسرائيل وسعت دارد را جهت صلح به مصريها پس دهد .اولمرت كه در آن زمان سياستمداري جوان و كم تجربه بود به شدت با اقدام بگين به مخالفت برخاست . در زمان نخست وزيري اسحاق رابين نيز مشابه همين مسئله در حال رخ دادن بود. رابين كه از سوي صهيونيستها با لقب قهرمان جنگ سال 1967 مورد خطاب قرار ميگرفت حاضر بود در راه رسيدن صلح با همسايگان عرب از بخش اعظم سرزمينهاي اشغالي صرف نظر كند البته قبل از اينكه او بتواند ايدههاي خود در اين زمينه را تبيين كند به دست يك دانشجوي يهودي از پاي درآمد. جالب توجه اينكه آريل شارون قصاب صبرا و شتيلا نيز از اين قاعده مستثني نبود. شارون دستور داد كه اسرائيل از نوار غزه به طور كامل بيرون آيد وابراز آمادگي كرد كه بخش اعظم كرانه باختري رود اردن را به فلسطينيان بسپارد.
بسي قابل تامل است كه امروزه اولمرت از گذشتهاي دردناك سخن ميگويد : «تسلط بر يك تپه ديگر و يا صدمتر خاك امري نيست كه بتواند امنيت اسرائيل را تامين كند بلكه رسيدن به صلح واقعي با همسايگان عرب است كه ميتواند ما را به اين هدف برساند.»
اولمرت در ميان صداي فرياد و اعتراض وارثان انديشههاي « هرتزل » و كساني كه رونوشت اعلاميههاي بالفور و كمپ ديويد را در دفاتر كار و منازل خود نصب كردهاند به تنها راه و به عبارت بهتر تنها شانس اندك بقاي صهيونيسم در خاورميانه اشاره كرد . حياتي حداقلي كه درآن آسيبي به همسايگان تلآويو و ايران وارد نشود. آنچه اولمرت بدان اشاره نموده نمونه ومصداقي بارز از چالشهاي صهيونيسم با دنياي معاصر است. چالشي پايدار كه ديگر مقامات رژيم صهيونيستي ،فارغ از تعلق خاطر به هر حزب و گروهي قدرت ايستادگي در برابر آن را ندارند .
به رغم گذشت 108 سال از نخستين كنفرانس رژيم صهيونيستي رهبران اين رژيم ( حزب كارگر وليكود) در توسعه و پيشرفت جنبش صهيونيسم متناسب با حقايق دوره معاصر و به مفهوم واقعي و آشكار آن عاجز ماندهاند .
درد و رنج و مشكلاتي كه صهيونيسم جهاني براي فلسطينيان ايجاد كرد به نوعي وجدان برخي از انديشمندان و رجال سياسي و نظامي يهودي و غير يهودي كساني مانند آلبرت انيشتين ،ماكسيم رودونسون ، پروفسور تالمون ، ناحوم گلدمن و ... را به درد آورده است اما با اين وجود به نوشته روزنامه عبري زبان هاآرتص اسرائيل همچنان بر سياستهاي دولت آپارتايد حاكم بر فلسطينيان برخلاف اراده آنها اصرار ميورزد. اين مسئله بيانگر نزديك شدن زمان فروپاشي جنبش صهيونيسم است .اين روزنامه در نهم ژوئيه سا ل 2004 ميلادي در صدمين سالگرد مرگ پدر صهيونيسم جهاني اعلام كرده است كه با گذشت نزديك به صدسال از درگذشت هرتزل بي هيچ شك و شبهه بايد گفت كه اگر دولت يهود به گونهاي تعبير شود كه دولت آپارتايد حاكم بر فلسطينيان برخلاف خواست واراده آنها است صهيونيسم در قرن جديد هرگز باقي نخواهد ماند و در اينجا بايد ذكر كرد كه محنتهاي فلسطينيان زير يوغ اشغالگران صهيونيست درست مانند محنتهاي يهوديان اروپا در قرن نوزدهم است.
هنگامي كه شارون تصميم گرفت از غزه عقب نشيني كند در واقع به علت حملات گروههاي مقاومت فلسطين زيانهاي وارده به ارتش، اقتصاد و مردم خود دست به چنين كاري زد نه به خاطر عشق به صلح و فرمانبرداري از قانون بينالمللي .
اظهارات اولمرت نيز بيانگر بازگشت قاتلان مردم خاورميانه به خوي انساني و فطرت پاك بشري نبوده و نخواهد بود . واقعيت امر اين است كه راه جنگ بر روي فرزندان سامري بسته شده و آنها به اين نتيجه رسيدهاند كه جهت بقاي حداقلي خود به « جنگ بدون خونريزي» يعني صلح روي بياورند . البته فرزندان سامري كمي دير بن بست پيش روي خود را درك نمودهاند . هم اكنون تلآويو در موقعيت « تغيير دكترينهاي سياست خارجي » خود قرار ندارد . ثبات سياسي ، امنيت بينالمللي و وجود استراتژيهاي راهبردي و مبنايي سه پيش شرط تحقق تغيير در دكترين سياسي و دفاعي يك كشور محسوب ميشود به راستي اسرائيل كدام يك از اين سه پيش شرط را داراست؟
اولمرت در بخش جنجال برانگيزي از سخنان خود با ايران و پوچ بودن حمله به كشورمان اشاره نموده است. اولمرت مانند بسياري از نظاميان و سياستمداران آمريكايي و صهيونيستي ميداند كه نتيجه هرگونه ماجراجويي سياسي عليه تهران محو اسرائيل از روي نقش خاورميانه است . از سوي ديگر مطابق فرمولهاي هستهاي و بازدارندگي نيز اسرائيل قادر به استفاده از كلاهكهاي هستهاي خود عليه يك كشور نيست. اساسا يكي از دلايلي كه ايران به دنبال توليد سلاح هستهاي نيست همين اطمينان از عدم توانايي تلآويو در استفاده از سلاحهاي هستهاي است . هم اكنون نظام بينالملل در موقعيتي خاص قرار دارد كه مطابق آن قدرتهاي هستهاي ديگر امكان استفاده نظامي از تجهيزات ممنوعه خود را ندارند. بمباران هستهاي ناكازاكي و هيروشيما در پايان جنگ جهاني دوم، اولين آخرين و البته دردناكترين تجربه استفاده از سلاحهاي هستهاي در جهان بود . تاكيد ميكنيم در اينجا بحث « عدم توانايي» اسرائيل اصالت دارد و نه « تعهد سياسي و اخلاقي» اين رژيم جعلي .
در نهايت اينكه اظهارات اخير اولمرت را نميتوان با شكست رژيم صهيونيستي در جنگ 33 روزه بيارتباط دانست . در اين جنگ هيمنه صهيونيسم در برابر افكار عمومي دنيا در هم شكست و حركت آن به سوي زوال و نيستي تسريع شد. اگر خاورميانه را به صفحه بازي شطرنج تشبيه كنيم . پيروزي حزب الله حكم «كيش» ملتهاي مسلمان در برابر تلآويو را دارد. از دو سال قبل تا كنون اسرائيل در جستجوي راه فراري است تا در برابر اين كيش مصون باشد . اولمرت در اين ميان تنها راه پيش روي اسرائيل يعني اعلام پايان توسعه طلبي اين رژيم و صرف نظر كردن از اراضي اشغالي را مطرح نموده است. شايد تلآويو به اين وسيله بتواند لحظه «مات شدن» خود در برابر جهان اسلام را كمي به تاخير بيندازد.«لحظه سجده » سختترين لحظه حيات شيطان است. لحظهاي كه شيطان از هست و نيست خود در راه نرسيدن به آن ميگذرد. اما زماني كه اين لحظه فرا برسد شيطان بايد از ميان بقاي ذليلانه و مرگ سخت يكي را انتخاب نمايد . اظهارات اولمرت نماد سجده شيطان بر خاك خاورميانه است . شيطاني كه ديگر نفسهاي آخر عمر خود را ميكشد و زمان زيادي تا محو و نابودي كامل آن باقي نمانده است .
........................................................................................
منبع: روزنامه رسالت
يکشنبه 14 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 179]