تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نزديك‏ترين شما به من در قيامت: راستگوترين، امانتدارترين، وفادارترين به عهد و پي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826740154




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دكتر مسعود سپهر درگفت‌وگوباايسنا:مشروطيت نتيجه تحولات برون‌زا بودرمز ماندگاري تمدن و جامعه ايراني مقاومت لاك‌پشتي است


واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: دكتر مسعود سپهر درگفت‌وگوباايسنا:مشروطيت نتيجه تحولات برون‌زا بودرمز ماندگاري تمدن و جامعه ايراني مقاومت لاك‌پشتي است


خبرگزاري دانشجويان ايران - فارسدكتر مسعود سپهر، مدرس دانشگاه، از جمله كساني است كه عوامل وقوع مشروطه در ايران را برون‌زا مي‌داند. از آن‌جايي كه وقايع مشروطه از مقاطع تاريخي موثر بر وقايع بعدي تاريخ ايران است، خبرنگار تاريخ و انديشه ايسنا به بهانه 14 و 15 مهرماه -سالروز گشايش جلسه رسمي مجلس شوراي ملي با حضور مظفرالدين شاه قاجار و امضاي متمم قانون اساسي از سوي محمدعلي‌شاه قاجار - در گفت‌وگويي تفصيلي به بررسي وقايع مشروطه و دلايل ناكامي آن پرداخته است. ارتباط ايران با اروپا بعد از دولت صفويه عناصر تغيير را از بيرون وارد جامعه كرد ايسنا: چه بسترهايي منجر به شكل‌گيري مشروطه در ايران شد؟ سپهر: مشروطه اتفاقي است كه عوامل آن برون‌زا بود. چون تغييرات در يك جامعه مستلزم نيروي جديدي است كه مي‌تواند خصلت درون‌زا يا برون‌زا داشته باشد و نيرويي كه در ايران تغييرات مشروطه را پيش برد، برون‌زا بود. در حالي كه بر عكس ايران، اتفاقي كه در كشورهاي اروپايي باعث تحولات دموكراتيك شد، هرچند ريشه در فتح قسطنطنيه و جنگ‌هاي صليبي داشت اما از خواست نيروهايي تاجرپيشه بورگ‌ها (شهرهاي مستقل قرون وسطي) براي دخالت در سرنوشتشان نشات مي‌گرفت. بعدها اين نيروي بورژوازي فرازجو از مرزهاي ملي خارج شد و با استعمار كشورهاي ديگر آثار خود را در كشورهاي ديگر هم گذاشت و به خصوص كشورهاي تحت نفوذ و مستعمره را تحت تاثير خود قرار داد و ايران هم از اين تاثيرات بي‌نصيب نبود. هر چند كه كشورمان هيچگاه مستعمره نشد اما ارتباطاتش با اروپا بعد از دولت صفويه باعث شد كه عناصر تغيير از بيرون وارد جامعه ما شود. بر همين اساس معتقدم اگر مي‌شد ايران در وضعيتي باشد كه دورش ديوار كشيده شود و هيچ ارتباطي با غرب نداشته باشد به احتمال خيلي زياد ما هنوز هم در شرايط اجتماعي مانند صفويه به سر مي‌برديم زيرا شواهدي از وجود نيروي تغيير درون‌زا در جامعه ايران در زمان مشروطه ديده نمي‌شود حتي تا به حال نيز چنين نيرويي در ايران ديده نشده است. مشروطيت بيشتر نتيجه تحولات برون‌زا بوده است پس اگر درباره مشروطيت صحبت مي‌كنيم بايد بدانيم كه اين اتفاق بيش از آنكه نتيجه تحولات درون‌زاي اجتماعي باشد، نتيجه تحولات برون‌زا بوده است و مقايسه آن با انقلاب‌هاي اروپايي درست نيست چون نيروها در آن كشورها از درون جامعه جوشش پيدا كردند و در ايران نيروها تحت تاثير تفكرات وارداتي، ضرورت تغيير را احساس كردند. تحولات ايران را بايد بر اساس الگوي جامعه‌شناسي تاريخي بررسي كنيم فكر مي‌كنم بايد تحولات ايران را نه بر اساس الگوي واحد، بلكه بر اساس الگوي جامعه‌شناسي تاريخي بررسي كنيم يعني مشخصات كشور خودمان در آن زمان را كاملا در نظر بگيريم و به عنوان يك الگوي كم و بيش منحصر به فرد با كسب تجربه از ديگر كشورها تحولات ايران را پيگيري و رصد كنيم. بايد مشخص شود كه در دوران مشروطه نيروهاي اجتماعي و سياسي فعال چه كساني بودند و نيروهاي خارجي و انگيزه‌ها و علت‌ها را بررسي كنيم. وقتي اين را در كنار هم بگذاريم مي‌بينيم كه در آن زمان وضعيت منحصر به فردي در ايران ايجاد شده بود كه قابل مقايسه با هيچ انقلاب ديگري نيست. روحانيت در جامعه ايران يك طبقه نيست بلكه يك شأن است ايسنا: حضور و فشار طبقه روحاني براي امضاي حكم مشروطه نمادي از بومي بودن مطالبات مشروطه‌خواهان نيست؟ سپهر: روحانيت يك طبقه نيست بلكه يك شأن در جامعه ايران است كه مي‌تواند كارويژه‌هايي در خدمت طبقات اجتماعي داشته باشد كه اين كار را انجام داده است. روحانيت وظيفه كنترل جمعيت و مردم در مراسم مذهبي را نيز به عهده داشته است تا احيانا اگر كسي تظلم‌خواهي كرد بتواند در تعامل با قدرت براي آنها كاري انجام دهد. با رويش مطالبات جديد در طبقاتي از جامعه ايران، بخشي از روحانيت نيز به سمت آنها كشيده شد كه همان روحانيون مشروطه‌خواه بودند. روحانيت همواره در درون نيروهاي اجتماعي، امكان بقا داشته است و طبيعي است كه وقتي تغييري در جامعه روي داد خود را با آن تطبيق دهد. در غرب با ايجاد تغييرات اجتماعي از دل روحانيون كاتوليك،‌ روحانيت پروتستاني و كالوني به وجود آمد. سازماندهي خواسته‌هاي مردم درمشروطه درسايه نهاد روحانيت قابل شكل‌گيري بود ايسنا: شما مشروطه را ناشي از عوامل برون‌زا مي‌دانيد درحالي كه بي‌كفايتي دولت قاجار و بخصوص ناتواني مظفرالدين‌شاه موجب شده بود كه مشكلات زيادي براي مردم به وجود آيد و اعتراضاتي در ميان آنها به وجود آمد؛ آيا اين نارضايتي‌ها نمي‌توانست بستري براي تغييرخواهي در جامعه ايران باشد؟ سپهر: در عصر مشروطه براي اينكه خواسته‌ها و اعتراضات مردم به جنبش و نيرويي سياسي تبديل شود، نياز به حداقلي از سازماندهي داشت كه اين سازماندهي در سايه نهاد روحانيت قابل شكل‌گيري بود زيرا به غير از نهاد روحانيت، حاكميت مي‌توانست نهادهاي ديگر را به راحتي سركوب كند و اين روحانيت بود كه امكان حذف و متلاشي كردن آن وجود نداشت. در نتيجه به صورت طبيعي مردم براي بيان خواسته‌هايشان به طرف نهاد روحانيت رفتند و به همين دليل است كه روحانيون مي‌توانند در مشروطه نقش فعالي ايفا كنند. به نظر من نهاد ديگري نبود كه بتواند اين كار را انجام دهد. هيچ قدرتي در طول تاريخ ايران توانايي مقابله با مذهب را نداشته است ايسنا: روحانيت نيز چندين بار از سوي حاكميت شاه سركوب شد... سپهر: شايد حاكميت چندبار با روحانيت درگير شده است، اما سركوب بسيار شديد روحانيت امكان‌پذير نيست زيرا از منابع لازم و مستقل از حاكميت برخوردار است و در هر جايي هم يك پايگاه دارد. هيچ حزب و سنديكا و تشكيلات مدني ديگري چنين فرصت و عرصه‌اي در ايران نداشته است. در طول تاريخ هيچ كس و هيچ قدرتي در ايران توانايي مقابله با مذهب به صورت عريان و سركوبگرش را نداشته است. ياغياني مانند تيموريان در جامعه ايران به اسلام‌پناهان تبديل مي‌شوند هولاكوخان مغول وقتي مي‌آيد و بعد دست در دست خواجه نصير وارد بغداد مي‌شود، فرزندش تبديل به سلطان محمد خدابنده دوستدار اهل بيت (ع) مي‌شود و حتي ياغياني مانند تيموريان هم در جامعه ايران به اسلام‌پناهان تبديل مي‌شوند. در دوره صفويه كه دين به عنوان رسمي وارد قدرت مي‌شود نشان مي‌دهد كه حتي قدرت‌هاي خشني مانند مغول‌ها نيز در برابر نهاد مذهب در ايران توانايي سركوب نداشته‌اند. در دوره قاجاريه اين سنت ادامه پيدا مي‌كند حتي وقتي بررسي كنيد مي‌بينيد كه مقامات مذهبي و امامت جمعه و جماعت حالت موروثي پيدا كرده بودند و مثلا يك روحاني هفت جدش آيت‌الله بوده است و مثلا روحاني يك منطقه يا يك شهر محسوب مي‌شده است. حتي روحانيون امروز هم شجره طولاني دارند. وقتي عضويت در يك حزب، كار پرهزينه و كم فايده باشد اقبال به كار حزبي كم مي‌شود ايسنا: اگر بپذيريم كه مشروطه در ايران برون‌زا بوده است، چرا جامعه ايران در برابر آشفتگي و بي‌كفايتي حكومت شاه، واكنشي از خود نشان نمي‌دهد و قصد تغيير نمي‌كند؟ سپهر: همان‌طور كه اول گفتم وقتي تغيير در جامعه‌اي اتفاق مي‌افتد كه نيرويي براي تغيير ايجاد شده باشد و نيرو را سازمان يا يك تشكيلات مي‌تواند ايجاد كند درحالي‌كه حكومت در ايران فرصت شكل‌گيري يك جريان را نداده بود. وقتي در جامعه ايران عضويت در يك حزب، كار پرهزينه و كم فايده باشد اقبال به كار حزبي هم كم مي‌شود. اقبال به نهادهاي مذهبي هم به خاطر مسايل ماورايي است وگرنه بستري براي فعاليت تشكيلات و سازمان‌هايي كه بتوانند نيروي تغيير در جامعه ايران ايجاد كنند وجود ندارد. سياست و توسعه نهادهاي مدني در ايران ذيل مذهب انجام مي‌گرفته است به همين لحاظ است كه در ايران امر سياست و توسعه نهادهاي مدني هميشه در ذيل مذهب انجام مي‌گرفته است كه كمترين هزينه و بيشترين بازده را داشته است چون ريشه‌دار بوده و پاداش‌هايي هم داشته است اما تبليغات منفي عليه آن نبوده است. مذهب درايران به‌صورت سنتي پايگاهي ريشه‌دار داشته است ايسنا: برخي معتقدند علت اقبال بيشتر جامعه ايران به نهادهاي مذهبي نه دركم هزينه بودن، بلكه به خاطر مذهبي بودن جامعه ايران است. شما اين‌طور فكر نمي‌كنيد؟ سپهر: در ايران به‌دلايل متعددي هيچگاه زمينه براي توسعه نهادهاي مدني و سياسي فراهم نبوده اما مذهب به صورت سنتي يك پايگاه ريشه‌داري داشته است. فعاليت‌هاي كه در جوامع ديگر از سوي نهادهاي مدني صورت مي‌گيرد در ايران بيشتر در قالب مذهب صورت مي‌گرفته است. در ابتداي انقلاب حتي برخي فعاليت‌هاي اقتصادي يا اجتماعي در مساجد انجام مي‌شد مثلا در مسجد، كوپن توزيع مي‌كردند يا قند و شكر مي‌دادند. چون مسجد جايي براي رجوع مردم است، آن را براي اين كار مناسب ديدند. واژه شهروند در ايران مفهومي ناآشنا بوده است از دل مفهوم رعيت، شهروند درجه يك و دو خارج مي‌شود ايسنا: آيا نوع حاكميت قاجاريه باعث بروز مشروطه نشد؟ سپهر: حاكميت يك مفهوم مدرن است و تا قبل از دوران جديد حاكم و حكومت يك مفهوم داشت. بعد، فلاسفه سياسي در عصر جديد مفهوم حاكميت را از حاكم جدا كردند. حاكميت يعني قدرت و سرزمين و حكومت، عنصر پيوند دهنده مردم و قدرت است. در ايران به‌دليل وجود عنصر ديرپاي سلطان خودسر، ما به مفهوم واقعي، حاكميت نداشته‌ايم و حتي روشنفكران و تحصيل‌كردگان ما هم مفهوم حاكميت را به درستي درك نمي‌كنند. حتي واژه شهروند در ايران مفهومي ناآشنا بوده است؛ ايرانيان همواره خود را در برابر حاكم، رعيت مي‌شناخته‌اند و حاكم كه صاحب تمامي حقوق است مي‌توانست از سر لطف با رعيت مدارا كند و حال و روز او را رعايت كند اما در حاكميت به مفهوم مدرن آن، همه داراي حقوق هستند و از دل اين حاكميت است كه شهروندي مفهوم پيدا مي‌كند؛ درحالي كه از دل مفهوم رعيت، شهروند درجه يك و دو خارج مي‌شود. شهرنشينان هميشه در تاريخ ايران نسبت به حاكم موضع داشته‌اند ما در ايران به‌طور كلي از قديم گسست بين مردم و حاكم را شاهد بوديم. در تاريخ ايران، حاكمان ايراني از قبايل چادرنشيني بودند كه با سلطه و زور بر شهرنشينان فلات ايران حكومت مي‌كردند و سقوط سلسله‌ها هم به اين شكل بود كه چادرنشيني ديگر جاي قبلي را با حمله و جنگ و لشگركشي مي‌گرفت. بر همين اساس است كه مي‌بينيم در ايران شهرنشينان هميشه نسبت به حاكم موضع داشته اما توانايي نظامي مقابله با حاكم را نداشته‌اند. «دولت» در ذهن ايرانيان يكجانشين، يك اجنبي بوده است در ذهن ايرانيان يكجانشين، دولت يك اجنبي و يك غارتگر بوده است و آنها همواره دعا مي‌كردند كه اين حاكم اجنبي و غارتگر كاري به كارشان نداشته باشد و هيچگاه در ذهنشان هم خطور نمي‌كرد كه در برابر اين حاكم داراي حق و حقوقي باشند و بخواهند آن را مطالبه كنند. اتفاقي كه باعث مشروطيت شد، مقايسه‌اي بود كه به دليل تماس ما با فرهنگ غرب در ذهن شهرنشينان ايراني ايجاد شد و اينكه چطور در كشورهاي غربي، ساكنان آن شهروند و صاحب حق هستند و آنها هيچ حقي ندارند. اگر به نوشته‌هاي رهبران مشروطه نگاه كنيد اين مطالبات كاملا پيداست. مشروطه باعث شد كه ذهنيت‌ها عوض شود مشروطه در ايران اتفاقي نابهنگام و بدون فراهم بودن بسترهاي اجتماعي‌اش بود مشروطه باعث شد كه ذهنيت‌ها عوض شود و زمزمه‌هاي درخواست حق و حقوق از حاكم در وجود آنها شكوفا شود و آن زمان اين سوال ايجاد شد كه چرا همه جا در كشورهاي اروپايي حاكم مثل حاكم ايران ظالم نيست و اگر ظلمي هم وجود دارد آنجا دستگاهي به نام عدالت‌خانه هست كه به دادخواهي آنها رسيدگي كند. جالب است كه نگاهي به تاريخ نشان مي‌دهد كه مشروطه از يك موضوع كوچك شروع شد و به‌دليل ضعيف بودن پادشاه در برابر مشروطه‌خواهان كار به امضاي فرمان مشروطيت كشيد. به نظر من مشروطه در ايران اتفاقي نابهنگام و بدون فراهم بودن بسترهاي اجتماعي‌اش بود اما تاثير زيادي در جامعه ايران گذاشت؛ به طوري كه تحقيقات نشان مي‌دهد در دوره مشروطه، ايرانيان به اندازه چند صدسال گذشته خود كتاب خواندند مانند اتفاقي كه در سال‌هاي 56 تا 58 در ايران افتاد و مي‌گفتند ايرانيان به اندازه صد سال گذشته‌شان كتاب خواندند. رمز ماندگاري تمدن و جامعه ايراني مقاومت لاك‌پشتي است ايسنا: آيا به‌وجود نيامدن نهادهاي مدني در ايران را مي‌توان به خلقيات ايرانيان نسبت داد؟ سپهر:‌ وقتي مي‌گوييم خلقيات ما ايرانيان بايد ديد منظورمان چيست؟ ايرانيان از نظر ژنتيكي با ديگر ملت‌ها متفاوت نيستند اما فرهنگ آنها متفاوت است كه محصول تاريخ و جغرافياست. تاريخ و جغرافياي ما باعث شده كه ساكنان فلات ايران فرهنگ خاصي پيدا كنند. ملت‌ها موجودات زنده هستند؛ مهمترين انگيزه هر موجود زنده‌اي هم زنده ماندن است. حال ببينيد كه ملت‌هاي مختلف متناسب با شرايط محيطي‌شان روشي براي زنده ماندن خود انتخاب كرده‌اند. دقيقا مانند حيوانات كه هر كدام راهي براي حفظ خود پيدا مي‌كنند؛ مثلا يهوديان تا شرايط را نامناسب ببينند، مهاجرت مي‌كنند؛ سرخپوستان شايد حمله ‌كنند. شما ببينيد يك سرخپوست هم برده نشده است. اين ملت جنگجو بود و آنقدر جنگيد تا نابود شد و مقداري كه باقي ماند الان در كمپ‌ها و اردوگاه‌ها با مشروبات الكلي سرش گرم شده تا باز هم مدعي نشود. خلقيات مصري‌ها را ببينيد كه هر كسي بر آنها حاكم شد، به رنگ حاكم درآمدند زماني كه زير سلطه ايران بودند، ايراني شدند؛ زماني شبيه يوناني‌ها و حالا هم كه كاملا عرب هستند؛ مثلا آيا ديده‌ايد كه كسي از مصريان از نام‌هاي قديمي مصري استفاده كند؟ اما فرهنگ ايرانيان طوري است كه هنوز هم نام‌هايي مانند كورش و داريوش كه قدمت چندين هزار ساله دارند را در ميانشان مي‌بينيد. نگاهي به جغرافياي ايران نشان مي‌دهد كه فلات ايران از نظر جغرافيايي گذرگاه انحصاري شرق و غرب است و هر كس به هر دليل بخواهد بين شرق و غرب تردد كند بايد از ايران عبور كند. از سوي ديگر يكجانشينان فلات ايران به دليل كم آبي در آبادي‌هاي پراكنده زندگي مي‌كنند؛ به دليل كم آبي امكان تمركز گسترده براي مردم ايران وجود نداشته است، به همين علت تمدن ايران يك تمدن «كاريزي» است و نه يك تمدن «رودخانه‌اي». تمدني كه متكي به آب‌هاي زيرزميني و فصلي است بنابراين جمعيت عظيمي در ايران زندگي نمي‌كند. حالا اين قوم كم جمعيت و پراكنده در آبادي‌ها در منطقه‌اي زندگي مي‌كند كه گذرگاه فرهنگ‌ها و اقوام است. به‌دليل كم جمعيتي، قدرت مقاومت سرسختانه ندارد زيرا به‌راحتي از بين مي‌رود و از سويي اگر بخواهد مانند مصري‌ها با هر قوم رنگ عوض كند، هويت خود را از دست مي‌دهد؛ به‌همين دليل سيستم مقاومت در فرهنگ ايرانيان شبيه لاك‌پشت است. وقتي شرايط را نامساعد ببينند در لاك خود فرو مي‌روند تا خود را حفظ كنند و به محض مناسب شدن شرايط از لاك بيرون آمده و شروع به فعاليت و جنبش و جوش مي‌كنند. رمز ماندگاري تمدن و فرهنگ و جامعه ايراني همين نوع مقاومت است. در عين حال شرايط براي ايرانيان طوري است كه آنها به هيچ كس اعتماد نداشته باشند به عبارتي بي‌اعتمادي مشخصه و ويژگي اصلي تاريخي فرهنگ ايران است اين را هم شرايط تاريخي و جغرافيايي ايجاد كرده است. خصلت لاك‌پشتي است كه ايراني را با محيط سازگار و درعين حال هويتش را حفظ مي‌كند ملتي كه خصلت لاك‌پشتي دارد، منزوي و درون‌گراست و به ظاهر و براي حفظ خود، خود را با مهاجم همساز مي‌كند؛ مثلا گرچه اسلام را با روي باز مي‌پذيرد، اما هرگز عرب نمي‌شود يا با مغول‌ها كنار مي‌آيد و به مرور آنها را در خود هضم مي‌كند. در مقابل شما در هيچ كشوري نمي‌بينيد كه ملتش به راحتي لباس و محيط زندگي خود را با ديگران همساز كند و مثلا غربي كرده باشند؛ ايرانيان اين كار را كرده‌اند در حالي كه با اين همه ايراني هستند و هرجا كه بروند ايراني مي‌مانند. اين خصلت لاك‌پشتي ايرانيان است كه با محيط سازگار مي‌شوند و درعين حال هويت خود را حفظ كنند. هرگز اتفاقي كه در ايران براي اميركبير افتاد را در غرب نمي‌بينيد ايسنا: اين تجربياتي كه گفتيد را غربي‌ها داشته‌اند يا برعكس تجربيات غربي‌ها در نوگرايي را ما داشته‌ايم؟ سپهر: نه؛ در نظام فئودالي غرب پادشاه منصوب مجمع فئودالي بود يا اينكه پادشاه مطلق و متكي به طبقات اجتماعي است اما ما در ايران با پديده خودسري حاكم مواجه بوده‌ايم؛ به همين دليل است كه شما هرگز اتفاقي كه در ايران براي اميركبير افتاد را در غرب نمي‌بينيد. آنجا اگر حاكمي بخواهد وزيري را از سر راه بردارد، بايد جرم او را براي دادگاه ثابت كند در حالي كه در ايران شاه وقتي اراده مي‌كرد، كسي جلودارش نبود و در عرض چند ساعت بايد امبيركبير بدون اينكه جرمي درباره او ثابت شده باشد، از بين برود. ايران در منطقه اولين كشوري است كه وارد عصر دموكراسي شد ايسنا: اگر سخن شما را بپذيريم كه تجربه مشروطه در ايران بيشتر متاثر از غرب بوده است آيا باز هم افتخاري براي ما در داستان مشروطه باقي است؟ سپهر: به هر حال ايران اولين كشور در منطقه است كه وارد عصر دموكراسي مي‌شود؛ خيلي زودتر از هندوستان و اين افتخار است. مشكل اين است كه پس از صدسال از اين شروع زودهنگام هنوز هم مشكلاتي در اين زمينه داريم. ايسنا: آيا شكست ايران از روسيه در دوران فتحعلي‌شاه و قتل گريبايدوف، قتل اميركبير، تحريم تنباكو و قتل ناصرالدين‌شاه نشانه‌هايي از نارضايتي در جامعه ايران نبود كه اينها منجر به مشروطه شده باشد؟ سپهر: اصولا در تحليل جامعه‌شناسي سياسي بعضي علل، ريشه‌اي هستند و بسياري تصادفات مقوم يك جريان؛ مثل اينكه ما درج مقاله رشيدي مطلق را علت تامه انقلاب اسلامي بدانيم كه با واقعيت انطباق ندارد. همه حوادث و شخصيت‌ها در اين روندها موثرند اما آنچه گفتيم ريشه‌اي بودن تاثير عوامل برون‌زا در ايجاد مشروطيت است. راه‌حل توسعه در ايران در روشنفكري ديني است ايسنا: با توجه به اينكه مي‌گوييد تجربيات غرب با جامعه ما و اساسا جامعه ما با آنها تفاوت عميقي دارد، چه نسخه‌اي را براي توسعه ايران و خروج از بن‌بست‌ها توصيه مي‌كنيد؟ سپهر: امروزه اساسا راه‌حل در روشنفكري ديني است؛ در ايران بايد حزبي با تكيه بر ارزش‌هاي ديني و بومي همراه با عقلانيت علمي وجود داشته باشد كه تمام عناصر آن افرادي غيرفاسد باشند و حداقل براي يك دوره بيست ساله خط مشي واحد خود را ادامه دهند. چنين وضعيتي ما را از دوره دشوار گذار عبور مي‌دهد. انتهاي پيام
 يکشنبه 14 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 162]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن