واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: گلزار از سینما مهمتر است، حیایی از همه فیلمهایش!
محمدرضا گلزار و امینحیایی هر کدام به عنوان سوپراستارهای دهه اخیر سینمای ایران شناخته میشوند. هر چند نه به قوت سابق اما میتوان همچنان این دو چهره را از موثر ترین آدم های این سینما به حساب آورد. فقط برای ذکر مثال کافی است اولین فیلم میلیاردی تاریخ سینمای ایران را با حضور گلزار در فیلم «آتش بس» معرفی کرد و یادآور شد که مجموعه فیلمهای «اخراجیها» که رکورددار فروش سینمای ایران را در اختیار دارد از حضور حیایی بهره میبرد. حالا همکاری این دو بازیگر در فیلم «شیش و بش» که به تازگی به اکران سینما ها در آمده است، میتواند یک اتفاق تازه را در کارنامه هر کدام به وجود آورد. آن هم در دوره ای که به نظر میرسد نام سوپر استارهایی چون گلزار و حیایی دیگر آن درخشش و اهمیت سال های ابتدایی دهه هشتاد را به همراه ندارد. این میتواند یک اختتامیه برایشان به حساب آید و یا یک آتش مجدد به تنور رو به خاموشی فروغ و درخشش این دو چهره. نکته دیگری که میتوان در باره فیلم «شیش و بش» و همکاری دو بازیگر اصلی اش یاد آور شد، سابقه موفق قبلی این دو در فیلم «کما» است. «کما» که به نوعی با گذشت سال ها ارزشی مضاعف تر پیدا کرده و به الگویی نسبتا استاندارد از سینمای بدنه تبدیل شده است. بحث بر سر اینکه از نظر کیفی آثار این بازیگران در چه جایگاهی قرار دارند به تحلیلی جداگانه و مفصل نیاز دارد که در اینجا نمیگنجد. اشاره کوتاه و توجه ما در این یادداشت به اقتصاد سینما و سردمداران آن در دنیای بازیگری است. اکران شیش و بش در سینما های کشور فرصت خوبی است که نگاهی به کارنامه به هر کدام از این چهره ها داشته باشیم. محمد رضا گلزار: همان پرسوناژ آشنای همیشگی که اینبار در موقعیتی تازه قرار گرفته است. گلزار در فیلم شیش و بش نقش جوان خوش رو و شیکپوشی را بر عهده دارد که با سوء استفاده از این موهبت و با همراهی دوستش اقدام به انواع کلاه برداریها میکند. بعد از جریانات محرومیت گلزار به دلیل دستمزد سنگین در سینما! به نظر میرسد که باز هم باید شاهد فیلمهای گلزاری باشیم. دقیقا چنین صفتی شایسته فیلم هایی با حضور گلزار است. دیگر این به یک ژانر در سینمای ایران تبدیل شده است و اگر مثلا زمانی گفته میشد فیلم فردینی حالا میتوان برای سبکی از سینما (حتی بدون حضور شخص محمد رضا گلزار) از واژه یا ژانر گلزاری استفاده کرد. به هر حال جدا از کیفیت آثار که طبیعتا در هر فیلم متفاوت است و گاهی با آتش بس و کما رو بهرو میشویم و گاهی با کلاغ پر و دو خواهر، باید پذیرفت که این چهره تنها سوپر استار آن هم با ابعاد تعریف شده در سینمای ایران است. نکته عجیب این است که اگر «دو خواهر» فیلم بدی است به همان اندازه میفروشد که آتش بس به عنوان یک فیلم خوب. گلزار یک پرسوناژ ثابت و شناخته شده است که وقتی در ترکیبی درست و قصهای با ساختمان منظم روایی قرار میگیرد حاصلش یک فیلم خوب است و در گیشه هم جواب میدهد و وقتی که انتخاب ها اشتباه است و چیزی به عنوان فیلم و فیلمنامه وجود ندارد با یک فیلم بد طرف هستیم ولی معمولا باز هم در گیشه جواب میدهد. در پاسخ به این تناقض نباید این نکته را نادیده بگیریم که در دیدگاه عده ای از مخاطبان فیلم های او گلزار از سینما مهمتر است. این دیگر هنر سینماگران ماست که یا «بوتیک» را استخراج کنند و یا «شیش و بش». توانایی گلزار نه در هنر بازیگری بلکه در ارائه و شکل دادن پرسوناژی است که با استفاده از فیزیک مورد پسند و شخصیت همیشه در حال مراقبت، پرورش یافته و باید دید عمر تاثیر گذاری این پدیده تا کجا ادامه خواهد داشت. امین حیایی: در شیش و بش نقش پسری زبر و زرنگ و ترو فرز را بر عهده دارد که بیشتر از مغزش از اندام و بدنش کار میکشد. جاهل و کمیتعصبی و دزد و کلاهبردار هم هست. گفتیم گلزار با فیزیک و پرسوناژ وارد عرصه جدی سینما شد اما امین حیایی از راهی پر پیچ و خم تر خود را به این مسیر رساند. بازیگری را بلد است و رگ خواب تماشاگر را میشناسد و همان چیزی را به او میدهد که انتظارش میرود. بدون ادا و رودربایسی. دلقک میشود، جنایتکار و تبهکار و بچه پولدار قرتی و سوسول کرواتی و جاهل و معلم و استاد دانشگاه و بچه پایین و بالای شهر و غیره و غیره میشود و بازی میکند و نمایش را میشناسد. در مورد امین حیایی باید به یک واقعیت تلخ اشاره کرد که او از آن دست بازیگرانی است که اگر هوش انتخابش را در مسیر سینمای جدی تر به کار میبرد بدون شک به یکی از معدود بازیگران بزرگ و ماندگار سینمای ایران تبدیل میشد. هر چند همین الان هم رد پایش در سینمای ما مشخص و قابل پیگیری است اما چه فایده که نمیتوان جدی اش گرفت. این یکی، دو سال اخیر افول امین حیایی قابل مشاهده است. به نظر میرسد وقتش رسیده که امین حیایی هر چند دیر، اما بالاخره مسیرش را تغییر دهد. او برای «شب» سیمرغ بازیگری گرفته و در چند فیلم همچون «بیداری رویاها» نشان داده که بدش نمیآید سرکی به وجه دیگری از سینما هم بزند. در این سن و سال وقتش رسیده است که چند اثر ماندگارتر از خود به جا بگذارد. در همین «شیش و بش» وقتی در سکانس ابتدایی او را در هیبتی جدی و با گریمی تازه میبینیم احساس میکنیم که انگار قرار است اتفاقی بیفتد ولی نهایتا میفهمیم که نخیر، همهاش کلاهبرداریست!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 62]