واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: بچه هايي با «تربيت» فانتزي نيازهاي عاطفي كودكان در هياهوي زندگي فراموش نشود- (بخش اول )
گاليا توانگر
چشم هايش برق مي زند، درخششي كه از كنجكاوي خاص كودكان خبر مي دهد. احساس تجربه كردن و آموختن، احساسي است كه اين روزها در حصار ديوار و مساحت كم آپارتمان به شدت سركوب مي شود. واژه هاي تكراري امر و نهي مادر، دلتنگي بي همبازي ماندن، دلتنگي گفتن اما درك نشدن، دلتنگي نبود پدر و مادر و... هزار و يك نابساماني در روند تربيت كودكانمان است كه خيلي ساده از كنارش مي گذريم و تنها خود را در برابر موج دغدغه هاي روزمره به اين بهانه راضي مي كنيم كه هر چه كودكمان خواسته برايش فراهم كرده ايم! كمي كه بزرگتر مي شود، با فناوري هاي جديد مثل كامپيوتر و انواع و اقسام CDها سعي مي كنيم جاي خالي مان در كنارش به نحوي پر شود. غافل از اين كه اگر تمام دنيا را هم داشته باشد، بوي محبت پدر و مادرش، لبخند، نوازش و تجربه آنها را مي خواهد.
زندگي مدرن و آپارتمان نشيني همه چيز را در بسته هاي كوچك خوشرنگي كادوپيچي كرده، رنگ و لعاب بخشيده، اما وقتي اين كادوها را باز مي كنيم آن چيزي نيست كه مي خواستيم! براي كودكمان تولد مي گيريم، فاميل را جمع مي كنيم، لباس هاي زيبا و نشاط برانگيز مي پوشانيم، به موهايش پاپيون و شكوفه مي زنيم، اما فردا صبح در برابر امتياز شاغل بودن مجبوريم كودك 2، 3ساله را به مهد بسپاريم و از آن طرف در پايان روز چهره خسته مان را به خانه بياوريم.
كودكان در اين فضاي محدود آپارتمان قدرت تجربه كردن بازي ها، دويدن، بلند خنديدن و فرصت بروز احساسات خود را ندارند. از سوي ديگر بر اين گمانيم با سپردن كودك به مهد شانه هايمان از زير بار سنگين مسئوليت خالي شده است. در برابر آشنايان هم به شهريه آنچناني مهد، مي باليم، اما فرزندمان فقط در اندازه كلماتي مانند صبح به خير مامان و شب به خير بابا با ماست. هر وقت كه به زور از رختخواب بيرونش مي كشيم، چشم هايش باراني ست و هر شب وقتي در انتظار ديدن پدر به رختخواب مي رود، دعايش ديدن اوست.
بچه ها، محروم مانده از تجربه ها
دختر بچه 2ساله اي است كه پدرش كارگر شركت نفت است. پدرش را هر 20روز يكبار مي بيند، چون در جنوب كار مي كند. مادر سارا مي گويد: «اگر شوهرم سركار نرود، چرخ زندگي مان چه طور مي چرخد؟ هزينه پوشك و شير خشك سارا ماهانه دست كم 100تا 120هزارتومان است. حالا به اين رقم كرايه خانه و هزينه خورد و خوراك را هم اضافه كنيد.»
در همين حين ،سارا با انگشتان كوچك خود به در چوبي خانه مي كوبد و بازبان بي زباني پدرش را صدا مي زند.
مادر سارا ادامه مي دهد: «اين ديدن چند روزه پدرش و بعد غيبت طولاني مدت او در روحيه دخترم خيلي تأثير دارد. اغلب موقع رفتن پدرش او را مي خوابانم كه متوجه نشود و كمتر بهانه گيري كند. وقتي بيدار مي شود اتاق ها را به دنبالش سرك مي كشد، بعد يك گوشه كز كرده و بغض مي كند.»
اين مادر با اشاره به اين كه تنهايي بچه ها امروزه يكي از مشكلات اساسي و از موانع تربيتي آنهاست، مي گويد: «خيلي وقت ها من هم فرصت نمي كنم سارا را به پارك ببرم. مي ترسم حين بازي برايش اتفاقي بيفتد، آن وقت دست تنها چه كنم؟ به همين دليل دخترم در چهار ديواري آپارتمان حبس شده است. لباس هايش را كثيف كند، سرش داد مي زنم، بهانه بيرون را بگيرد، مي گويم نمي شود. آخر چه طور خلاقيت هايش بروز پيدا كند، وقتي فرصت بازي و تجربه كردن از او گرفته شده است؟»
در جست وجوي عاطفه
صديقه غلامي كارشناس علوم تربيتي با گرايش پيش دبستاني و دبستان كه خود مدير يكي از مهدكودك هاست، با اشاره به اين كه بچه هاي امروزي در رفاه امكاناتي اما تهي از محبت و توجه عاطفي بزرگ مي شوند، مي گويد: «اغلب بچه هاي اين دوره و زمانه به نوعي نازك نارنجي و لوس رفتار مي كنند. در نوع ارتباطشان با همسالان خود و مربيان اين رفتار كاملا مشهود است. ظرفيت انتقادپذيري شان خيلي پايين به نظر مي رسد. به آنها ياد داده نشده كه اگر كسي از كارشان ايراد مي گيرد، قصد سوء ندارد، بلكه بايد حرف شنوي داشته باشند و به اصطلاح به كار خود بپردازند. اين رفتار در سال هاي بعد شكاف عميق بين والدين و فرزندان و نيز فرزند سالاري خانواده هاي مدرن را به دنبال دارد. هر چه را كه امروز مي كاريم، سال هاي بعد برداشت مي كنيم.»
وي در ادامه توضيح مي دهد: «بايد طعم برخي محروميت ها را به بچه ها چشانيد. برخي از آنها به ازاي هر كار خوبي كه انجام مي دهند، مثلا مشق خوش خطي كه نوشته اند، انتظار پاداش دارند. در حالي كه شرطي كردن بچه با پاداش هاي اين چنيني درست نيست. مي توان به تشويق زباني از خط زيباي كودك در مورد بالا اكتفا كرد.»
از اين كارشناس تربيتي مي خواهم تربيت صحيح و اصولي را تعريف كند؟ وي پس از مكث كوتاهي پاسخ مي دهد: «پدر و مادر بايد در عرصه تربيت كودك دوبال پرواز باشند. در برخي خانواده ها پدر جلوي بچه مي ايستد، اما مادر رأفت به خرج مي دهد. اين دوگانگي عكس العمل راه را براي سوءاستفاده فرزند باز مي كند. پدر و مادر بايد در مسائل تربيتي يكسان عمل كنند.»
غلامي با توصيه والدين به اين كه سعي كنند لااقل در ساعت فراغت از كار رابطه عاطفي محكمي با فرزندان خود برقرار كنند، مي گويد: «والدين توجه داشته باشند، سپردن كودك به مهد به معناي شانه خالي كردن از زير بار مسئوليت نيست.
بسيار لازم است كه والدين در منزل با فرزندانشان بازي هاي شاد و گفت وگو داشته باشند. فرزندشان را روي پاهاي خود بنشانند و نوازش كنند.»
سخنان اين كارشناس سفارش پيامبر اكرم(ص) درباره كودكان را در ذهن تداعي مي كند.
اگر چه امروزه علم روانشناسي تا حدودي در بطن خانواده ها نفوذ كرده و مورد توجه قرار مي گيرد اما نبايد از نظر دور داشت كه آن چه در قالب اين علم و در برخورد با خانواده، والدين و كودكان مطرح مي شود در مباني معرفتي اسلام مورد توجه و تأكيد قرارگرفته است.
تقليد از شخصيت هاي كارتوني
در كلاس نقاشي مهد احسان و عليرضا دعوايشان شده است. عليرضا به تندي و با صدايي كه سعي مي كند وحشتناك باشد رو به احسان مي گويد: «مي كشمت، گوشت رو گاز مي گيرم و مي كنم!»
زهرا مرشدي مربي پيش آمادگي و ليسانسيه علوم تربيتي در حالي كه ميانجيگري كرده و آنها را آشتي مي دهد، مي گويد: «قدرت تخيل بچه ها فوق العاده قوي است. هر شب كه فيلم وحشتناك مي بينند، صبح در كلاس و در رويارويي با ساير بچه ها عكس العمل نشان مي دهند. مثلا وقتي كارتون مرد عنكبوتي را مي بينند، رفتارشان خشن و پرخاشگرانه است. برعكس وقتي كارتون ديگري را تماشا مي كند، آرام و لوس مي شوند. مي خواهند جلب توجه كنند.»
افسانه رضايي مادر يكي از بچه ها مي گويد: «كارتوني خوب است كه مفاهيم پيچيده را به زبان بچه بازگو كرده باشد. در يك كارتون كه شخصيت اصلي گربه نارنجي جذابي ست، آرزو مي كند وارد دنياي واقعي شود. وقتي به دنياي واقعي پا مي گذارد، از ميان زباله ها همه چيز پيدا مي كند و بي دغدغه سير مي شود، اما در شب دوم هنوز غذايش را راحت و بي دغدغه از ميان آشغال ها پيدا نكرده كه با دمپايي پذيرايي مي شود. اين كارتون به بچه مي فهماند هيچ چيز راحت و بدون تلاش به دست نمي آيد و هر كس بايد در جاي خودش قراربگيرد و دنياي خاص خودش را داشته باشد. در ادامه اين كارتون دوست گربه نارنجي با لحني معترضانه رو به او مي گويد: چطور توانستي دوستي مان را به يك تكه گوشت و سوسيس بفروشي؟! همه اين ديالوگ ها حرف دارند و به ماندگاري كارتون در ذهن بچه كمك مي كنند.»
كودك رها در برهوت تنهايي
يكي از خطرات تربيتي اين است كه كودك را در خانه با تصور اين كه پاي كامپيوتر نشسته و يا دارد فيلم مي بيند، رها كنيم و خودمان مشغول دلمشغولي ها شويم. احساس تنهايي هميشگي، كمبود محبت، احساس رها بودن و تكيه گاهي نداشتن از مخرب ترين احساساتي است كه در روند تربيت صحيح اختلال ايجاد مي كند.
صديقه غلامي كارشناس تربيتي در اين باره مي گويد: «بچه هاي كم تحرك و چاق، بچه هايي كه قدرت مبارزه با مشكلات زندگي را ندارند، ماحصل ساعت ها تماشاي تلويزيون، ديدن CD و بازي هاي كامپيوتري هستند. در گذشته تحرك بچه ها بيشتر بود.
وسطي، الك دولك و... بازي هاي مشهور دوران كودكي نسل قبل بودند. تحرك و پويايي داشتند. شادي مي آوردند، اما الان فناوري هاي جديد و عدم استفاده صحيح از آنها سلامت فكر و جسم كودك را به خطر مي اندازند. حداقل در فضاي آپارتمان مي توان برخي بازي هاي فكري نظير پازل را انجام داد. امروز بچه با پازل خانه مي سازد و فردا در فضاي ذهني اش شكل ديگري را طرح ريزي مي كند. پرورش قدرت خلاقيت با انجام چنين بازي هايي امكان پذير است.
منوچهر اكبرلو استاد دانشگاه و نويسنده و منتقد سينمايي از زاويه ديگري به مشكلات كودكان اشاره مي كند:
«خيلي از همكاران فيلم ساز و برنامه ساز كودك بهانه گيري مي كنند كه بودجه پروژه ها كم است و يا تكنيك لازم را نداريم. تكنيك كار در ارتباط تنگاتنگي با فيلم نامه است. اگر بگويد بودجه كار كم بوده باز هم قابل قبول نيست، چرا كه هنرمند نخست بايد نشان بدهد كه ارزش كارش چه قدر بالاست؟ چه قدر توانايي دارد و بعد مدعي شود.
مهمترين عنصر در تنظيم فيلم نامه و محتواي برنامه هاي كودك شناخت دنياي آنهاست. اين كه ساده نويسي و ساده گويي را با سطحي نويسي و سطحي گويي هم معنا گرفته ايم، آفت بزرگ برنامه سازي ماست ، يعني به جاي اين كه مثلا مفاهيم ارزشي، ديني، اعتقادي يا اخلاقي را به زبان ساده كودكانه و با تكرار چندين باره عرضه كنيم، به دنبال كشف زواياي جديد روايت ارزش ها باشيم و با تكيه بر كار پژوهشي برنامه سازي كنيم.
طبيعي است كه سهل انگاري نتيجه اي جز برداشت سطحي كودك از مفاهيم ارزشي و اخلاقي ندارد.»
غفلت از تهاجم فرهنگي
كودكان 8و 9ساله در رقابت بازي هاي كامپيوتري فرياد مي كشند. انواع و اقسام مفاهيم ضد اخلاقي و انساني در اين گونه بازي ها طراحي شده اند. سربازان آمريكايي تا آخرين مرحله فقط مي كشند و به پيش مي روند. متأسفانه در اين عرصه ها جزء انگشت شماري، حركت فرهنگي قابل توجهي صورت نگرفته است.
اكبرلو منتقد سينماي كودك و استاد دانشگاه مي گويد: «متأسفانه ما بسيار بد عمل مي كنيم و فقط به نفي اين توليدات مي پردازيم، در حالي بايد در مراكز علمي مربوط به توليد اين آثار درباره ويژگي ها، ساختار، تاريخچه و تكنيك هاي اين گونه آثار بحث و بررسي صورت گيرد تا با جذب متخصصين داخلي به توليد انبوه اين گونه آثار متناسب با فرهنگ و اعتقادات خود بپردازيم. متأسفانه اين از غفلت هاي ما سرچشمه مي گيرد و تأثيرات فرهنگي اين قبيل آثار به صورت اسباب بازي و تفريح آرام آرام در ذهن كودكان و نوجوانانمان رسوخ مي كند. اين تغيير فرهنگي زمينه ساز تغيير پوشش، فكر و معيارهاي اخلاقي نسل بعدي خواهد بود.»
يکشنبه 14 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 145]