تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833139802
نويسنده: آيت الله جوادى آملى وداع با ماه خدا
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: آيت الله جوادى آملى وداع با ماه خدا
خبرگزاري فارس: ماه مبارك رمضان يك حقيقت و باطنى دارد كه اين حقيقت در قيامت ظهور مىكند. ماه مبارك رمضان را امام سجاد(ع) عيد اولياء الله مىداند. در صحيفه سجاديه دعايى استبه نام دعاى وداع ماه مبارك رمضان.
ماه مبارك رمضان يك حقيقت و باطنى دارد كه اين حقيقت در قيامت ظهور مىكند. ماه مبارك رمضان را امام سجاد(ع) عيد اولياء الله مىداند. در صحيفه سجاديه دعايى استبه نام دعاى وداع ماه مبارك رمضان.
اين وداع براى كسى است كه با ماه مبارك رمضان مانوس بوده و ماه مبارك رمضان دوست او مىباشد والا آنكه با اين ماه نبوده وداعى ندارد. انسان از دوستش و يا با كسى كه مدتى مانوس بود، خداحافظى مىكند. آنكه اصلا نمىداند چه وقت ماه مبارك رمضان آمد و چه وقتسپرى شد، چرا آمد و چرا سپرى شد، او وداعى ندارد. اما امام سجاد(ع) آخر ماه مبارك رمضان كه شد، در حد يك ضجه اين دعا را مىخواند.
در مقدمه اين دعا، حضرت سجاد(ع) كليات نعمتهاى الهى را مىشمارد و اينكه بخششهاى خداى سبحان ابتدايى است، نه از روى استحقاق.
رمضان بهترين بخشش خداوند
بعد از آن مقدمه مىفرمايد: يكى از بهترين بخششهاى خداوند سبحان، ماه مبارك رمضان و روزه در اين ماه است: «و انت جعلت من صفايا تلك الوظائف و خصائص تلك الفروض شهر رمضان... و قد اقام فينا هذا الشهر مقام حمد و صحبنا صحبة مبرور». (1)
خدايا، نعمتهاى فراوانى به ما دادى; يكى از آن برجستهترين نعمتها ماه مبارك رمضان است و يكى از بهترين فضيلتها روزه اين ماه است كه نصيب ما كردى. و هيچ زمانى به عظمت زمان ماه مبارك رمضان نيست، گذشته از آنكه شب قدر را در آن قرار دادى، اين ماه را ظرف نزول قرآن كريم قرار دادى كه اين فيض در اين ماه نازل شده است، اگر كسى با قرآن باشد همراه قرآن بالا مىرود، و اين را بر ملت مسلمان منت نهادى، زيرا ديگر ملل در ماه مبارك رمضان روزه نمىگرفتند و اين نعمت را مخصوص مسلمين كردى.
و اين ماه مبارك در بين ما اقامت داشت و جاى حمد و ثنا بود; زيرا به همراه خودش رحمت آورد و رفيق بسيار خوبى براى ما بود. ما در صحبتبا او به فضايل و نعمتهايى رسيديم. دوستى بود كه به همراهش رحمت و مغفرت و بركت آورد. اينكه رسول خدا - عليه آلاف التحية و الثناء - در خطبه شعبانيه فرمود: «قد اقبل اليكم شهر الله بالبركة و الرحمة و المغفرة»; اين ماه، بركت و رحمت و مغفرت آورد; كسى كه رفيق اين ماه بود، بركت و رحمت و مغفرت اين ماه را هم دريافت مىكند.
رمضان ماه منفعت
«و اربحنا افضل ارباح العالمين»;«ماه رمضان» برترين سودهاى جهانيان را به ما ارزانى داشت كه هيچ تاجرى در هيچ گوشه دنيا نبرده است. هيچ كسى در سراسر عالم به اندازه ما از اين ماه مبارك رمضان استفاده نكرد. اگر انسان يك مسافرى است كه سفر ابد در پيش دارد، رهتوشه آن سفر ابد را بايد همين چند روز تهيه كند و اگر درهاى آسمان به چهره مؤمن باز مىشود و اگر مؤمن مىتواند با وارستگى به باطن عالم راه پيدا كند و اگر بهترين فرصت ماه مبارك رمضان است; پس بهترين سود را ماه مبارك رمضان و اهلش دارند.
ماه حسابرسى
از «ابن طاووس» نقل شده است كه فرمود: عدهاى اول سالشان اول فروردين است. يك نوجوان اول سال او اول فروردين است كه تلاش مىكند لباس نو در بر كند; درختها اول سالشان فروردين است كه لباسهاى نو و تازه در بر مىكنند; اول سال يك كشاورز اول پاييز است كه درآمد مزرعه را حساب مىكند; يك تاجرى كه كارگاه توليدى دارد، اول سال را در فرصت ديگرى تعيين مىكند; اما آنها كه اهل سير و سلوكاند، اول سالشان ماه مبارك رمضان است;حسابها را از ماه مبارك تا ماه مبارك بررسى مىكنند كه ماه مبارك رمضان گذشته، چه درجهاى داشته و امسال چه درجهاى دارند؟ چقدر مطلب فهميده و چقدر مسايل براى آنها حل شده است؟ چقدر در برابر گناه قدرت تمكين داشته و چقدر در برابر دشمن، قدرت تصميم دارند؟ ماه مبارك رمضان براى سالكان الى الله، ماه محاسبه است; لذا امام سجاد(ع) فرمود: هيچ كس در سراسر جهان به اندازه ما در اين ماه استفاده نكرد.
هجران جانكاه
«ثم قد فارقنا عند تمام وقته و انقطاع مدته و وفاء عدده و نحن مودعوه»; اين ماه بعد از آنكه پايانش فرا رسيد، از ما مفارقت و هجرت كرد و ما را تنها گذاشت و ما الان اين ماه را وداع مىكنيم.
«وداع من عز فراقه علينا و غمنا»، (2)
چه وداعى؟ وداع تشريفاتى؟ نه، وداع با يك دوست عزيزى كه مفارقتش براى ما توانفرساست. آنكه اهل معنا بود خيرش در اين ماه بيشتر شد; آنكه گرفتار گناه بود گناهش در اين ماه كمتر شد. فرمود: ما كسى را وداع مىكنيم كه رفتنش براى ما عظيم و سخت است و ما را غمگين كرد; اين ماهى بود كه شب و روزش رحمتبود.
بزرگان فقه ما همچون «مرحوم صاحب جواهر» و «سيد محمد كاظم» صاحب «عروة الوثقى» و ديگران (رضوان الله عليهم) در كتابهايشان هست كه در فضيلت روزه گرفتن، همين بس كه انسان از نظر ترك بسيارى از كارها شبيه فرشته مىشود. همين كه انسان از شكم رها شد، يك مقدار به فرشته شدن نزديك مىشود. گفتهاند شش روز اوايل ماه شوال را به عنوان بدرقه، روزه بگيريد. بعد از عيد فطر، كه عيد فطر روزهاش حرام است، زيرا اگر كسى دوست عزيزى را بخواهد بدرقه كند، چند قدم به همراه او مىرود; معناى وداع كردن، به دنبال او چند قدم رفتن است.
«و اوحشنا انصرافه عنا» و از اينكه منصرف شد و از ما فاصله گرفت، ما را به وحشت انداخت. ما يك دوست رئوف و مهربان و پربركتى را از دست مىدهيم، لذا ما به وحشت افتاديم; آخر ماه مبارك رمضان كه مىشد احساس غربت مىكردند. سلام بر تو اى عيد اولياء خدا.
«و لزمنا له الذمام المحفوظ و الحرمة المرعية و الحق المقضى»; ما بايد حقى كه او به عهده ما دارد رعايت كنيم; حرمتى كه در پيش ما دارد بايد ارج بنهيم; بايد به تعهدى كه بين ما و اوست وفا كنيم.
سلام بر تو اى عيد اولياء خدا
«فنحن قائلون السلام عليك يا شهر الله الاكبر و يا عيد اوليائه»، آن گاه چون اين دوست عزيز از ما مفارقت مىكند، ما در آخر ماه مبارك اين چنين مىگوييم: سلام بر تو اى بزرگترين ماه كه به خدا انتساب دارى و سلام بر تو اى عيد اولياء الهى. اين سلام توديع است، چون تنها ماهى كه اسمش در قرآن كريم است ماه مبارك رمضان است:
عارفان هر دمى دو عيد كنند
عنكبوتان مگس قديد (3) كنند (4)
كار عنكبوت آن است كه بتند و با اين تارها مگس صيد كند و قرمه درست كند. كار عنكبوت آن است كه مگس را ذخيره كند، قديد كرده و قرمه درست كند و كارش غير از ذخيره كردن چيز ديگرى نيست، اما عارف در هر دم و هر نفس دو عيد دارد كه سعدى گفت: هر نفسى كه فرو مىرود ممد حيات است و چون برمىآيد مفرح ذات; پس در هر نفسى دو نعمت موجود است و بر هر نعمتى شكرى واجب; لذا عارف در هر دم دو عيد دارد.
على اى حال، بهترين دمى كه انسان دارد در ماه مبارك رمضان است كه «انفاسكم فيه تسبيح»; نفس كشيدن در اين ماه «سبوح قدوس» گفتن است; لذا امام سجاد(ع) مىفرمايد: سلام بر تو اى عيد اولياى الهى. اينكه مىبينيم در آخر ماه مبارك رمضان عيد فطر مىگيرند، چون جايزههاى يك ماه را به ما مىدهند; در حقيقت محصول ماه مبارك رمضان است. اين ضيافة الله، آن لقاء الله را در بر دارد و عظمت از آن ماه شوال نيست، بلكه عظمت از آن ماه مبارك رمضان است كه نتيجه يك ماهه را در روز عيد مىدهند.
روز عيد است و من مانده در اين تدبيرم
كه دهم حاصل سى روزه و ساغر گيرم
«السلام عليك يا اكرم مصحوب من الاوقات و يا خير شهر فى الايام و الساعات». (5) امام سجاد چندين بار به اين ماه سلام مىكند. ماه اگر يك زمانى گذرا بود و باطن و سر و حقيقت و روح و جانى نداشت، اين ولى الله كه به او سلام نمىگفت. آيا اينها معاذ الله نظير اشعار خيالى شعراست كه بر خطابههاى خيالى حمل شود كه مثلا به كوه و يا آثار مخروبه خطاب مىكنند، يا نه اين ماه يك حقيقتى دارد.
مىگويد: ما خيلى دوست داشته و داريم، اما هيچ دوستى به عظمت اين ماه نبود. يك ماهى كه نه هيچ روزى مثل روزهاى او بود و نه هيچ شبى مثل شبهاى او.
ماه چه و چگونه خواستن از خداوند
«السلام عليك من شهر قربت فيه الامال و نشرت فيه الاعمال»; سلام بر ماه آرزوهاى مشروع و اعمال مرفوع سلام ما بر تو اى ماهى كه آرزوها در اين ماه نزديك شد و ما فهميديم كه چه بخواهيم، لذا آرزوهاى طولانى نمىطلبيم. و از طول امل آزاد شديم و بر آمدن آرزوهاى مشروع ما نزديك شد. در همين دعاى سحر ماه مبارك رمضان، امام سجاد(ع) به ما آموخت كه به خدا عرض كنيم: خدايا، آنها كه تو را نمىشناسند و عبادت نمىكنند، آنها را روزى مىدهى و اين همه مار و عقربها را خدا تامين مىكند، پس حيف است كه انسان تمام حاجتها را در محور ماده و ماديات خلاصه كند. آنها كه اصلا خدا را نمىشناسند و عبادت نمىكنند، نظير اين همه كفار و منافقين، خداوند آنها را در عالم تامين مىكند، پس آيا صحيح است انسان تلاش و كوشش خود را بر اين صرف بكند كه از خدا طبيعت و دنيا بطلبد؟
امام مىفرمايد: سلام بر اين ماه كه فهميديم در اين ماه از خدا چه بخواهيم. آرزوهاى طولانى نداشته باشيم، بلكه چيزى بخواهيم كه براى ما بماند.
وقتى اين آيه نازل شد: «و كاين من دابة لا تحمل رزقها الله يرزقها»، (6) مهاجرين از مكه به مدينه هجرت كردند. چون اينها وقتى مىخواستند از مكه به مدينه هجرت كنند، كسى به آنها اجازه نمىداد تا اموالشان را هم منتقل كنند يا بفروشند و مىگفتند: اگر خواستيد از مكه به مدينه برويد بايد با دستخالى برويد. وقتى اين آيه نازل شد كه هيچ جنبدهاى، چه اهل پسانداز باشد يا نباشد، نيست كه از جايى به جايى حركتبكند، مگر اينكه خدا روزى او را مىدهد; معنايش اين است كه همه در عالم روزى خدا را مىخورند.
جنبدهها دو قسمتاند: بعضى اهل پسانداز و ذخيرهاند مثل موش و مورچهها; بعضى آزادانه زندگى مىكنند، مثل كبوترها، گنجشكها، بلبلها كه اينها اهل ذخيره و پسانداز نيستند. در اين آيه فرمود: هم آن موش و مورچه را كه اهل پساندازند خدا روزى مىدهد، هم كبوتر و بلبل و گنجشك را كه اهل ذخيره نيستند; اينطور نيست كه فقط موشها را خدا تامين كند و بلبلها را تامين نكند، وقتى اين آيه نازل شد، مسلمين از مكه به مدينه هجرت كردند. گفتند ما روزىمان را كه از جايى به جايى حمل نمىكنيم، بالاخره خداى مكه خداى مدينه هم هست. اگر ما را در مكه اداره مىكند در مدينه هم اداره مىكند. با دستخالى آمدند و در مسجدهاى مدينه ماندند و مهاجر ناميده شدند; خدا آنها را تامين كرد.
اين چنين نيست كه اگر انسان روح بلند نداشته باشد، به او خوش بگذرد و يا اگر روح بلند و عظيم داشت در جهان تلخكام باشد. انسان اگر ذهن و جانش را به چيز درستى مشغول نكند، او آدم را به چيز نادرستى مشغول مىكند; تا آدم اين نفس و ذهن و مركز انديشه را مشغول نكند او آدم را مشغول مىكند; فرمود: ما در اين ماه فهميديم از خدا چه بخواهيم، اعمالمان باز و آرزوهايمان بسته شد. جلو آرزوهايمان را گرفتيم و دستبه كار شديم.
وداعى غم انگيز با يارى عزيز
«السلام عليك من قرين جل قدره موجودا و افجع فقده مفقودا»; سلام بر تو اى نزديكى كه وقتى بودى گرامى بودى و حال كه در آستانه رفتن هستى، رفتنت فاجعه است و ما را غمگين مىكند همچون كسى كه عزيزترين عضو خانوادهاش را از دستبدهد.
«و مرجو آلم فراقه»; سلام بر تو اى تكيهگاه اميد كه در هنگام مفارقت، ما را متالم و رنجور كردى. آن ماه كه در جان انسان رسوخ داشت، وقتى از جان فاصله مىگيرد جايش را غم پر مىكند. آن فهميدنها و صفاى ضمير ديگر نيست. آن نشاطى را كه انسان در ماه مبارك رمضان براى نثار و ايثار دارد در غير ماه مبارك رمضان ندارد. اگر انسان در اين ضيافتحق از خدا، غنا و بىنيازى طلب كند، چيزى او را به خود متوجه و مشغول نمىكند; نه از كسى مىترسد و نه از بذل جان دريغ مىكند.
«السلام عليك من اليف آنس مقبلا فسر و اوحش منقضيا فمض»; (7) سلام بر تو اى دوستبا الفت كه وقتى آمدى، ما را مسرور كردى و وقتى رفتى، ما را گداختى و رفتى، داغ زدى و رفتى! اين حرف، حرف يك انسانى است كه با باطن روزه اين ماه و با باطن ليله قدر در تماس بوده است.
وداع با ماه رقت قلوب و قلت ذنوب
«السلام عليك من مجاور رقت فيه القلوب و قلت فيه الذنوب»; سلام بر تو اى همسايه عزيز كه در مجاورت و جوار رحمت تو بوديم. تو همسايهاى بودى كه در اين مدت دلها رقيق مىشد و گناهان كم.
در مناطق ييلاقى و در سرزمينى كه سبز و خرم است چشمه معدنى مىجوشد، چون با املاح و رسوبات همراه است، اين آب زلال نيست كه راه خود را طى كند و راه باز كند و تشنهها را سيراب كرده و به مقصد برسد، بلكه با رسوبات و املاح همراه است. اين آب زلال است كه وقتى از چشمه مىجوشد راه خود را باز مىكند و راه كسى را هم نمىبندد; همه اين درختها و گياهان تشنه سر راه را هم سيراب مىكند تا به دريا برسد، اين خاصيت آب زلال است كه اصلا به دنبال تشنه مىرود تا سيرابش كند. سرش را به سنگ مىزند و تلاش و كوشش مىكند كه خود را به تشنهها برساند اما اگر اين آب رسوبى باشد همين كه مىجوشد راه خود را مىبندد. بعد از چند سال در آن مزرع، تلى از سنگ پيدا شده و همه آن سرزمينهاى سبز، خشك مىشود و از او چيزى روئيده نمىشود.
اين آب وقتى زلال و صاف نباشد جلوى خودش را هم مىبندد; افكار و انديشه در دلها هم همين طور است، اگر زلال باشد از جان مىجوشد، با زبان و قلم منتشر مىشود، به گوش و چشم مىرسد و از آنجا به دلهاى ديگران مىرسد; لذا يكى از القاب عالم «ماء معين» است كه ريشه اصلى آن درباره حضرت ولى عصر (عج) است كه يكى از القاب مبارك آن حضرت «ماء معين» است: «قل ارايتم ان اصبح ماءكم غورا فمن ياتيكم بماء معين». (8)
ماء معين يعنى آب جارى; آبى كه چشم، آن را مىبيند. علم و عالم را ماء معين مىگويند، چون مانند چشمه زلال است كه مىجوشد. حرفى كه مىزند، چيزى كه مىنويسد، علمى است كه از جان او تراوش كرده و به گوش و چشم شخصى رسيده است و او مىفهمد و به ديگرى مىگويد، ديگرى هم مىفهمد و به بعدى مىگويد.
اين مانند يك چشمه زلالى است كه بالاخره به اصلش مىرسد اما افكار و انديشه و خيالات باطل مانند همان رسوبات و املاح معدنىاند كه همان جا قلب را مىبندند; كم كم اين قسى مىشود، وقتى كه دل بسته شد، نه چيزى از آنجا سرايت مىكند و به ديگران مىرسد و نه حرف ديگران به آنجا مىرسد. نه حرف او در غير مؤثر است و نه حرف غير در او مؤثر مىباشد. امام سجاد(ع) فرمود: دلها در اين ماه نرم و رقيق و گناهان در اين ماه كم مىباشد.
ماه پيروزى بر شيطان
«السلام عليك من ناصر اعان على الشيطان و صاحب سهل سبل الاحسان»; سلام بر تو اى رفيقى كه كمك كردى تا ما بر شيطان مسلط شديم. انسان در اين ماه بر شيطان مسلط مىشود. به خاطرات شيطانى گوش فرا نمىدهد. تو براى ما مصاحب خوبى بودى كه ما توانستيم بر شيطان پيروز شويم.
ما نه تنها در بعد سلبى از دستشيطان نجات پيدا كرديم كه كار بد نكرديم، بلكه در بعد اثباتى هم پيروز شديم. راههاى خير را خوب و به آسانى طى كرديم. اگر در غير ماه مبارك رمضان كار خير را به سختى انجام مىداديم، در اين ماه به آسانى انجام داديم، تو باعثشدى كه ما راه احسان را با سهولت طى كرديم.
ماه آزادى
«السلام عليك ما اكثر عتقاء الله فيك» سلام بر تو اى ماهى كه چقدر بندهها را خدا در اين ماه آزاد كرده است. خدا آنها را كه گرفتار آتش و رذائل اخلاقى بودند، از دست اين بندها آزاد كرد و نعمتى بهتر از آزادى نيست.
امام صادق(ع) فرمود: «من رفض الشهوات فصار حرا»; (9) اگر كسى شهوت را ترك كند، آزاد مىشود و نعمتى بالاتر از آزادى و آزادگى و حريت نيست كه انسان گرفتار شهوت و غضب و برده هوى نباشد و زمامش را به دست هوسش نسپرد.
«و ما اسعد من رعى حرمتك بك»; چقدر سعادتمند شد آن كسى كه احترام تو را حفظ كرد و مواظب بود تا در اين ماه حرف بد نزند، خيال و گناه بد نكند.
ماه محو كننده گناه
«السلام عليك ما كان امحاك للذنوب و استرك لانواع العيوب»; سلام بر تو اى حقيقت ماه مبارك رمضان كه تو محوكننده گناه هستى و پوشانندهتر از هر چيزى نسبتبه عيوب انسان. عيب را مىپوشانى و گناه را محو مىكنى.
اول پوشاندن و ستر و بعد مغفرت است. خداى سبحان اول مىپوشاند، كه آبروى انسان محفوظ باشد، بعد مىبخشد. اين ستار زمينه آن غفار را فراهم مىكند. انسان تا بتواند آبروى ديگران را حفظ كند، خدا هم آبروى او را حفظ مىكند، مؤمن حق ندارد كارى بكند كه ذلتآور باشد.
«السلام عليك ما كان اطولك على المجرمين»; سلام بر تو اى ماه مبارك رمضان كه براى افراد تبهكار خيلى طولانى هستى و رمضان براى او حكم چندين ماه است.
«و اهيبك فى صدور المؤمنين»; ماه مبارك رمضان در دلهاى مؤمنان با يك هيبت و ابهت و جلال و هيمنه و شكوه تلقى مىشود.
وداع با ماه بىرقيب
«السلام عليك من شهر لا تنافسه الايام»; سلام بر تو اى ماهى كه هيچ ماهى با تو مسابقه و رقابت ندارد.
در منافسه وقتى انسان مىدود و مسابقه مىدهد، نفس نفس مىزند تا به مقصد برسد. خداى سبحان هم فرمود براى گرفتن فضائل، منافسه بدهيد: «فليتنافس المتنافسون»; شما نفس نفس بزنيد تا آن شىء نفيس و ارزنده را بگيريد. هيچ ماه و ايام و ليالى و لحظاتى با تو منافسه نمىكند و رقابت ندارد. تو پيشگامى و همه يازده ماه سال به دنبال تواند. اين چنين نيست كه انسان بگويد در ماه مبارك رمضان حرفها را مىشنوم و بعدا عمل مىكنم. اگر فعلا عمل نشود بعدا هم عمل نمىشود; چون زمانهاى ديگر آن قدرت را ندارد كه با ماه مبارك رمضان در كسب توفيق انسان رقابت كنند.
«السلام عليك غير كريه المصاحبة و لا ذميم الملابسة»; سلام بر تو، در اين مدتى كه مهمان ما بودى يا ما در خدمتشما بوديم، هيچ رنجى نديديم. از مصاحبتبا شما خسته نشديم. در خدمتشما بوديم و لذت برديم، ذم، كراهت و مانند آن از شما مشاهده نكرديم. تو مهمان خوبى براى ما بودى.
«السلام عليك كما وفدت علينا بالبركات و غسلت عنا دنس الخطيئات».
سلام بر تو اى ماه گرامى مبارك رمضان كه بركت آوردى، ما را شستشو كردى و رفتى و بعدا اگر آلوده شديم به دستخود آلوده شدهايم والا تو ما را تطهير كردى و رفتى. ما احساس سبكى مىكنيم.
مهمان بىزحمت
«السلام عليك غير مودع بر ما و لا متروك صيامه ساما»; سلام بر تو كه در هنگام توديع، ما احساس خستگى نكرديم. انسان وقتى مهمان را با تشريفات پذيرايى مىكند، خود در اين مدت خسته مىشود; اما ايشان مىفرمايد ما خسته نشديم، ما از روزه گرفتن كه پذيرايى تو بود خسته نشديم و رنجى احساس نكرديم، بلكه براى ما گوارا بود.
«السلام عليك من مطلوب قبل وقته و محزون عليه قبل فوته»; سلام بر تو، قبل از اينكه بيايى ما انتظار تو را داشتيم و الان هم هنوز نرفتهاى مقدارى مانده است. ولى همين كه مىخواهى بروى ما را غمگين كردهاى.
«السلام عليك كم من سوء صرف بك عنا و كم من خير افيض بك علينا»; سلام بر اين مهمان گرانقدرى كه به بركت تو، خدا خيلى از بلاها را از ما برداشت و خيلى از بركات را به ما داد. ما در حقيقت مهمان تو بوديم، نه تو مهمان ما.
«السلام عليك و على ليلة القدر التي هي خير من الف شهر»; اين زيارتنامه است، اين سلام توديع است، سلام بر تو اى ماه، سلام بر ليلة القدرت، آن شب قدرى كه هزار ماه - تقريبا هشتاد سال - بالاتر است.
«السلام عليك ما كان احرصنا بالامس عليك و اشد شوقنا غدا اليك».
سلام بر تو اى ماهى كه ما ديروز خيلى حريص بوديم كه شما بيايى و فردا هم خيلى مشتاقيم كه زيارتتان كنيم; اين طور نيست كه به عنوان يك اداء وظيفه اين مراسم توديع را انجام بدهيم.
«السلام عليك و على فضلك الذى حرمناه و على ماض من بركاتك سلبناه»; سلام بر تو و فضيلت تو، سلام بر تو و بركات تو.
«اللهم انا اهل هذا الشهر الذى شرفتنا به و وفقتنا بمنك له حين جهل الاشقياء وقته و حرموا لشقائهم فضله»; خدايا آن توفيق را دادى كه ما اهل اين ماه باشيم، در حالى كه عدهاى از فضيلت اين ماه محروم شدند و منشاء حرمان آنها نيز شقاوتشان بود كه به سوء اختيار خود آنان فراهم شد. «و انت ولى ما آثرتنا به من معرفته و هديتنا له من سنته»; پروردگارا، تو مولى و سرپرست مايى، در آنچه ما را براى شناخت آن برگزيدهاى و راهنمايى نمودهاى كه روش آن را طى نماييم.
«و قد تولينا بتوفيقك صيامه و قيامه على تقصير و ادينا فيه قليلا من كثير». و در پرتو توفيق تو، به روزه و نماز آن با اعتراف به تقصير نايل آمديم و اندكى از وظايف بسيار را ادا نموديم.
«اللهم فلك الحمد اقرارا بالاسائة و اعترافا بالاضاعة و لك من قلوبنا عقد الندم و من السنتنا صدق الاعتذار».
پروردگارا! تو را در حالى ستايش مىكنم كه به بد رفتارى خود اقرار و به ضايع نمودن نعمت احكام تو و عمر خويش اعتراف داريم. و براى توست از طرف دلهاى ما پيمان پشيمانى و از ناحيه زبان پوزش طلبى صادقانه.
«فاجرنا على ما اصابنا فيه من التفريط اجرا نستدرك به الفضل المرغوب فيه و نعتاض به من انواع الذخر المحروص عليه».
پس اجر مصيبتبر تفريط در اين ماه را چيزى قرار ده تا به وسيله آن، فضيلتى كه مورد رغبت است نائل آييم و به جاى آن از انواع ذخايرى كه بر آن تشويق شده عوض به دست آوريم.
«و اوجب لنا عذرك على ما قصرنا فيه من حقك».
و از باب: كتب ربكم على نفسه الرحمة. پذيرش پوزش را براى ما مقرر نما تا حق تقصير شده شما بخشوده گردد.
«و ابلغ باعمارنا ما بين ايدينا من شهر رمضان المقبل فاذا بلغتناه فاعنا على تناول ما انت اهله من العبادة و ادنا الى القيام بما يستحقه من الطاعة» و عمر ما را تا ماه مبارك آينده طولانى بفرما و هنگامى كه ما را به آينده آن رساندى ما را كمك فرما تا آنچه در خور شماست عبادت نمائيم و آنچه سزاوار توست طاعت كنيم «و اجر لنا من صالح العمل ما يكون دركا لحقك فى الشهرين من شهور الدهر»; و توفيق انجام كار نيك را بطور جارى و مستمر بهره ما فرما تا آنچه حق و شايسته شما است در تمام ماه مبارك رمضان كه در مدت عمر ما پيش مىآيد جبران شود.
«و اجبر مصيبتنا بشهرنا و بارك لنا فى يوم عيدنا و فطرنا».
پروردگارا، هجران ماه مبارك را كه مصيبت ماست جبران فرما و براى ما در روز عيد فطر بركت مقرر نما...
و با سپرى شدن اين ماه ما را از هر تباهى بيرون بياور...
و هر پاداشى كه به افراد شايسته و واجد شرايط اين ماه مرحمت مىكنى، به ما نيز لطف فرما، زيرا فضل تو تمامشدنى نيست، بلكه همواره جوشان است. و ثواب همه كسانى كه تا قيامت در آن ماه روز مىگيرند يا عبادت مىكنند براى ما ثبت فرما... آمين.
پىنوشتها:
1) صحيفه سجاديه، دعاء 45، وداع ماه مبارك رمضان
2) همان ماخذ
3) قديد به گوشتهاى مانده ذخيره لانهها مىگويند
4) ديوان سنائى غزنوى
5) دعاى وداع
6) عنكبوت، 60
7) «مض» آن درد گدازنده را گويند. همچون رنجش از گداختگى آهن سرخ شدهاى كه به انسان اصابت كند.
8) سوره ملك، آيه 30.
9) امالى، شيخ مفيد، مجلس 6، حديث 14
................................................................................
منبع: سايت شارح
سه شنبه 9 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 365]
-
گوناگون
پربازدیدترینها