واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: به آزاد انديشي او نديده ام!
به مناسبت سالروز رحلت علامه طباطباييدکتر غلامحسين ابراهيمي ديناني استاد دانشگاه تهران از معدود فرزانگان بزرگ معاصر است که محضر خاصّ علامه طباطبايي را درک نموده و از شاگردان برجسته ايشان در فلسفه بوده است که درس اسفارعلامه را سال ها در حوزه علميه قم پي گيري مي نمود. او مي گويد: « در درس اسفار ايشان گمشده خود را يافتم و آن سال هاي شاگردي ايشان بهترين سال هاي عمرم بود.» اما پس از مدتي درس تعطيل مي شود. زيرا در آن زمان بسياري با تدريس فلسفه در حوزه مخالف بودند و به خصوص نزد آيت الله بروجردي سعايت مي کردند که تدريس فلسفه سهروردي ممکن است طلبه ها را به درويشي و از اين قبيل گرايش ها بکشاند. آيت الله بروجردي نيز که در آن فضا دغدغه حفظ حوزه و سلامت تربيت طلبه ها را داشتند از علامه خواستند درس فلسفه شان را تعطيل کنند. در عين حال برخي از کساني که دانش فلسفه را براي طلبه ها ضروري مي دانستند از جمله مرحوم فلسفي، نزد آيت الله بروجردي رفته و استدلال کردند که به خصوص با توجه به فعاليت مارکسيست ها و تلاش آن ها براي جذب جوانان و جدايي آن ها از دين از طريق بحث هاي فلسفي، لازم است که طلبه ها هم مجهّز به فلسفه باشند. آيت الله بروجردي موافقت کردند درس فلسفه علامه طباطبايي ادامه پيدا کند امّا به صورت محدود و در چهارچوب کتاب شفا. پس ار آن درس هاي روزانه فلسفه علامه محدود به کتاب شفا شد که « با هر کلام و نفسي نور را بهره شاگردان شان مي نمودند.» اما از آن جايي که شيفتگان درس ايشان به همان درس هاي روزانه اکتفا نمي کردند، جلسات درس شبانه ايشان در شب هاي 5 شنبه و جمعه تشکيل مي شد که تنها افراد مورد اعتماد ايشان در آن جلسات شرکت مي نمودند که عبارت بودند از: دکتر ديناني، آيت الله جوادي آملي، آيت الله حسن زاده آملي، دکتر احمد احمدي، آيت الله سيد محمد خامنه اي، سيد اسماعيل زنجاني و شيخ عباس ايزدي نجف آبادي. «در اين جلسات علامه ديگر خودش بود بدون هيچ قيد و محدوديت و ملاحظه اي و هر چه تفکر پنهان داشتند ابراز مي کردند. به اين معنا که هيچ محدوديتي براي طرح پرسش و بحث قائل نبودند. هر کس در محضر ايشان مي توانست هر آنچه مي خواهد بپرسد و به بحث بگذارد و علامه با آرامش و بزرگواري خاصّي به حرف هاي افراد خوب گوش مي کرد و سپس جواب مي داد. تا کنون فيلسوفي به آزاد انديشي او نديده ام. مرحوم علامه فقط شارح فلسفه نبود بلکه ايشان به معناي واقعي کلمه فيلسوف بود و ابداعات بسياري در مسائل فلسفي داشت.»(1) برخي از کساني که دانش فلسفه را براي طلبه ها ضروري مي دانستند از جمله مرحوم فلسفي، نزد آيت الله بروجردي رفته و استدلال کردند که به خصوص با توجه به فعاليت مارکسيست ها و تلاش آن ها براي جذب جوانان و جدايي آن ها از دين از طريق بحث هاي فلسفي، لازم است که طلبه ها هم مجهّز به فلسفه باشند. آيت الله بروجردي موافقت کردند درس فلسفه علامه طباطبايي ادامه پيدا کند.
پرداختن به مباحث فلسفي و تفکر آزاد علامه درهمه ابعاد زندگي ايشان مؤثر بود، اما در عين حال هنر و قدرت علامه در اين بود که علوم را با يکديگر نمي آميخت و در تفسير قرآن نيز آن را با فلسفه در نمي آميخت و در تفسير خود مباحث را از هم جدا مي کرد و آيات را بر مبناي آيات ديگر تفسير مي فرمود. البته از روايات هم استفاده کرده و بحث عقلي هم مي کنند اما اين ها را با هم در نمي آميزند. متد ايشان در تفسير بسيار قابل تعمق و دقيق است و الميزان يکي از تفاسير برجسته جهان اسلام است. در وضعيت کنوني( از نظر فرهنگي) بايد با تأسي از منش و روش چنين بزرگاني قدر مفاخر خود را بدانيم.(2)پي نوشت ها:1- کليه مطالب داخل « » عين بيانات دکتر ديناني است.2- به نقل از ماهنامه بشري( آبان 87) در گفت و گو با دکتر ديناني.رادفر - کارشناس فلسفه اسلامي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 224]