واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: عراق ، آمريكا ؛ توافقي براي هيچ وقت
خبرگزاري جمهوري اسلامي(ايرنا):گروه تحقيق و تفسير خبر-رئوف پيشدار : حاكميت، يك تأسيس حقوقي بسيار قديمي است كه عمر آن با شكلگيري مفهوم دولت همزمان است .
بنابراين با قدرت و نحوه اعمال آن ارتباط مستقيم دارد. حاكميت در ادبيات رايج حقوقي، به فرماندهى عالي يك دولت در يك سرزمين مشخص اطلاق مي شود و قدرتي است كه به مفهوم حقوقي، بالاتر از آن در آن سرزمين وجود ندارد. تعريف حاكميت در ادبيات حقوق و علوم سياسي، از قرن هفدهم توسط «ژان بدن» آغاز شد و او سعي كرد آن را تئوريزه كند. منظور افرادي چون بدن از حاكميت، اقتدار عالي حاكمي بود كه بر سرزميني حكومت مي كرد. در حقيقت، حاكميت، صفت يا كاراكتر حاكم است. بنا بر اين تعريف حاكميت در مورد كسي بهكار مي رود كه بتواند همه را به اطاعت وادارد. وقتي كه حاكميت به اين شكل در ادبيات سياسي به وجود آمد، منشأ آن قدرت و اقتداري بود كه در دست حاكم بود، اما در حول و حوش انقلاب كبير فرانسه، اين مفهوم از شخص حاكم به مردم منتقل شد و در حقيقت مردماند كه اقتدار عالي را اعمال مي كنند؛ چون منشأ اقتدار از مردم است و آثار آن نيز به مردم باز مي گردد و هدايت و كنترل و منافع آن نيز در اختيار مردم است كه به اين شكل از حاكميت، "حاكميت ملي" گفته مي شود.در محدوده داخلي، حاكميت به شكل مطلق است و هيچ گونه محدوديتي براي آن وجود ندارد و به محض تأسيس دولت، حاكميت براي آن وجود خواهد داشت، اما در خارج از مرزها، براي همين حاكميت محدوديتهايي پيش مي آيد، چون حاكميت هاي ديگري نيز وجود دارند كه اين حاكميت بايد با آنها تعامل داشته باشد. در واقع، حاكميت هاي متعدد جهاني، يكديگر را محدود مي كنند، بنابراين مفهوم حاكميت، در بُعد خارجي و حاكميت در بعد داخلي بايد در مجموعه ساير حاكميت ها ديده شوند (هم محدوده صلاحيت ها و هم محدوده جغرافيايي و هم اعمال اقتدار آنها)؛ ولي همين حاكميت، در داخل و در حقوق بينالملل سنتي بايد به شكل مطلق ديده شود.اگر ما منشأ حاكميت را مردم قلمداد كنيم، يعني منشأ حاكميت را اراده و رضايت مردمي بدانيم كه در يك سرزمين جمع شدهاند و مىخواهند يك زندگي مشترك را در چارچوب خاصي داشته باشند، اين اراده و رضايت مردم، هم منشأ مشروعيت و هم شكل و محتواي مشروعيت را تعريف مي كند. حقوق بينالملل، اكنون در سطح جهان به اين سمت گرايش دارد كه با حقوق بينالملل قديم متفاوت است
اگر اين تعريف را كه از اساسات دولت داري است ملاك و مبناي بررسي " توافقنامه امنيتي – نظامي - سياسي – اجتماعي – فرهنگي دولتهاي آمريكا و عراق " قرار دهيم كه مدتهاست براي امضاي آن رايزني مي شود ، نتيجه اين خواهد بود كه در صورت امضاي آن ، دولت عراق نه تنها حق حاكميت كه مشروعيت خود را نيز هم در نزد مردم اين كشور و نيز در تعامل با ديگر كشورها از دست خواهد داد .
توافقنامه كه به گفته هوشيار زيباري وزير امورخارجه عراق مراحل نهايي تدوين خود را طي مي كند،
همه و يا حداقل اساسي ترين حقوق و اختيارات حاكميتي دولت بغداد را از آن سلب و در مقابل به آمريكايي ها تفويض مي كند كه معني ساده آن ، فاقد شرايط حاكميتي شدن دولت بغداد است .توافقنامه كه پيش نويس آن توسط برخي محافل عراقي منتشر شده ، علاوه بر جنبه هاي عمومي ، داراي چند بخش " محرمانه "نيز هست . از جمله بخش هاي محرمانه توافقنامه براساس پيش نويس منتشره ، اعطاي اجازه استقرار دائمي نيروي آمريكايي درعراق از طريق ايجاد "پايگاه هاي هميشگي " است كه گفته شده "از ارتش عراق پشتيباني خواهد كرد " . پاسداري از امنيت و تماميت ارضي يك كشور و دفع هرگونه تجاوزي به آن وحفظ و تامين امنيت داخلي ، در وظايف ذاتي نيروهاي مسلح ملي است .استقرار نظاميان آمريكايي درعراق از آن جهت كه اداره اصلي ترين ابزار قدرت براي دولت داري يعني نيروهاي مسلح را ازدست دولت خارج و به علاوه در جهت تامين منافع اشغالگران قرارمي دهد ، نه تنها نافي حق حاكميت ملي اين كشور ، كه به جهت تاثير اين استقرار در تعاملات منطقه اي باعث ادامه اين نظر خواهد شد كه عراق كشوري دردسرساز در منطقه است.
همانطور كه اشاره رفت ، حاكميت يك مفهموم كلي وعمومي و به معني اعمال آن در همه سطوح و به يك ميزان از " مركز تا نقطه صفر مرزي " مي باشد. توافقنامه اي كه آمريكا در صدد تحميل آن به ملت عراق است ، حتي ابتدايي ترين حق حاكميت يعني اعمال قوانين و مقررات به قصد تنظيم و تامين امور و دفاع و پاسداري از حقوق ملي و عمومي را از دولت بغداد سلب و نظامي آپارتايدي را به آن تحميل مي كند كه در آن و بر اساس پيش نويس منتشره :" دولت عراق يا ادارات قضايي عراقي حق بازخواست نيروها و افراد آمريكايي را ندارند و اين مصونيت حتي شركتهاي امنيتي، غيرنظامي، نظامي و پشتيباني وابسته به ارتش آمريكا را شامل ميشود." تعيين صلاحيت نيروهاي خارجي (در همه ابعاد آن ) كه به هر دليل و بهانه اي در يك كشور حضور دارند ، از اصول اساسي ، ذاتي و ايجابي حاكميت و حقوق آن است كه نمي تواند آنرا به هيچ شكلي و يا اندازه اي تفويض كند كه درغير اين صورت ، دولت فاقد حق حاكميت و درعين حال مشروعيت براي اداره امور است. توافقنامه احتمالي با سلب اين اختيار ذاتي از دولت بغداد بر طبق بند هاي چهارم تا ششم (فصل همكاريهاي نظامي و امنيتي – با قيد محرمانه " آنجا كه تاكيد مي كند:"دولت عراق صلاحيت نيروهاي آمريكايي را تعيين نميكند و حق ندارد آمد و شد اين نيروها، مساحت منطقه تحت سلطه پايگاههاي نظامي يا مسيرهاي آنها را تعيين و محدود كند.(بند چهارم) - نيروهاي امنيتي آمريكايي حق دارند مراكزي امنيتي به ويژه زندانهاي ويژه وابسته به خود را براي حفظ امنيت احداث كنند.(بند پنجم )_ نيروهاي آمريكايي حق استفاده از حق خود در بازداشت تهديد كنندگان امنيت و صلح را دارند بدون اينكه به مجوز دولت عراق يا نهادهاي آن نيازمند باشند.(بند ششم )" تمامي اين اختيارات دولت بغداد را از آن سلب و دولت را فاقد حق حاكميت و مشروعيت مي سازد.
عراق به خاطر رفتارهايي كه در طول دهه هاي اخير در تعامل با همسايه ها و نيز كشورهاي ديگر منطقه داشته ، " كشوري دردسرساز " شناخته مي شود. رهبران جديد بغداد گفته اند كه قصد اصلاح اين نگاه به عراق و ساخت عراقي متفاوت با دوره صدام حسين را دارند و مي خواهند خطاها و اشتباهات استراتژيكي را كه باور آن موجب برخي توهمات در نزد مقامات بعثي ها شده بود ، اصلاح كنند. اين گفته كه يك نياز اساسي براي عراق در تعاملات بخصوص منطقه اي آن مي باشد ، با آنچه آمريكايي ها بدنبال تحميل آن به ملت عراق هستند ، در تعارض كامل و آشكار است. زيرا بنا بر توافقنامه احتمالي " نيروهاي آمريكايي آزادند هر كشوري كه امنيت و صلح جهاني، منطقهاي و عراق و دولت و قانون اساسي اين كشور را تهديد مي كنند يا تروريسم و گروههاي شبه نظامي را تحريك مي كنند، هدف قرار دهند و براي اين كار مي توانند از اراضي ، آبها و آسمان عراق استفاده كنند (بند هفتم ) - و روابط بين المللي و منطقهاي و امضاي معاهدات، بايد با اطلاع و رايزني دولت آمريكا صورت بگيرد تا از امنيت و قانون اساسي عراق حفاظت شود! (بند هشتم )_ سلطه نيروهاي آمريكايي بر وزارت دفاع و وزارت كشور و وزارت اطلاعات عراق به مدت 10 سال است تا در اين مدت براي راه اندازي و آموزش و آماده سازي كارمندان آن ( طبق آنچه در منابع آمده است-تاكيد از پيش نويس توافقنامه ) تلاش شود بنابراين حتي سلاح نيروهاي عراقي و نوع آن بايد با موافقت و رايزني با نيروهاي آمريكايي مورد استفاده قرار گيرد.(بند نهم ) و سقف زماني حضور نيروها در عراق طولاني مدت و نامحدود است و تعيين آن به شرايط اين كشور وابسته است و بازنگري در اين مساله به دولت عراق و دولت آمريكا مربوط است اما اين بازنگري نيز بسته به آن است كه عملكرد سازمانهاي امنيتي و نظامي عراق و همچنين وضع امنيتي اين كشور بهبود يابد و آشتي ملي در اين كشور تحقق يابد و تروريسم در آن از بين رود و به كشورهاي همجوار اخطار داده شود و دولت عراق كنترل كامل كشور را به دست گيرد و به آزادي و حضور گروههاي شبه نظامي پايان دهد و بر سر خروج نيروهاي آمريكايي از اين كشور توافق شود.(بند دهم ) " و...
بر طبق قانون اساسي عراق هر گونه توافق اين كشور با ديگر كشورها كه توافقنامه مورد اشاره با آمريكا نيز شامل آن مي شود ، زماني وجاهت و اعتبار اجرايي پيدا مي كند كه به تاييد پارلمان برسد و يا از طريق نظر پرسي و طي مراحل قانوني مقرر به تصويب و تاييد برسد. با واكنش هايي كه محافل مختلف درعراق تاكنون از خود نسبت به توافقنامه احتمالي ابراز داشته اند و بخصوص موضع گيري علماي بزرگي چون آيت الله سيستاني كه عهد كرده است "تا جان دربدن دارم اجازه امضاي آنرا نخواهم داد " بعيد بنظر مي رسد ملت عراق كه تازه مي خواهد طعم استقلال و آزادي را بچشد و يا نمايندگان آن حاضر شوند پاي چنين قراردادي امضا بگذارند كه استقلال و حاكميت ملي اين كشور را به تمامي از آن خواهد گرفت و عراق را بي هيچ تعارفي به ايالات پنجاه و يكم آمريكا مبدل خواهد ساخت.
يکشنبه 7 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 147]