واضح آرشیو وب فارسی:ايلنا: آيا امپراطوري نجات خواهد يافت؟
------------
در آغاز جنگ عراق برآورد كاخ سفيد از هزينه حمله به عراق، از جا كندن صدام حسين، نصب يك حكومت جديد و برقراري نظم و آرامش بين ۵٠ تا ۶٠ ميليارد دلار بود. پنج سال پس از آن تاريخ پنتاگون از هزينه ۶٠٠ ميليارد دلاري سخن مي راند در حاليكه جوزف ستيگ ليتس برنده جايزه نوبل اقتصاد با انجام يك سري محاسبات پيچيده تاثير جنگ را بر روي اقتصاد آمريكا (از جمله افزايش قيمت نفت) در حدود ۴٠٠٠ ميليارد دلار برآورد مي كند.* حكومت ها در برآوردهاي خود هميشه دچار خطاهاي اين چنين مي شوند چرا كه در ابتداي مواجهه با يك بحران و يا طرح جديد بنحوي شگفت انگيز از اعتماد بنفس برخوردارند و روند جريانات را قابل كنترل و هموار و روان مي بينند. طرح بلند پروازانه آقاي هنري پالسون وزير خزانه داري آمريكا كه در هماهنگي با رئيس فدرال رزرو "بن برنانكه" تهيه شد از همين ناحيه سخت تهديد مي شود.
برداشت كلي اين است كه دولت آمريكا در حدود ٧٠٠ ميليارد دلار از اوراق بهادار و دارائي هاي بانك ها و موسسات مالي را كه لرزان و مشكوك بنظر مي رسند خريداري كند و بانك ها در عوض از پولي كه از اين محل بدست مي آورند بار ديگر وارد بازار شده و هم اقتصاد را رونقي دوباره بخشند و هم از شر دارائي هاي مشكوك كه ممكن است قابل وصول نباشند خلاص شوند.
اما اشكال بزرگي در اينجا وجود دارد. ريشه همه اين مشكلات اين بوده كه بخش بزرگي از مردم آمريكا بر اثر كاهش ارزش دارائي هايشان كه عمدتا ناشي از فرو ريختن بازار ملك در آمريكا بوده است از پرداخت ديون خود سر باز زده اند و اعتبار (Credit) خوب خود را به لحاظ استانداردهاي قابل قبول بانك از دست داده اند. بحران عظيم امروز "بحران اعتبار" (Credit Crisis) است. بفرض هم كه بانك ها بخواهند به مردم وام دهند با وضعيت اعتباري اي كه در جامعه پيدا شده و شرايط غير قابل باوري كه سيستم بانكي با آن روبرو شده كسي جرات و شهامت دادن وام به مردمي كه زير بار وام مسكن خود و كارتهاي اعتباري و وام اتوموبيل كمر خم كرده اند نخواهد داشت.
بانكها مجبورند كه اين بار بسيار مطمئن دست خود را بازي كنند لذا در شرايطي كه اقتصاد رو به سرنگوني است بهترين راه براي آنان خريد اوراق قرضه دولتي (Bonds) است. باين ترتيب دولت پولي را كه از يك دست در اختيار بانكها گذاشته از دست ديگر تحويل مي گيرد و اين سيكل بسته مي شود بدون اينكه حجم قابل توجهي پول وارد جامعه شود.
اما خطر بزرگتري كه مي تواند ناشي از يك غفلت تاريخي باشد اين است كه دولت آمريكا در صدد خريد اوراقي است كه بدهي هاي بد مردم (Bad Debt) و بيزينس ها به شمار مي روند به اين اميد كه حداقل از سقوط قيمت آنان جلوگيري كند. اما و هزار اما..... زماني كه اقتصادي در حال ورود به يك ركود جدي است است مشخص نيست كه ابزار هاي مالي كه امروز به يك دلار خريداري مي شود (كه خود قيمت گذاري ها هم محل بحث و مناقشه است) چندي بعد چقدر ارزش خواهند داشت.
تازه فرض بزرگي در اينجا بطور پنهان صورت مي گيرد كه يادآور برآورد هزينه جنگ عراق است كه در ابتداي اين نوشته به آن اشاره شد، و آن اينكه جريان به همين جا خاتمه خواهد يافت. بعبارت ديگر دولت معتقد است كه بازارها به اين ابتكار دولت آمريكا عكس العمل مثبت نشان خواهند داد و جهان فايننس از فرو رفتن در يك سياهچاله در امان خواهد ماند. اين فرضي است كه از دو جهت جاي تامل بسيار دارد.
نخست اينكه اگر بحران هم چنان ادامه پيدا كند و فردا همين قضيه از بخش بانكهاي سرمايه گذاري به بانك هاي اصلي سرايت كند تكليف چيست؟ چه دليلي وجود دارد كه فردا سيتي گروپ و بنك آو آمريكا به همين سرنوشت دچار نشوند و اگر چنين شود اين بهمني كه در حال فرود آمدن است در كجا و با چه ميزان ويراني آرام خواهد گرفت؟ چه دليلي وجود دارد كه شركت هاي هواپيمائي و سه غول بزرگ اتوموبيل سازي يكي پس از ديگري به همين سرنوشت دچار نشوند؟ دوم اينكه عكس العمل بازار بورس ظرف چند روز اخير به طرح ابتكاري پالسون- برنانكه حاكي از يك سر در گمي و بلاتكليفي كامل است. شاخص داو جونز مانند يويو از روزي به روز ديگر بالا و پائين مي رود.
كم نيستند كساني كه آمريكا را مخزن متفكرين و انديشمنداني مي دانستند (و مي دانند) كه با وقوف كامل بر وضعيت آگاهند كه چه مي كنند و به كجا مي روند. بخشي از اين تصور صحيح و بخشي از آن محل شك و ترديد است. آمريكا بزرگترين تجمع انديشمندان و متفكرين را در هر زمينه در جهان در اختيار دارد، در اين ترديدي نيست، اما شرايط بوجود آمده كنوني كه ناشي از بزرگترين سكاندال مالي تاريخ بشر است، اين خيل عظيم متفكران را (كه بسياري از آنان بخشي از سكاندال بوده اند) در برابر وضعيتي قرار داده كه از درك شرايط و مآلا يافتن راه حل قطعي بازمانده اند.
بازار كوادريليون دلاري (هزار تريليون دلاري- يك پانزده صفر جلوي آن) ابزارهاي مشتقه (Derivatives) كه هيچ چيز جز شرط بندي و قمار (Speculation) نيست شايد بزرگترين عددي باشد كه بشريت در زندگي واقعي خود بر روي كره زمين با آن مواجه شده باشد. چه كسي مي داند با پايان گرفتن دوران بانك هاي سرمايه گذاري در وال ستريت و لرزان شدن بزرگترين شركت هاي بيمه جهان يعني AIG و به نحوي فني مي و فردي مك (كه وام هاي مسكن را براي بانكها و موسسات مالي بيمه مي كردند و ميزان تعهداتشان ۵۰۰۰ ميليار دلار بود در حالي كه دارائي آنها ازيك هفتادم اين مبلغ يعني ۴/۱ در صد تجاوز نمي كرد!) چه زمين لرزه هائي در بازار Derivatives ايجاد خواهد شد.
بهترين توصيف را رهبر اكثريت سنا هري ريد (Harry Reid) هفته گذشته در حالي كه از شتاب جريانات اخير مبهوت بنظر مي رسيد كرد. او گفت: "هيچ كس نمي داند چه بايد بكند"!
*ستيگليتس در كتاب جنجالي خود The three trillion dollar war كه در مارچ امسال منتشر شد محاسبات خود را تا پايان سال ٢٠٠۷ انجام داده است ضمن اينكه افزايش قيمت نفت كه ستيگليتس ادامه تشنج در منطقه را يكي از دلايل اصلي آن مي داند در ۹ ماه اخير چشمگير بوده است. از طرفي استيگليتس در مقاله ايكه در فوريه امسال در تايمز لندن منتشر شده تاكيد مي كند كه محاسبات انجام شده توسط وي "محافظه كارانه" و "دست پائين" است. به اين دليل نيويورك تايمز رقم ۴ تريليون را مطرح مي كند.
The figure we arrive at is more than $3 trillion. Our calculations are based on conservative assumptions. They are conceptually simple, even if occasionally technically complicated. A $3 trillion figure for the total cost strikes us as judicious, and probably errs on the low side. Needless to say, this number represents the cost only to the . It does not reflect the enormous cost to the rest of the world, or to Iraq
عكس پالسون را در حال توضيح در باره طرح نجات وال ستريت نشان مي دهد
شهير شهيد ثالث
[email protected]
يکشنبه 7 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايلنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 86]