واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: عبادت انديشيدن
دين- دكتر سالار منافي اناري:
در مجموعه بيكران ميراث اسلامي، از «عقل» به پيامبر دروني تعبير شده است.
اين تعبير از آنجايي اهميت مييابد كه باز در روايات مأخوذ از پيامبر(ص) و امامان آمده كه احكام عقل هيچ تضادي با تكاليف ديني ندارند. افزون بر اين، در كتاب و سنت تأكيد شاياني بر عقل و تعقل به موازات ايمان شده است. اين مسئله نشان از آن دارد كه كاركرد عقل و شرع،يعني تعقل و تعبد هيچ منافاتي با يكديگر ندارند و درواقع مكملاند. در قرآن آمده كه كساني كه ايمان نميآورند، تعقل هم نميكنند.
در مطلبي كه از پي ميآيد، با اشاره به آيات و روايات و ديدگاههاي انديشمندان اسلامي همسويي عقل و تعبد در اسلام به بحث گذاشته شده است.
عقل از ديدگاه اسلام آن قوه دراكه خدادادي و آن صفت خدايي در انسان است كه مورد خطاب وحي الهي است و در هماهنگي كامل با وحي الهي، انسان را به شناختن خالق جهان هستي و اطاعت و بندگي او دعوت ميكند. بنابراين كسي كه به دستورات وحي عمل نميكند، در حقيقت دستورات عقل سليم را نيز كه در هماهنگي كامل با وحي است ناديده گرفته است و چنين فردي به معني واقعي «عاقل» نيست بلكه «سفيه» است، هرچند كه ممكن است از اين «سفاهت» خود بيخبر هم باشد و زيركي شيطاني را عقل پندارد و خود را عاقل شمارد. به ترجمه فارسي آيهاي از قرآن توجه كنيد:«وقتي به آنان گفته ميشود ايمان بياوريد همانطور كه مردم ايمان آوردهاند، ميگويند: آيا ايمان بياوريم آن طوركه سفيهان ايمان آوردهاند؟ بدان كه آنان همان سفيهانند، اما نميدانند».
مشكل بسياري از انسانهاي معاصر در درك معني عقل اين است كه آن را معادل با هر نوع زيركي حتي زيركي شيطاني كه نوعي سفاهت است ميدانند، در حالي كه آنان كه به خدا ايمان نميآورند و خود را مقيد و موظف به انجام دستورات الهي نميدانند همان سفيهانند هرچند كه به خيال خود تيزهوش و زيرك هم باشند و اين ذكاوت ذهني را براي خود عقل پندارند.
بنابراين بايد گفت كه تفكر و تعقل در آيين پيامبران الهي بهويژه پيامبر اعظم(ص) از اين نظر اهميت بسياري داشته است كه انسان را به شناخت خالق جهان و نتيجتاً به تعبد يعني به اطاعت و بندگي خداي يگانه سوق ميدهد و لذا در هماهنگي كامل با وحي الهي است، يعني ايمان به خداي يگانه و اجراي فرامين او هم خواسته وحي است و هم با طبيعت الهي گوهر عقل همسو است.
در آيين پيامبر اعظم(ص) عقل سليم در هماهنگي كامل با وحي الهي و همسو با آن است. بنابراين وقتي انسان از وحي الهي دور شده و ايمان دچار ضعف و سستي ميشود، عقل سليم نيز سلامت خود را از دست ميدهد و از كاركرد درست محروم ميگردد، اينجانست كه زيركي شيطاني، عقل پنداشته ميشود و اين همان مشكل انسان معاصر بهويژه در جوامعي است كه فقدان ايمان و عدم تقيد به احكام وحي رواج بيشتري دارد. ضعف ايمان و از دست دادن سلامت عقل نيز غالباً ناشي از طغيان هوي و هوس نفساني و نيروهاي شيطاني در درون وجود انسان است كه دائماً در پي فرصت مناسبند تا با جدايي افكندن بين عقل و ايمان هر دو را ضعيف كنند، زيرا در اين صورت است كه ميتوانند هم ايمان را نابود كنند و هم عقل را از كاركرد درست خود بازدارند.
به ترجمه فارسي زير از آيات قرآنكريم توجه كنيد:
1 - و از آيات او اين (است) كه از خودتان براي شما همسراني آفريد تا بدانها آرامش يابيد و ميان شما مودت و رحمت قرار داد؛ يقيناً در آن آياتي است براي مردمي كه تفكر ميكنند (ميانديشند).
2 - و از آيات او آفرينش آسمانها و زمين و اختلاف زبانهاي شما و رنگهاي شماست؛ قطعاً در آن آياتي است براي عالمان.
3 - و از آيات اوست خواب (رفتن) شما به شب و روز و جستوجو كردنتان از فضل او؛ به يقين در آن آياتي است براي مردمي كه ميشنوند (گوش شنوا دارند).
4 - و از آياتش (اين است كه) برق را براي بيم و اميد به شما نشان ميدهد و از آسمان آب فرو ميفرستد و به وسيله آن زمين را بعد از مردنش زنده ميكند؛ مطمئناً در آن آياتي است براي مردمي كه تعقل ميكنند (ميفهمند).
از آيات قرآن به روشني ميتوان فهميد كه آيات خدا در نظام آفرينش براي كساني است كه تفكر ميكنند (ميانديشند)، تعقل ميكنند (ميفهمند)، گوش شنوا دارند و عالمند. اينان هستند كه آيات خدا را در جهان آفرينش درك ميكنند. از ديدگاه اسلام ايماني كه از اين طريق يعني از طريق تفكر و تعقل و علم و درك آيات خدا در آفرينش به دست آيد، ايماني است محكم كه بر اساس عقل و انديشه و علم و فهم استوار است.
اين ايمان به خداي يگانه با عقل سليم هماهنگ و همسو است و لذا نه تنها در برابر بادهاي مخالف از دست نميرود، بلكه ميتواند از توفانهاي سهمگين نيز سالم به درآيد. اين ايمان است كه ميتواند در اعماق روح انسان رسوخ كند و «ايمان راسخ» شود. پروفسور آربري (1972) بعد از نقل ترجمه انگليسي آياتي از قرآن كه آيات مذكور در بالا نيز از آنها هستند، مينويسد: «تعليمات مؤكد و روشن قرآن در مورد دو نظام وحي، يعني آشكارسازي قدرت خدا در نظام آفرينش و نيز ارسال وحي از جانب خدا به پيامبران خود بسيار قبل از پيدايش بحث كلامي، راه را براي بحث عقلاني درباره حقايق ديني باز كرد.»
از يك نظر آيات خدا در اين جهان به دو صورت در برابر ديدگان انسان قرار گرفته و به عقل و انديشه و درك و فهم او عرضه شده است: يكي آيات تكويني در جهان آفرينش و در تكتك موجودات است كه هريك به نحوي قدرت لايتناهي و بيمانند آفريدگار را نشان ميدهد. از آنجا كه موجودات جهان آفرينش از كوچكترين ذره گرفته تا بزرگترين كهكشانها براي انسان غيرقابل شمارش است، بايد گفت كه آيات خدا در جهان آفرينش نيز براي انسان قابل شمارش نيست. آنچه مهم است اين است كه اين آيات بيشمار در نشان دادن قدرت خالق در سطوح مختلفي قرار دارند و لذا هر انساني كه عقل سليم داشته باشد و از درك و فهم و انديشه درست برخوردار باشد، در هر سطحي از علم و آگاهي كه باشد ميتواند با ديدن هر آفريدهاي به وجود آفريدگار آن پي ببرد.
اينجاست كه بايد گفت هرچه عقل انسان كاملتر و درجه درك و فهم و علم او بالاتر باشد، شناخت او از خدا عميقتر و ايمان او به خدا راسختر خواهد بود. اما نكته مهم ديگر در اينجا اين است كه در وجود انسان دو نوع نيرو در مقابل هم صفآرايي كردهاند: نيروي عقلاني و نيروي نفساني. اولي در صورت سالم بودن، انسان را به شناخت خدا و عبوديت او فرا ميخواند، ولي دومي كه نفس اماره است مصرانه انسان را به بدي كردن دستور ميدهد. اگر قدرت و سلامت عقل تضعيف شود، قدرت نفس فزونتر ميگردد و انسان به راحتي به بدي واداشته ميشود؛ اما اگر هوي و هوس كه از نيروهاي نفس هستند عقل را قدرتمند ببينند و توان رويارويي با آن را در خود نداشته باشند با آن به جنگ برنميخيزند.
در آيين رسول اعظم(ص) نقش تفكر و تعقل در درك و فهم آيات خدا در جهان آفرينش (در آفاق و انفس) بسيار مهم است، زيرا آنان كه ميانديشند و ميفهمند بهتر ميتوانند تجلي قدرت خدا را در تكتك موجودات درك كنند. اگر اين انديشه و فهم بر اساس هدايت الهي از طريق وحي بهطور درست صورت گيرد، يعني تفكر و تعقل توأم با ايمان و تعبد باشد، آن وقت است كه انسان ميتواند به سعادت ابدي نايل آيد. مشكل بسياري از انسانهاي معاصر در اين است كه بين عقل و ايمان در آنان جدايي افتاده است، به اين معني كه آنان چون به خداي يكتا ايمان ندارند از فكر و انديشه بهطور نادرست بهره ميجويند.
علم وقتي بدون ايمان به خداي يگانه باشد به آساني ميتواند در خدمت اهداف شوم قرار گيرد و به جاي خدمت به بشريت بدبختي و نكبت را براي آنان فراهم كند. رسول اعظم(ص) كه الگويي براي بشريت بوده، تفكر و تعقل و تدبر را توأم با عاليترين درجه ايمان به خداي يگانه داشته است. آنچه در جهان معاصر فكر و انديشه انسان را از راه درست منحرف كرده فقدان معنويت و ضعف يا عدم ايمان به خداي يگانه است كه باعث شده بسياري از انسانها جز به منافع مادي آن هم از نوع نامشروع آن فكر نكنند.
هدف ديگر ارسال وحي از طريق پيامبران، تبشير و انذار است، يعني بشارت دادن به كساني كه به خدا و روز قيامت ايمان ميآورند و اعمال صالح انجام ميدهند با اين خبر كه بهشت بريني در انتظارشان است و نيز بيم دادن به آنان كه ايمان نميآورند و اعمال بد ميكنند با اين هشدار كه عذاب دردناكي در انتظارشان است. در قرآنكريم خطاب به رسول اعظم(ص) آمده است: «انا ارسلناك بالحق بشيراً و نذيراً. عقل به تنهايي و بدون هدايت الهي از طريق وحي نميتواند خبري از عالم غيب و جهان پس از مرگ داشته باشد، هرچند كه در صورت سالم بودن ميتواند حسن و قبح ذاتي و طبيعي اعمال را بهطور عام درك كند؛ اما معيارهاي دقيق تشخيص بين حق و باطل را پيام الهي تعيين ميكند.
مشكل ديگر بسياري از انسانهاي معاصر دوري از پيام الهي و ناديده گذشتن از آن است. عقل وقتي بيخبر از وحي بماند بر سر انسان همان ميآيد كه در دوران تاريك جاهليت اتفاق افتاد، با اين تفاوت كه انسان جاهل آن دوران به دليل نبودن پيشرفت علمي و عدم دسترسي به سلاحهاي مخرب كشتار جمعي همنوعان خود را تكتك با شمشير و نيزه و گرز پولاد ميكشت و يا زنده به گور ميكرد، اما انسان به اصطلاح متمدن ولي بيايمان امروز انسانهاي ديگر را با سلاحهاي كشتار جمعي دستهدسته و گاهي ساكنان يك شهر را يكجا به كام مرگ ميفرستد.
بنابراين يكي ديگر از مشكلات بسياري از انسانهاي معاصر اين است كه به دليل دوري از وحي الهي و ناديده گذشتن از آن، به خواب غفلت فرو رفته و فراموش كردهاند كه از كجا آمدهاند، هدف آمدن چه بوده، در كجا هستند و در پايان اين سفر به كجا ميروند. بديهي است وقتي اين غفلت و فراموشي بر انسان مستولي شود، هوي و هوس نفساني در وجود انسان طغيان ميكند، عقل انسان درستي و سلامت خود را از دست ميدهد، تشخيص حق از باطل و سره از ناسره مشكل ميشود و درنتيجه باطل لباس حق ميپوشد و ناحق حق جلوه ميكند، اين همان وضعي است كه امروزه در بسياري از جوامع بشري به وضوح ديده ميشود. تاكيد بر تفكر و تعقل توأم با ايمان و تعبد در آيين رسول اعظم(ص) براي اين است كه انسان به خواب غفلت فرو نرود، درستي و سلامت عقل خود را به خطر نيندازد و عقل را مغلوب هوي و هوس نفساني نسازد.
محمدحسنين هيكل در كتاب بزرگ خود تحت عنوان حيات محمد(ص) (ترجمه انگليسي الفاروقي) پس از ذكر آياتي از قرآنكريم در ارتباط با نشانههاي قدرت خدا در جايجاي جهان آفرينش به اين نكته اشاره ميكند كه دعوت به تحقيق در جهان آفرينش براي كشف قوانين آن و براي نيل به اين ايمان راسخ كه خدا خالق جهان است صدبار در سورههاي مختلف قرآن تكرار شده است.
تمام اين دعوتها خطاب به استعدادهاي عقلاني است با اين اميد كه او بررسي و تحقيق كند و به كشف حقيقت نايل آيد تا ايمان مذهبي وي عقلاني شود و به درستي با حقايق موجود در جهان آفرينش تاييد و تصديق گردد. قرآن دائما به خوانندگان خود هشدار ميدهد كه عقايد و اصول گذشتگان را بدون بررسي دقيق و به طور كوركورانه نپذيرند بلكه به توان شخصي انسان براي رسيدن به حقيقت ايمان داشته باشند. هيكل در ادامه سخن خود با اشاره به قدرت ايمان مذهبي و ماهيت آن براين نكته تاكيد ميكند كه ايمان مذهبي مورد نظر اسلام هيچ ربطي به ايمان كوركورانه ندارد. ايمان اسلامي ايمان آن دل عارف به حقايق و عقل هدايت شده است كه عقايد مختلف را بررسي و ارزيابي كرده، تمام جوانب امر را مورد تامل و تعمق قرار داده و پس از تحقيقات و كشفيات مكرر سرانجام به اين يقين رسيده كه خدا هست.
براساس اين ديدگاه ميتوان گفت كه يكي ديگر از مشكلات انسان معاصر در ارتباط با ايمان و عقل مورد تكريم آيين رسولاعظم(ص) اين است كه عدم پايبندي بسياري از انسانهاي معاصر به احكام وحي الهي باعث شده است كه آنان از داشتن دل عارف به حقايق و عقل هدايت شده بيبهره باشند و همين فقدان ايمان اسلامي به ويژه در جوامع پيشرفته از نظر علم و تكنولوژي مشكلات عديدهاي را در نحوه كاربرد و روش استفاده از كشفيات و اختراعات علمي براي بشريت ايجاد كرده است، آنطور كه تكنولوژي به جاي خدمت به بشريت، آنجا كه ايمان رخت بربسته، در مسير خيانت به انسان قرار گرفته و تمام ارزشهاي معنوي انساني، اجتماعي و اخلاقي را مورد تهديد جدي قرار داده است.
يکشنبه 7 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 342]