تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 30 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):آگاه باشيد كه دانش آينده، اخبار گذشته و درمان دردهايتان و نظم ميان شما در قرآن است. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

چاپ جزوه ارزان قیمت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1855035172




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مواظب باشيد دست خالي نياييد


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: يه سرزمين دو برادر پهلوان زندگي ميکردند. برادر بزرگتر به نام فيليپ برادر کوچک هم رابين بود.
در يکي از روزها پادشاه دو برادر را به قصر خود دعوت کرد. پادشاه پس از خوش آمدگويي به آنها گفت که
دشمن به مرز شمالي اين کشور حمله کرده و شما تنها کساني هستيد که ميتونيد از ما در برابر دشمنان حفاظت کنيد. بعد از تجهيز کردن اين دو برادر را راهي اين نبرد کرد. دو برادر به راه افتادن و به نزديک اون شهر مرزي رسيدن. ولي چون شب بود خواستن شب رو اونجا استراحت کنن. صبح که شد فيليب به رابين گفت تو برو به جنگ من اينجا ميمونم و اگر کسي تو رو شکست داد و خواست از اينجا رد بشه من جلوشو ميگيرم. هر چي باشه من بزرگترم و قويتر. رابينم که پسر خوب و حرف گوش کني بود به راه افتاد.

اما بعد از دو روز وقتي که فيليپ داشت آهو رو روي اجاقي که درست کرده بود کباب ميکرد
ديد که رابين داره از دور ميآد و کاملاً زخمي شده.
به سمت اون رفت و ازش پرسيد که چي شد؟
رابين هم کل ماجرا رو توضيح داد و در مورد جنگ با 70 پياده و 10 سوار صحبت کرد.
فيليپ به محض اينکه فهميد جنگ تموم شده سوار بر اسبش شد
و به سمت کارزار رفت و شروع کرد به جمع آوري غنائم.
اون با خودش گفت که پادشاه حتماً از ديدن اين همه طلا خوشحال ميشه.
بعد برگشت و با برادرش به سمت قصر پاشاه به راه افتادن.
وقتي به نزديکي قصر رسيدن فهميدن که پل روي رود بزرگ ريخته شده
و اونا واسه رسيدن به قصر مجبورن که از وسط آب رد بشن.
رابين خيلي راحت از اون رودخونه رد شد
اما فيليپ از اونجايي که بارش سنگين بود اسبش وسط آب افتاد و همه طلاها ريخت توي آب.
فيليپ هرکاري کرد نتونست اسبشو نجات بده و هم طلاها رو از دست داد هم اسبشو.
خلاصه اونا رسيدن به قصر و پادشاه به گرمي از اونها استقبال کرد.
پس از خوردن شام پادشاه يه نگاهي به دو برادر انداخت و گفت
خب از جنگ برام بگين و از پهلوانهاي دشمن.
بگين از اينکه چه جوري پيروز شدين.
رابين شروع کرد به تعريف و زخمهاي روي دست و صورتش به اين قضيه شهادت ميداد.
بعد از صحبتهاي رابين پاشاه نگاهي به فيليپ انداخت.
اما اونجا فقط يه صندلي خالي بود..
چون فيليپ واسه گفتن حرفي نداشت.
اون خودش رفت و تصميم گرفت از اين به بعد
به جاي اينکه به فکر خودش توکل کنه و فکر کنه که داره درست تصميم ميگيره
بيشتر فکر کنه و نظر ديگران روهم بپرسه.

ما هم خيلي وقتها مثل فيليپيم.
فکر ميکنيم که بهترين کاري رو که ميتونيم داريم انجام ميديم. اما حقيقت چيز ديگست.
خيلي وقتا خدا دوست نداره که ما خيلي از کارها رو که فکر ميکنيم درسته انجام بديم.
خدا دوست داره ما آدما ازش بپرسيم:
اي خداي من، تو از من چي ميخواي؟
اي خدايي که به من عقل دادي،
من ميدونم که تو از من داناتر و حکيم تري،
پس لطفاً بهم بگو چه جوري بايد به خلق تو کمک کنم که تو منو سر بلند کني؟
بگو چه جوري بايد چه جوري اين کارو بکنم. و ...

آره دوستاي خوبم. خدا دوستداره که ما باهش حرف بزنيم. ازش بپرسيم.
شک نکنيد که خدا صداتونو ميشنوه و بهتون جواب ميده اگه بهش ايمان داشته باشين.
اون همتونو دوست داره.

فقط يه جمله ديگه ميگم.
مواظب باشين تو بهشت اومدني مثل فيليپ دست خالي نياين.






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 341]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن