واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: چرا زنان آتش نشان نمی شوند؟
طبیعی است که درنهایت، هر فردی بر مبنای جنسیت مذکر یا مونث خود، گزینه های بیشتر یا کمتری به عنوان شغل آینده در جلوی پایش خواهد داشت. احتمال آنکه سرباز جنگ از بین مردان انتخاب شود، همیشه بیشتر است تا منشی دفتر، یا احتمال آنکه مربی مهدکودک از بین زنان انتخاب شود، بیشتر است تا راننده اتوبوس. این تفاوت از کجا حاصل می شود؟ چه علل دیگری بر این موضوع تاثیر گذارند؟ علل متفاوتی را می توان برای این قضیه برشمرد ولی دو علت اصلی که بیشتر راجع به آنها صحبت خواهیم کرد، عبارت اند از: • تفاوت های ذاتی بین دو جنس زن و مرد (تفاوت های جسمی و ذهنی) • تفاوت نگرش جامعه و عرف موجود به نقش های زن و مرد در اینکه زن و مرد تفاوت های زیادی با یکدیگر دارند، تردیدی نیست. اما کدام یک از این تفاوت ها باعث می شود که در شغل خاصی مردان موفق تر باشند (یا حالا بگوییم گرایش بیشتری داشته باشند) و در شغل دیگری، زنان بهتر جلوه کنند. بخشی از این تفاوت ها، به دلیل تفاوت بین ساختار مغز در زنان و مردان و نحوه واکنش دهی مغز به اتفاقات و محرک ها است. تعدادی از تفاوت های بین مغز در زن و مرد عبارت اند از: فرآیند پردازش مغزی در مردان در سمت چپ مغز بهتر و سریع تر از زنان است، در حالی که زنان از دو نیمکره مغزشان تقریبا به طور یکسان استفاده می کنند. به همین دلیل است که مردان با فعالیت ها و کارهای مرتبط با سمت چپ مغز مثل حل کردن مساله از دیدگاه انجام یک کار و وظیفه، موفق ترند؛ در حالی که زنان راه های خلاقانه تری برای حل مشکلات پیدا می کنند و موقع برقراری ارتباط با دیگران، به احساسات بیشتر اهمیت می دهند. زنان از هر دو نیمکره مغزشان کار می کشند، مردان از یک نیمکره فرآیند پردازش مغزی در مردان در سمت چپ مغز بهتر و سریع تر از زنان است، در حالی که زنان از دو نیمکره مغزشان تقریبا به طور یکسان استفاده می کنند. به همین دلیل است که مردان با فعالیت ها و کارهای مرتبط با سمت چپ مغز مثل حل کردن مساله از دیدگاه انجام یک کار و وظیفه، موفق ترند؛ در حالی که زنان راه های خلاقانه تری برای حل مشکلات پیدا می کنند و موقع برقراری ارتباط با دیگران، به احساسات بیشتر اهمیت می دهند. همچنین دو بخش از مغز که مربوط به یادگیری زبان و تکلم هستند، در مغز زنان بزرگ تر از مغز مردان است. به همین دلیل است که زنان معمولا در مسایل مرتبط با یادگیری و استفاده از زبان و کلمات و یا تفکر و اندیشیدن کلامی، قوی ترند. در حالی که مردان، اطلاعات مرتبط با تکلم و زبان را در نیمکره غالب خودشان پردازش می کنند، زنان این کار را در هر دو نیمکره انجام می دهند. این تفاوت تا حدی توجیه می کند که چرا پس از سکته مغزی در ناحیه مرتبط با کلام و صحبت کردن، عمده زنان می توانند بهبود پیدا کنند، در حالی که مردان ممکن است نتوانند از شر آن رها شوند. تفاوت زن و مرد مردان در محاسبات ذهنی و ریاضی از زنان موفق ترند ناحیه ای از مغز خصوصا (در سمت چپ) به نام لوب کناری- پایین (IPL) در مردان بزرگ تر از زنان است. همین قضیه، بخش عمده ای از مهارت مردان در توانایی محاسبات ذهنی و عملکرد ریاضی بهتر را توجیه می کند. جالب اینجاست که در بررسی مغز انیشتین هم مشخص شد که این بخش از مغز او، به شکلی غیرمعمول، بزرگ تر از حد عادی است. IPL اطلاعات حسی را هم در مغز تفسیر و بررسی می کند و چون بخش بزرگ تر آن در زنان سمت راست است ، محرک های خاص مثل گریه کردن کودک هنگام شب (به عنوان یک ورودی حسی)، توسط زنان بیشتر درک می شود تا مردان. مردان مبارزه طلبند، زنان محافظه کار در پاسخ به استرس های زندگی، محیط اطراف و کار، مردان بیشتر به صورت «مبارزه» واکنش نشان می دهند، در حالی که واکنش زنان بیشتر به صورت «محافظت» بروز می کند. زنان بیشتر مراقب محافظت از خودشان و بچه ها و تشکیل روابط گروهی قوی هستند، در حالی که مردان معمولا به جنگ شرایط ایجادکننده استرس می روند. بحث درباره این واکنش های مختلف، از عهده این مطلب خارج است ولی همین قدر بدانیم که هورمون استروژن در بدن زنان و هورمون تستوسترون در بدن مردان، اثرات متفاوتی از بقیه هورمون های استرس را در بدن هر کدام موجب می شوند. زنان، پرستاران بهتری هستند بخش سیستم لیمبیک مغز (در ناحیه عمقی) که پردازش گر عواطف انسانی است، در زنان بزرگ تر از مردان است. به همین دلیل زنان با احساسات خود بیشتر در ارتباط اند و راحت تر می توانند آن را بیان کنند و با این کار، سریع تر و بهتر به دیگران تعلق خاطر پیدا کنند. به همین دلیل است که زنان بهتر از مردان می توانند مراقب یا پرستار کودکان باشند. مردان در فعالیت های فیزیکی موفق ترند اندازه مغز مردها حدود 11 تا 12 درصد بزرگ تر از مغز زن هاست. این تفاوت اندازه، هیچ ربطی به ضریب هوشی ندارد. اصلی ترین نکته اش، تفاوت جثه زن و مرد است. مردان به دلیل برخورداری از توده عضلانی بیشتر نیاز به تعداد نورون های بیشتری دارند تا بتوانند از عهده کنترل این جثه بزرگ برآیند. نه اینکه زن توان احتجاج ندارد یا نیروی استدلالش کم است، بلکه زن منطق و استدلال را به کار می گیرد، اما قدرت اظهار ندارد. آنچه باعث می شود زنان نتوانند مکنونات خود را در مقام استدلال و محاجّه بیان کنند و مانع حرف زدن آن ها می شود، شدت احساسات و عواطف آنان است. علّامه طباطبائی در المیزان می فرماید: معنای آیه (خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً) این است که برای سود رساندن به شما، از جنس خودتان همانندانی آفرید; چرا که هر یک از زن و مرد به وسایلی از امر تولید مثل مجهّز است که با همراهی جنس دیگر، کارش به ثمر می رسد و با کار هر دو، تولید و تکثیر نسل به انجام می رسد. بر این اساس، هر یک نقصی دارد و به قرین خود نیازمند است، و از مجموع این دو، یک واحد تام حاصل می شود.خلاصه آنکه زن و مرد در ذات و جوهرشان تفاوتی وجود ندارد; یعنی زنان و مردان در جوهره انسانیت و خمیرمایه رشد و کمال، تفاوتی ندارند، بلکه زن و مرد دو فرد از یک نوع هستند.اما تفاوت هایی در برخی زمینه ها دارند که ایشان با استناد به آیه (أَوَ مَن یُنَشَّأُ فِی الْحِلْیَةِ وَ هُوَ فِی الْخِصَامِ غَیْرُ مُبِین) (زخرف: 18) ، می نویسد: خداوند متعال دو صفت پرورش در زینت و عدم توانایی بر استدلال و محاجّه را برای زن ذکر کرده; زیرا جنس زن طبیعتاً از احساسات و عواطف سرشاری برخوردار و نیروی تعقّل او در قیاس با مرد ضعیف تر است و جنس مرد به عکس این است. از روشن ترین نشانه های عواطف سرشار زن، میل و گرایش او به زیور و زینت و عدم توانایی و ضعف او در مقام بیان دلیل و حجّت است که مبتنی بر نیروی عقلانی است. 1 ایشان بیان می کند: «استدلال و برهان نیازمند نیروی عقلانی زیاد است که زنان در مقایسه با مردان، در این امر ضعیف ترند.»زن نمی تواند مکنونات خویش ر ا در منازعه ها و مجادله ها بیان و اظهار کند. نه اینکه زن توان احتجاج ندارد یا نیروی استدلالش کم است، بلکه زن منطق و استدلال را به کار می گیرد، اما قدرت اظهار ندارد. آنچه باعث می شود زنان نتوانند مکنونات خود را در مقام استدلال و محاجّه بیان کنند و مانع حرف زدن آن ها می شود، شدت احساسات و عواطف آنان است. در واقع، می توان گفت: قدرت تعقّل در هر دو جنس وجود دارد، ولی در مرد به لحاظ اینکه مانع کمتر می باشد، اقتضای تعقّل بیشتر است.گرایش قوی تر زنان به امور عاطفی و احساس سبب می شود از میان محرّک های گوناگون، که در برابرشان ایجاد می شود و پدیده ادراک در واقع پاسخ گویی به آن محرّک هاست، به محرّکی پاسخ گویند که تناسب و سنخیت بیشتری با روح حساس و عاطفی شان دارد. در نتیجه، عاطفی بودن جنس مؤنث موجب می گردد کانون توجه وی به امور مناسب و همسو با عواطف جلب گردد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 320]