پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850133749
گفت وگو با دكتر محمد قاسمي مشاور محتوايي سريال «يوسف پيامبر»(ع) كمي حوصله كنيد
واضح آرشیو وب فارسی:ايلنا: گفت وگو با دكتر محمد قاسمي مشاور محتوايي سريال «يوسف پيامبر»(ع) كمي حوصله كنيد
حميدرضا صفار
تلاش براي ساخت مجموعه هايي با موضوعات معنوي و برگرفته از زندگي بزرگان و اولياي حق، همواره با سختي ها و مضايق مختلفي روبه رو بوده است. از ابتداي پخش «يوسف پيامبر» (ع) سريالي كه به گفته دكتر قاسمي مشاور محتوايي، چهار سال كار تحقيقاتي روي آن انجام گرفته و بيش از پنج هزار ساعت با استادان و صاحب نظران درباره آن گفت وگو شده است، انتقاداتي به شيوه روايت و فرم اين سريال از جوانب مختلف وارد شد. دكتر قاسمي مشاور اين پروژه معتقد است بايد صبر كرد تا سريال به اوج خود نزديك شود؛ گرچه مي پذيرد كه كار ممكن است از كاستي هايي نيز برخوردار باشد.در هر حال، «يوسف پيامبر» (ع) حاصل تلاش چندين ساله مجموعه يي است كه با تكيه بر منابع و روايات و كتب آسماني، داستان زندگي پيامبري را به تصوير كشيده اند كه از آن به «زيباترين داستان ها» ياد مي شود.
-جناب آقاي دكتر قاسمي، جنابعالي به عنوان كسي كه از ابتداي سريال «يوسف پيامبر» (ع) حضور داشتيد، بفرماييد چگونه همكاري خودتان را با اين پروژه شروع كرديد؟
بعد از اينكه سريال «اصحاب كهف» يا همان «مردان آنجلس» با موفقيت تهيه و پخش شد، زماني كه همراه آقاي سلحشور به مكه مكرمه مشرف شديم، در آن فضاي ملكوتي، طي مذاكراتي قرار بر اين شد كه كمر همت بسته و روي قصص قرآني كار كنيم. البته نه فقط داستان حضرت يوسف(ع) بلكه قصص بسياري در اين زمينه استخراج شد. ابتدا براساس بررسي منابع شيعي كار آغاز شد. در پي آن منابع اهل سنت بررسي شد و سپس منابع تاريخي مورد تحقيق و مداقه قرارگرفت.
-در آن مقطع آيا بحث توليد سريال يا فيلم برمبناي قصص قرآن مطرح مي شد، يا فقط موضوع، كار تحقيقاتي بود؟
بله، در آن مقطع فقط داستان حضرت يوسف(ع) را صرفاً براي توليد آماده مي كرديم ولي در مورد قصص انبيا تحقيقات خوبي صورت گرفت كه ان شاءالله اميدواريم در آينده به توليد برسد.
-آيا مركز خاصي متولي اين كار بود؟
موسسه فرهنگي، هنري «تبيان» متولي آن بود. در ارتباط با مطالعات و تحقيقات پروژه «يوسف پيامبر»(ع) نيز قراردادي با مركز سيمافيلم منعقد شده بود. در خصوص داستان حضرت يوسف(ع) ابتدا آيات قرآني مدنظر تحقيقات بودند و بعد روي تفاسير شيعي كار شد. در نهايت به تفاسير اهل سنت، منابع حديثي شيعه، منابع حديثي اهل سنت، تورات و انجيل هم رجوع شد. كتب تاريخي و منابع اينترنتي مربوط به دوران حضرت يوسف(ع) نيز منابع بعدي تحقيق ما بودند.
-برخي از اين كتب تاريخي عهد حضرت يوسف(ع) را مي توانيد نام ببريد، كتبي كه باقي مانده و مي توان به آن رجوع كرد؟
اصلي ترين منبعي كه در رابطه با آن زمان وجود دارد عبارت است از تورات، تفاسير و آنچه كه در ارتباط با تورات و انجيل تدوين شده و نيز كتاب هايي كه درباره اديان و داستان زندگي پيامبران به رشته تحرير درآمده است. از زمان حضرت ابراهيم(ع) به بعد هم به طور موشكافانه كار شد؛ طوري كه سعي بر اين بود تا مواردي كه با ديدگاه هاي اسلامي سازگاري ندارند، حذف شوند.
-با توجه به اينكه در هر دوره يي دين خاصي حاكم بوده تطبيق آن با قوانين اسلامي چگونه صورت گرفته و آيا يوسف، پيامبر به معناي نبي بوده است يا نه؟ از طرف ديگر با حذف موضوعي كه با مسائل اسلامي تطبيق ندارد، چگونه مي خواستيد ديني را كه در آن دوره حاكم بوده با ديني كه چند صد سال بعد كامل شده، تطبيق دهيد؟
بخش اول سوال شما كه پاسخش روشن است، قرآن با صراحت حضرت يوسف(ع) را به عنوان پيامبر خدا مطرح مي كند.
-اين مساله هم مطرح است كه در بحث تطبيقي، لفظ پيامبر را براي يوسف(ع) به كار ببريم يا نه؟
بنده به اين عزيزاني كه اين سوال را مطرح كرده اند، توصيه مي كنم يك رجوع حتي گذرا به سوره حضرت يوسف(ع) داشته باشند. در آيه 6 به برگزيده شدن آن حضرت از سوي خدا اشاره مي شود و آيه 15 صراحتاً بيان مي دارد «ما به آن حضرت(ع) وحي كرديم» به اين معنا، كاملاً روشن است كه يوسف، پيامبر الهي بوده است. در واقع مي توان گفت اتفاقاً اگر داستان حضرت يوسف(ع) براي يك سريال طولاني انتخاب شد، به اين جهت بود كه فراز و نشيب هاي بسياري در داستان آن پيامبر بزرگوار(ع) وجود دارد.
-به تعبيري بار دراماتيك دارد.
بله، دقيقاً، اما در مورد بخش دوم سوال تان، بايد بگويم اصولاً وقتي كه يك داستان تبديل به رمان مي شود و با برگردان آن به فيلمنامه در 45 قسمت پخش مي شود، بايد كشش داشته باشد، بايد بار دراماتيك داشته باشد. اين كاملاً روشن است كه اگر داستان و فيلمنامه كشش لازم را نداشته باشد، نمي توان فراز و نشيب هاي داستان حضرت يوسف(ع) را به تصوير كشيد. در واقع اين سريال تفسير تصويري سوره حضرت يوسف(ع) در قرآن است.
-و در واقع تفسير تصويري دراماتيك - البته هنوز سوال من بي جواب مانده. عرض كردم بحث تطبيق آن زمان را با بحث اسلام چگونه مي خواستيد در هم بياميزيد. يكي از مسائلي كه مطرح شده، بحث ازدواج حضرت يعقوب(ع) با دو خواهر است كه در آن زمان مشكلي نداشته ولي به قوانين شرع اسلام كه مراجعه مي كنيم، مي بينيم درتعارض است. حالا اين تطبيق معنايي پيدا نمي كند، چرا كه براساس قوانين آن زمان مجاز بوده است. در مجموع مي خواهم بگويم چگونه احكام دين آن زمان را با احكام اسلامي تطبيق مي دهيد اگرچه مي دانيم هر دين كامل كننده دين قبلي بوده است؟
به طور قطع در ابتداي شكل گرفتن اديان الهي در زمان حضرت آدم ارتباطي بين اعضاي خانواده اش وجود داشت. اما همچنان كه رفته رفته جمعيت بشري و تعاملات و ارتباطاتش، پيچيده تر مي شد، احكام اديان نيز دقيق و بيشتر مي شدند. ما نمي توانيم تاريخ را تحريف كنيم. به جهت اينكه در شرع مقدس اسلام يك مرد نمي تواند همزمان، دو خواهر را به زني بگيرد. گيرم كه ما بگوييم در آن زمان اين قضيه نبوده، در صورتي كه بوده ولي در گذر زمان تغيير كرده است. همين بحث در مورد فرزندان حضرت آدم(ع) مطرح است. آيا آنها با خواهران شان ازدواج كردند؟، يا خير. تكثير نسل چگونه صورت گرفت؟ چند تا بحث است. يك بحث اين است كه آيا با خواهر خود ازدواج كرده اند؟،
-اين حكم بوده است ولي شما مي فرماييد مبناي تحقيقات ما در اين سريال در واقع تطبيق آن با احكام اسلامي بوده است.
نه، نگفتيم تطبيق با احكام اسلامي بلكه با منابع اسلامي. احكام اسلامي با منابع اسلامي دو چيز متفاوت است.
-بله، منابع اسلامي...
در ابتداي كار ما بر مبناي احكام شيعي شروع كرديم و قريب به شصت عنوان از كتب تفسيري شيعه و اهل سنت مطالعه شد.
-اگر امكان دارد نام برخي از اين كتب را مطرح كنيد. البته غير از آن كتبي كه مشهور و معروف هستند مانند «تفسيرالميزان» كه بسيار هم ذكر شده است.
مثلاً «تفسير مجمع البيان»، «تفسير نورالثقلين»، «تفسير برهان»، «تفسير كشاف»، «تفسير درالمنثور» و امثال اينها... اصولاً اينكه آيا صحيح است حالا اين موضوع را عنوان كنيم يا خير، بحث ديگري است. تا آنجا كه در منابع تحقيقي بررسي شده، اين موضوع وجود داشته است. حالا اينكه ما هم منعكس كنيم يا نه، بحث ديگري است كه مي شود سليقه و ديدگاه شخصي بزرگواراني كه نظر داشتند، مي گفتند باشد يا نباشد. ما اتفاقات تاريخي را نمي توانيم تحريف كنيم. اتفاقات و رويدادهاي آن زمان را از لابه لاي اسناد و مدارك مي خواهيد استخراج كنيد، چرا راه دور مي رويد، اين موضوع يوسف(ع) كه مربوط به سه هزار و 160 سال قبل است. بنده مي گويم برگرديم به 1400 سال قبل، يعني حدود يك سوم زمان حضرت يوسف(ع)؛ چرا تاريخ شهادت برخي از معصومين(ع) ما مشخص نيست؟ برخي مي گويند اين تاريخ، برخي نيز تاريخ ديگري را مي گويند.
تولد پيامبر اعظم(ص) را اهل سنت 12 ربيع الاول و شيعيان 17 ربيع الاول مطرح مي كنند. حال تحقيق در اين زمينه (و با اين بعد زماني طولاني كه داريم، بخواهيم يك داستان دراماتيك اين گونه را هم مطرح كنيم)، كار ساده يي نيست. در ارتباط با داستان يوسف(ع) بايد عرض كنم منتظران و مشتاقان، داستان را دنبال كنند تا انقلابي كه حضرت يوسف(ع) از نظر اعتقادي، اخلاقي، اقتصادي، سياسي ايجاد كرد و درس هاي آموزنده يي را كه اين انقلاب بزرگ براي مردم جهان دارد، مشاهده كنند. انصافاً كار ساده يي نبود، غير از اينكه گروه تحقيق چهار سال كارهاي تحقيقي، ميداني و مصاحبه انجام دادند. مشاوره هاي سنگيني نيز صورت گرفته است. بيش از پنج هزار ساعت با استادان و افراد صاحب نظر گفت وگو و صحبت شده است. اغراق نكردم. كار زياد شده. منابع ديني، حديثي و تاريخي متعلق به صدها سال قبل است. گروه تحقيق با مشاوران در برخي مواقع ديدگاه هاي متفاوتي داشتند، يكسري با نظرات و ديدگاه هاي آقاي سلحشور همخوان بود و يكسري هم مثلاً با عقايد بنده نوعي سازگاري داشت. در اين مواقع آنقدر بحث مي كرديم تا به نتيجه يي مقبول برسيم. مثلاً در دو آيه 52 و 53 سوره حضرت يوسف(ع) شايد بيش از صد ساعت با آقاي سلحشور بحث كرديم. اختلافات گاهي مبنايي و گاهي هم ديدگاهي بود. شما فرض بفرماييد در داستاني مانند «نادرشاه» كه نزديك به عصر ما يعني حدود دو قرن پيش بوده است، مورخان روي برخي مسائل اختلاف نظر دارند. مي رسيم به اين فاصله تاريخي كه قريب به چند هزار سال است. ما در تحقيق حجم بالايي از منابع را بررسي كرديم.
-تعريف اسرائيليات چيست و اساساً به چه چيز گفته مي شود؟
اسرائيليات در واقع داستان هايي بود كه توسط يهود به مردم گفته مي شد. در واقع يك نوع سرگرمي بود براي مردم آن دوره. حتي در تاريخ اسلامي، كساني بودند كه داستانسرايي مي كردند. به اين افراد قصاص مي گفتند. قصاصان لطمات زيادي هم به دين زدند، تحريف هاي بسياري هم داشتند طوري كه مثلاً از كاه، كوه مي ساختند. ائمه هم تلاش زيادي مي كردند تا آثار مخرب اينها را از بين ببرند و دين زلال را به بشريت ببخشند.اسرائيليات را قصاصان يهود نقل قول مي كردند. اينها در واقع رفته رفته تلفيقي پيدا مي كرد با قصص قرآني و به اين صورت وارد مباحث مي شد و مطرح مي شد. يكي از موارد تحريف در منابع ديني، همين اسرائيليات بود.
در داستان حضرت يوسف(ع) موارد زيادي تحت عنوان اسرائيليات مطرح مي شود، مثل ماجراي پياده نشدن يوسف از اسب جهت احترام حضرت يعقوب، وقتي كه به عزيزي مصر مي رسد.در داستان جور ديگري است و پياده مي شود.
-همين را مي خواهم عرض كنم. شنيده ام در مواردي ذكر شده كه فرق مïخلîص و مïخلًص را اين طور ذكر مي كنند كه مïخلîص كسي است كه خدا پاكش كرده و يوسف از مخلîصين است و بري از گناه. پياده نشدن حضرت يوسف(ع) از اسب وقتي كه حضرت يعقوب را مي بيند از جمله اسرائيلياتي است كه در بين مردم هم نقل شده است و آن بيت معروف؛ الا اي يوسف مصري كه كردت سلطنت مغرور... مي خواهم بگويم كه براي مراحل تحقيقاتي اين سريال چه كرديد كه از آفت افتادن در دامن اسرائيليات به دور باشيد؟
يك نمونه عرض مي كنم. عنايت داشته باشيد. آنچه كه از مسلمات دين مبين اسلام و اعتقادات عميق شيعي محسوب مي شود، عصمت انبيا است. در واقع وقتي مساله عصمت انبيا را به عنوان يك اصل بپذيريم، بعدها در داستان ها و منابع، هر آن چيزي كه به عنوان گناه و نافرماني از خدا تلقي مي شود، ديگر نمي توان آن را به پيامبر خدا نسبت داد. همان طور كه شما گفتيد فرد مخلîص كه نمي تواند دامنش به گناه آلوده باشد. هرگونه مطلبي را كه در اين راستا بر عصمت پيامبر و مسلمات قرآن در دين مبين اسلام و شيعه خدشه وارد كند، در واقع سعي كرديم كنار بگذاريم تا از افتادن در دام تحريفات و اسرائيليات در امان باشيم.
-بحث ترك اولي در مورد انبيا چيست؟
علمي جواب بدهم يا فولكلوريك؟
-علمي جواب بدهيد.
علمي را مي گويم، فولكلوريك اش را هم مي گويم. گاهي اوقات پيش مي آيد كه از برخي كارهايي سر مي زند مثلاً طرف آدم جاافتاده يي است، روحاني است يا استاد دانشگاه و... اما كاري انجام مي دهد كه سبك است. در شأن فردي مثل او نيست. اين نكته را ترك اولي مي گويند. يعني آنچه كه براي افراد معمولي مي تواند حسنه باشد ولي براي انبياي خدا معصيت محسوب مي شود. ترك اولي به اين معنا است يعني اگر يك فرد مسلمان عادي نمازهاي واجب را به موقع بخواند، ولي يك عارف بخواهد نماز شبش را ترك كند براي او اشكال است، هر چند كه واجب نيست. (جز براي رسول خدا واجب نبود.) او نبايد ترك كند و اگر ترك كرد، ترك اولي كرده است.
-از اين ترك اولي ها در داستان يوسف(ع) هم داريم؟
بله، نمونه يي از آن را در ارتباط با ماجراي پس از تعبير خواب زندانيان هم بند داريم كه توسط آن حضرت(ع)صورت گرفت؛ يك لحظه از ياد خدا غفلت كرد و به جاي استمداد و درخواست از خدا به آن زنداني هم بندي كه در تعبير خوابش گفته بود تو آزاد مي شوي و ساقي ملك خواهي شد در آيه 42 «و قال للذي ظنٌ انه ناج منهما اذكرني عند ربك فانساه الشيطان ذكر ربه فلبث في السجن بضع سنين» به او سفارش كرد وقتي آزاد شدي و مقرب ملك شدي از ما هم يادي كن. غفلت آن حضرت از ياد خدا كه يوسف(ع) چه كسي تو را از چاه نجات داد و در آن زمان كه در مصر غريب بودي چه كسي تو را عزيز كرد و... فلذا به جهت همين ترك اولي و توسل و تمسك به غير خدا كه براي پيامبر خدا صحيح نيست آن زنداني هم بند هم او را به فراموشي سپرد و در نتيجه سال ها در زندان ماند.
-چقدر ما مجاز هستيم در يك كار تاريخي قرآني، كه به واسطه آن زندگي انبيا را روايت مي كنيم، از توهم و خيال كمك بگيريم؛ يعني چقدر به تاريخ پايبند باشيم و چقدر از آن فاصله بگيريم يا براي افزودن بار دراماتيك و كشش كار از خيال خودمان استفاده كنيم؟
قاعدتاً وقتي داستاني مثل داستان حضرت يوسف(ع) تبديل به فيلمنامه طولاني مي شود، شما به هيچ وجه نمي توانيد از اين مقوله دور باشيد. يك مبنا وجود دارد كه وقتي محتواي اصيل و مبتني بر حقيقت داستان براي نويسنده فيلمنامه روشن است، آن وقت اين قضيه را براساس اين چارچوب و ميزان، در مواقع ضروري و براي روشن كردن زواياي تاريك تاريخ، شاخ و برگ مي دهد، مانند رمان طولاني مي كند، فراز و نشيب مي دهد و جذابش مي كند تا بيننده جذب شود. اگر قرار باشد اين جذابيت ها لحاظ نشود، اين همه كتب تفسير موجود است، مي توانيد بخوانيد. ولي وقتي اين داستان تبديل به يك تفسير تصويري مي شود، ميليون ها نفر به خاطر همان جذابيت ها از آن استفاده مي كنند.
-اين خيالپردازي ها نبايد به اصل تاريخ به طور ناخواسته ضربه بزند؛ مثلاً در مورد حسن حضرت يوسف بحث بسيار است، اما آيا من به عنوان كارگردان مي توانم يك تفسير شخصي داشته باشم. يك فرد زيبا با ملاك مردم عادي هم زيبا است اما گفته مي شود كه يوسف يك زيبايي باطني است و ما بايد به دنبال يك معصوميت در چهره اش باشيم. اين يك تفسير از نظر كارگردان است، اينجا ملاك و متر ما چيست؟ آقاي سلحشور عنوان كرده اند كه به دنبال كسي بوديم كه معصوميت ويژه يي داشته باشد. من شنيده ام كم و بيش عنوان كرده اند، شايد منظور از زيبايي فقط زيبايي ظاهري نباشد.
ما بايد يا به آن قاعده در مورد تصوير انبيا و اولياي حق پايبند باشيم كه اصلاً آن را پخش نكنيم و در سريال هايي كه ديده ايم مثل سريال «امام علي» (ع) كه دست مبارك حضرت را نشان داديم يا در سريال «ولايت عشق» تصويري از امام رضا(ع) نشان داديم حالا منهاي صورت مبارك ايشان، كه ديده نمي شد. يا مثلاً در فيلم «محمدرسول الله» (ص) كلام و تصوير پيامبر را نداشتيم و كلام ايشان را از زبان ديگران مي شنيديم. اما هر چه جلوتر مي رويم، اين قضايا و برداشت ها، تصور مخاطب را به هم مي ريزد. بيننده مي گويد آيا واقعاً چهره يوسف اين طوري بوده است، حالا شما به عنوان كسي كه محقق علوم قرآن و حديث هستيد چگونه فكر مي كنيد؟مساله تصوير ظاهري و حسن ظاهري حضرت يوسف در قرآن صريح آمده و نمي توان منكر آن شد. ولي حالا يك نكته است. فرمايش آقاي سلحشور را مي توانم اين گونه عرض كنم. زماني كه بحث بر سر انتخاب افراد بود، ايشان تاكيد داشتند ايفاگران اين نقش، كساني باشند كه خودشان قرآني باشند.و اينكه ما كساني را انتخاب كنيم كه خودشان هم افراد ارزشي باشند. اين يك اصل است. از كوزه همان تراود كه در اوست. اگر قرار بر اين باشد كسي كه براي مردم چهره مثبتي ندارد، از نقش آفريني هايش در گذشته بازخورد مناسبي نبوده، حالا اين فرد بيايد در نقش يك پيامبر خدا نقش آفريني كند كه قطعاً آثار منفي خودش را دارد. اعتقاد ما بر آن است كه سعي كنيم عنايت خداوند را جلب كنيم. مثلاً اگر با عده يي ناباب و منكر خدا به سوي خدا برويم خودمان را از عنايت خدا محروم كرديم. لذا يك هنرپيشه گمنام و نزديك به خدا خيلي بهتر است از يك هنرپيشه مشهور اما دور از خدا.در واقع يك سري از اين مباحث به سليقه بر مي گردد. شايد برخي از بازيگران را شما نپسنديد ولي بنده بپذيرم. اين مي شود سليقه. اين گونه نبوده است. سريال را وقتي ملاحظه مي كنيد، بسياري از بازيگران سينما حضور دارند، اين گونه نبود كه بخش زيادي از بازيگران همين سينما و تلويزيون حضور نداشته باشند. بنده احساس مي كنم كه حضور داشتن در چنين نقش هايي توفيق مي خواهد. يك زماني كه روي اين مقوله كار مي كرديم، مشكلاتي پيش مي آمد و ما مي گفتيم كه اين كار يك صاحب اصلي دارد.
جمعه 5 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-