واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: 21 رمضان سالروز شهادت حضرت علي(ع) شهادت اميرمومنان
روايت شد، كه در هنگام ضربت زدن عبدالرحمن بن ملجم بر سر مطهر حضرت علي(ع)، زمين به لرزه در آمد و درياها مواج و آسمان ها متزلزل شدند و درهاي مسجد به هم خوردند و خروش از فرشتگان آسمانها بلند شد و باد سياهي وزيد، به طوري كه جهان را تيره و تاريك ساخت و جبرئيل امين در ميان آسمان و زمين ندا داد و همگان ندايش را شنيدند.
آفتاب: «عبدالرحمن بن ملجم مرادي»، از گروه خوارج و از آن سه نفري بود كه در مكه معظمه با هم پيمان بسته و هم سوگند شدند، كه سه شخصيت مؤثر در جامعه اسلامي، يعني «امام عليبنابي طالب(ع)»، «معاوية بن ابي سفيان» و «عمرو بن عاص» را در يك شب واحد ترور كرده و آنها را به قتل رسانند.
هر كدام به سوي شهرهاي محل مأموريت خويش رهسپار شدند و «عبدالرحمن بن ملجم مرادي» به سوي كوفه رفت و در بيستم شعبان سال 40 قمري وارد اين شهر بزرگ شد. (نگاه كنيد: بيستم شعبان سال 40 هجري قمري)
وي به همراهي «شبيب بن بجره اشجعي»، كه از همفكران وي بود و هر دوي آن ها از سوي "قطام بنت علقمه" تحريك و تحريث شده بودند، در سحرگاه شب نوزدهم ماه مبارك رمضان سال 40 قمري در مسجد اعظم كوفه كمين كرده و منتظر ورود اميرمؤمنان علي بن ابي طالب(ع) شدند.(1) همچنين «قطام»، شخصي به نام «وردان بن مجالد» را كه از افراد طايفهاش بود، به ياري آن دو نفر فرستاد.(2)
«أشعث بن قيس كندي» كه از ناراضيان سپاه امام علي(ع) و از دو چهرگان و منافقان واقعي آن دوران بود، آنان را راهنمايي، پشتيباني و تقويت روحي مي نمود.(3)
حضرت علي(ع) در شب نوزدهم ماه مبارك رمضان، مهمان دخترش ام كلثوم(س) بود و در آن شب حالت عجيبي داشت و دخترش را به شگفتي درآورد.
روايت شده كه آن حضرت در آن شب بيدار بود و بسيار از اتاق بيرون ميرفت و به آسمان نظر مي كرد و ميفرمود: «به خدا سوگند، دروغ نمي گويم و به من دروغ گفته نشده است. اين است آن شبي كه به من وعده شهادت دادند».(4)
به هر روي، آن حضرت به هنگام نماز صبح وارد مسحد اعظم كوفه شد و خفتهگان را براي اداي نماز بيدار كرد. از جمله، خود «عبدالرحمن بن ملجم مرادي» را كه به رو خوابيده بود، بيدار و خواندن نماز را به وي گوش زد كرد.
هنگامي كه آن حضرت وارد محراب مسجد شد و مشغول خواندن نماز گرديد و سر از سجده اول برداشت، نخست «شبيث بن بجره» با شمشير برّان بر وي هجوم آورد، وليكن شمشيرش به طاق محراب اصابت كرد و پس از او، «عبدالرحمن بن ملجم مرادي» فريادي برداشت: «لله الحكم يا علي، لا لك و لا لأصحابك»! و شمشير خويش را بر فرق نازنين حضرت علي(ع) فرود آورد و سر مباركش را تا به محل سجده گاهش شكافت.(5)
حضرت علي(ع) در محراب مسجد افتاد و در همان هنگام فرمود: «بسم الله و بالله و علي ملّه رسول الله، فزت و ربّ الكعبه؛ سوگند به خداي كعبه، رستگار شدم».(6)
نمازگزاران مسجد كوفه، برخي در پي «شبيب» و «ابن ملجم رفته» تا آنها را بيابند و برخي در اطراف حضرت علي(ع) گرد آمده و به سر و صورت خود ميزدند و براي آن حضرت گريه مينمودند.
حضرت علي(ع)، در حالي كه خون از سر و صورت شريفش جاري بود، فرمود: «هذا ما وعدنا الله و رسوله؛(7) اين همان وعدهاي است كه خداوند متعال و رسول گرامياش به من دادهاند».
حضرت علي(ع) كه توان ادامه نماز جماعت را نداشت، به فرزندش امام حسن مجتبي(ع) فرمود كه نماز جماعت را ادامه دهد و خود آن حضرت، نمازش را نشسته تمام كرد.
روايت شد، كه در هنگام ضربت زدن عبدالرحمن بن ملجم بر سر مطهر حضرت علي(ع)، زمين به لرزه در آمد و درياها مواج و آسمان ها متزلزل شدند و درهاي مسجد به هم خوردند و خروش از فرشتگان آسمانها بلند شد و باد سياهي وزيد، به طوري كه جهان را تيره و تاريك ساخت و جبرئيل امين در ميان آسمان و زمين ندا داد و همگان ندايش را شنيدند. وي ميگفت: «تهدمت و الله اركان الهدي، و انطمست أعلام التّقي، و انفصمت العروه الوثقي، قُتل ابن عمّ المصطفي، قُتل الوصيّ المجتبي، قُتل عليّ المرتضي، قَتَله أشقي الْأشقياء؛(8) سوگند به خدا كه اركان هدايت درهم شكست و ستاره هاي دانش نبوت تاريك و نشانه هاي پرهيزكاري بر طرف گرديد و عروه الوثقي الهي گسيخته شد. زيرا پسر عموي رسول خدا(ص) شهيد شد، سيد الاوصيا و علي مرتضي به شهادت رسيد. وي را سياه بخت ترين اشقياء، [يعني ابن ملجم مرادي] به شهادت رسانيد».
بدينگونه پيشوايي شايسته، امامي عادل، خليفهاي حق جو، حاكمي دلسوز و يتيم نواز، كاملترين انسان برگزيده خدا و جانشين بر حق محمد مصطفي(ص)، به دست شقيترين و تيره بختترين انسان روي زمين، يعني «ابن ملجم مرادي» ملعون، به شهادت رسيد و به سوي ابديت و لقاء الله و هم نشيني با پيامبران الهي و رسول خدا(ص) رهسپار گرديد و امت را از وجود شريف خويش محروم نمود.
-------------------------------------------------------------------
پي نوشتها:
1- الارشاد (شيخ مفيد)، ص 20؛ الجوهره في نسب الامام علي و آله (البري)، ص 112
2- وقايع الايام (شيخ عباس قمي)، ص 41؛ تاريخ ابن خلدون، ج2، ص 184
3- الارشاد، ص 21؛ وقايع الايام، ص 41؛ منتهي الآمال (شيخ عباس قمي)، ج1، ص 171
4- منتهي الآمال، ج1، ص 172
5- الارشاد، ص 23؛ منتهي الآمال، ج1، ص 172؛ الجوهره في نسب الامام علي و آله، ص 113؛ وقايع الايام، ص 41
6- منتهي الآمال، ج1، ص 174
7- همان
8- همان
چهارشنبه 3 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 175]