واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: روز قدس آغازي بر يك پايان
رژيم اشغالگر قدس كه سعي داشت از طريق فرايند سازش و قرارداد « كمپ ديويد » وارد ژئوپلتيك منطقه شده و موجوديت خود را رسما به كشورهاي عربي تحميل كند با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران به يكباره در برابر تحولات پيش بيني نشده و شگرفي قرار گرفت . اين تحولات عبارت بودند از :
1 ـ سقوط پايگاه منطقه اي آمريكا و غرب در ايران كه ايفاگر نقش چكش تعادل امنيتي و نظامي براي اسرائيل در عقبه اعراب بود.
2 ـ انقلاب اسلامي باعث بازيابي هويت ديني مسلمانان و شكل گيري بيداري اسلامي در منطقه شد .
3 ـ انقلاب اسلامي آرمان « آزادي قدس » را كه يك آرمان عربي و در حال استحاله شدن بود به آرماني اسلامي و مور توجه مسلمانان تبديل كرد.
آغاز افول
پيروزي انقلاب اسلامي و بازيابي هويت ديني توسعه طلبي و قدرت يابي اسرائيل را مهار كرد و دوران توقف و ايستايي اين رژيم جعلي آغاز شد. « بيداري اسلامي » بسيار فراتر از « ناسيوناليسم عربي » عمل كرد و بسيج نيروها را براي عملياتي كردن رهيافت مقاومت اسلامي امكان پذير ساخت . شكل گيري نوين مقاومت اسلامي و مهار قدرت طلبي رژيم صهيونيستي از يك سو و وارد آمدن ضربات پي در پي به پيكره اين رژيم از سوي ديگر گفتمان « حفظ محور » و « پساصهيونيسم » را در اسرائيل به منصه ظهور رسانيد. گفتمان مذكور بر خلاف آرمان هاي صهيونيسم كه بر نقش سرزمين هاي باستاني شرق بيت المقدس و كرانه باختري و الحاق آنان به اسرائيل تاكيد داشت و آنها را زادگاه دو قوم كهن يهودي يعني « يهودا » و « سامرا » مي دانست بر عقب نشيني نيروهاي رژيم صهيونيستي از سرزمين هاي اشغالي و واگذاري كرانه باختري به فلسطيني ها اصرار ورزيد.
شكل گيري گفتمان « حفظ محور » و « پساصهيونيسم » چالش بزرگي را در درون رژيم صهيونيستي به وجود آورد. به گونه اي كه در رقابت هاي انتخاباتي سال 1371 « اسحاق رابين » تاكيد كرد كه هرگز نمي گذارد بر سر « يهودا » و « سامرا » (كرانه باختري ) معامله صورت پذيرد . در همين راستا « شيمون پرز » بعد از پيروزي حزب الله در جنگ 33 روزه تصريح كرد : « ما اسرائيلي ها مردمان هميشه غمگيني هستيم . اكنون در حالي كه در آن سوي مرزها مردم لبنان جشن گرفته و شادمان پيروزي هستند ما سوگوار شكست هستيم . » دوران افول رژيم نژادپرست اسرائيل سير صعودي خود را طي كرد و ابتدا در سال 1383 اسراي لبناني و فلسطيني باچند جسد اسرائيل مبادله شدند كه اين موضوع يك موفقيت بزرگ براي حزب الله و رهبري آن بود و سپس در سال 1384 صهيونيست ها مجبور به عقب نشيني يك طرفه از غزه شدند .
تدارك جنگ بزرگ
افراطيون صهيونيست كه عملكرد گفتمان « حفظ محور » و « پساصهيونيسم » را بر نمي تابيدند و بشدت نگران قدرتمندشدن مقاومت اسلامي در لبنان و سرزمين هاي اشغالي بودند پس از به قدرت رسيدن حماس در غزه در سال 1385 در صدد تدارك جنگ بزرگ برآمدند .
آنان با استفاده از قدرت تصميم سازي لابي صهيونيسم در آمريكا و مجامع بين المللي مقدمات اقدام نظامي سنگين عليه مقاومت اسلامي فلسطين و لبنان را فراهم كردند تا از يك سو گفتمان « پساصهيونيسم » را به عنوان يك چالش دروني مهار كرده و از سوي ديگر با از بين بردن مقاومت اسلامي از افول بيشتر جلوگيري كرده و بازگشت مجدد به آرمان گرايي صهيونيسم و قدرت يابي اسرائيل را عملياتي كنند . عقب نشيني اسرائيل از جنوب لبنان در سال 1379 را مي توان يكي از نقاط عطف دوران افول رژيم صهيونيستي ذكر كرد.
عمليات پيشدستانه مقاومت اسلامي لبنان و فلسطين افراطيون صهيونيست و لابي پرقدرت و بانفوذ صهيونيست را دچار اختلاف و از هم پاشيدگي كرد . جنگ تيرماه 1385 ششمين جنگ رژيم صهيونيستي بود و بر خلاف جنگ هاي گذشته (1327 1335 1346 و 1361 ) كه اسرائيل ابتكار عمل تعيين زمان آغاز و پايان جنگ را در اختيار داشت در جنگ 1385 ابتكار عمل در اختيار رژيم اشغالگر تعيين قدس نبود و ميدان جنگ را هم او تعيين نمي كرد . شكست سنگين اسرائيل در جنگ 33 روزه حقايق بي شماري را اثبات كرد كه يكي از آنها آغاز دوران پيري و احتضار رژيم صهيونيستي مي باشد. در حال حاضر علايم زيادي مبني بر آغاز دوران پيري و احتضار اسرائيل وجود دارد كه در زير به بخشي از آنها به صورت اختصار اشاره مي شود :
1 ـ از بين رفتن تابوي شكست ناپذيري اسرائيل : ارتش تا دندان مسلح اسرائيل كه تا پيش از جنگ 33 روزه در تمام جنگ هاي كلاسيك برتري كامل خود را بر اعراب تحميل كرده بود در برابر رزمندگان حزب الله شكست را پذيرا شد و به تعبير خود صهيونيست ها كرامت خود را از دست داد. اين مسئله جايگاه ارتش در جامعه يهود را زير سئوال برد تا حدي كه بخشي از جوانان يهودي براي فرار از خدمت سربازي به مدارس « يشيف » (مذهبي ) مي روند. شكسته شدن هيمنه ارتش اسرائيل جايگاه و نقش ارتش در ساختار قدرت را نيز بشدت تضعيف كرد به گونه اي كه روند مذكور به قدرت يافتن بيش از پيش غير نظاميان انجاميده است .
2 ـ از بين رفتن ميل به جنگ در رژيم صهيونيستي : برتري مطلق نظامي تسليحاتي و ايجاد بازدارندگي در قبال هر گونه تهديد يكي از اصول اساسي در مباني نظامي رژيم جعلي اسرائيل مي باشد. اصل مذكور دو دستاورد مهم را تا پيش از اين براي رژيم صهيونيستي به همراه داشت : ايجاد حس امنيت در سرزمين هاي اشغالي و ديگري ايجاد چشم انداز مطمئن براي مهاجران صهيونيست به اسرائيل . شكست در جنگ 33 روزه از يك سو برتري نظامي و تسليحاتي و ايجاد بازدارندگي در برابر تهديدات را از بين برد و از سوي ديگر ميل به جنگ را در رژيم صهيونيستي بشدت كاهش داد. بر اين اساس مي توان پيش بيني كرد كه رژيم جعلي اسرائيل امكان و توانايي ترميم اين نقيصه را نخواهد داشت كه اين مهم دليل روشني بر آغاز دوران پيري و احتضار رژيم مذكور مي باشد. در اين راستا « ايهود باراك » وزير جنگ رژيم صهيونيستي در گفت و گو با روزنامه « يديعوت آحارنوت » تصريح مي كند : « بايد جلوي بروز جنگ جديد را گرفت . چون طرف مقابل اعم از حزب الله و حماس و ايران به ضعف ما در جبهه داخلي پي برده و مي توانند به ما ضربه بزنند »
3 ـ عدول از ويژگي هاي ايدئولوژي صهيونيسم : يكي از شواهد و قرائن پيري اسرائيل عدول اين رژيم از ويژگي ها و بنيان هاي صهيونيسم مي باشد. تاكيد بر تقدس سرزمين هاي مورد ادعاي صهيونيست ها تاكيد بر استراتژي حمله پيش دستانه و تحميل كردن دفاع در درون مرزهاي دشمن اجتناب از دادن هر گونه امتياز به دشمن بويژه اعراب تقديس دولت اسرائيل به عنوان تنها دولت يهودي جهان كه وظيفه حمايت از يهوديان سراسر جهان را برعهده دارد و... در واقع بخشي از بنيان ها و مباني صهيونيسم مي باشد. در اين راستا مي توان به موضوع پذيرش اعراب به عنوان همسايگان دائمي اسرائيل و مخالفت يهوديان با « ايده اسرائيل منجي يهوديان جهان » اشاره كرد.
4 ـ ظهور ايده اسرائيل امن : ظهور « ايده ايجاد مرزهاي امن و اسرائيل امن براي شهروندان » در واقع ناظر بر عدول از ايده اسرائيل بزرگ با مرزهاي نامحدود مي باشد. اين موضوع از يك سو مويد ايجاد چالش بين صهيونيست هاي افراطي و سكولار مي باشد. و از سوي ديگر ظهور پيري و ناتواني اين رژيم را تاييد مي كند در اين رابطه مي توان به انتخاب « اولمرت » به عنوان نخست وزير اين رژيم استناد كرد كه خواهان عقب نشيني از كرانه باختري است .
5 ـ كاهش عمق استراتژيك اسرائيل : عقب نشيني از جنوب لبنان و غزه عمق استراتژيك اين رژيم جعلي را بشدت كاهش داده و آسيب پذيري هاي آن را نيز فزوني بخشيده است . اين روند در حالي اتفاق افتاد كه عقب نشيني اسرائيل از مناطق ياد شده از روي اجبار صورت گرفته است . در اين ارتباط مي توان به آسيب پذيري شديد رژيم صهيونيستي در برابر موشك هاي برد كوتاه از جمله « كاتيوشا » اشاره كرد كه سيستم ضد موشكي « آرو » قادر به شناسايي رهگيري و مقابله با آنها نمي باشد.
6 ـ توسل به نيروهاي خارجي براي حفظ امنيت : رژيم صهيونيستي در پايان جنگ 33 روزه مجبور شد براي حفظ امنيت خود به جاي اعتماد به ارتش اسرائيل به نيروهاي خارجي متوسل شود كه اين موضوع در گذشته مسبوق به سابقه نبوده است .
7 ـ كوچ معكوس : يكي ديگر از نشانه هاي پيري و احتضار اين رژيم كوچ معكوس مي باشد كه ناشي از ناامني رواني و عدم احساس امنيت در سراسر فلسطين اشغالي است .
8 ـ متزلزل شدن مثلث بقا : بقاي رژيم صهيونيستي همواره درگرو وجود سه ضلعي ميليتاريسم حمايت آمريكا و غرب و قدرت اقتصادي بوده است . شكست رژيم صهيونيستي در جنگ 33 روزه و همچنين ناتواني اين رژيم در مقابله با مقاومت اسلامي فلسطين اركان مثلث بقا را دچار تزلزل كرده است .
البته علائم و نشانه هاي ديگري مبني بر آغاز دوران پيري رژيم صهيونيستي و احتضار آن نيز وجود دارد كه براي جلوگيري از طولاني شدن مطلب از ذكر آنها صرف نظر مي شود و تنها در پايان بحث به نوشتاري از روزنامه « يديعوت آحارنوت » اشاره مي شود كه در يكي از شماره هاي اخير خود نوشت : « به احتمال قوي اعضاي حزب الله با پيروزي در انتخابات پارلماني آينده حاكميت لبنان را تحت نفوذ قرار خواهند داد و ما چون هيچ متحد كارآمدي نداريم توان هيچ اقدامي را نخواهيم داشت . تحولات اخير لبنان اين مسئله را در اذهان تحليلگران تداعي مي كند كه زمان تسلط ايران بر مرزهاي شمالي اسرائيل فرا رسيده و ما بايد اين مسئله را بپذيريم . »
رضا سراج كارشناس مسائل سياسي و استراتژيك
منبع : باشگاه مطالعاتي و تحقيقاتي صهيونيسم
پيروزي انقلاب اسلامي و بازيابي هويت ديني توسعه طلبي و قدرت يابي اسرائيل را مهار كرد و دوران توقف و ايستايي اين رژيم جعلي آغاز شد. « بيداري اسلامي » بسيار فراتر از « ناسيوناليسم عربي » عمل كرد و بسيج نيروها را براي عملياتي كردن رهيافت مقاومت اسلامي امكان پذير ساخت
« ايهود باراك » وزير جنگ رژيم صهيونيستي در گفت وگو با روزنامه « يديعوت آحارنوت » تصريح مي كند : بايد جلوي بروز جنگ جديد را گرفت . چون طرف مقابل اعم از حزب الله و حماس و ايران به ضعف ما در جبهه داخلي پي برده و مي توانند به ما ضربه بزنند
ظهور « ايده ايجاد مرزهاي امن و اسرائيل امن براي شهروندان » در واقع ناظر بر عدول از ايده اسرائيل بزرگ با مرزهاي نامحدود مي باشد. اين موضوع از يك سو مويد ايجاد چالش بين صهيونيست هاي افراطي و سكولار مي باشد. و از سوي ديگر ظهور پيري و ناتواني اين رژيم را تاييد مي كند
روزنامه « يديعوت آحارنوت » : به احتمال قوي اعضاي حزب الله با پيروزي در انتخابات پارلماني آينده حاكميت لبنان را تحت نفوذ قرار خواهند داد و ما چون هيچ متحد كارآمدي نداريم توان هيچ اقدامي را نخواهيم داشت . تحولات اخير لبنان اين مسئله را در اذهان تحليلگران تداعي مي كند كه زمان تسلط ايران بر مرزهاي شمالي اسرائيل فرا رسيده و ما بايد اين مسئله را بپذيريم .
سه شنبه 2 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 270]