تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835003587
ترميم غرور ملي با پاراالمپيك
واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: ترميم غرور ملي با پاراالمپيك
آهاي آدم ها المپيك پكن كشك بود
از آن وقت ها كه اين قدر درباره المپيك پكن و ناكامي ها سخن گفتند ما جيك مان درنيامد و به طور مختصر اشاراتي كرديم كه بله ما هم بلديم در دليل شماري، ديگر دوستان مطبوعاتي را ضربه فني كنيم، ولي گويا عده اي گمان مي كردند كه ما زبان نداريم و يا چيزي در چنته ما نيست. به اين دوستان مي گوييم كه نه خير ما صبرمان از ديوار چين هم درازتر است و منتظر مانده ايم تا علت ناكامي خودش به استقبالمان بيايد و اعتراف كند، باور كنيد صبر چيز خوبي است.المپيك پكن گذشت و فيلم و سئانس هاي پيرامون آن را تماشا مي كرديم. از حق نگذريم كه ما هنرپيشه هاي توانايي داريم ، حيف كه قدر آن ها را نمي دانيم. ما از جهت ديگر هم صبر كرديم، چرا كه مي خواستيم پوزه ساير كشورها را در پاراالمپيك بزنيم كه زديم . وقتي اين فرمايش هاي رئيس جمهور محترم را در جمع كاروان پاراالمپيك شنيديم كه فرمودند «پاراالمپيك به مراتب مهم تر و تاثيرگذارتر از المپيك است» به علت اصلي اين ناكامي خود خواسته پي برديم و دريافتيم كه سياست ما اين بوده كه براي المپيك تره هم خرد نكنيم، اگراين المپيك مهم بود حتما رئيس جمهور عزيزمان در مراسم افتتاحيه آن شركت مي كرد چنان كه در افتتاحيه پاراالمپيك شركت كرد.
ما در پاراالمپيك جزو كشورهاي نخستيم چون واقعا در ورزش معلولين سرمايه گذاري كرديم دليل سرمايه گذاري هم اين بود كه بايد محض رضاي خدا هم كه شده به معلولين عزيز بيشتر توجه كرد. دليل ديگرش هم اين است كه ما براي همين روزها بود كه تلاش نكرديم جمعيت معلولين مان را كاهش دهيم تا در همه رشته ها مدال درو كنيم.
بگذاريد مسئولين ورزش ما از ديوار چين بالا بروند
اما حالا عده اي ممكن است سوال كنند كه اگر المپيك به درد نمي خورد پس چرا اين همه هزينه كرديد و ٥٤ ورزشكار به همراه سه برابر اين تعداد خدم و حشم روانه پكن كرديد؟ پاسخ اين سوال ها را هم مي دهيم.
١ -بعضي مسئولين ورزشي ما و به خصوص روساي فدراسيون ها از بس كه پشت ميز نشسته اند، كمرشان قوز شده است. مسئول ورزشي بايد تناسب اندام داشته باشد زيرا كه ما اسطوره هايي چون رستم و امير ارسلان داريم. به علاوه اين كه اين مسئولان بايد بروند بازي هاي ورزشكاران رشته هاي مختلف را ببينند تا در مسابقات ٤ گزينه اي، كاراته را از تكواندو تشخيص دهند، به علاوه ديوار چين نيز ضمن آن كه جاذبه هاي گردشگري فراواني دارد، درس عبرتي باشد براي مسئولان ورزشي كه در صورت ناكامي ، بايد ١٠ بار دور اين ديوار كلاغ پر بروند.
از اين ها گذشته، اينان نيز بندگان خدا عيال وارند و فرزندانشان چشم انتظارند تا پدر و مادرشان از سفر چين با دست پر برگردند و اسباب بازي هاي فراوان بياورند. البته ممكن است اين سفر آن ها را بر سر ذوق آورد تا بروند دنبال كسب علم و دانش ولو در چين.
بايد مي رفتند تا داور را اشتباهي به جاي رقيب نگيرند
٢ -ورزشكاران ما نيز بايد بروند پكن تا پكر نشوند. اين براي روحيه شان بسيار مفيد است چه بسا در ميان آن ها نيز كساني وجود دارند كه هنوز از ديوار چين بالا نرفته اند. اين ها بايد مي رفتند شكل و شمايل حريفان خود را در پكن مي ديدند تا در المپيك ٢٠١٢ لندن داور را اشتباهي به جاي رقيب نگيرند. ضمن اين كه با پخش مراسم افتتاحيه و المپيك سرشار از وجد مي شوند چه بسا ورزشكاراني كه در ايران به جاي پيست در جاده شوسه تمرين مي كردند، اين ها بايد بروند و پيست را از نزديك مشاهده كنند.برخي از اين ورزشكاران گرامي مثلا براي كشتي مجبور بودند با رئيس فدراسيون تمرين كنند، خب اينان بايد در پكن با حريفان قدر سر شاخ مي شدند كه تمريني باشد براي المپيك لندن.حيفم مي آيد كه يك دليل ناكامي را در اينجا ذكر نكنم، بعضي ها كه با رئيس فدراسيون يا مسئول تداركات تيم تمرين مي كردند و اين بندگان خدا را ضربه فني مي كردند، گمان مي كردند حريفانشان در پكن هم يك آبدارچي چشم بادامي ترسو و نحيفي است كه به زور جلوي پايش را مي بيند و به جاي سرشاخ شدن، دارد آدم را قلقلك مي دهد.
اميدواريم اگر درس اخلاق از ما ياد نگرفتند قولنج بگيرند
٣ -همه باور داريم كه المپيك همچنان كه برخي دولتي ها گفته اند، صحنه صلح، صفا، محبت، اخلاق، بزرگواري و جوانمردي است و اين ها از آدم قهرمان واقعي مي سازد. بر منكر اين سخنان لعنت، اما چرا به ما كه همه اين خصايص را داشتيم و رعايت كرديم غير از يك طلا و يك برنز، يك آفتابه مسي هم ندادند.
حال كه ندادند به فداي سرمان اما ما آن جا درس اخلاق و جوانمردي و بزرگ منشي به جهانيان ياد داديم. اميدواريم اگر اين درس ها را فرا نگرفته باشند، قولنج بگيرند روي تخته مرده شور خانه ضربه فني شوند .
٤ -عده اي مي گفتند غرور ملي ما در پكن جريحه دار شد. برعكس ما مي گوييم اين قدر سرشار از غرور بوديم كه جهان را جريحه دار كرديم، اصلا ما آن جا رفتيم تا در مسابقه غرورپراكني پوزه آن هاي ديگر را به خاك بماليم كه واقعا ماليديم.
گمان كرديم حريفان مان در پكن همان ورزشكاران المپيك ١٩٥٦ ملبورن هستند
اما از اين ها گذشته حالا اندكي به دلايل نه چندان مهم به قول بعضي ها ناكامي ها در پكن اشاره مي كنيم.
الف: مسئولان برگزاري المپيك پكن كه كشورهاي دنيا شامل حالشان مي شود سر ما را كلاه گذاشتند ما گمان مي كرديم حريفان ما در المپيك پكن همان ورزشكاران المپيك ١٩٥٦ ملبورن هستند كه ما آن جا با دو طلا و ٣ نقره و تنها با ١٧ ورزشكار چهاردهم شده بوديم.
ما گفتيم خب حالا اگر بيش از سه برابر اين تعداد ورزشكاران را به پكن ببريم حتما در رده هاي اول تا سوم قرار مي گيريم. بي انصاف ها حتي ورزشكاران رقيب ما در المپيك ٢٠٠٠ سيدني و يا ٢٠٠٤ آتن را هم نياورده بودند كه ما در آن المپيك ها مقام هاي بيست و ششم و بيست و نهم را به ترتيب با ٣٥ و ٣٨ ورزشكار آورديم.پس ببينيد چقدر حق ما را مي خورند و سرما كلاه مي گذارند ، ما ورزشكاران خود را براي مسابقه با آن حريفان تربيت كرده بوديم.
ما كه قبلا ميزان قد و قواره ورزشكارانمان را براي آن ها فاكس كرده بوديم
ب: مگر نگفتند كه المپيك مظهر صلح و صفا و برابري است پس چرا آن ها حريفان قلدرتري را در مقابلمان قرار دادند. ما كه قبلا ميزان قد و قواره و وزن ورزشكارانمان را براي آن ها فاكس كرديم. اگر عدالت را رعايت كنند بايد نصف مدال هاي المپيك را به ما مي دادند اما حيف كه حق ما را مي خورند كه اميدوارم از گلويشان پايين نرود و كوفتشان بشود.
ج: آن قدر تشريفات و زلم زينبو در دهكده المپيك پكن قائل شده و آويخته بودند كه حواس بچه هاي ما را به كلي پرت كرده بودند، ما تا به حال اين همه زرق و برق دنيوي نديده بوديم كه الحق تجملات دنيايي فريبنده است.
عمدا يك قل دوقل، الا كلنگ و قايم باشك را در المپيك نياوردند
د: اين برگزاركنندگان المپيك جهاني مثل اين كه آدم بشو نيستند و مي خواهند به هر طريقي شده ما را بين دوست و آشنا خراب كنند. اين ها اصلا از عمد ورزش هايي كه ما در زمينه آن ها حتما قهرمانيم را جزو ورزش هاي المپيك نياوردند به عنوان مثال ما در ووشو اين همه طلا آورديم اما آن ها انگار كور بودند و حالي شان نمي شد كه مدال طلا فرقي با هم ندارد. حتي ديگررشته ها مثل تيله بازي، يك قل دو قل، الاكلنگ، اوستا سه پايه، قايم باشك، دوزبازي و گل يا پوچ ، كه ما ساليان سال روي آن ها سرمايه گذاري كرديم و ورزش هاي بومي ماست را هم در المپيك نياوردند چون حسودند و مطمئن بودند اگر ما شركت مي كرديم حتما قهرمان بوديم. الهي چشمشان از حسودي بتركد، الهي آه سوريان، آرش ميراسماعيلي، رئيس سازمان تربيت بدني و رئيس كميته ملي المپيك، بگيردشان.
به يكي گفتيم بگو كف پايم صاف شده است
ه: ما به بچه هاي كاروان گفتيم عمدا يا مسابقه ندهند يا مسابقات را جدي نگيرند، به يكي گفتيم نامه بنويس كه ميگرن دارم ، به ديگري گفتيم بگو مصدومم و كف پايم صاف شده است. به يكي ديگر گفتيم بگو ريزش مو دارم و اگر با حريف سر شاخ بشوم كاري مي كنم كه سر مردمان كشورش به شوره زار تبديل بشود.عده اي را هم گفتيم عمدي ببازيد تا از اهميت المپيك كاسته شود زيرا المپيك با حضور ماست كه معنا پيدا مي كند و رقابت ها جدي مي شود به همين دليل بود كه حسين رضازاده را نبرديم و گفتيم تو از نظر ما قهرماني برو به پروژه هاي ساختماني برس كه امروز نون در ساخت و ساز است .
و: عده اي از ورزشكاران ما زماني كه در ايران تمرين مي كردند، ادب را كه پيش نياز قهرماني است، پاس نكردند و رئيس و مربي شان را ... خب اين ورزشكار اگر به المپيك برود حتما نيمي از جمعيت چين را كشته و مجروح مي سازد. بنابراين يك ورزشكار ديگر را بنابر تشخيص خودمان به پكن مي فرستيم تا نتواند بزن بزن راه بيندازد. اين كه مي گويند مسابقه انتخابي، اين ها چرت است مربي و خصوصا رئيس فدراسيون يا رئيس سازمان تربيت بدني مشخص مي كند چه كسي آماده تر است.
طفلكي ها فقط به دست پخت مامانشان عادت كرده بودند
ز: اين طفلكي ها ورزشكاران ما به دست پخت مامان جانشان عادت كردند. در كمپ تيم ملي و زمان اردو هم آشپزي غذاي اين ها را درست مي كرد كه بويي از دست پخت مامان جان نداشت اين كه ايراني اش بود، در چين كه وضعيت افتضاح بود حتي طريقه خوردن غذاها را هم به اين ها ياد نداده بودند و نمي دانستند كه چگونه بخورند ، دستورالعمل چگونگي خوردن و هضم غذاها هم به زبان چيني بود كه ما سر در نمي آورديم. خب در چنين شرايطي وقتي ورزشكار غذاي خوب و مفيد نخورد معلوم است كه ناي مسابقه ندارد. ضمن اين كه اگر اعضاي خانواده ورزشكاران را مي بردند ممكن بود بر اثر شدت روحيه ما همه مدال ها را درو كنيم ولي از حق نبايد گذشت ما ٤٧ همراه براي تشويقشان در داخل هواپيما برده بوديم.
حتما بايد برايشان آواز بخواند
ح: عده اي مي گويند كه اشكال از مديريت ورزش كشور است، بايد به اين عده گفت مديريت ورزش نه تنها كم كاري نكرده بلكه از جان هم مايه گذاشته است. هر جا سفري بوده همراه تيم ما بوده و يار و ياورشان بوده اند. بودجه اي را كه به آن ها دادند به نحواحسن خرج كردند. ديگر مي خواستند چه كار كنند. حتما بايد برايشان آواز بخوانند، حتما براي تلطيف روحيه از اين كار هم كوتاهي نكردند. برخي افراد مي گويند علت اين همه ناكامي عدم تخصص مديران ورزشي است در جواب اين عده بايد گفت مگر رئيس سازمان تربيت بدني متخصص نيست. اگر نيست چرا به او مهندس مي گويند. اگر متخصص نباشد كه سر از ساختمان سازي در نمي آورد. يزداني خرم رئيس فدراسيون كشتي هم متخصص است. همه از شكم مادرشان كه متخصص زاييده نشده اند. بايد ممارست كرد و آزمون و خطا انجام داد تا متخصص شد. ببينيد همين آقاي يزداني چطور در امور توپ و تور مهارت داشت. از علي آبادي بگذريم مگر رئيس قبلي مهرعليزاده تخصص نداشت او هم مهندس بود. بر مسند ورزش ما بايد دكتر و مهندس باشد كه درمان كند دردهاي بي درمان را.
چرا هنگام بدرقه شان اسپند دود نكرديم؟
ط: اكثر مديران و روساي فدراسيون ها و مربيان مي گفتند تيم ما در آمادگي صددرصد به سر مي برد و ما حتما اين هفت هشت طلا را از حريف مي قاپيم ولي چه شد كه ما چدن هم نگرفتيم، پاسخ اين سوال را هم بايد بنده بدهم، كدام يك از شماها هنگام بدرقه ورزشكاران اسپند دود كرديد و تخم مرغ شكستيد. خب به آداب و رسوم و سنت ها احترام نمي گذاريد ديگر، آن وقت توقع قهرماني داريد؟ اين بچه هاي ما حقيقتا چشم خوردند، الهي بتركه چشم حسود. چقدر اين نازنين ها وقتي در افتتاحيه المپيك رژه مي رفتند ناز بودند و اين كت و شلوارها و مانتوهاي سبز رنگ به آن ها مي آمد. تو گويي دوباره عيد آمده و زمين سبزه زار شده. الهي آن هايي كه چشم ديدن و قهرمان شدن اين جوانان ما را ندارند، به قول برره اي ها «قوزفيش» بگيرند.
مجلس آن قدر سوال پيچ كرد كه وقت كم آوردند
از اين بحث ها بگذريم كه اين ها براي ما آب و نان نمي شود. حالا چاره چيست؟ نفرين كردن برگزار كنندگان المپيك و حريفان كه تنها راه حل نيست. چكار كنيم. باز هم گلي به جمال مجلس نشينان كه آن قدر برخي مسئولين ورزش را به مجلس فراخواندند تا بالاخره طرف خسته شد و براي رهايي از شر اينان آمد، گريبان چاك كرد و رفت و پس از آن فراكسيون محترم ورزش مجلس كه الهي درد و بلايش بخورد توي سر هر چي المپيكي هست، راه حل داد و عليرضاخان دهقان كه خودش به قول خودش مدير ورزشي است و زماني به نحو احسن اخبار ورزشي را برايمان تعريف مي كرد دست به كار شد و گفت: وقتي چنين اتفاقاتي در عرصه ورزش پيش مي آيد همه شروع به انتقاد مي كنند و سوار بر موج مي شوند، بنده آرزو داشتم روزي در موقعيتي قرار بگيرم كه بتوانم به اوضاع سر و سامان دهم. ما به ايشان اختيار كامل داديم از همين الان شروع به ساماندهي كند و گرنه فردا دير است ولي زياد به خودش فشار نياورد كه ناكار شود. سخنگوي فراكسيون ورزش مجلس گفت: مسئولين ورزشي را به مجلس كشانديم آن قدر آن ها را سوال پيچ كرديم كه وقت كم آمد. خب پدرجان تايم استراحت به آن ها مي دادي يا سوالاتت را تستي طرح مي كردي تو كه مي دانستي وقت كم مي آوريد. ايشان گفته اند ما بايد ورزش را قانونمند كنيم. ما كه دستت را نگرفته ايم اين گوي و اين ميدان. ايشان گفته آموزش و پرورش براي ورزش كاري نكرده است. ما هم گمان كرديم حتما طرح استيضاح وزير آموزش و پرورش هم به همين خاطر بوده است. گويا مديران ورزشي توضيحات قانع كننده اي براي ايشان و فراكسيون داده اند كه در نتيجه همه از رودكي سمر قندي تا مرحوم حاج قربان سليماني مقصر شناخته شده اند الا مسئولان ورزشي كشور.
يك از خدا بي خبر قرص هاي سوريان را اشتباهي به عليرضايي داده است
عقلاي ورزش، مديران اسبق و مسبوق و سياسيون ورزش دوست هم براي خودشان علت هايي بيان مي كنند كه در زمان خودشان اين علت ها رفته بودند جزاير سيبري. مثلا مهندس هاشمي طبا كه زماني رئيس سازمان تربيت بدني و رئيس كميته ملي المپيك بود مي گويد: ورزشكاران ما از كمبود قدرت و انگيزه مبارزه جويي رنج مي بردند مثلا كشتي گيران مثل مبتديان مسابقه مي دادند، البته آقاي هاشمي طبا نمي داند كه بي رنج گنج ميسر نمي شود و نمي داند كه اين ورزشكاران را قبل از المپيك انگيزاسيون كردند و به آن ها باغ بالا و آسياب پايين وعده دادند، مگر براي تيم واليبال جوانان كه قهرمان شده بود نفري ٢٩٠ هزار تومان ندادند. آيا اين پول ها به نظر اين آقا شلغم است. خستگي ناشي از تمرينات را هم مزيد بر علت دانستند، خب راست مي گويند ورزشكار نبايد خسته شود. اين جا وظيفه مديريت ورزش است كه به پشت مربي تيم بزند و بگويد مثلا «خسته نباشي آقاي ساعي» و يا هم وظيفه تداركات تيم است كه يك چاي پرملاط را به زور به حلق ورزشكار بچپاند. اين آقاي رئيس در جايي مي فرمايد: براي هر ورزشكاري بايد برنامه خاص خودش را طرح كرد. براين مبنا احتمالا يك آدم از خدا بي خبري آمده مثلا برنامه سوريان را برداشته براي عليرضايي برده و گفته اين ها قرص هاي تو هست كه بايد بخوري و اين آقا از همه جا بي خبر خورده و سر تخته شيرجه سردرد گرفته و روي تشك شيرجه زده است.
دوره قحط الرجال هم همانند خشكسالي تمام مي شود
يك بنده خداي ديگري هم مي گويد وقتي يك نفر مي خواهد خود را به اوج خدمت رساني برساند، خب بالاخره ياتاقان مي زند. اين آقا از پولاد كه نيست. قهر طبيعت و ابر و باد و مه و خورشيد و فلك همه دست به دست هم دادند تا اين روسا را خراب كنند. اگر خواهي چنين گردش كني اي چرخ الهي هرگز گردش نكني، معاون سازمان تربيت بدني را به زور برمي داري و بيش از يكسال مي گويي بايد رئيس فدراسيون فوتبال هم بشوي والا قهر طبيعت دودمانت را مي سوزاند. به دبيركل كميته المپيك كه بي سرو صدا سرش به زندگي اش بند است چكار داري كه چند ماه قبل از مسابقات المپيك او را رئيس فوتبال مملكت مي گذاري. بگذار او المپيكي فكر كند. خب خدا پدرت را بيامرزد شايد ديدي پديده قحط الرجال همانند خشكسالي دورانش تمام شد. از اين نخبگان كمتر كار بكش و اين ها را با تراكتور اشتباه نگير. نتيجه اين مي شود كه اين آقايان همه وقت و همه جا كنج عزلت گزينند و از دست شما دق كنند و دم برنياورند. جناب سيدمصطفي كه الهي بلا گردان دوران رياستش بشوم خوب گفته كه نمي توانند نتايج المپيك را گردن كسي بيندازند. راست گفته اي پدرجان، المپيك يك صحنه جهاني است. همان طور كه قبلا هم نتوانسته اند به گردن كسي بيندازند. درست است كه ما گردنمان از مو باريك تر است ولي اين گردن براي خودش وجهه و حيثيتي دارد، با اين گردن ما از گردنه ها بالا مي رويم. اين گردن را خدا داده تا سر به اين سنگيني كه سرچشمه مديريت و خلاقيت و هدايت چندين و چند شغل است را نگه دارد.
شايد در آتن به ٥ نفر مدال طلاي مشترك دادند
آن جا گفتيم مجلس اين مقصران المپيك فاجعه را احضار كرد. نتيجه چه شد، ديديد كه همگي آمدند و گفتند ملت ما را حلال كنيد و ما هم حلالشان كرديم. ديديد كه اين ها كه گريبان چاك خدمت بودند گفتند استعفا مي دهيم ولي ما ملت گفتيم كجا كجا؟ دير آمده زود مي خواهيد برويد. ما بدون شما مديران نخبه يرقان مي گيريم. باز اين ها اصرار داشتند و جدل كردند، مي خواستند در بروند ولي پدر اين چسب دوقلو را خدا رحمت كند كه چنان اين ها را بر صندلي هاشان چسبانيد كه جدايي شان ناممكن است حتي اگر مثل دوقلوهاي به هم چسبيده آن ها را به پزشكان سنگاپوري بسپاريم از صندلي جدا نمي شوند اشكالي ندارد، در المپيك آتن جبران مي كنند ديگر، آن جا شايد ديدي قوانين تغيير كرد و به ٥ نفر مدال طلاي مشترك دادند. خدا را چه ديدي. شايد ديدي مس و قلع هم جزو مدال هاي المپيك شد اونوقت ببينيد چطور مدال هاي مسي را درو كنيم و به حدي برسانيم كه كارخانه مس سرچشمه هم به اندازه ما مس توليد نتواند بكند.
ناكام، به جواني مي گويند كه ازدواج نكرده بميرد!!
راستي يادمان آمد كي گفته كه ما در المپيك پكن ناكام بوديم. يك پدري از اين رسانه ها در بياوريم كه آن سرش ناپيدا باشد. رئيس ورزش كشور كه خودش از قهرمانان مديريت است و به دليل اين كه توپ هاي فوتبال ما مثل توپ هاي جهاني كاملا گرد و كروي نبود از پذيرش رياست فدراسيون فوتبال عليرغم اصرار آدم و حوا خودداري نمود مي فرمايند در بازي هاي المپيك پكن ناكام نبوديم. راست مي گويند ناكام به كسي مي گويند كه ازدواج نكرده از دنيا برود. ايشان كه استاد سخن سرايي هم هستند بيان فرمودند در ايران ضعيف و مضعوف برابر هم نيستند. (خدا وكيلي اگر عرب ها بفهمند ما واژه مضعوف را اختراع كرديم در المپيك آتن داوران بيشتري را خريداري خواهند كرد تا خوب عليه ما قضاوت كنند.) بنا به قول آقاي مهندس علي آبادي كه مجموعه ورزش را هم اكنون آباد كرده است.
وزنه حدادي ٥ من سنگين تر بود
ما از سوريان و احسان حدادي انتظار مدال طلا يا برنز داشتيم. خدا بگويم اين سوريان را چكار كند كه انتظارات را برآورده نمي كند. احسان حدادي هم به اين دليل انتظارات آقاي مهندس را برآورده نكرد كه نامرداي مسئولين المپيك به او وزنه اي داده بودند پرتاب كند كه اين وزنه ٥من از وزنه هاي استاندارد المپيك سنگين تر بود. الهي اين وزنه ها بخورد توي سرشان كه چنين حق بچه مردم را پايمال مي كنند و چشمان منتظر رئيس ورزش ما را هاج وواج نگه مي دارند. دنباله داستان و تحليل معاون محترم رئيس جمهور عزيز را بخوانيم كه افاضه فرمودند در بدمينتون و تنيس روي ميز نمايش خوبي داشتيم. الحق كه دست اين نمايش نامه نويس و كارگردانش درد نكند. كاش آن جا چند صحنه تئاتر و نمايش هم اجرا مي شد تا پوزه همه را به خاك مي ماليديم و مي گفتيم نمايش خوبي داشتيم ايشان ابرازاميدواري كردند كه در بازي هاي آسيايي ٢٠١٠ گوانگجو در اين رشته هايي كه نااميد شده بوديم، اميدوار بشويم. راست مي گويند ايشان المپيك كيلويي چند است، مهم بازي هاي آسيايي است. فرمايش فرمودند كه كشتي و تكواندو اميدواريم در المپيك بعدي به حق خود برسند. البته اگر مثل اين المپيك حق خوري نشود. به هر حال انسان به اميد زنده است و اين اميدواري نشان از آن دارد كه رئيس سازمان ورزش مي خواهد اگر عمري بود جبران كند. ما منتظر اين كلاس جبراني هستيم.
تداركات قوي عامل پيروزي
علي آقاي كفاشيان دبيركل محترم كميته ملي المپيك (دستم خسته شد ماشاء الله به اين عنوان و القاب) نتايج ضعيف ايران در المپيك پكن را ناشي از مشكلات تداركاتي و فني دانستند. راست مي گويد ايشان مگر مي شود با ٢٠ ميلياردتومان ناقابل كميته ملي المپيك و همين مقدار ناقابل سازمان تربيت بدني يعني بيش از ٣٠ميلياردتومان تدارك خوب ديد و فني كار كرد. با اين مبالغ نمي شود تا چين رفت چه رسد به اين كه ورزشكار پروار كرد. رئيس كميته ملي پاراالمپيك جناب محمود آقاي خسروي وفا (خودكارم از بس واژه رئيس را نوشته ديگر هوشمند شده است خودش به احترام رئيس بلند مي شود) از عملكرد كميته ملي المپيك دفاع كرد. زيرا اگر دفاع نمي كرد جاي تعجب داشت و اگر چاقو دسته خودش را ببرد كه بايد فاتحه آن چاقو را خواند! واقعا عملكرد كميته ملي المپيك عالي بود، در پكن ايشان شاهد بود كه چقدر به همه خوش گذشت.
ما با قايق پارويي مسابقه مي داديم آن ها با قايق موتوري
مسئولان تيم ها و خود قهرمانان آينده هم دلايل جالبي دارند كه به منظور جلوگيري از رشد غده تيروئيد و همچنين مبتلانشدن به سوءهاضمه اين ادله را پزشكان تيم ها توصيه مي كنند. به عنوان نمونه عمران پورعسگر سرپرست تيم قايقراني روبينگ ايران در پي ناكامي محسن شادي و هما حسيني بيانات قشنگي ايراد فرمود و گفت: آخر نشدن در المپيك هدف ما بود كه به آن رسيديم!!! خدا را شكر كه به آرزويت رسيدي. شما از نظر رنكينگ سازمان تربيت بدني قهرمان واقعي هستي، حريفان شما قدر بودند، خب مگر مثل كشتي وزن كشي نمي كنند آن جا؟ چرا گذاشتي هما حسيني كه ٤٥ كيلو وزن بيشتر ندارد با حريفاني مسابقه دهد كه كمتر از وال و نهنگ وزنشان نبود. شايد هم دقت نكرديد و آن جا اين نامردا سرشما كلاه گذاشتند و آن ها با قايق موتوري مسابقه دادند و شما با قايق پارويي؟، سرپرست تيم قايقراني بايد قشنگ قايق حريف را تفتيش كند ببيند كه داخلش موتور نگذاشته باشند. اگر هم همه با قايق پارويي مسابقه دادند، چرا دسته پاروهاي آن ها را انداز ورانداز نكردي، شايد دسته پاروي آن ها بلند تر بوده كه اول شدند. شما گفتي ما پيست استاندارد نداشتيم خب اين اداره استاندارد را براي چي گذاشتند؟ مي گفتي يك مهر استاندارد بغل پيست بچسبانند. البته وقتي بخواهند حق ما را در المپيك بخورند آن بي وجدان ها حتي موقع مسابقه پيست ها را هم جابجا مي كنند، يا شيرجه مي زنند زير آب با ميخ طويله قايق هايمان را سوراخ مي كنند تا ما نتوانيم بر سكوي افتخار بايستيم.
همه اش تقصير سفارت بود
فردين ١٢٠ كيلويي نيز قسم حضرت عباس مي خورد كه در مسابقه كشتي تمام تلاشش را انجام داده است فردين معصومي عزيز، ما از تو متشكريم تمام تلاشت را كردي ولي اين تقصير سفارت ايران در پكن بود كه بليت كافي در اختيار تماشاگران ايراني نگذاشت تا شما را تشويق كنند و روحيه بدهند. آقاي قراخانلو رئيس كميته ملي المپيك فرمايشات بنده را تصديق مي كند. آن دستاني كه در سالن مسابقات شما و امثال شما را تشويق نكردند چلاق شود. يك وقت از دنياي قهرماني اي قهرمان پكن خداحافظي نكني كه اگر تو هم مثل رضازاده و يا ساعي خداحافظي كني زندگي برايمان بي معنا مي شود و بايد در المپيك بعدي فقط در رشته بزكشي شركت كنيم البته بعد از گذراندن دوره هاي پيشرفته در كشور برادرمان حامد كرزاي.
يادم از افغانستان مي آيد
آها از حامد كرزاي گفتيم. هر وقت يادم از افغانستان مي آيد كه زماني كه آن جا بودم، كنار مقر رياست جمهوري در مزار شريف زمين خاكي بود كه در آن فوتبال بازي مي كردند و توپشان مي افتاد داخل مقر و نگهبان مانع ورود آن ها مي شد ولي اين فوتبال دوستان افغاني يك تشر به نگهبان مي زدند و توپشان را از مقابل اتاق برهان الدين رباني بر مي داشتند. يادم از نيك پي صاحب آماد كه بيخي تكله آدميه او. كله ازور بگردم كه بالكل حريفاي از خور ميده ميده كرد (اينجا به زبان افغاني بود) افغانستان در المپيك با ٤ ورزشكار شركت كرد و يك مدال برنز آورد. خدا را شكر كه بعد از طلاي ساعي ما از افغانستان جلو افتاديم. نيك پي در تهران آرايشگري مي كرد. گمان كرديد مربي اش حامد كرزاي بود.ولي خب مقام آورد مي دانيد دليلش چه بود؟ دليلش اين بود كه كل درآمد محصول ترياك افغانستان را براي قهرماني اين ٤ ورزشكار هزينه كرده بودند. البته ناگفته نماند كه اين برادر افغان ساكن تهران بوده و شايد دزدكي تمرينات تكواندوي تيم ملي ما را نگاه مي كرد، بنابراين اين آدم حتما تقلب كرده و مدالش صحيح نيست و مسئولين ورزش ما بايد بروند به المپيك جهاني شكايت كنند و بگويند كه اين مدال برنز حق ورزشكاران ما بوده كه اين آقاي افغاني آن را ربوده. اين جوري ما در جدول مدال ها پيشرفت مي كنيم. چه عيبي دارد، ماهي را هر وقت از آب بگيري تازه است. اصلا فيلم مسابقه همين آقا را به عالم و آدم بلوتوث كنند.
هنوز هم معتقديم مدال رضازاده را بايد برايش فاكس كنند
آن هايي كه به المپيك نرفتند نيز حسرت مي خورند كه جاي آن ها در المپيك خالي بوده، آقاي حسين رضازاده و تقي داداشي با شما هستم، البته حسين جانمان حق داشت او فكر مي كرد چون هنوز كسي از مادر نزائيده كه ركوردش را بزند، پس هنوز او قهرمان جهان است و بايد مدال طلايش را با احترامات فائقه به در منزلش پست يا فاكس كنند. در يك برنامه تلويزيوني بود گمان كنم كه عليرضا افتخاري از او پرسيد مگر كسي تا به حال ركورد شما را زده است كه رضازاده گردنش را چهار وجب بالا آورد و گفت نه، افتخاري گفت پس در اين صورت شما قهرماني و بايد بي انصاف ها مدالت را بياورند در خانه ات كه رضازاده از اين پيشنهاد خرسند شد و منتظر همچنين كشفي بود و با متانت خاصي پاسخ داد: البته اين وظيفه سازمان تربيت بدني و كميته ملي المپيك است كه قضيه را پيگيري كنند. طفلكي باورش شده بود اين همه حق خوري! ايشان هم فرموده اند خيلي دوست داشتم سومين بار مدال طلاي فوق سنگين را بگيرم كه حيف مشكل بيماري ام اجازه نداد. خدا الهي ريشه اين بيماري ها را براندازد كه همواره در مواقع حساس مانع پيشرفت و ترقي ما هستند. بايد مسئولان بهداشت و درمان كشور هم مواخذه شوند كه چرا براي مبارزه با بيماري ها كاري نكردند. چرا واكسن توليد نمي كنند، اين موسسه توليد سرم رازي چكار مي كند؟ ولي به هرحال حسين جان اميدواريم بيماري تو تا المپيك بعدي بهبود يابد.
اين سرمايه گذاري براي ترميم لايه ازن هم جواب مي داد
تقي داداشي هم گفته بايد در المپيك پكن كشتي مي گرفتم، از نظر او مبتدي ها را برده بودند المپيك ولي تقي جان همان سنگين تر كه تو هم نرفتي. خودت گفتي ٣ سال روي تو سرمايه گذاري كردند ولي نبردندت المپيك.
اگر اين سرمايه گذاري را براي ترميم لايه ازن مي كردند حتما حالا جواب مي داد، اين كادر فني نمي داند كجا سرمايه گذاري كند. مي رفت حداقل در زمينه ساخت و ساز سرمايه گذاري مي كرد با حاجي زاده و رضازاده و ديگر برو بچه ها شريك مي شد، بعدش صادرات مسكن را شروع مي كردند.
به هر حال المپيك ارزش اين همه خون دل خوردن ندارد و به قول رئيس كميته ملي پاراالمپيك ان شاء الله در مسابقات پاراالمپيك پكن اين غرور جريحه دار شده ملي را ترميم مي نماييم. ضمن اين كه قبل از آغاز مسابقات المپيك پكن از اتحاديه صنف طلا و جواهرفروشان در مورد مدال هاي طلاي المپيك پكن استعلام شده بود و نتيجه استعلام به اطلاع مسئولين ورزش رسيد كه اين مدال ها از جنس پلاستيك و آن هم مواد كهنه اند و فقط روي آن ها را با طلا ماست مالي كرده اند، بنابراين وقتي چنين مدال هاي بي ارزشي را به جاي طلا مي خواهند به ما قالب كنند چرا در المپيك همگي يكپارچه زور بزنيم. الان مدال هاي پاراالمپيك مي گويند از طلاي ناب است ان شاء الله صندوق ذخيره بانك مركزي را با اين طلاها پر مي كنيم كه عجب پشتوانه اي است براي پول ما و سرريزش را هم مي دهيم صرف ورزش همگاني و قهرماني كنند.
سه شنبه 2 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[مشاهده در: www.khorasannews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 376]
-
گوناگون
پربازدیدترینها