واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: سيد محسن امين وصيت امير مؤمنان (ع)
خبرگزاري فارس: طبري در تاريخ و ابوالفرج اصفهاني در مقاتل الطالبيين وصيت نامه امير مؤمنان(ع) را ذكر كردهاند.اين وصيت نامه چنين است:"بسم الله الرحمن الرحيم. اين وصيت نامه علي بن ابيطالب است.گواهي ميدهد كه معبودي جز خداي بي شريك نيست و محمد بنده و پيامبر اوست كه وي را با هدايت و آيين حق فرستاد ...
طبري در تاريخ و ابوالفرج اصفهاني در مقاتل الطالبيين وصيت نامه امير مؤمنان (ع) را ذكر كردهاند.اين وصيت نامه چنين است: "بسم الله الرحمن الرحيم. اين وصيت نامه علي بن ابيطالب است.گواهي ميدهد كه معبودي جز خداي بي شريك نيست و محمد بنده و پيامبر اوست كه وي را با هدايت و آيين حق فرستاد كه بر همه دينها چيرگي دهد اگر چه مشركان آن را ناخوش دارند.نماز و عبادت و زندگي و مرگ من براي خداي بيشريك، پروردگار جهانيان است.
چنين مامور شدهام و من از مسلمانانم.شما دو تن (حسن و حسين (ع) ) را به تقواي الهي سفارش ميكنم.در جستوجوي دنيا نباشيد اگر چه دنيا در جستوجوي شما باشد.و بر چيزي از دنيا كه از دستشما ميرود دريغ مخوريد.جز حق مگوييد و براي پاداش كار كنيد (براي آخرت كار كنيد.) دشمن ستمگر و ياور مظلوم و ستمديده باشيد.شما دو تن و همه فرزندان و خانوادهام و هر كس را كه اين وصيتنامه من به دست او ميرسد به تقواي الهي و رعايت نظم در كارها و اصلاح ميان خودتان سفارش ميكنم.زيرا از رسول خدا (ص) شنيدم كه ميفرمود: اصلاح ميان مردم برتر از تمام نماز و روزه است و دشمني مكنيد كه باعث زوال دين است.و نيرويي نيست مگر به استعانتخدا.به خويشاوندان خود بنگريد.پس با آنها رفت و آمد كنيد كه خداوند محاسبه را بر شما سبك ميكند.خدا را، خدا را در مورد يتيمان رعايت كنيد.گرسنهشان نگه نداريد و در محضر شما در رنج و خواري نيفتند.
زيرا از رسول خدا (ص) شنيدم كه ميفرمود: هر كس يتيمي را سرپرستي كند تا بينياز شود خداوند بهشت را براي او واجب ميگرداند.چنان كه اگر كسي مال يتيمي را بخورد، جهنم را بر او واجب ميكند.خدا را، خدا را در مورد قرآن منظور داريد تا مبادا ديگران در عمل بدان از شما پيشي نگيرند.خدا را، خدا را در مورد همسايگانتان پيش نظر آوريد كه سفارش شدگان پيامبرتان هستند.او همواره رعايت آنان را به ما سفارش ميكرد تا آنجا كه ما گمان برديم براي همسايه ارث مقرر خواهد شد.
خدا را، خدا را درباره خانه پروردگارتان منظور داريد.پس تا زماني كه باقي هستيد نبايد از وجود شما خالي باشد كه اگر متروك شود نتوانيد همتايي براي آن قرار دهيد.و كوچكترين چيز براي كسي كه از آن بازگردد، آمرزش تمام گناهاني است كه پيش از آن مرتكب شده بود.خدا را خدا را درباره نماز رعايت كنيد كه آن بهترين كردارها و ستون دين شماست.خدا را خدا را درباره زكات پيش چشم آوريد كه آن خشم پروردگارتان را فرومينشاند.خدا را خدا را درباره جهاد در راه خدا با مالها و جانهايتان منظور داريد.جز اين نيست كه دو تن در راه خدا جهاد ميكنند. پيشواي هدايت كننده و كسي كه مطيع او و پيرو هدايت اوست.
خدا را، خدا را درباره ذريه پيامبرتان (ص) رعايت كنيد و مبادا پيش روي شما به آنان ستم كنند.خدا را، خدا را در مورد ياران پيامبرتان (ص) منظور داريد كساني كه بدعتي از آنان سر نزده و بدعتگذاري را پناه ندادهاند.زيرا رسول خداي بدانان سفارش كرده و بدعتگذاران آنان و غير آنان و پناهدهندگان به آنان را لعنت فرموده است.خدا را، خدا را در مورد مستمندان و مسكينان پيش چشم آوريد.پس آنان را در زندگي خود سهيم كنيد.و خدا را، خدا را در مورد زنان و كنيزان خود رعايت كنيد.زيرا آخرين چيزي كه رسول خدا (ص) بدان سفارش كرد اين بود كه فرمود: شما را به رعايت دو دسته سفارش ميكنم.زنان و كنيزان.سپس فرمود: نماز.نماز.در راه خدا از سرزنش سرزنشگري بيم مداريد.خداوند شما را از شر كساني كه بر ضد شمايند، كفايت كند.با مردم به نيكويي سخن بگوييد چنان كه خداوند شما را بدان فرموده است.و امر به معروف و نهي از منكر را كنار مگذاريد كه در اين صورت خداوند بدان شما را بر شما حاكم كند.
آنگاه دعا ميكنيد ولي به استجابت نميرسد.بر شما باد دوستي و بخشندگي و از جدايي و دشمني و پراكندگي برحذر باشيد.در كار نيك و پرهيزگاري يار همديگر باشيد و بر گناه و ستم همدلي مكنيد.پرواي خدا پيشه كنيد كه خدا سخت مجازات است.خداوند دودمان شما را حفظ كند و پيغمبر را در ميان شما برجاي دارد و شما را به خدا ميسپارم كه بهترين نگهدارنده است.و سلام و رحمت و بركات الهي را بر شما ميخوانم".
ابن اثير گويد: آن حضرت، حسن و حسين (ع) را فراخواند و به آن دو گفت: "شما دو تن را به رعايت تقواي الهي سفارش ميكنم.در جست و جوي دنيا نباشيد اگر چه آن به جست و جوي شما باشد و بر چيزي از دنيا كه از دستشما ميرود مگرييد و حق را بگوييد و به يتيم شفقت كنيد و دشمن ستمگر و ياور ستمديده باشيد و بدانچه در قرآن آمده است، عمل كنيد و در راه خدا سرزنش نكوهشگر شما را در نگيرد.سپس به محمد بن حنفيه نگريست و از وي پرسيد: آيا آنچه را كه به برادرانتسفارش كردم به خاطر سپردي؟گفت: آري. فرمود: به تو هم مانند همان سفارش را ميكنم و احترام دو برادرت را نگهدار.حق آن دو بر تو بزرگ است.و كاري را بدون مشورت آنها، حل مكن.سپس فرمود: شما دو تن را به محمد سفارش ميكنم كه او برادر و فرزند پدر شماست و خوب ميدانيد كه پدر شما، او را دوست ميداشت.و به حسن (ع) فرمود: اي پسرم!تو را به تقواي الهي و اقامه نماز و پرداخت زكات و آمرزش گناه و فروخوردن خشم و صله رحم و چشم پوشي از جاهل و تفقه در دين و حفظ قرآن و حسن همسايگي و امر به معروف و نهي از منكر و اجتناب از كردار زشت و گناه، وصيت ميكنم".
سپس به حسن (ع) فرمود: "قاتل مرا رعايت كنيد.او را از غذايم، طعام دهيد و از آبم سيرابش كنيد.سپس به حسن (ع) فرمود: اگر مردم در كفن من فرياد مكن و بر من نماز بگزار و هفتبار، يا بنابر روايت ديگر، پنجبار بر من تكبير گوي و قبرم را مخفي كن".
ابن اثير گويد: "آنگاه جز ذكر"لا اله الا الله"چيزي نگفت تا بمرد".آن حضرت تا يك سوم از شب رفته ماند و سپس وفات يافت.دختران و زنان او ندبه سردادند و بانگ و فرياد شدت گرفت.پس كوفيان دانستند كه امير مؤمنان (ع) رحلتيافته است. مردان و زنان فوج فوج و شتابان آمدند و فريادهاي بلند سر دادند.كوفه عزادار شد و صداي گريه و فرياد و ناله در شهر كوفه و قبايل و خانههاي آن بسيار بلند شد.اين روز مانند روزي بود كه رسول خدا (ص) در آن رحلتيافت.چون علي (ع) وفات يافتحسن و حسين (ع) و محمد، او را غسل دادند.ابو الفرج اصفهاني گويد: حسن (ع) و عبد الله بن عباس پيكر آن حضرت را شستند.ابن اثير به جاي نام عبد الله بن عباس، از نام عبد الله بن جعفر ياد كرده است (1).آن حضرت را در سه پوشش سپيد، كه در آنها پيراهن و عمامه نبود، بلكه پيراهن و عمامه از ديگران بود، كفن كردند و با باقي مانده حنوط رسول خدا (ص) ، او را نيز حنوط كردند.سپس پيكره او را بر تختش نهادند و پسرش حسن (ع) بر آن حضرت نماز گزارد و پنجيا شش يا هفت و يا نه تكبير بر او گفت.شبانه او را حمل كردند و به پشت كوفه، به سوي نجف بردند و وي را در ثويه در كنار قائم العزيين به خاك سپردند.
در روايتي از امام باقر (ع) نقل شده است كه پسران آن حضرت، حسن و حسين (ع) و محمد و عبد الله بن جعفر، به قبر آن حضرت داخل شدند.و اخفاي قبر وي بنا به وصيت او و به خاطر ترس وي از بني اميه و خوارج بوده است.
ابو الفرج اصفهاني در مقاتل الطالبيين به سند خود از ابو البختري نقل ميكند كه گفت: چون خبر كشته شدن امير مؤمنان (ع) به عايشه رسيد، سجده كرد.
طبري در تاريخ و ابن اثير در كامل و ابو الفرج اصفهاني در مقاتل الطالبيين و ابن سعد در طبقات و مرزباني در معجم الشعرا نقل كردهاند كه چون خبر رحلت علي (ع) را به عايشه گفتند او به اين شعر تمثل جست:
عصاي خويش را بينداخت و به مقصد رسيد.چنان كه با آمدن مسافر چشم روشن ميشود.
سپس پرسيد: چه كسي او را كشت؟گفته شد: مردي از قبيله مراد.پس او گفت: اگر دور افتاده بود، خبر مرگ او را نوجواني ميداد كه خاك در دهانش نبود.
پس زينب دختر ابو سلمه گفت: آيا به علي چنين ميگويي؟عايشه پاسخ داد: من به فراموشي مبتلايم.پس به يادم آوريد.ابو الفرج گويد: آنگاه عايشه به اين ابيات تمثل جست: همواره اهداي قصايد در ميان ما با ناسزاگويي به دوستان و كثرت القاب همراه بود.
تا آنكه ترك كردي و گويي سخن تو در ميان ايشان در هر مجتمعي صداي مگس بود.
درباره ضربتي كه ابن ملجم بر علي (ع) فرود آورد اشعاري از سوي برخي از خوارج سروده شده است كه اين ضربت و زننده آن را تحسين كردهاند.و در مقابل نيز بسياري از شعرا، از اين ضربت و زننده آن اظهار انزجار و تنفر كردهاند.
پينوشت:
1- شيخ مفيد روايت كرده است: علي (ع) شبي را نزد حسن و شبي را نزد حسين و شبي را نزد عبد الله بن جعفر افطار ميكرد.اما در نسخه اصل به جاي نام عبد الله بن جعفر، عبد الله بن عباس است و قرار دادن نام عبد الله بن جعفر به جاي عبد الله بن عباس اشتباه چاپي است.و چه بسا كه عبارت درست آن باشد كه علي (ع) شبي نزد حسن، شبي نزد حسين و شبي نزد عبد الله بن جعفر و شبي نزد عبد الله بن عباس افطار ميكرد و هم اينان بودند كه وي را غسل دادند.اين از جمله دلايلي استبر اينكه ابن عباس از امير مؤمنان (ع) جدا نشده بود.چنان كه در سيره امام حسن (ع) كه بدان اشاره خواهد شد، آوردهام: عبد الله بن عباس در مقابل آن حضرت برخاست و مردم را به بيعتبا حسن (ع) فراخواند.مردم نيز در بيعتبا امام حسن (ع) شتاب گرفتند.و حسن (ع) عمال را تعيين كرد و عبد الله بن عباس را به بصره روانه كرد.و باز هم اين خود نشانهاي استبر عدم مفارقت ابن عباس از امير مؤمنان (ع) .مگر آنكه بگوييم درست آن است كه عبيد الله بن عباس به جاي عبد الله بن عباس بايد باشد. چنان كه شايد قول طبري و ابن اثير بر آن دلالت كند كه پيش از اين نقل شد كه گفتهاند: كسي كه در هنگام صلح امام حسن (ع) حضور داشت، عبيد الله بن عباس بود نه عبد الله.و الله اعلم.
...........................................................................................
منبع: كتاب سيره معصومان، جلد 3
دوشنبه 1 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 113]