تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 27 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله هرگاه ميهمان داشتند، با او غذا مى‏خوردند و دست ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816196165




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

كتاب هنر - وقتي تا اين حد در وجودت ريشه دارد


واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: كتاب هنر - وقتي تا اين حد در وجودت ريشه دارد


كتاب هنر - وقتي تا اين حد در وجودت ريشه دارد

عطا صادقي:عشق مي‌كشد اگر كه بخواهد، يا زنده مي‌كند اگر كه بخواهد؛ مهم آن است كه بيايد، نه آنكه با تو چه كند. «عباس نعلبنديان» / لويي پارو؛ منتقد اسپانيايي زبان؛ بر اين باور است كه بيشتر قهرمانان درام‌هاي لوركا، بار ميراث گران وزني را بردوش مي‌كشند. بار آيين و رسوم خانوادگي، بار سنن ستمگر و سختگير شرافتي كه امروز ديگر به هيچ روي قابل درك و فهم نيست. اين گفته البته كاملا درست و پذيرفتني است. آداب و رسوم جامعه روستايي آن زمان اسپانيا و قراردادهاي اجتماعي و فرهنگي حاكم بر آن، مسئله‌اي است كه لوركا در نمايشنامه‌هايش بسيار به آن توجه‌كرده است. شخصيت‌هاي نمايشنامه‌هاي لوركا در بسياري موارد، خواسته‌‌هاي‌شان، نيازهاي‌شان و مهم‌تر از همه سرنوشت‌شان در مقابل آن‌ چيزي كه سنت ‌ناميده مي‌شود، قرار مي‌گيرد و تقريبا در همه موارد آنها مغلوب آيين و سنن اجتماعي مي‌شوند؛ گويي كه گريزي از سرنوشت و تقدير محتومي كه سنت براي آنها رقم زده، نيست. تقديري مرگ‌آسا كه در «عروسي خون» همان‌طور كه مادر داماد پيش‌بيني‌كرده بود: «اين پسر هم بايد سرنوشت پدر و برادرش رو داشته باشه.» كشته‌شدن لئوناردو در نزاعي خونين با داماد خود را نشان مي‌دهد، در «يرما» منجر به قتل خوان به دست يرما مي‌شود و در «خانه برناردا آلبا» چاره‌اي به جز خودكشي براي آده‌لا باقي نمي‌گذارد. اما جداي از بحث سرنوشت و تقدير، عشق نيز نقش پررنگي را در نمايشنامه‌هاي لوركا داراست و ردپاي آن را مي‌توان به صورت برجسته‌اي در آثار لوركا يافت. انكار نمي‌توان كرد كه لوركا شاعري به‌شدت عاشق‌پيشه است. براي فهميدن اين مسئله، فقط كافي است به اشعار عاشقانه لوركا كه تعداد آنها كم هم نيست، نگاهي بيندازيم. نگاه لوركا به مقوله عشق بدون شك نگاهي متفاوت، تا حدي فرازميني و با اندكي اغراق مقدس است. لوركا عشق را مي‌ستايد و دليلي براي زندگي مي‌داند. از نظر او عشق امري اجتناب‌ناپذير است. خود او مي‌گويد: «چيزهايي هست كه نمي‌توان بر زبان آورد، چراكه واژه‌اي براي بيان آنها وجود ندارد. اگر هم وجود داشته باشد، كسي معناي آن را درك نمي‌كند. اگر من از تو نان و آب بخواهم تو درخواست مرا درك مي‌كني اما هرگز اين دست‌هاي تيره‌اي را كه قلب مرا در تنهايي گاه مي‌سوزاند و گاه منجمد مي‌كند درك نخواهي كرد. . . » لوركا در نمايشنامه‌‌هاي خود توجه ويژه‌اي به مقوله عشق دارد و شايد بتوان گفت عشق و نسبت آن با انسان امروزي، از دغدغه‌هاي فكري او بوده است طوري كه تقريبا نمايشنامه‌اي از لوركا وجود ندارد كه ردي از عشق در آن موجود نباشد. در «عروسي خون» عشق لئوناردو و عروس موضوع اصلي و در واقع جانمايه نمايش است. در «يرما» عشق قديم يرما و ويكتور و اشاره‌هاي مدام به اينكه اين عشق در رابطه بين يرما و خوان وجود ندارد، از موضوعات اصلي است و در «خانه برناردا آلبا» نير موضوع نمايشنامه تركيبي از عشق و غريزه است در مقابل سنت‌هاي بي‌رحم جامعه. حتي در آثار نمايشي كمتر شناخته‌شده لوركا نيز، جاي پاي عشق به‌وضوح ديده‌ مي‌شود: در «دوشيزه‌ رزيتا»، دونا رزيتا دختري دوست‌داشتني و با وقار است كه دل به عشق پسر عمويش مي‌بندد، اما باز به دليل وجود و اثر همان سنت‌ها، هيچ‌گاه نمي‌تواند با او ازدواج كند. در «عشق دن پرلمپلين به بليزا در باغ»، مرد 50 ساله‌اي به دختر همسايه‌شان كه نامش بليزاست و آوازهاي عاشقانه مي‌خواند، دل مي‌بازد و در چنگ عشق او اسير مي‌شود. بليزا به ازدواج با دن پرلمپلين راضي مي‌شود، اما در عين‌حال به روابط ديگري تن مي‌دهد. دن پرلمين اگرچه از اين مسئله آگاه مي‌شود، اما هنوز عاشق اوست. در «همسر حيرت‌آور كفاش»، كفشدوزي پير با دختري جوان ازدواج مي‌كند اما زندگي‌شان سراسر كش‌مكش و پر از هياهو است، چراكه كفشدوز پير است و زن افسرده. كفشدوز خانه را ترك مي‌كند و پس از چندي در هيات بازيگري دوره‌گرد باز مي‌گردد و به زن اظهار عشق مي‌كند و زن عاشق او مي‌شود. در «مارينا پينه‌دا»، مارينا زني است در نهايت احساس. يك زن اندلسي عاشق در فضايي بي‌نهايت سياسي. او خود را به‌خاطر عشق فداي عشق مي‌كند، اما اطرافيانش او را شهيد راه آزادي معرفي مي‌كنند، حال آنكه در واقعيت او قرباني قلب عاشق و ديوانه خويش است. حتي در اولين اثر لوركا با نام «طلسم پروانه»، جاي پاي عشق به‌وضوح پيداست. پروانه‌اي مجروح به لانه سوسك‌ها مي‌افتد، سوسك‌ها پروانه را پرستاري و مداوا مي‌كنند و در اين ميان سوسكي جوان به عشق پروانه گرفتار مي‌آيد. پروانه اما پس از مداواي بالش، سوسك‌ها را ترك مي‌گويد و عاشق خود را تنها رها مي‌كند. ترديدي در اينكه عشق از مضامين اصلي و شايد به تعبيري، اصلي‌ترين موضوع در نمايشنامه‌‌هاي لوركا باشد، وجود ندارد. اما سوال اينجاست كه مختصات اين عشق چيست و لوركا آن را چگونه ترسيم كرده است؟ در واقع مي‌توان گفت عشق مطرح‌شده در آثار نمايشي لوركا، نيرويي پيش‌برنده، غيرقابل مهار و تا حدودي ويرانگر است. وقتي كه عشق حادث مي‌شود، ديگر چيزي جلودار آن نيست و در مقابل همه چيز قدعلم مي‌كند. به عنوان مثال، در عروسي خون، عروس به‌خاطر عشق به لئوناردو، ديوانه‌وار به همه چيز پشت پا مي‌زند و همچنين است وضعيت لئوناردو كه زن و كودكش را رها مي‌كند و در صبح روز عروسي به خانه عشق گذشته‌اش مي‌رود:

عروس: يه مرد با اسبش دوتايي خيلي چيزا مي‌دونن. بازي قشنگيه اينكه يه دختر تك و تنها رو وسط يه صحراي برهوت تو هچل بندازن و به ستوه بيارن، من هم واسه خودم غرور دارم براي همين هم عروسي مي‌كنم تا با شوهرم كه بايد بيشتر از همه عالم دوسش داشته باشم در خونه‌مو به روي همه دنيا ببندم.
لئوناردو: غرور تو. . . مي‌دوني؟. . . يه ذره هم كمكت نمي‌كنه. [به او نزديك مي‌شود.]
عروس: نيا جلو!
لئوناردو: اينكه آدم از حسرت بسوزه و جيكش هم در نياد از لعنت خدا هم بدتره. غرور چه دردي از من دوا مي‌كنه؟ اينكه تو رو نديدم و گذاشتم شب‌هاي دراز عذاب تلخ بي‌خوابي رو تحمل كني به چه كار من خورد و جز اينكه خود من‌رو هم زنده زنده خاكستر كرد چه فايده‌يي به حالم داشت؟ تو خيال مي‌كني گذشت زمان درد آدمو شفا مي‌ده؟ خيال مي‌كني ديوارها چيزي رو قايم مي‌كنن؟ اشتباه مي‌كني: وقتي چيزي تا اين حد تو وجود آدم ريشه بدوونه، هيچي نمي‌تونه جلوشو بگيره!
عروس: [ مرتعش] نمي‌تونم بهت گوش بدم! نمي‌تونم صداتو بشنوم! انگار عرق رازيونه مي‌چشم يا رو تشكي كه از گل سرخ پرش كرده باشن به خواب مي‌رم. صدات منو مي‌كِشه و من، با اينكه مي‌دونم دارم خودمو با جفت دستاي خودم به غرق مي‌دم، دنبالش مي‌رم. . .
خدمتكار: [ نيم‌تنه لئوناردو را از پشت سر مي‌كشد. ] برو ديگه!
لئوناردو: نترس، آخرين باره كه دارم باهاش حرف مي‌زنم.
عروس: مي‌دونم كه ديوونه‌م. مي‌دونم بس كه تحمل كردم از تو گنديدم. اما باز به خودم فشار ميارم كه اينجا بمونم، آروم بهش گوش بدم و نگاش كنم كه دستاشو چه جوري تكون مي‌ده. . .
از ديگر مشخصه‌هاي عشق مطرح‌شده در آثار لوركا، در مقابل آداب و سنن قرارگرفتن و در نهايت، فاجعه‌بار بودن آن است. همه عشق‌هاي موجود در سه‌گانه «عروسي خون»، «يرما» و «خانه برناردا آلبا» سرنوشتي مصيبت‌بار دارند. همين‌طور است سرانجام عشق در نمايشنامه‌هاي «عشق دن پرلمپلين به بليزا در باغ»، »همسر حيرت‌آور كفاش»، «دوشيزه‌ رزيتا»، «مارينا پينه‌دا» و حتي «طلسم پروانه». درواقع حتي يك مورد عشق به‌فرجام‌رسيده نيز در نمايشنامه‌هاي لوركا وجود ندارد. گويي انگار كه لوركا همواره عشق را همراه فنا مي‌بيند، اما با اين همه بر اين باور است كه باز هم گريزي از عشق نيست. جدال بين سنت و عشق نيز در بسياري از آثار لوركا ديده مي‌شود و به نوعي شايد بتوان گفت درون‌مايه بيشتر نمايشنامه‌هاي اوست؛ جدالي كه همواره با خشونت آميخته مي‌شود و سرانجام دردناك و غم‌انگيزي دارد، مثل صحنه آخر «خانه برناردا آلبا»:
اشك و گريه‌زاري لازم ندارم. به مرگ بايد رودررو نگاه كرد. ساكت! [به يكي از دخترها] گفتم ساكت! [به يكي ديگر از دخترها] اشكاتو نگه‌دار واسه روزا و شباي تنهاييت. همه خودمونو تو درياي اشك و عزا غرق مي‌كنيم. . . آده‌لا، كوچك‌ترين دختر برناردا آلبا باكره مرده. شنيدين كه چي گفتم؟ ساكت! ساكت! گفتم ساكت!
نكته ديگري كه در مقوله‌ عشق در آثار نمايشي لوركا بايد به آن اشاره كرد، آن است كه عشق مطرح‌شده در بيشتر نمايشنامه‌هاي لوركا، عشقي همراه با غريزه از يك‌طرف و عشقي ازلي- ابدي از طرف ديگر است. بيشتر زنان و مردان نمايشنامه‌هاي لوركا، افرادي پرشور و پرحرارت به حساب مي‌آيند. درواقع لوركا نه‌تنها عشق و غريزه را جداي از هم نمي‌داند، بلكه بر پيوستگي‌شان نيز در نمايشنامه‌هايش تاكيد مي‌كند. مثلا در «عروسي خون»:
جدت هر جا كه رفته بود يه‌بر بچه پس انداخته بود. . . اينه اون چيزي كه من آج و داغشم! مرد بايد نر باشه. . . گندم كه شد، بايد گندم خوب باشه
يا در «يرما» كه يرما از سردبودن خوان و از اينكه او نمي‌تواند به يرما فرزندي دهد، ناراضي است:
دست كه بهش مي‌كشم تنش عين يه مرده سرده. و من، مني كه هميشه از زن‌هاي اون‌جوري نفرت داشتم، تو اون لحظه دلم مي‌خواد يه كوه آتيش باشم!
يا در «خانه برناردا آلبا» كه دختران برناردا به‌خصوص آده‌لا بي‌پروا از غريزه‌شان مي‌گويند:
نصيحتاتو نيگردار واسه خودت. ما از اين چيزامون ديگه خيلي گذشته. . . من واسه خاموش‌كردن اين آتيشي كه تو تنم و ميون لب‌هام شعله مي‌كشه به مادرم هم مي‌پرم. چي داري به من مي‌گي؟ كه برم تو اتاقم درو رو خودم قفل كنم و ديگه بيرون نيام؟ اگه مي‌توني يه خرگوشو با دست بگيري بفرما!
و آخر اينكه عشق‌هايي كه لوركا به آن مي‌پردازد، عشق‌هايي فناناپذيرند. لئوناردو هيچ‌گاه نتوانسته عشقش را از ياد ببرد، همان‌طور كه عروس عشق لئوناردو را هرگز فراموش نكرده است. يرما نيز هميشه عشق ويكتور را در سر دارد و ازدواجش با خوان باعث از بين‌رفتن اين عشق نمي‌شود. و البته بسياري موارد ديگر.

سه نمايشنامه از لوركا
ترجمه: احمد شاملو
ناشر: نشر چشمه
چاپ اول بهار 1385
 يکشنبه 31 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[مشاهده در: www.donya-e-eqtesad.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 426]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن