واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: شكاف شمشير جهل بر فرق امير مومنان
گروه گزارش: حضرت علي(ع) در سال 40 هجري قمري و پس از چهار سال و نه ماه حكومت عادلانه، به شمشير جهل كوتهبينان و مغرضان در مسجد كوفه به شهادت رسيد و اگر چه براي چون اويي اين مرگ چيزي جز فزت و رب الكعبه نبود اما براي آنان كه دل به عدالت علوي داشتند آغاز تيرگي و تاريكي زهرآلود و كشندهاي بود.
در بيان چگونگي شهادت ايشان نقل شده است كه عبدالرحمن بن ملجم مرادي، از گروه خوارج و از آن سه نفري بود كه در مكه معظمه با هم پيمان بسته و هم سوگند شدند، كه سه شخصيت مؤثر در جامعه آن وقت، يعني امام علي بن ابي طالب(ع)، معاوية بن ابي سفيان و عمرو بن عاص را در يك شب واحد ترور كرده و آنها را به قتل رسانند.
هر كدام به سوي شهرهاي محل مأموريت خويش رهسپار شدند و عبدالرحمن بن ملجم مرادي به سوي كوفه رفت و در بيستم شعبان سال 40 قمري وارد اين شهر بزرگ شد.
وي به همراهي شبيب بن بجره اشجعي، كه از همفكران وي بود و هر دوي آن ها از سوي «قطام بنت علقمه» تحريك و تحريض شده بودند، در سحرگاه شب نوزدهم ماه مبارك رمضان سال 40 قمري در مسجد اعظم كوفه كمين كرده و منتظر ورود اميرمؤمنان علي بن ابي طالب(ع) شدند.( الارشاد شيخ مفيد) همچنين قطام، شخصي به نام «وردان بن مجالد» را كه از افراد طايفهاش بود، به ياري آن دو نفر فرستاد.(وقايع الايام شيخ عباس قمي)
روايت شده، كه أشعث بن قيس كندي كه از ناراضيان سپاه امام علي(ع) و از دو چهرگان و منافقان واقعي آن دوران بود، آنان را راهنمايي، پشتيباني و تقويت روحي مي نمود.( الارشاد، ص 21؛ وقايع الايام، )
حضرت علي(ع) در شب نوزدهم ماه مبارك رمضان، مهمان دخترش ام كلثوم(س) بود و در آن شب حالت عجيبي داشت و دخترش را به شگفتي درآورد. روايت شده كه آن حضرت در آن شب بيدار بود و بسيار از اتاق بيرون ميرفت و به آسمان نظر ميكرد و ميفرمود: به خدا سوگند، دروغ نميگويم و به من دروغ گفته نشده است. اين است آن شبي كه به من وعده شهادت دادند.(منتهي الآمال)
به هر روي، آن حضرت به هنگام نماز صبح وارد مسحد اعظم كوفه شد و خفتهگان را براي اداي نماز بيدار كرد. در خصوص چگونگي شهادت و ضربت خوردن حضرت اختلاف نظر است.
بعضي عقيده دارند امام هنگامي كه وارد مسجد شد و به نماز ايستاد و تكبير افتتاح گفت و پس از قرائت به سجده رفت در اين هنگام ابن ملجم در حالي كه فرياد ميزد: «لله الحكم لا لك يا عليّ» با شمشير زهر آلود ضربتي بر سر مبارك حضرت وارد آورد. ضربت بر محلي اصابت كرد كه بيشتر شمشير «عمر بن عبدود» بر آن وارد شده بود و فرق مبارك حضرت تا پيشاني شكافت.
مرحوم شيخ طوسي در «امالي» حديث ديگري از علي بن موسي الرضا (ع) از پدر گراميش از امام سجاد (ع) نقل مي كند كه ابن ملجم در حالي كه علي (ع) در سجده بود، ضربتي بر فرق حضرت وارد ساخت.
دانشمند معروف اهل سنت سبط ابن جوزي مي نويسد: «هنگامي كه امام در محراب قرار گرفت، چند نفر به او حمله كردند و ابن ملجم ضربتي بر حضرت فرود آورد. خون از سر علي (ع) در محراب جاري شد و محاسن شريفش را رنگين كرد. در اين حال حضرت فرمود: «فزت و رب الكعبه»؛ به خداي كعبه سوگند! رستگار شدم.»
هنگامي كه امام علي (ع) ضربت خورد ، طبيبان كوفه بر بالين وي گرد آمدند، در بين آنان از همه ماهرتر «اثير بن عمرو» بود كه جراحات را معالجه ميكرد. وقتي كه او زخم را ديد، دستور داد شش گوسفندي را كه هنوز گرم است، براي او بياورند ، پس رگي از آن بيرون آورد و در محل ضربت قرار داد و آن گاه آن را بيرون آورد و گفت: يا علي، وصيتهاي خود را انجام بده، زيرا ضربت به مغز رسيده و معالجه مؤثر نيست.
در اين هنگام امام وصيت خود را خطاب به دو فرزندش حسن و حسين (ع) فرمود. امام در پايان وصيت از هوش رفت و چون چشمان خود را باز كرد فرمود: «اي حسن، با تو سخني چند دارم. امشب شب آخر عمر من است. چون در گذشتم، با دست خود مرا غسل بده و كفن كن و بر جنازه من نماز بخوان و در تاريكي شب جنازه مرا دور از شهر كوفه مخفيانه به خاك بسپار تا كسي از آن با خبر نشود».
علي (ع) دو روز زنده بود و در شب جمعه نخستين روز از دهه آخر رمضان ( شب بيست و يكم سال 40 هجري) در 63 سالگي از دنيا رفت.
روايت شده كه در هنگام ضربت زدن عبدالرحمن بن ملجم بر سر مطهر حضرت علي(ع)، زمين به لرزه در آمد و درياها مواج و آسمانها متزلزل شدند و درهاي مسجد به هم خوردند و خروش از فرشتگان آسمانها بلند شد و باد سياهي وزيد، به طوري كه جهان را تيره و تاريك ساخت و جبرئيل امين در ميان آسمان و زمين ندا داد و همگان ندايش را شنيدند. وي ميگفت: تهدمت و الله اركان الهدي، و انطمست أعلام التّقي و انفصمت العروه الوثقي، قُتل ابن عمّ المصطفي، قُتل الوصيّ المجتبي، قُتل عليّ المرتضي، قَتَله أشقي الْأشقياء؛ سوگند به خدا كه اركان هدايت درهم شكست و ستارههاي دانش نبوت تاريك و نشانههاي پرهيزكاري بر طرف گرديد و عروة الوثقي الهي گسيخته شد. زيرا پسر عموي رسول خدا(ص) شهيد شد، سيد الاوصيا و علي مرتضي به شهادت رسيد. وي را سياه بختترين اشقياء(يعني ابن ملجم مرادي) به شهادت رسانيد.
منابع:
1 ــ فروغ ولايت
2 - كشف الغمه
3 - امالي
شنبه 30 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 156]