واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > احزاب و تشکل ها - علیاصغر زارعی از نمایندگان حامی دولت در مجلس هشتم که در زمان قبل از انتخابات ریاست جمهوری، طراحان «دولت ائتلافی» را متهم کرده بود و آنها را به دنبال سهمخواهی خواند، امروز هم طرح وحدت ملی را نمیپذیرد. میترا یافتیان: البته شاید فضای قبل از انتخابات با بعد از آن خیلی متفاوت شده باشد اما به نظر میآید که حامیان دولت در مجلس همچنان ائتلاف، آشتی و وحدت را برنمیتابند همانگونه که روحالله حسنیان نیز طرح وحدت ملی را «فتنهای جدید» عنوان کرد. این درحالی است که مقام معظم رهبری بر وحدت ملی و جذب حداکثری و دفع حداقلی تأکید داشتهاند و شخصیتهایی مانند آیتالله مهدوی کنی، آیتالله رفسنجانی و حتی جمعی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت - تحت عنوان گروه شش نفره - برای وحدت و آشتی ملی در تلاشند. زارعی که در این گفت وگو بر محاکمه و شفاف شدن فضا تأکید دارد عنوان میکند که مطرح شدن طرح وحدت ملی و حتی میانجیگری آیتالله مهدویکنی را قبول ندارد و این وحدت «سست» و «بدون مبنا» است و طرح وحدت ملی یعنی سرپوش گذاشتن بر خاکستری که زیرش آتش همچنان وجود دارد. آقای زارعی وحدت ملی موضوعی است که مسئولین بر وجود آن تأکید دارند، این وحدت ملی باید بین چه گروههایی شکل گیرد و چه میزان در کشور ضرورت دارد؟جامعه نیاز به آرامش، انسجام و وحدت دارد اما وحدت بین کسانی که به یک مبانی مشخص اعتقاد دارد و خودشان را ملتزم به آن میدانند اما آنچه که امروز درباره وحدت ملی مطرح میشود و کسانی از آن سخن میگویند در واقع تأکید بر روی ساکت کردن اوضاع و خاموش کردن نظام و حامیان نظام است و موجب جریترشدن کسانی میشود که دایه تقلب در انتخابات را داشتند و ساختارشکنی کردند. ما فکر میکنیم وحدت ملی خوب است و اما آنچه که برخی از آن صحبت میکنند آن را وحدت قلمداد نمیکنیم. البته وحدت بین اصولگرایان و کسانی که به مبانی نظام معتقدند، به این اعتقاد ملتزم هستند را قبول داریم و باید وحدت بین اصولگرایان بیش از پیش صورت گیرد و ما به آن نیازمند هستیم. اما وحدت بین کسانی که ساختارشکنی کردند و کسانی که مقید به ساختارها هستند امکانپذیر نیست. طرح آقای هاشمی برای وحدت ملی را چگونه ارزیابی میکنید؟ من از محتوای طرح خبر ندارم اما در وحدت ملی، محور قانون اساسی و ولایت فقیه و ملتزم بودن به قانون است. کسانی که در رفتار و گفتارشان این التزام را شکستند و از بین بردند یقیناً نمیتوانند نه از وحدت ملی حرف بزنند و نه در چارچوب این طرح قرار گیرند. ضمن آنکه التزام عملی به قانون اساسی و رهبری ایجاب میکرد که ما از چارچوبهای قانونی حمایت کنیم. مطابق قانون، دولت نهم یک دولت قانونی بوده و دولت دهم یک دولت قانونی است، اما مشاهده نکردیم که آقای هاشمیرفسنجانی این نتیجه را قانونی بدانند و همیشه در مقابل آن موضع گرفتند و یقیناً نقش تعیین کنندهای هم در ایجاد این فضا داشتهاند. یعنی در اتفاقات پس از انتخابات نقش داشتهاند؟ بالاخره تأثیر داشتهاند. زیرا فردی بودند که میتوانستند جلوی این موارد پیش آمده را بگیرند. اما ایشان سکوت کردند؟ خب! سکوت آقای هاشمی باعث تحریک بسیاری از افراد و اشخاص شد در صورتی که تبعیت از ولایت فقیه، رفتاری متفاوت از آن را ایجاب میکند و ایجاب میکرد. زمانی که بحث وحدت ملی مطرح شد برخی از اصولگرایان گفتند که به سوی آشتی ملی برویم و برخی مانند حامیان دولت میگویید که باید برخورد قضایی صورت گیرد، کدام به آرامش فضای جامعه کمک میکند؟ درحال حاضر آنچه که وجود دارد مانند آتش زیر خاکستر است و هرچقدر به شفافیت جامعه کمک کنیم بهتر است. استدلال آقایان درباره انتخابات چه بوده؟ آیا واقعاً در انتخابات تقلب شده است؟ یا یک توطئه بود. این توطئهگران چه کسانی بودند؟ هدفشان چه بود، چه سازماندهی ایجاد کرده بودند؟ به هر میزان که این موارد روشنتر شود جامعه به آرامش بیشتری میرسد و از کل واقعه یک برداشت درست و صحیحی پیدا میکنند اما دعوت به آرامش بدون آنکه پشت صحنهها، علل و عوامل مشخص شده باشد مانند قضیه کوی دانشگاه و قتلهای زنجیرهای میشود و یقیناً در آینده دوباره یک جایی سرباز میکند. اما در این بین آیتالله مهدویکنی پذیرفتهاند که نقش میانجیگری را ایفا کنند. نمی دانم بین چه کسانی میخواهند میانجیگری کنند. اما یقیناً وحدت بین کسانی که قانونشکن هستند و کسانی که مقید به قانون هستند جمع شدنی نیست. ارزیابی خود شما از پذیرفتن میانجیگری آیتالله مهدویکنی چیست؟ از اصل آن اطلاعی ندارم اما احتمالاً با کسانی است که از رفتارها و یا از برخوردهای آقای احمدینژاد ناراضی هستند، لذا بین اصولگرایان میانجیگری خواهند کرد. به نظر میرسد که ایشان میخواهند که یک آشتی در بین این افراد ایجاد کنند تا بقیه افراد هم به آشتی و وحدت برسند. آیا شما قائل به این آشتی هستند؟ معقتدم آنچه که آیتالله مهدویکنی دنبال میکند - و درست است که ترغیب کنند - انجام وحدت در داخل خانواده اصولگرایان است. آقای موسوی با توجه به رفتار و گفتاری که داشتند و به دلیل آنکه نظام را به چالش کشیدند و ساختارهای نظام را قبول ندارند و در عمل هم نشان دادهاند که قبول ندارد نمیتوان با او وحدت ایجاد کرد. فردی که قانون اساسی را زیر پا گذاشته و یکی از مهمترین ارکان قانون اساسی که ولایت فقیه است بیاهمیت کرده و به نوعی به چالش کشانده است. ایشان هنوز اسناد و مدارک خود را که مبتنی بر تقلب در انتخابات باشد، ارائه نکرده است. لذا بنده فکر میکنم برنامهریزی از قبل بوده است یعنی آقای موسوی یکی از دست اندرکاران برنامه بزرگ براندازی بوده است. یکی از عوامل مهم این فتنه بوده است. این برنامه هم از ماهها قبل برنامهریزی شده و برای آن هزینه شده است. به گونهای که آقای موسوی 20 روز قبل از انتخابات در مصاحبهای با مجله نیوزویک اعلام کرده است که چه برنده شویم چه نشویم به حضور در خیابانها ادامه میدهیم تا جلوی ادامه وضع موجود را بگیریم. چگونه میشود با چنین آدمی وحدت کرد. از سوی دیگر از نظر اعتقادی با هم مخالف هستیم. او شخصیتی پنهان بود که در انتخابات 22 خرداد 88 نقاب از چهرهاش برداشته شد و نشان داده شد که عوامل بالاتری ایشان را مدیریت کردهاند. در واقع باید گفت اکنون بحث احمدینژاد و موسوی نیست، بلکه بحث نظام است. آقای موسوی نظام را قبول ندارد لذا فکر میکنم هیچ گونه وحدتی بین موسوی، خاتمی و کروبی با جناح اصولگرایان نمیتوان ایجاد کرد. لذا آنچه که از آیتالله مهدویکنی انتظار میرود و به نظرم بهتر است آن را ترغیب کنند ایجاد انسجام در بین خانواده اصولگرایان است. ما در خانواده اصولگرایان سلایق مختلفی داریم، اختلاف نظر هم داریم، بعضیها نسبت به برخی عملکردهای دولت انتقاد دارند بعضیها هم از عملکرد دولت حمایت میکنند اما نسبت به طیف دیگر اصولگرایان انتقاد دارند لذا انسجام و وحدت در بین خانواده اصولگرایان لازم است. چرا وقتی شخصیتهایی مانند آیتالله مهدویکنی بحث وحدت ملی را مطرح میکنند عدهای به اختلاف بیشتر دامن میزنند تا اینکه بیشتر به وحدت روی آورند؟ به دلیل آنکه یک عده آمدهاند فتنهای ایجاد کردند حالا ما باید با آنها وحدت کنیم؟! آقایان میگویند «در انتخابات تقلب شده» و «چرا مسئولان دورغ میگویند»؟ آیا در انتخابات تقلب شده است؟ خونهایی که ریخته شده را چه کسی باید پاسخگو باشد؟ لذا باید اول برای این افراد تعیین تکلیف کنیم و مشخص شود چرا این مسایل پیش آمد. عوامل شناسایی شوند. قوه قضائیه که در حال حاضر به این کار رسیدگی میکند و دادگاهها برگزار میشودکجا انجام میدهند؟ آنها مگر به قوه قضائیه جواب میدهند؟ اگر به قوه قضائیه است باید همه آدمهایی که در این اعترافات بودند دستگیر میشدند. مهدی هاشمی دستگیر میشد. چرا به این میزان فرصت داده شد تا آقایان فرار کردند؟ بنابراین بنده وحدتی در این میان نمیبینم و وحدت شدنی نیست. با آقای موسوی برسر چه وحدت کنیم؟ سر اینکه نظام را به چالش کشید وحدت کنیم. اینها ولایت فقیه را قبول ندارد و با اصل ولایت فقیه مخالف هستند. آقای زارعی! این افرادی که ضدنظام میگویید پس در دوران جنگ چطور کار میکردند؟ آن زمان اول انقلاب بود و بعد هم گفتند که اشتباه کردهاند و میگویند که تجربه نشان میدهد که باید ساختار نظام عوض شود و عقبماندگی ما ناشی از این موارد است. این باورهای آقای موسوی و خاتمی است معتقدند که عقبماندگی از مبانی است که از اول انقلاب نفهمیدیم و پذیرفتیم و با تجربه فهمیدیم که اشتباه کردیم. در این بین افراد میانهرویی هم وجود دارند چه در اصولگرایان و چه اصلاحطلبان. آیا به نظر شما باید یک جناح کشور کنار گذاشته شود؟ بین اصلاحطلبان و اصولگرایان نمیتوانیم وحدتی ایجاد کنیم مگر تجربه انقلاب ما در 30 سال گذشته نشان داده که این کار امکانپذیر است؟ وحدت بین اصلاحطلبان، با رویکردی که در نگاه متفاوت نسبت به اسلام، نظام و امام دارند، امکانپذیر نیست. بنده این وحدت را قبول ندارم و کسانی که برای وحدت اقدام میکنند این وحدت سست است و مبنا ندارد و طرح وحدت ملی یعنی سرپوش گذاشتن بر خاکستری که زیرش آتش همچنان وجود دارد. با توجه به اینکه مقام معظم رهبری به جذب حداکثری و دفع حداقلی تأکید داشتهاند، این موضوع چه میشود؟ خب جذب حداکثری در بین اصولگرایان. ما اصلاحطلبان را با توجه به تعریقی که از دوم خرداد داریم و الگویی که آقای خاتمی و آقای موسوی نشان دادند جزو وحدت ملی قلمداد نمیکنیم. یعنی جناح اصلاحطلب باید اپوزیسیون محسوب شوند؟ نه! حداقل آنهایی که افکارشان بعد از انتخابات مشابه آقای موسوی شده است. زیرا آنها نوعی براندازی نرم کرده و در خیابانها علیه مبانی نظام صحبت کردند. در روز قدس اهداف نظام و آرمانهای امام (ره) را به چالش کشیدند ما نمیتوانیم با آنها وحدت کنیم اگر آنها توبه کردند میشود وحدت کرد. آنچه وحدت نیاز داریم در داخل خانواده بزرگ اصولگرایان است که دیگر خانواده کوچکی نیست. اگر آسیبشناسی از اصولگرایان داشته باشید چه مواردی را در خانواده اصولگرایان بیان میکنید؟ سلیقههای متفاوتی است برخی نسبت به عملکرد دولت انتقاد دارند و برخی حمایت میکنند اما در سرجمع با محوریت مجلس هشتم و دولت دهم اصولگرایان میتوانند با این چارچوب کلی به هم نزدیک شوند و بتوانند آن وحدت را در داخل خانواده خود ایجاد کنند. مهمترین نقطه ضعف و قوت دولت نهم را در چه میدانید که در این دوره باید بیشتر مد نظر قرار گیرد؟ نقطه قوت دولت نهم میزان تلاش، کار و رویکرد عدالت محوریاش بود. نقطه ضعفهایی نیز که به نظر میرسد و وجود دارد آن است که بتواند تعاملش را با نخبگان و اقشار بالای جامعه تقویت کند که این به پیشرفت اهداف دولت کمک میکند. در این زمینه ضعف وجود دارد که به نظرما آقای احمدینژاد تلاش میکند برطرف کند. در مورد گلایه مراجع تقلید و روحانیون در نوع تعامل دولت با آنها چطور؟ بله آن هم در همین قالب میگنجد. تعامل با روحانیون و مراجع و نخبگان کشور و شنیدن حرفهای آنها و عمل کردن به حرفها و نصایح و تبدیل به چارچوبهای عملی بسیار مهم است. در هر صورت دولت دهم باید نقاط ضعف را کم کند تا اثربخشی بیشتری داشته باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 247]