تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833093055
توپ چهلتكه مديريتي پرسپوليس
واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: جام جم آنلاين: يكي از مشكلات هميشگي فوتبال در كشور ما بيثباتي در مديريت و جابهجاييهايي است كه اغلب با هدف ايجاد تغيير و تحول مثبت انجام ميشود، اما اين هدف آنقدر دستخوش اتفاقات پر فراز و نشيب فوتبال قرار ميگيرد كه به مرور زمان فراموش شده و قصه دوباره از نو آغاز ميشود.
جابهجاييهاي مديريتي باشگاه پرسپوليس در يك دهه اخير آنقدر زياد بوده است كه بدون شك ميتوانيم اين باشگاه را سمبلي براي اين پديده در فوتبالمان بدانيم، جايي كه متوسط دوره مديريت مديران حداقل در يك دهه اخير نشاندهنده اين است كه خيلي از جابهجاييهاي انجام شده، كارشناسي نشده و عجولانه صورت گرفته است.
در نهايت بايد بپذيريم كه پرسپوليس نيز جزئي از بدنه بيمارگونه فوتبال ماست كه از تزلزل مديريتي رنج ميبرد.
اما حالا كه دوباره تغيير را در فصلي تجربه ميكند كه اتفاقا آن را خيلي بد آغاز كرده است، مروري بر دلايل ناكامي مديران هر دوره و تلاش براي جلوگيري از تكرار آن ميتواند راهگشاي مسيري باشد كه مدير تازهوارد قرار است بدون تجربه ورزشي در پيش بگيرد.
براي اين منظور نگاهي به يك دهه اخير كه اتفاقا زمان تشكيل ليگ حرفهاي فوتبال تا امروز بوده است، مياندازيم، دوراني كه به طور متناوب وعده خصوصيسازي پرسپوليس و رقيب سنتياش استقلال مطرح شده، اما همچنان وابستگي سرخابيها به منابع دولتي ادامه دارد.
ميرزايي، مديرعامل نمايشي و قرباني تصميمهاي پشت پرده
شايد بتوان سال 79 را زمان خوبي براي آغاز جنگهاي مديريتي و سهمخواهي افراد حاضر در مجموعه مديريتي پرسپوليس دانست، زماني كه پرسپوليس تحت پوشش وزارت معادن و فلزات وقت بود و به حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي داده شد، حوزه هنري اما 3 ماه بيشتر دوام نياورد و بعد از اين مدت سازمان تربيتبدني دوباره اختيار امور را در دست گرفت و در حالي كه بهمن 79 مجمع، عباس انصاريفرد را براي بار دوم در طول حيات پرسپوليس مديرعامل اين باشگاه كرده بود، با حكم سعيد فائقي، پروين مديريت را هم عملا بر عهده گرفت و همهكاره پرسپوليس شد.
اما اين وضعيت تا مهر 80 ادامه داشت، دعوا و اختلاف سازمان تربيتبدني و سهامداران با شكلگيري نظرات مختلف به اوج خود رسيده بود، مجمع باشگاه پرسپوليس علي ميرزايي را به سمت مديرعاملي منصوب كرد و همين انتصاب پرسپوليس آن زمان را به 2 نيمه تقسيم كرد، گروهي كه طرفدار پروين بودند و دستهاي كه از تغيير و تحول استقبال كردند.
در ادامه ميرزايي حكم مربيگري احمدرضا عابدزاده را صادر كرد، حكمي كه دوام زيادي نداشت، ميرزايي در شرايطي مديرعامل بود و حق امضاي مسائل اداري پرسپوليس را برعهده داشت كه عملا كادرفني و پروين مقابل او بودند و كار خودشان را انجام ميدادند و حتي در مقطعي تهديد به كنارهگيري از ليگ كردند. اولين دوره ليگ برتر در جريان بود و عجيب اينكه پرسپوليس در همين وضعيت قهرمان اين دوره شد، اما در اواخر سال 80 دادگاه طي حكمي تكليف مالكيت پرسپوليس را روشن كرد و سازمان تربيتبدني كه پيش از اين براي خروج از بحران وارد عمل شده بود دوباره و البته بعد از 7 سال مالك اين باشگاه شد.
دليل شكست علي ميرزايي در مديريت، بيتجربگي و ايستادن مقابل كساني بود كه سالها خود را از پرسپوليس ميدانستند، با وجود قهرماني حتي بعد از يك دهه، كمتر كسي نام او را به خاطر سپرده است، در حقيقت او يك مدير نمايشي بود كه براي پايان بحران روي صندلي مديريت نشست و در نهايت مغلوب اتفاقات و تصميمهاي اصلي پشت پرده شد.
غمخوار، دوري از پيشكسوتان و تولد ليدرهاي نوپا!
عجيب نبود كه تيم قهرمان هم از تغييرات مديريتي مصون نباشد، اين از اتفاقات مرسوم فوتبال ماست، خرداد 81 بود كه اكبر غمخوار پشت ميز مديريت باشگاه پرسپوليس نشست، اين دوران را شايد بتوانيم منشأ برخي رخدادهاي تازه در اين باشگاه بدانيم، حضور ليدرها البته با هدف ساماندهي هواداران در آن زمان شكل گرفت و در طول اين سالها در كل فوتبال ايران ريشه دواند.
غمخوار در بدو ورود به پرسپوليس با علي پروين ليگ را شروع كرد، اما در سال دوم تصميمي گرفت كه آن زمان از هر كسي ساخته نبود، غمخوار تصميم به بركناري پروين گرفت و وينگو بگوويچ را سرمربي پرسپوليس كرد تا به اين ترتيب علي پروين بعد از سالها ميدان را براي همتايانش خالي كند، اما دوران مديريت غمخوار هم خالي از بحران نبود.
گرچه بگوويچ خوب شروع كرد، اما در ادامه نتوانست انتظارها را برآورده كند، در اين دوره پرسپوليس بدهيهاي مالي عجيبي به وجود آورد، نمونه بارز آن استخدام يك بازيكن ليبريايي بود كه حتي بدون حضور در تهران توانست از اين باشگاه غرامت بگيرد، در اين دوره همان طور كه گفته شد فعاليت ليدرهاي منتسب به باشگاه و اكبر غمخوار به چشم ميآمد طوري كه در مقاطع مختلف باعث دودستگي بين هواداران و روي سكوها شد. غمخوار در دوره مديريت خود در پرسپوليس سعي داشت با فاصله گرفتن از پيشكسوتان و نامهاي محبوب هواداران حاشيه امني براي صندلي مديريت خود درست كند، اما اين سياست جواب نداد و حتي يكي از دلايل ناكامي او در اين عرصه به شمار ميآمد، به هر حال دوره مديريت 2 ساله او هم به سررسيد و سازمان تربيت بدني خطيب را جانشين وي كرد.
خطيب، تسليم فشار رسانهها و طرفداران پروين
حجتالله خطيب از خرداد 83 اين سمت را عهدهدار شد و تا آذر 84 در پرسپوليس ماند، به دليل فشار انتقادها كه بخشي از آن مبتني بر نارضايتي طرفداران علي پروين بود خطيب وي را به پرسپوليس بازگرداند، همان زمان آنها كه واقعبينتر بودند ميدانستند كه اين تصميم خطيب احساسي است و كار كارشناسي پشت آن نيست، راينرسوبل آلماني استخدام شد تا سرمربي باشد و البته زير نظر پروين كار كند. خطيب به دليل تجربهاي كه در اداره كل تربيت بدني تهران داشت تيمهاي متعددي را براي پرسپوليس در رشتههاي مختلف درست كرد، اما در فضاي فوتبال ما كه هيچ مديري نميتواند برنامهريزي بلندمدتي داشته باشد، حيات تيمها هم منوط به عمر مديريت فرد و البته سليقههاي مديريتي حاكم بر باشگاه در آينده است، پرسپوليس در اين دوره هم يك تيم متوسط بود كه بازيهايش چنگي به دل نميزد. از شاهكارهاي مديريتي اين دوره پيشرفتن پرسپوليس تا آستانه محروميت توسط فيفا بود، آن هم به دليل قرارداد با يك دروازهبان مقدونيهاي به نام نيكولوفسكي كه حتي يك دقيقه هم براي سرخپوشان به ميدان نرفته بود!
نكته: رويانيان براي متحول كردن پرسپوليس كار راحتي ندارد، اما استفاده از تجربه مديران قبلي و كارنامه كاري آنها و همچنين آگاهي از انتظار و خواست مردم به او و همكارانش كمك ميكند تا با درك درست و منطقي از شرايط موجود بهترين تصميم را براي پرسپوليس بگيرند
بزرگترين اشتباه خطيب تصميم او براي استخدام يك كادر فني نهچندان مقتدر براي پرسپوليس بود، استفاده از يك مربي آلماني با سبك فوتبالي متفاوت با آنچه از سرخپوشان انتظار ميرفت و تسليم برابر انتقادها براي استفاده از پروين در آن مقطع كه حاشيههاي زيادي به دنبال داشت، در حقيقت خطيب آنطور كه بايد و شايد قاطعيت مديريتي نداشت، در اين دوره هم مديريت اقتصادي ضعيف بود و بدهيهاي چشمگيري به جا ماند.
محمدحسن انصاريفرد، مدير فوتبالي ناكام در كسب جام
اما آذر 84 محمد عليآبادي، رئيس وقت سازمان تربيت بدني انتخابي متفاوت براي باشگاه پرسپوليس داشت، متفاوت از اين نظر كه حداقل مديرعامل انتخابشده يك پيشكسوت جوان پرسپوليس با سابقه بازي براي اين تيم بود، محمدحسن انصاريفرد به دليل اين ويژگي با استقبال بهتري از سوي اهالي فوتبال و رسانهها مواجه شد.
او در نخستين نشست مطبوعاتي خود در آن زمان اعلام كرد كه بايد تمام تلاش خود را براي حل و فصل بدهيهاي گذشته باشگاه به كار بگيرد و ظاهرا اين يكي از مشكلات بزرگ اين دوران بود.
انصاريفرد ابتدا آريهان را روي نيمكت پرسپوليس نشاند، مربياي كه از نظر نام و تجربه با اقبال عمومي ايرانيها مواجه بود، اما وقتي نتوانست خواسته پرسپوليسيها را برآورده كند، مصطفي دنيزلي جانشين وي شد تا از اين نظر حداقل از نظر فني سرخپوشان دوران بهتري را پشت سر بگذارند.
تدارك ديدار دوستانه با بايرنمونيخ در تهران نيز از اقدامات مثبت به يادماندني اين دوران بود، اما مديريت محمدحسن انصاري فرد هم خرداد 86 به پايان رسيد. پرسپوليس در اين دوره در كسب عنوان قهرماني ناكام بود در حالي كه هواداران اين تيم بيصبرانه در انتظار جام بودند.
كاشاني، مديريت بحران و قهرماني بعد از 6 فصل
حبيب كاشاني، 27 خرداد 86 به پرسپوليس آمد در حالي كه با نظر حميد استيلي در مورد تمديد قرارداد بازيكنان قديمي و استخدام بازيكنان جديد تصميمگيري شد. افشين قطبي، مربي ايراني تيم ملي كره جنوبي را به پرسپوليس آورد و يك تيم آماده و در حقيقت بستهشده با نظر خودش و استيلي را به قطبي داد. زبان و ادبيات ويژه افشين قطبي پرسپوليس و انگيزههايش را متحول كرد. در اين دوران ارتباطي قابل توجه بين هواداران و سرمربي شكل گرفت و پرسپوليس خيلي خوب پيش رفت تا جايي كه حتي كسر 6 امتياز از پرسپوليس توسط فيفا مانع قهرماني اين تيم نشد و پرسپوليس با كاشاني و قطبي بعد از 6 سال قهرمان شد.
مهمترين ويژگي مديريت موفق كاشاني در اين برهه زماني كه به قهرماني انجاميد موفقيت در مديريت بحران بود، او در برخورد با هر اتفاق و حاشيهاي منطقي رفتار ميكرد و با يك حمايت حرفهاي از قطبي تيم را جلو ميبرد؛ ويژگياي كه در دوره سرپرستي وي در پرسپوليس تا همين اواخر كمتر به چشم ميآمد.
در حالي كه تصور ميشد تركيب تيم قهرمان حفظ شود، قطبي اعلام كرد كه نميماند و كاشاني هم درست يك سال بعد از انتصاب يعني 27 خرداد 87 استعفا كرد و با اين استعفا موافقت شد تا پرسپوليس مثل قهرماني در دوره اول ليگ برتر پس از دومين قهرماني هم دستخوش تغييرات مديريتي شود.
مصطفوي، مديري هميشه درگير با هيات مديره
تيرماه 87 داريوش مصطفوي به عنوان يك مدير باتجربه فوتبالي به سمت مديريت باشگاه پرسپوليس منصوب شد تا حداقل از انتقادهايي منوط به غيرفوتباليبودن مصون باشد، اما اين هم چيزي نيست كه يك مدير ورزشي براي موفقيت نياز دارد، اين دوران را شايد بتوانيم استارت جدي پرسپوليس براي حركت در سير نزولي بدانيم، دوراني سرشار از حاشيه و حرف و حديث. ابتدا همه چيز خوب و دوستانه پيش ميرفت، قرارداد افشين قطبي با كمك و دخالت حسين هدايتي به عنوان رئيس هيات مديره تمديد شد، علي كريمي از ليگ قطر به ايران بازگشت، اما اختلافات پنهان با هيات مديره، تلاش برخي اعضاي هيات مديره براي رسيدن به صندلي مديريت و در كنار آن سهامي كه احتمال ميرفت واگذار شود تيم را به بحران كشاند.
عباس انصاريفرد و اخراجهاي عجولانه
عباس انصاريفرد براي سومين بار در تاريخ پرسپوليس مديرعامل شد تا علاوه بر ركورددارشدن در اين زمينه چالشهاي تازهاي را تجربه كند، مديريت او تفاوتي با گذشته نكرده بود. فقط به دليل افزايش سن و پايين آمدن آستانه تحمل تصميمهاي عجولانهاي ميگرفت كه اولين و نمونه بارز اين تصميمها در دوره تازه مديريت وي اخراج علي كريمي به دليل مصاحبه عليه مديرعامل بود.
در اين دوره پرسپوليس بيشترين تغيير و تحول روي نيمكت را تجربه كرد، نلو وينگاداي پرتغالي جانشين قطبي شد، البته وقتي قطبي رفت براي مدت كوتاهي افشين پيرواني روي نيمكت نشست، اما اين همه ماجرا نبود، درگيريهاي مديريتي انصاريفرد با هدايتي به جايي رسيد كه عضو متمول هيات مديره استعفا داد و رفت و البته در ميدان فوتبال هم چيزي جز حذف از جام حذفي و ليگ قهرمانان آسيا و افت در ليگ برتر نصيب پرسپوليس نشد.
آوردن كرانچار هم چاره كار نبود، پرسپوليس بحرانيتر از قبل پيش ميرفت، هواداران عليه عباس انصاريفرد جبهه گرفته بودند و بخصوص انتقال كريمي به استيل آذين را به مديريت ضعيف او نسبت ميدادند. انصاريفرد در مقام يك مدير حتي قدرت اتخاذ يك تصميم به تنهايي را نداشت. وتوي حكم اخراج كرانچار بعد از باخت به پيكان توسط هيات مديره نمونهاي از آن است كه باعث شد مقام مدير عاملي باشگاه بزرگي مثل پرسپوليس زير سوال برود.
دلايل افت پرسپوليس در اين دوران ميتواند براي مديران امروز آموزنده باشد. اين كه اگر قرار است نتيجهاي حاصل شود در سايه اتحاد و همدلي اعضاي هيات مديره و مدير عامل رقم ميخورد و اتخاذ تصميمهاي انفرادي به دور از خرد جمعي در چنين تيمي عاقبت به شكست ميانجامد.
دوباره كاشاني و اين بار حاشيه و بحران
همه اينها سبب شد تا در دايره بسته مديريت فوتبال كشورمان دوباره قرعه به نام كاشاني بيفتد تا حبيب كاشاني به عنوان سرپرست موقت تا زمان معرفي اعضاي جديد هيات مديره، پرسپوليس را از بحران خارج كند، گرچه كسب 2 جام حذفي در طول اين مدت يعني از 11 مهر 88 تا به امروز در كارنامه كاشاني نقطه قابل اتكايي است، اما رقمخوردن نتايج تاريخي در اين زمان، دعواها و چالشهاي جدي با علي دايي در فصل قبل و انتخاب بحث برانگيز استيلي در ليگ يازدهم آنقدر حاشيهساز و بحراني بود كه فراموششدني نيست.
رويانيان و حكايتي كه همچنان باقي است
عاقبت كاشاني با استعفا كنار رفت و در يك انتخاب غيرمنتظره و با راي هيات مديره جديد رويانيان مدير عامل جديد پرسپوليس شد، اتفاقا شوك مثبت حاصل از اين تغيير فعلا نتيجه داده و پرسپوليس با پيروزي بر فجر سپاسي در انتظار آيندهاي بهتر است، اما واقعيت اين است كه هنوز چيزي عوض نشده، چه تضميني وجود دارد كه در آينده از دوران كنوني پرسپوليس به نيكي ياد كنيم، اوضاع پرسپوليس درون ميدان و بيرون از آن آنقدر آشفته است كه با يك برد سر و سامان نمييابد. بايد اين اتفاق را در شرايط فعلي به فال نيك گرفت، اما فراموش نكرد كه يك مدير حتي اگر توان و تجربه مديريتي داشته باشد براي موفقيت و تامين مولفههاي رسيدن به اين هدف بايد مدت زمان طولانيتر و فضايي به دور از تنش و جنجال در اختيار داشته باشد، چيزي كه پرسپوليس در طول يك دهه اخير خلأ آن را احساس كرده و از اين بابت نيز لطمه خورده است.
رويانيان براي متحول كردن پرسپوليس كار راحتي ندارد، اما استفاده از تجربه مديران قبلي و كارنامه كاري آنها و همچنين آگاهي از انتظار و خواست مردم به او و همكارانش كمك ميكند تا با درك درست و منطقي از شرايط موجود بهترين تصميم را براي پرسپوليس بگيرند.
سارا احمديان / جامجم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 374]
-
گوناگون
پربازدیدترینها