واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: سردار شهيد "محمود فلاحتي" ، قهرمان ميدان فوتبال و عرصه دفاع مقدس
داخلي. اجتماعي. دفاع مقدس.
بندرانزلي ديار مردان دريادل و شهيدان والامقام زيادي همچون شهيد نامجو، شهيد انصاري ، شهيد پيشگاه هاديان و شهيد محمود فلاحتي را در عرصه دفاع مقدس هديه داده است.
اما شايدبراي بسياري از جوانان امروز كه علاقه زيادي به فوتبال و فوتباليستها دارند، آشنايي با شهيد محمود فلاحتي جالب توجه باشد.
فلاحتي كسي بود كه قهرماني در عرصه دفاع مقدس را به قهرماني در زمين فوتبال ترجيح داد و براي حفظ ميهن و هموطنانش از جلو در ورزشگاه آزادي با تيم ملي خداحافظي كرد و به جبهه رفت.
"اردشير پورنعمت" مدرس كنفدراسيون فوتبال آسيا كه آن زمان مربي وي بود به ياد ميآورد: تيم ملي فوتبال جوانان از وي براي حضور در تيم دعوت كرده بود و دعوتنامهاش دست من بود كه او را به تهران ببرم و تحويل مربي وقت تيم امير حاج رضايي بدهم.
جلو در ورزشگاه آزادي به من گفت: "نمي روم."
وقتي علت را جويا شدم و گفتم كه فرصت خوبي را از دست ميدهي گفت: "هدف من خيلي بزرگتر از اين بازيهاي دنيايي است. ورزش ، فوتبال ، شهرت و اين چيزها در برابر هدف من خيلي كوچك و حقيرند" ، و رفت .
"صفر جعفرزاد" معاون اداره تربيت بدني انزلي نيز در مورد شهيد فلاحتي مي گويد: فلاحتي نه تنها در ورزش و فوتبال بلكه از نظر اخلاق و منش نيز نمونه بود.
جعفرزاد به خاطر ميآورد كه شهيد فلاحتي زماني كه كاپيتان تيم بود و مسابقات جوانان استان گيلان در ماه مبارك رمضان برگزار ميشد حاضر به شكستن روزه خود نشد ولي با وجود اين كه با زبان روزه به ميدان رفت از همه بازيكنان بيشتر ميدويد و همچون شيري مقابل تيم حريف مبارزه ميكرد.
سرهنگ پاسدار "حاج محمد رسول خداديان" يكي از همبازيهاي شهيد فلاحتي نيز گفت : سال ،۶۱در مسابقات فوتبال جوانان با وي همبازي بودم. بازيها حدود ظهر انجام ميشد. وقتي صداي اذان به گوشش رسيد بيقرار شد و بين دو نيمه بلافاصله سجاده پهن كرد و نماز خواند.
"فرهاد صياد مصلح" كه سال ۱۳۵۸مربي تيم فوتبال شيلات انزلي بود در كتاب ما پاسداران زمين و آسمانيم نوشته علي سميعي نقل ميكند كه به خاطر توانمندي ، جديت و اخلاق، كاپيتاني تيم به او سپرده شد.
مصلح ميافزايد: محمود كم حرف بود و تا از او سووال نميكردند سخني نمي گفت و به سلسله مراتب و اطاعت از مافوق خيلي اهميت ميداد و حرف بزرگترها و با تجربهها را با جان و دل ميپذيرفت.
محمود علاوه بر معنويت و خواندن قرآن و عمل به فرايض در امور اجتماعي و دنيوي نيز خيلي دقيق ، منضبط و مسوول بود.
سرهنگ پاسدار ( جانباز) اكبر زاد صيادان به ياد مياورد كه در جبهه هر گاه دستوري ميرسيد بلافاصله در اجراي آن ميكوشيد.
تيرماه ۶۱در گروهان لشكر ۲۵كربلا با وي همرزم بودم. سر ظهر اعلاميهاي رسيد و او با وجود گرماي شديد هوا بلافاصله شخصا بين سنگرها راه افتاد و اعلاميهها را توزيع كرد.
شهيد فلاحتي براي نعمات خداوندي ارزش بسيار قائل بود و به شدت از اسراف پرهيز ميكرد.
سرهنگ پاسدار جانباز محمد علي عليزاده به ياد ميآورد كه تابستان سال ۶۳به پادگان شهيد بيگلو لشكر ۲۵كربلا در اطراف اهواز رفته بود. نحوه وضو گرفتن او كه با حداقل آب وضو ميگرفت توجه مرا جلب كرد و براي بسياري كه عادت داشتند شير تانكر را يكسره بازبگذارند به صورت الگو درآمد.
محمود فلاحتي بهار سال ۱۳۴۲در محله غازيان انزلي در خانوادهاي مذهبي ديده به جهان گشود. سال ۱۳۵۸عضو و كاپيتان تيم منتخب فوتبال جوانان شد.
سال ۶۰در رشته ساختمان ديپلم گرفت و جذب باشگاه شيلات شد و همان سال از سوي تيم ملي جوانان نيز انتخاب شد.
فلاحتي سرانجام در تاريخ اول مرداد سال ۶۳بعد از ۱۴ماه و ۲۸روز حضور موثر در جبهه بر اثر اصابت تركش خمپاره در خط مقدم پاسگاه زيد عراق به شهادت رسيد و مرغ جانش از قفس تن به ملكوت پرواز كرد.
اگر ميماند مسلما در عرصه فوتبال بسيار موفق ميشد اما دل دريايي او ميل ماندن نداشت و عاقبت نيز به درياي عشق و حقيقت پيوست.
پنجشنبه 28 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 233]