واضح آرشیو وب فارسی:الف: گفت وگو با علي قمصري- بخش پاياني چيزي از حاشيه ها نمي دانم
باربد اعلايي
بخش نخست اين گفت وگو روز سه شنبه منتشر شد اكنون بخش پاياني آن را مي خوانيد.
---
-طبيعتاً گوش هاي ما عادت كرده كه اوج موسيقي سنتي جايي است كه خواننده مي خواند و ديده مي شود كه مخاطب آواز را گوش مي كند و در جواب آواز ديگر به قطعه توجهي ندارد. اما گاهي احساس مي شود دوستان روي صحنه هم به ايجاد اين حالت كمك مي كنند.
قبول كنيد بداهه زدن نوازنده ها تا حدي از مسووليت آهنگساز خارج است؛ اينكه او چند دقيقه ساز مي زند، كوتاه است يا بلند و... من در مورد تك نوازي خودم مي توانم جوابگو باشم و به نظرم اينكه گفتيد در مورد آن صدق نمي كند.
-كار با همايون شجريان (آلبوم آب، نان ،آواز) در چه مرحله يي است؟
تمرين هايمان با آقاي شجريان تمام شده و كار در مرحله ضبط نهايي است.
-آيا شما موسيقي را كاملاً ضبط مي كنيد و بعد آن را به خواننده مي دهيد يا اينكه قبل از تنظيم و ضبط كار با خواننده هم صحبت و مشورت مي كنيد، اصلاً نت را در اختيار خوانندگان قرار مي دهيد؟
من به آقاي همايون شجريان هميشه نت مي دهم. برخلاف بعضي از خواننده ها نت خواني ايشان خيلي قوي است. همچنين مي توانند با ريتم هاي مختلف نيز كنار بيايند اما قبل از ضبط به هر حال هماهنگي هايي وجود دارد. منتها من كار را ضبط مي كنم و نتيجه كار را به خواننده مي دهم.
-يكي ديگر از نكاتي كه در ارتباط با چندصدايي بودن موسيقي سنتي وجود دارد اين است كه مخاطب اين امكان را ندارد تا از يك كنسرت همراه با ملودي بيرون بيايد و به اصطلاح آن را با خودش زمزمه كند. ممكن است در قبال آن چيزهاي ديگري هم به دست آورده باشد اما اين اتفاق كه گفتم براي او نمي افتد و اين در تضاد با عادت شنوندگان موسيقي سنتي است.
هر موزيسيني با بضاعت خودش وظيفه يي را در موسيقي ما به عهده دارد. مخاطبان نبايد انتظار داشته باشند مثلاً من فقط به ملوديك نواختن بسنده كنم. اين نوع آهنگسازي را دوستان و آهنگسازان خوب ديگر به خوبي انجام مي دهند. وظيفه من هم همين است كه گفتم. همين طور كه بعضي از مخاطبان خاص من را انتخاب مي كنند، من هم طبيعتاً مخاطبانم را انتخاب مي كنم و براي يكسري از آنها كار انجام مي دهم. موسيقي ما، موسيقي پاپ نيست كه من بخواهم هميشه، حتي در شكل ظاهرم هم، مخاطب را راضي نگه دارم. اصلاً چنين موردي در موسيقي جدي وجود ندارد. در مورد اينكه گفتيد اين حالت قابل درك نيست هم مثالي مي زنم. چند سال پيش وقتي يكسري ريتم ها مثل 6 و 8 يا چهار چهار، توسط اركسترها اجرا مي شد مردم با آنها پا مي زدند. در آن زمان ريتم هاي 5ضربي و 7ضربي هنوز جا نيفتاده بود و مردم نمي دانستند چطور با آن ارتباط برقرار كنند. اينها ريتم هاي لنگ و مختلط هستند. اما الان مي بينيم كه در كنسرت ها اين ريتم ها به صورت سه تا چهارتايي يا چهارتا سه تايي حتماً وجود دارد و مردم هم با آن شروع مي كنند به ضرب زدن. ما بايد از موزيسين هايي تشكر كنيم كه در آن زمان اين ايرادها به آنها گرفته مي شد و آنها گفتند سعي مي كنيم اين ريتم ها را در ميان مردم جا بيندازيم. الان هم من در جواب سوال شما مي توانم بگويم ما سعي مي كنيم اين قضاياي جديدتر در موسيقي ايراني جا بيفتد.
-موسيقي شما به گونه يي است كه خواننده نمي تواند قهرمانش باشد و امكاني براي خواننده سالاري در آن وجود ندارد. خيلي ها براي آقاي قرباني اين امتياز را قائل بودند كه اين توانايي و شجاعت را داشت كه وارد اين نوع موسيقي شود. در كنسرت هاي اخير ديديم خيلي از خواننده هاي ما با اركسترهاي ضعيف تر از خودشان روي صحنه رفتند و اگر يك يا دو نوازنده قدرتمند در گروهشان وجود داشت به اين دليل بود كه در نبود اين يك يا دو نفر ديگر گروهي وجود نداشت. نوازنده ها معمولاً خيلي پايين تربودند و جواب آوازها معمولاً در حد آوازها نبود. شما خودتان در مورد آقاي قرباني چه نظري داريد؟
به نظرم آقاي قرباني يا هر خواننده ديگري اگر از پيچيدگي هاي موسيقي بترسد بايد خوانندگي را كنار بگذارد و متاسفانه تعدادي از خواننده هاي ما اين مشكل را دارند. آقاي قرباني اگرچه شايد به قول معروف پاپيولارترين كنسرت شان را اجرا نكردند اما از لحاظ حرفه يي موفقيت آميزترين كنسرت شان را اجرا كردند. خود ايشان هم به اين قضيه اعتقاد داشتند. بخش عمده يي از جامعه فعال و جدي موسيقي در بخش دوم كنسرت ما حضور داشتند و همين براي من به همراه نظراتي كه اين اساتيد دادند، چه راجع به آواز آقاي قرباني و چه راجع به كار كافي بود و باعث دلگرمي ما شد.
-و نكته آخر؟
دوست داشتم اين را بگويم كه جوانان ما در موسيقي بيشتر بايد حمايت شوند. آنها الان دچار سرخوردگي مي شوند. با كنسرت هايي در سالن هاي كوچك، زحمات زيادي كه مي كشند از هر نظر به باد مي رود. هيچ خبرسازي راجع به كنسرت شان نمي شود. ما بايد به اين درك برسيم كه به استادان بزرگمان كه سن و سالي از آنها گذشته احترام بگذاريم و به جوانان بااستعداد بيشتر تكيه كنيم.
-كار شما بين جوان ها خيلي ديده شد. يكي از دلايلش را مي توان اين دانست كه شما با اسم هايي كار كرديد كه افكار عمومي را به سمت خودشان جلب مي كنند؛ كساني مثل همايون شجريان يا عليرضا قرباني. خودتان ديده شدن كارتان را نتيجه توانايي هايتان مي بينيد يا اينكه به اين حاشيه ها هم توجه داشتيد؟
متاسفانه من در حواشي كاري آدم قوي نيستم و در كل اگر قرار باشد موزيسيني در موسيقي اش قوي باشد، نبايد در مسائل حاشيه يي يا مسائل ارتباطي انرژي صرف كند. خودم اعتراف مي كنم در ارتباطم با ديگران و ارتباطات حاشيه يي آدم قدرتمندي نيستم، چرا كه اگر اين طور بود كارهاي بيشتري مي توانستم انجام دهم.
-پيشنهاد آلبوم اولتان به آقاي شجريان چطور شكل گرفت؟ آيا از هم شناختي داشتيد؟
نه اصلاً. ضبط آن آلبوم همزمان شده بود با ميكس يكي از كارهاي استاد شجريان كه ضبط هر دو كار با آقاي ريموند بود. آقاي ريموند يكي از كارهاي ضبط شده من را براي همايون شجريان پخش كرده بودند. ايشان موسيقي را آنقدر خوب مي شناسند كه با شنيدن يك تصنيف خواستند اين كار را بخوانند.
پنجشنبه 28 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]