پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1851259151
متن كامل رهنمودهاي رهبري به روساي سه قوه و مديران بخشهاي مختلف نظام
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: متن كامل رهنمودهاي رهبري به روساي سه قوه و مديران بخشهاي مختلف نظام
حضرت آيت الله خامنه اي رهبر انقلاب اسلامي در هفته اول ماه مبارك رمضان در ديدار روساي سه قوه و مسئولان و مديران بخشهاي مختلف نظام صبر و پايداري بر اصول و مباني اسلام و انقلاب را موجب پيشرفت بيشتر در عرصه هاي گوناگون خواندند و با اشاره به حاكميت عقلانيت بر اركان نظام افزودند : اين عقلانيت زمينه ساز تلاش بي وقفه براي تحقق آرمانهاي اسلامي و انقلابي است .
ايشان با اشاره به تاكيد قرآن كريم بر استعانت و ياري جستن از صبر و صلاه توجه به ارتباط اين دو عنصر سعادت بخش را ضروري خواندند و افزودند : اگر صبر و پايداري به روح نماز يعني توجه به منبع لايزال الهي و ذكر و خشوع متصل شود استقامت انسان هيچگاه پايان نمي يابد و در اين صورت هيچ وقفه اي در مسير حركت انسان و جامعه به سمت قله هاي مادي و معنوي از جمله قله هاي علم ثروت اقتدار سياسي و اخلاق و معنويت پيش نخواهد آمد.
حضرت آيت الله خامنه اي ماه رمضان را فرصتي گرانبها براي خودسازي و تقوا و دستيابي به حقيقت صبر و صلاه برشمردند و خاطرنشان كردند : صبر بر طاعت پروردگار پايداري در برابر معصيت و صبر در مصيبت در مسائل فردي مشكل گشاست و نكته مهم اين است كه صبر و پايداري مسئولان در اين سه عرصه و در مسائل عمومي و ملي زمينه هاي توفيقات ملت را در عرصه هاي سياسي اقتصادي اجتماعي ـ فرهنگي و ديگر زمينه ها فراهم خواهد كرد.
حضرت آيت الله خامنه اي پايداري مسئولان در خدمت به مردم و انجام دادن وظايف محوله خودداري از اقدام يا تصميمي كه پيامدهاي منفي آن متوجه مردم مي شود و صبر و استقامت در مقابل مصائبي همچون هجمه تبليغاتي سياسي استكبار به نظام را از نمونه هاي كاملا ضروري صبر مسئولان خواندند
متن كامل رهنمودهاي رهبري به مسئولان بدين شرح است :
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين والصلاه والسلام علي سيدنا و نبينا ابي القاسم المصطفي محمد و علي اله الاطيبين الاطهرين المنتجبين سيما بقيه الله في الارضين .
خداوند متعال را سپاسگزاريم كه توفيق عنايت كرد يك بار ديگر اين جلسه ي معنوي و برادرانه و صميمي در اين حسينيه تشكيل بشود و ما بار ديگر برادران و خواهران دلسوز كشور و علاقه مند به انقلاب و خدمتگزاراني كه امروز يا ديروز مشغول خدمت بوده اند يا هستند همه را در اين جمع مهربان و صميمي ملاحظه كنيم و زيارت كنيم .
اين جلسه در واقع نمادي است از وحدت مجموعه ي دست اندركاران و كارگزاران و خدمتگزاران نظام اسلامي و كشور عزيز ما. و اميدواريم كه محصول اين جلسه هم روح خدمتگزاري بيشتر هم شوق اخوت و برادري و همدلي بيشتر در بين مجموعه هاي علاقه مند به كشور و انقلاب باشد.
اين آيه ي شريفه يا به تعبير بهتر اين جمله ي مبارك « استعينوا بالصبر و الصلوه » در قرآن ـ در سوره ي بقره ـ در دو جا تكرار شده است : يكي خطاب به اهل كتاب است كه مي فرمايد : « واستعينوا بالصبر و الصلوه و انها لكبيره الا علي الخاشعين » ; يك جا هم خطاب به مومنين است كه مي فرمايد : « يا ايها الذين امنوا استعينوا بالصبر و الصلوه ان الله مع الصابرين » . اولا پيداست كه اهميت اين دو عنصر; عنصر صبر و عنصر صلوه مورد توجه است و تاثير اينها در آن چيزي كه تشكيل جامعه ي اسلامي به خاطر رسيدن به آن است ; اهداف والاي جامعه اسلامي . ثانيا ارتباط اين دو ـ صبر و صلوه ـ با يكديگر و ايستادگي و استقامت و ارتباط و اتصال قلبي و روحي با مبدا آفرينش . اين دو تا با هم از مجموعه ي اين آيه ـ بخصوص اين بخش مربوط به « يا ايها الذين امنوا » ـ به دست مي آيد. قبل از اين آيه ي شريفه آيه شريفه ي « فاذكروني اذكركم و اشكروا لي و لا تكفرون » بحث ذكر و شكر است . بعد از اين آيه ي شريفه مسئله ي جهاد است ; « و لا تقولوا لمن يقتل في سبيل الله اموات بل احيا و لكن لا تشعرون » . بعد از اين آيه اين آيات معروف « و لنبلونكم بشي من الخوف و الجوع و نقص من الاموال والانفس و الثمرات و بشر الصابرين » « الذين اذا اصابتهم مصيبه قالوا انا لله و انا اليه راجعون » بعد « اولئك عليهم صلوات من ربهم و رحمه » آمده كه ارتباط كامل بين اين دو عنصر كاملا از اين آيات مفهوم ميشود; به دست مي آيد. هم خود اين دو عنصر اهميت دارد هم رابطه ي اينها. حالا من بعدا برمي گردم به توضيحي درباره ي صبر و قدري بيشتر بحث مي كنم .
اما ارتباط بين صبر و صلوه . البته صلوه را به مفهوم عام صلوه بگيريد; يعني توجه ذكر خشوع ; والا صورت نماز در حالي كه خالي از ذكر باشد مورد نظر نيست . لذا در آن آيه ي شريفه هم كه راجع به صلوه فرموده بعد مي فرمايد : « و لذكر الله اكبر » . « ان الصلوه تنهي عن الفحشا و المنكر » . اين يك خاصيت صلوه است ; اما بزرگتر از نهي از فحشا و منكر نفس ذكر خداست كه در صلوه وجود دارد
اين صلوه يعني آن ذكر توجه خشوع ارتباط قلبي با خدا در استحكام صبر تاثير دارد. حالا كه اهميت صبر ـ كه البته براي شما دوستان معلوم است ـ بر حسب آيه و روايت و مفاهيم اسلامي فهميده شد آن وقت معلوم مي شود كه صلوه چقدر مهم است ; ذكر خدا چقدر اهميت دارد و ميتواند اين عامل استقرار و ثبات را ـ كه همين صبر است ـ در دل ما در روح ما در زندگي ما در افق انديشه ي ما هر چه مستحكمتر و جادارتر و جاگيرتر كند. لذا در قرآن هم ملاحظه كنيد « واصبر و ما صبرك الا بالله » است . البته « واصبر » در قرآن زياد است كه اگر انسان بخواهد آيات را بخواند هركدام يك دريائي از معرفت است
حالا اين آيه ي شريفه ي « واصبر و ما صبرك الا بالله » ; به كمك خداست كه تو ميتواني صبر كني يعني استقامت آن وقتي پايان ناپذير مي شود كه متصل باشد به منبع پايان ناپذير ذكر الهي . اگر صبر را ـ كه صبر به همان معناي پايداري و ايستادگي و استقامت و عقبگرد نكردن است ـ وصل كنيم به آن پايگاه ذكر الهي به آن منبع لايزال اين صبر ديگر تمام نمي شود. صبر كه تمام نشد معنايش اين است كه اين سير انسان به سوي همه ي قله ها هيچ وقفه اي پيدا نخواهد كرد. اين قله ها كه مي گوئيم قله هاي دنيا و آخرت هر دو است : قله ي علم قله ي ثروت قله ي اقتدار سياسي قله معنويت قله ي تهذيب اخلاق قله ي عروج به سمت عرش عالي انسانيت . هيچ كدام از اينها ديگر توقف پيدا نخواهد كرد; چون وقفه ها در حركت ما ناشي از بي صبري است . دو لشكر مادي وقتي در مقابل هم صف آرائي مي كنند آن كسي كه زودتر صبرش تمام بشود شكست مي خورد; آن كسي كه ديرتر صبر و مقاومتش تمام بشود پيروز خواهد شد; چون با لحظه اي مواجه خواهد شد كه طرف مقابل صبر خودش را از دست داده . اين مثال خيلي ظاهر و بارز عيني اش است ; در همه ي ميدانها همين جور است .
در مواجهه ي با مشكلات با موانع طبيعي با همه ي موانعي كه سد راه انسان در همه ي حركتهاي كمال مي شوند اگر صبر تمام نشود آن مانع تمام خواهد شد. ايني كه گفته مي شود اسلام پيروز است يعني اين . ايني كه مي فرمايد « و ان جندنا لهم الغالبون » يعني اين . جندالله حزب الله بنده ي خدا عبادالله اينها با ارتباط و اتصالشان با آن منبع لايزال در مقابل همه ي مشكلاتي كه انسان ممكن است مغلوب آن مشكلات بشود ايستادگي مي كنند. وقتي ايستادگي اين طرف وجود داشت به طور طبيعي در آن طرف زوال وجود خواهد داشت ; پس اين بر او غلبه پيدا خواهد كرد. البته اگر اسممان حزب الله و جندالله باشد اما آن ارتباط و اتصال را نداشته باشيم چنين تضميني وجود ندارد. بنابراين ارتباط را بايد برقرار كرد. اين صلوه اهميتش اينجاست ; ذكر خدا اهميتش اينجاست ; فرصت ماه رمضان اهميتش اينجاست . فرصت خودسازي فرصت تقوا فرصت سرشاركردن ذخيره ي يقين در دل كه در اين دعاهاي ماه رمضان هم ـ دعاي روزها دعاهاي شبها ـ اين ازدياد يقين را مي بينيد كه تكرار ميشود. پس اين فرصت را بايستي براي اين مقاصد مغتنم شمرد. وقتي اينها شد آن وقت صبر جامعه ي اسلامي و امت اسلامي و بنده ي مسلمان همان چيزي خواهد شد كه ميتواند بر همه ي مشكلات غلبه پيدا كند. آن وقت هم در ميدان سياست هم در ميدان اقتصاد هم در ميدان اخلاق هم در ميدان معنويت اين جامعه پيش ميرود. اين واقعيتي كه هست اين است . ما بايد به اين واقعيت خودمان را نزديك كنيم .
در باب صبر شنيده ايد معروف است روايات متعددي هم دارد كه صبر در سه عرصه است : صبر بر طاعت صبر از معصيت صبر در مصيبت . اين روايات فراواني دارد و شنيده ايد. صبر بر طاعت يعني وقتي كه يك كار لازم را يك كار واجب را يك امر عبادي را اطاعت خدا را مي خواهيد انجام بدهيد از طولاني شدن آن ملول و خسته نشويد; ميان راه رها نكنيد. حالا مثلا در امور عبادي ظاهري شخصي فرض كنيد كه فلان نماز مستحبي كه طولاني است يا از فلان دعاي طولاني انسان خسته نشود; اين صبر بر اطاعت يعني اين . از ادامه ي روزه ي ماه رمضان از ادامه ي توجه به خدا در نمازهاي واجب و فرائض از توجه به قرآن انسان ملول نشود; خسته نشود. اين صبر بر طاعت است .
صبر از معصيت يعني در مقابل معصيت كف نفس كردن باز همان استقامت باز همان استحكام . در مقابل اطاعت استحكام آن جور است ; در مقابل معصيت استحكام به اين است كه انسان جذب نشود اغوا نشود تحت تاثير شهوات قرار نگيرد. يك جا شهوت جنسي است يك جا پول است يك جا مقام است يك جا محبوبيت و شهرت است ; اينها همه شهوات انساني است . هر كسي يك جور شهوتي دارد. اينها انسان را به خودش جذب نكند در وقتي كه در راه رسيدن به آن يك عمل حرامي وجود دارد. مثل بچه اي كه براي رسيدن به آن ظرف شيريني مثلا حركت ميكند ديگر وسط راهش پارچ آب هست ليوان هست ظرف چيني هست متوجه نيست ; ميزند مي شكند. انساني كه مجذوب گناه شد اينجوري است . نگاه نميكند كه بر سر راهش چه هست . اين خطرناك است ; چون انسان غافل هم هست . انسان در آن حال متنبه نيست ملتفت نيست غفلت دارد; از اين بي توجهي خودش غافل است . بچه ملتفت نيست كه « ملتفت نيست » ; توجه ندارد كه به اين پارچ آب يا به اين ظرف چيني يا به اين گلدان قيمتي دارد بي توجهي ميكند. به نفس اين بي توجهي بي توجه است . لذاست كه خيلي بايد چشممان را باز كنيم ; احتياط كنيم كه دچار اين غفلت مضاعف نشويم . اين صبر از معصيت است .
صبر در مصيبت هم كه معنايش اين است كه حوادث تلخي براي انسان پيش مي آيد; فقدانها فراغها مرگ و ميرها دست تنگي ها بيماري ها دردها رنجها و از اين قبيل حوادث تلخ . اين حوادث انسان را در هم نشكند خيال نكند كه دنيا به آخر رسيده است . اين سه عرصه براي صبر است كه هر سه عرصه هم داراي اهميت است . اينكه فرمود : « اولئك عليهم صلوات من ربهم » در واقع خداي متعال براي همه ي اينها صابر را مورد صلوات و رحمت خود قرار داده است .
يك نكته اي كه در اينجا وجود دارد اين است كه اين سه عرصه گاهي در مسائل صرفا شخصي است مثل همين مثالهائي كه به ذهن مي آيد و همه مي دانيم و عرض شد; گاهي در مسائل غير شخصي است ; مسائل اجتماعي مسائل عمومي يا به تعبير ديگر مسائلي كه سر و كار دارد با سرنوشت يك مجموعه ; يك امت يك ملت يك كشور. فرض بفرمائيد آن اطاعتي كه انسان بايد بر آن پا بفشارد اطاعتي است كه اگر آن را انجام بدهيم يا ندهيم به سرنوشت يك كشور ارتباط پيدا مي كند. فرض بفرمائيد اطاعت جهاد في سبيل الله مثلا در دوران دفاع مقدس . رفتن به جبهه يك اطاعت بود ديگر. ايستادگي در امر دفاع از كشور و دفاع از نظام يك امر لازم و يك اطاعت بود. ايستادگي بر دفاع چيزي نبود كه فقط مربوط به شخص خود انسان باشد.
هر رزمنده اي كه مي رفت در واقع داشت سرنوشت كشور را با رفتن خود و ايستادگي خود رقم ميزد. يك وقت اطاعت اين جور است . يا فلان كار بزرگ را كه شما نماينده ي مجلسيد يا وزيريد يا مديريد يا نظامي هستيد يا در يك موسسه ي فرهنگي مشغول كاريد ـ هر كدامي در هرجا كه مشغول كار هستيد ـ و اقدام لازمي را بايد انجام بدهيد اين اقدام اطاعت است ; اطاعت خداست ; خدمت به بندگان است . اين يك جهت اطاعت به خدا وظيفه ي در نظام اسلامي است . اين هم يك جهت ديگر اطاعت از خدا. مامورين اين دستگاه اين نظام الهي كارهائي كه انجام ميدهند وظائف الهي است كه دارند انجام مي دهند; از صدر تا ذيل . اگر چنانچه از اين كار شما خسته شديد ـ مامور انتظامي هستيد خسته شديد; مامور اقتصادي هستيد خسته شديد; مامور امنيتي هستيد خسته شديد; مامور سياسي هستيد خسته شديد ـ اين بي صبري است . اين خلاف توصيه ي « واستعينوا بالصبر و الصلاه » است . به صبر استعانت كنيد و از صبر كمك بگيريد.
يا يك چيزي كه معصيت است . معصيتي كه تبعه ي آن دنباله ي زشت و ناخوشايند آن فقط دامنگير شخص شما نمي شود. « و اتقوا فتنه لا تصيبن الذين ظلموا منكم خاصه » . گاهي يك چيزهائي است كه انسان يك حركت خلافي را انجام مي دهد يك حرف نابجائي را ميزند يك اقدام نابجائي را مي كند يك امضاي نابجائي را مي كند ـ ما مسئولين وضعمان اين جور است ـ كه تبعاتش دامنگير يك كشور يا يك جماعتي از كشور يا يك قشر مي شود. اين شد گناه . اينجا صبر از معصيت معناي عظيمتري پيدا مي كند. اين صبر با آن صبري كه شما مثلا در مقابل يك رشوه قرار گرفته ايد صبر مي كنيد و رشوه را نمي گيريد فرق مي كند. اين بسيار كار ممدوحي است بسيار كار بزرگي است ; اما يك صبر در مقابل يك گناه شخصي است . از اين بالاتر صبر در مقابل گناهي است كه اين گناه فقط دامن شخص را نمي گيرد دامن مجموعه را مي گيرد. پس صبر از معصيت چنين ميداني دارد.
صبر بر مصيبت هم همين جور است . مصائب گاهي مصائب شخصي انسان است گاهي مصائب عمومي است . الان فرض بفرمائيد مسئولين كشور با توطئه هاي گوناگون با تهمتها با بدگوئي ها با اهانتها و افتراهاي صريح مواجهند; مي بينيد ديگر توي اين مجموعه ي عظيم ارتباطات بين المللي و اين خبرها و رسانه ها و نوشتارها و گفتارها چقدر حرف زده مي شود. عليه اسلام جداگانه ; يعني عليه جمهوري اسلامي به خاطر اسلام عليه جمهوري اسلامي به خاطر انقلاب ; عليه جمهوري اسلامي به خاطر تك تك آرمانهاي نامطلوب از نظر استكبار; و عليه جمهوري اسلامي به خاطر بعضي از اشخاصي كه در جمهوري اسلامي هستند كه آنها نمي پسندندشان . يعني عليه جمهوري اسلامي از طرق مختلف به جهات مختلف اين تهاجمات هست . خوب اينها مصيبت است صبر كردنش هم آسان نيست . بعضي از سران و مسئولان دنيا كه ما آنها را از نزديك ديده ايم و از حالات بعضي شان شنيده ايم هستند كه اينها گاهي يك زوايه ي بسيار بازي پيدا مي كنند از اهداف و خط مستقيمي كه به خيال خودشان ترسيم كردند; فقط به خاطر همين مسائل و ملاحظات بين المللي و اهانتهاي بين المللي . تحمل اينها برايشان سخت است . پس اين هم صبر در مصيبت .
بنابراين صبر را با همه ي اهميتي كه دارد در اين سه عرصه يك بار در مسائل شخصي بايد ملاحظه كرد ـ كه مهم است و من و شما بيشتر از ديگران بايد به آن اهميت بدهيم ـ يك بار در عرصه ي مسائل اجتماعي و سياسي و عمومي و ملي و همگاني كه آن مخصوص من و شماست ; يعني مبتلا به آحاد مردم نيست ; آنها اينجور چيزهائي ندارند; مال ماهاست ; مال من است مال شماي دولتي است مال شماي قضائي است مال شماي نماينده ي مجلس است مال مسئولين است . در هر دو مرحله در هر دو سطح بايستي اين سه عرصه را مورد نظر قرار داد و از صبر كمك گرفت ; از صبر استعانت كرد. اين اصل مطلب .
آنچه در كنار اين مطلب عرض مي كنيم اين است كه يكي از بي صبري هائي كه ما گاهي اوقات از خودمان نشان مي دهيم يا شاهد هستيم كه بعضي نشان مي دهند بي صبري در مقابل حفظ آرمانها و اهداف انقلاب است . به نظر من اين از همه مهمتر است . جهتگيري نظام اسلامي ; بايستي بر آن پاي فشرد و بر سر آن پايداري كرد. صبر اينجا بيش از جاهاي ديگر معنا مي دهد.
ببينيد برادران و خواهران عزيز! شماها مسئولين و كارگزاران اين نظاميد. نخبگان سياسي و فرهنگي و اجتماعي اين نظام يا جمعي از نخبگان اينجا جمع هستيد; عمده ي مسئولين كشور الان اينجا جمع هستند. من و شما چرا در اين نظام مشغول كار شديم آيا ما از اول به دنبال اين بوديم كه حكومتي تشكيل شود دولتي به وجود بيايد ما بشويم رئيس دولت مسئول دولت وزير دولت وكيل دولت مگر مقصود اين بوده نه . اگر مقصود اين باشد بايد عرض كنم زحماتي كه هر كدام از ما مي كشيم ـ اگر با اين نيت باشد ـ همه اش « هبائا منثورا » ست ; بي ارزش است ; پيش خداي متعال اجري ندارد; با زوال عمر زائل مي شود بلكه با زوال مدت مسئوليت زائل مي شود. ما فرقمان با بقيه گروه هائي كه در كشورهاي مختلف مي آيند يك رژيمي را تغيير مي دهند بر سر كار مي آيند و قدرت را به دست مي گيرند اين است كه ما آمديم براي اينكه يك جامعه ي اسلامي به وجود بياوريم ; ما آمديم تا حيات طيبه ي اسلامي را براي كشورمان و براي مردممان باز توليد كنيم ; آن را تامين كنيم . و اگر بخواهيم با يك نگاه وسيعتر نگاه كنيم چون باز توليد حيات طيبه ي اسلامي در كشور ما مي تواند و مي توانست و مي تواند همچنان الگوئي براي دنياي اسلام شود در واقع آمديم براي اينكه دنياي اسلام را متوجه به اين حقيقت و اين شجره ي طيبه بكنيم ; ما براي اين آمديم . هدف جز اين چيز ديگري نبود الان هم هدف جز اين چيز ديگري نيست .
نظام اسلامي نظامي است بر پايه ي مباني اسلام . هر جا كه توانسته ايم وضع موجود و ساختار كنوني نظام خودمان را بر پايه ي اسلام قرار بدهيم اين خوب است مطلوب است ; هر جا نتوانستيم سعي ما بايد اين باشد كه آن را بر همان پايه و مبناي اسلامي قرار بدهيم ; از او نبايد تخطي كنيم . اين هدف ماست .
راز دشمني هاي استكبار هم همين است ; براي خاطر اينكه اسلام نظام اسلامي و حكومت اسلامي و جامعه اسلامي با ظلم مخالف است ; با استكبار مخالف است ; با دست اندازي به زندگي مردم مخالف است ; با تجاوز به ملتها مخالف است ; با فرعونيت قدرتها مخالف است ; با استبداد بين المللي ـ مثل استبداد داخلي كشورها ـ مخالف است . اين مخالفت هم فقط مخالفت قلبي نيست ; نه مخالفتي است كه در مقام عمل و هر جائي كه اقتضا پيدا كند بروز خواهد كرد; ظهور پيدا خواهد كرد. اين را مي دانند; اين از جمهوري اسلامي شناخته شده است . لذا آن كساني كه اهل تجاوزند آن كساني كه اهل دست اندازي به منابع ثروت ديگرانند اهل استكبارند اهل فرعونيت در برخوردهاي سياسي خودشان هستند با نظام جمهوري اسلامي قهرا مخالفند.
آن روز من در جمع آقايان محترمي گفتم ايني كه گفته مي شود ما با قدرتهاي بزرگ يا با آمريكا تفاهم نداريم اشتباه است . عدم تفاهمي در كار نيست ; آنها كاملا ما را مي شناسند كما اينكه ما آنها را كاملا مي شناسيم . ما طبيعت و خوي استكبار را مي شناسيم ; ميدانيم كه آنها زير ظاهر مخمليني كه بر روي پنجه هاي خشن خود بر روي چنگالهاي خونين خود كشيده اند چيست ; اين را ما ميدانيم مي بينيم . ما به ادكلن و كراوات و ظاهر شيك آقايان هرگز فريب نخورده ايم ; باطنشان را ديده ايم . خودشان هم باطنشان را نشان داده اند; در گوانتانامو در ابوغريب در عراق در افغانستان در اين بمبارانها در اين زورگوئي ها در اين دخالت كردن در همه چيز در اين دسته بندي ها براي غارت ثروت حتي از ملتهاي خودشان و نه از ملتهاي ديگر ـ ملتهاي ديگر كه هستند. آنها از ملت خودشان هم غارت مي كنند. كمپاني ها اينجوري اند ديگر ـ اينها را ما شناخته ايم آنها هم ما را شناخته اند; آنها هم مي دانند آن جمهوري اسلامي اي كه با انقلاب آمد و امام آورد و سندهاي جمهوري اسلامي بر آن پافشاري مي كنند يعني جمهوري ضد ظلم ضد استكبار ضد زياده خواهي ضد تجاوز ضد كنز ثروت و همين چيزهائي كه در قرآن هست . آنها اين را ميدانند به همين جهت مخالفند.
اين نظام ماست . حالا من و شما كه مسئول در اين نظام هستيم مظهر واقعي و حقيقي صبر ما صبر بر اين اصول و اين مباني و اين پايه هاست . بايد از ميدان در نرويد. اينجور نباشد كه اگر چنانچه درباره ي قصاص اسلامي درباره اقتصاد اسلامي درباره ي شكل حكومت اسلامي درباره ي قانون اساسي شما هو و جنجال و هياهو در دنيا راه انداختند ـ كه امكان اين كار را هم دارند كه هياهو راه بيندازند ـ شما جا بزنيد; نه بر مباني خودتان پافشاري كنيد. مباني شما عبوديت خداست خدمت به بندگان خداست دشمني با دشمنان خداست دشمني با دشمنان بندگان خداست ; اينهاست شعارهاي ما. نظام جمهوري اسلامي نظامي است بر اين پايه ها; نظامي است عقلاني نظامي است دانشي . عقلانيت بايد بر تمام اركان اين نظام از بالا تا پائين حاكم باشد; اما عقلانيت به معناي تسليم نيست ; عقلانيت به معناي هزيمت نيست ; عقلانيت براي پيش رفتن و در جهت يافتن راههائي براي هر چه موفق تر شدن در رسيدن به اين آرمانهاست .
بعضي ها با نام عقلانيت با نام اعتدال با نام پرهيز از جنجال و دردسر بين المللي مي خواهند از مباني انقلاب و اصول انقلاب كم بگذارند! اين نمي شود; اين نمي شود. اين نشانه ي بي صبري و نشانه ي خسته شدن است . گاهي اين خسته شدن را ـ كه خودشان خسته شده اند ـ به مردم نسبت مي دهند : مردم خسته شده اند! نه نخير. مردم آن وقتي كه احساس كنند مسئولين كشور با سربلندي مسلماني و عبوديت خودشان را اعلام مي كنند خوشوقت مي شوند; خوشحال مي شوند. اين مردم مسلمانند. حركت مردم هم به خاطر همين بود. اين مردم مگر همان مردمي نيستند كه انقلاب كردند شعارهاي انقلاب چه بود اين مردم مگر همان مردمي نيستند كه هشت سال اين جنگ مظلومانه را اداره كردند همين مردم اداره كردند. مگر مردم ديگري هستند غير از آن مردمي كه توي اين كشور اين كارهاي بزرگ را انجام دادند كدام مردم اين كارها را كردند پريشب تلويزيون فرمايش امام را راجع به مرحوم آيه الله طالقاني نقل مي كرد كه ديدم واقعا سر تا پاي بيانات امام اول تا آخر كلمه كلمه اش نكته و حكمت است ـ رحمت و رضوان خدا بر او باد ـ ايشان در سخنراني به مردم مطلبي به اين مضمون مي فرمود كه نگاه كنيد ببينيد مردم در تشييع جنازه ي آقاي طالقاني چه گفتند گفتنداي نائب پيغمبر ما جاي تو خالي عزاداري آنها براي نائب پيغمبر است . مسئله ي نيابت پيغمبر مطرح است ; عالم دين . اين نكته را امام از حرف مردم استفاده مي كند و به ما تحويل مي دهد. اين درست است . مردم پايبند اسلامند. در كنار مردمداري در كنار مردمي بودن براي مردم دل سوزاندن براي مردم كار كردن به آرا مردم اهميت گذاشتن به احساسات و عواطف مردم اهميت دادن ; اين است مردمي بودن . وقتي مردم ببينند شما كه مسئول جمهوري اسلامي هستيد افتخار مي كنيد اعتزاز مي كنيد به مسلماني خودتان به ضد استكباري بودن خودتان به ضد استبدادي بودن خودتان و از طرفي افتخار و اعتزاز مي كنيد به خدمتگزاري مردم ; با مردم هستيد با مردم انس پيدا مي كنيد به مردم محبت مي كنيد از مردم كمك مي خواهيد در مسائل گوناگون خوب مردم خرسند ميشوند; مردم اين مسئول را دوست مي دارند; خوششان مي آيد. ما وظيفه مان اين است . ما حق نداريم از شعارهاي انقلاب و شعارهاي اسلام عقب نشيني كنيم ; اين يك بي صبري است . اين بي صبري اي است كه نبايد اين را قبول كرد. پايبندي به اين شعارها برخلاف خواست دشمن بر خلاف نظر دشمن با حركت كشور به سوي پيشرفت به معناي حقيقي كلمه هيچ منافاتي هم ندارد كه هميشه سعي مي كردند اينجور القا كنند كه اگر اسلامي هستيد پس ديگر پيشرفت و دست يافتن به مراحل بالاي رفاه مادي و پيشرفت علمي ممكن نيست ; نخير درست بعكس است ; درست بعكس است . ما پيشرفتهايمان زياد بوده .
من گاهي متاسفانه مي بينم در بعضي از نوشتجات و نشريات و اظهارات موفقيتهاي آشكار اين ملت زير سوال مي رود. اينها نبايد اين كار را بكنند; اين بد است . اين لگدزدن به مردم است ; اين خالي كردن تو دل مردم و مايوس كردن مردم است به طور غلط و دروغ . كي ميتواند منكر پيشرفتهاي شگفت آور علمي امروز ما بشود و دليل اهميت اين پيشرفتها همين است كه اين پيشرفتها در بسياري از موارد كشور ما را جزو معدود كشورهاي دارنده ي اين پيشرفتها قرار داده . اين چيز كمي است حدود يك ماه قبل در همين حسينيه نمايشگاهي تشكيل دادند و از بين صدها تازه ي علمي پنجاه و يكي دوتا از تازه هاي علمي را آوردند اينجا. صاحبان علمي بعضي از طرحها ـ كه بعضي دولتي بودند بعضي بخش خصوصي ـ گزارش دادند كه بعضي از اينها در كشور بي سابقه است و بعضي در دنيا بي سابقه است ; شايد حدود دو تا يا سه تا از اينها در دنيا بي سابقه است . اين را بايد آدم انكار كند ! سال گذشته بود يا اندكي قبل از يك سال ـ حالا درست من تاريخ يادم نيست ـ مجمع علمي بزرگي اينجا تشكيل شد درباره ي موضوع خاصي ـ من حالا ديگر نمي خواهم جزئيات و خصوصيات آن را تكرار بكنم ; يعني آن مورد خاص خصوصيتي ندارد ـ كه از چندين كشور پيشرفته ي دنيا آمده بودند اينجا پيشرفتهاي علمي و فناوري و تحقيقاتي ما را ديدند. وقتي مصاحبه هاي اينها را پخش كردند اينها مي گفتند اگر ما نديده بوديم باور نمي كرديم كه ايران به يك چنين جائي دست پيدا كرده باشد; به اين نقطه دست پيدا كرده باشد. اين مال يك مورد و دو مورد نيست ; اين مسئله ي فناوري هسته اي يك نمونه است ; من بارها گفته ام . اين يك نمونه است . ما از اين قبيل نمونه موارد متعددي داريم كه اينها پيشرفتهاي علمي ماست . از لحاظ پيشرفتهاي آباداني و عمراني پيشرفتهاي توسعه ي زندگي مردم بالا رفتن سطح زندگي چه چيزي مورد انكار ميتواند قرار بگيرد كه انسان مي بيند متاسفانه در بعضي از نوشتجات بيخود و به بهانه ي ناچيزي اين چيزها را زير سوال ميبرند. اين حركت عظيم ملت ايران حركت با ارزشي است . و ما بعد از حدود سي سال كه از شروع اين انقلاب مي گذرد و نزديك به بيست سال از رحلت امام بزرگوار ما ـ كه معلم اين انقلاب و باني اين انقلاب بود ـ مي گذرد مي بينيم مردم آن شعارها را همچنان سر دست خودشان بلند كردند و نگه داشتند و آن شعارها را تكرار ميكنند. و جوانهاي ما كه نه دوران امام را ديدند نه امام را ديدند نه دوره ي جنگ را درك كردند در بيانشان در هنرشان در شعرشان ستايشگر آن قله هاي عظيم هستند كه ملت ايران آنها را گذرانده است . اينها چيز كمي است اينها را بايد انكار كرد
خوب مي فرمايند شش دقيقه مانده است به وقت نماز. حالا كه وقت كم است بحثها را كوتاه كنيم . من چند تا تذكر را كه بيشتر متوجه به مسئولين اجرائي است و البته به مسئولين قوه ي مقننه و قوه ي قضائيه هم هست ـ منتها مسئولين اجرائي بيشتر با مردم مواجه هستند مي دهم .
يك مسئله اين است كه در اقدامهاي خودمان تصميمهاي خودمان رضايت مردم را كه در نظر ميگيريم چيز خوبي هست ; اما اينجور نباشد كه يك جائي رضايت مردم خوشايند مردم را در نظر بگيريم اما رضايت خدا را در نظر نگيريم . اگر يك جائي عملي را بايد انجام بدهيد كه اگر انجام داديد خوشايند مردم نيست ولي شرعا واجب است انجام بدهيد. يا يك كاري را بايد نكنيد; به حسب موازين شرعي و عقلائي و كارشناسي درست اما مردم خوشايندشان اين است كه شما اين كار را بكنيد. اينجا بايد كدام را انتخاب كنيد اينجا بايستي آن چيزي را كه تكليف هست انتخاب كرد. رضايت مردم قناعت مردم خدمت به مردم چيز بسيار باارزشي است ; اما تا آن وقتي كه خوشايند مردم معارض با تكليف نشود.
دوم در تصميمهاي كلان ـ حالا آقاي رئيس جمهور محترم اشاره كردند به طرح تحول اقتصادي كه جزو تصميمهاي بزرگ و مورد قبول و اتفاق همه ي اهل نظر هست كليات اين كار اگر اختلافي نظري هم هست در كيفيت اجرا و در زمان اجرا و اين چيزهاست ; والا نسبت به كلياتش همه ي اهل نظر كساني كه با ما تماس دارند و تماس داشتند و گزارش شفاهي و كتبي و غيره به ما دادند متفوقند كه اين كار لازم است ـ بايد از افراط و تفريط صرف نظر كرد; دچار افراط و تفريط نبايد شد. نبايد از آن طرف انسان اقدام نكند از ترس اينكه نشود يا بد بشود; اين درست نيست . نبايد هم در اقدام بي محابا عمل كند به صرف اينكه اين اقدام اقدام درستي است . هر دو طرف را بايستي مورد ملاحظه قرار داد كه من خرسند شدم از اينكه ايشان گفتند كه ما اين كار را طبق قانون انجام ميدهيم و با مجلس هماهنگيم . اينها خوب است . با تاني با تروي با ملاحظه ي جوانب انجام بگيرد. همكاري سه قوه در عمل و گفتار; هر دو هم در عمل با هم همكاري كنند هم در زبان با هم همكاري كنند; بويژه در مسائل مهم . راجع به اصل 44 و اين چيزها هم ميخواستيم عرض بكنيم كه ديگر صداي اذان بلند شد
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
حضرت آيت الله خامنه اي : عقلانيت هرگز به معناي تسليم و سازش نيست بلكه معناي حقيقي آن تلاش براي تعميق مباني و يافتن راههاي نيل به آرمانها و اهداف انقلاب است
در كنار ايستادگي بر شعارها و اصول انقلاب اسلامي مردمداري كار براي مردم دل سوزاندن براي مردم اهميت دادن به آرا و احساسات مردم از مسايل مهمي است كه مسئولان بايد به آن توجه جدي كنند
رهبر معظم انقلاب مسئولان اجرايي را به پرهيز از افراط و تفريط در تصميم گيريهاي كلان توصيه كردند
چهارشنبه 27 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-