واضح آرشیو وب فارسی:الف: بازشناسي جمهوري اسلامي؛ راه حل پرونده هستهاي
مدير سابق دو مركز فكري سياسي، با تقبيح سياست هاي تقابلي غرب عليه ايران، تنها راه حل پايان خوشايند پرونده هستهاي را تغيير اساسي ديدگاه بدبينانه غرب نسبت به جمهوري اسلامي ايران دانست.
به گزارش "الف" از ميدل ايست آنلاين، "كريستف برترام" مفسر برجسته آلماني اخيرا با انتشار جزوه اي پيرامون راه حل پرونده هسته اي ايران، تصريح كرد: جمهوري اسلامي ايران مي تواند و بايد شريك غرب باشد نه دشمن آن. از آنجا كه سياست تهديد و تحريم غرب در برابر ايران با شكست روبرو شده است تنها راه پيش رو، "مذاكرات جامع" با تهران است كه به مشاركت دوطرف بينجامد.
ايده هاي "كريستف برترام" از اين امتياز برخوردار است كه وي قبلا رئيس دو مركز فكري برجسته جهان يعني "موسسه مطالعات راهبردي لندن" و "موسسه مطالعات امنيتي و بين المللي آلمان" بوده است، بنابراين نظرات وي از وزن و اهميت بسياري در ميان صاحب نظران و تحليلگران جهان برخوردار است.
نظرات "كريستف برترام" از آنجهت قابل توجه است كه به طرز جالبي با ديدگاه غالب غرب مبني بر اينكه ايران تهديدي براي كل جهان است كه تندروهاي امريكا و اسرائيل درباره آن تبليع مي كنند، متفاوت است.
وي در اين جزوه كه توسط "موسسه مطالعات امنيتي اتحاديه اروپا" منتشر شده است، صراحتا اذعان داشته است كع برنامه هسته اي ايران دربردارنده هيچ تهديدي نيست.
برترام مي گويد: بمب هاي اتمي سلاح هاي رزمي نيستند كه بتوان براي حمله از آنها استفاده كرد تنها استفاده ممكن از آن تامين امنيت از طريق ايجاد بازدارندگي است. اما حتي اگر ايران سلاح هسته اي در اختيار داشت اين امر فاجعه راهبردي براي اروپا و يا امريكا نبود .
وي مواضعي كه اغلب در غرب عليه ايران تبليغ مي شود را رد مي كند و آنها را دروغ مي داند. اينكه ايران ممكن است بمب اتمي در اختيار تروريست ها قرار دهد اينكه در پي سطله بر منطقه از طريق سلاح هاي هسته اي است و اينكه درصورت دستيابي ايران به بمب هسته اي عربستان، مصر و تركيه نيز به دنبال اين سلاح خواهند رفت، برعكس قدرت هاي هسته اي بيشترين تلاش را به كار خواهند بست تا اين سلاح ها را در كنترل انحصاري خود قرار دهند.
نويسنده معتقد است، ايران نه تنها در پي سلطه طلبي در منطقه نيست بلكه هميشه در پي برقراري روابط خوب با كشورهاي مسلمان بوده است. ايران براي ايفاي نقش اصلي در منطقه خاورميانه نيازي به سلاح هسته اي ندارد، بلكه در اختيار داشن اين نوع سلاح ها نتيجه معكوس خواهد داشت، زيرا دولت هاي منطقه در پي ايجاد اتحاد با ساير قدرت هاي هسته اي برخواهند آمد تا قدرت و نفوذ ايران را محدود كنند، همچنين ايران با اين كار توليد بمب اتم خطر منزوي شدن در نظام بين الملل را براي خود مي خرد.
در اين جزوه آمده است: ايران هم اكنون بازيگر اصلي در صحنه خاورميانه است. اين كشور جمعيت 70 ميليوني دارد و مالك دومين ذخاير نفت و گاز جهان است. اين كشور نخستين نفع برنده راهبردي نابود كردن حكومت عراق توسط امريكا است. بدون ايران ثباتي در خاورميانه برقرار نخواهد شد و بدون كمك ايران راه حل درازمدت براي مساله فلسطين و ثباتي در افغانستان در كار نخواهد بود.
كريستوف برترام مي افزايد: غرب بايد شكل كنوني حكومت ايران را بپذيرد. تغيير رژيم كه هدف محبوب و مورد علاقه نومحافظه كاران امريكا است سرابي است كه غرب نمي تواند از عهده آن برآيد.
اين مفسر آلماني عميقا اعتقاد دارد كه سنت هاي دموكراتيك ژرفي در ايران وجود دارد. كشوري كه شاخصه آن تعامل با رويه هاي فرهنگي است؛ نظام سياسي ايران نه ديكتاتوري است و نه يك حكومت پليسي و تماميت گرا. رئيس جمهور و اعضاي مجلس اين كشور از طريق آراء مستقيم مردم انتخاب مي شوند. حدود دو ميليون دانشجو در دانشگاههاي ايران تحصيل مي كنند كه بيش از نيمي از آنها زن هستند. بحث هاي روشنفكري زنده اي در اين جامعه جريان دارد. صنعت فيلمي كه شهرت جهاني دارد و جامعه مدني پويا با 800 سازمان غير دولتي در ايران فعال هستند. اينها همه نكاتي است كه اساس قدرت ايران را تشكيل مي دهد و غرب با بي بي توجهي به آنها، روياي تعبيرنشدني براندازي و تغييررژيم را در سر مي پروراند.
برترام پيشنهاد خود به غرب درباره نحوه رفتار با ايران را اينگونه ترسيم مي كند: غرب بايد حقوق ايران را براي داشتن چرخه سوخت هسته اي به رسميت بشناسد و در ازاي آن ايران نيز صنعت هسته اي خود را به روي بازرسي هاي بين المللي بگشايد.
هرچند برترام اميدي به تغيير اساسي در ذهنيت و رفتار امريكا تا زماني كه بوش درمسند قدرت است و حتي پس از رفتن وي ندارد؛ با اين وجود سياست كنوني غرب بر مبناي "مهار و رويارويي" را شكست خورده مي داند.
وي تصريح مي كند: زمان آن فرارسيده است تا سياست رويارويي مورد بازنگري قرار گيرد و سياست ديگر يعني به رسميت شناختن نظام اسلامي ايران، احترام به اين كشور و همكاري بيشتر جايگزين شود كه اين تنها راه حل بحران هسته اي ايران خواهد بود.
وي در توضيح اين پيشنهاد مي افزايد: نخستين گام در راه شراكت احتمالي ايران، ارائه دادن پينشهاد "بازدارندگي" به اين كشور است. غرب بايد بفهمد كه رويارويي با ايران نتيجه اي در بر ندارد در حالي كه از طريق بازدارندگي فايده خواهد داشت و درخواست هميشگي ايران را براي عادي سازي روابط تامين خواهدكرد.
وي در پايان غرب را به دورانديشي دعوت كرده، مي افزايد: سياست غرب در برابر ايران بي فايده بودن خود را اثبات كرده است. احتمال اقدام نظامي وحشتناكتر از آن است كه بتوان درباره آن فكر كرد. بنابراين شرايط وحشتناك كنوني ضرورت تفكر و راهبرد تازه را مي طلبد.
سه شنبه 26 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 88]